بسم الله الرحمن الرحیم
محمدرضا
حکیمی :
در جامعه های بشری – حتی جامعه های کوچک و بدوی –
همیشه فساد از قشرهای بالا و افراد
مقتدر و صاحب مقام و فرزندان و خاندان آنها، به سوی قشرهای متوسط و
پایین سرازیر می گردد و نفوذ می کند. چون فساد از دو چیز پدید می آید:
۱- بسیار داشتن (تکاثر)
۲- کم داشتن (فقر)
و سبب فقر فقیران – به نصّ آیات و احادیث – توانگری توانگران حق شناس
جلاد مسلک و تورم آفرین است.
پس اسلام، تا این اندازه با تکاثر (زیاده داری) و اسراف (زیاده خواری
بی بند و باری در مصرف)، مبارزه کرده برای همین است که یکی از علل مهم
نشر فساد در جامعه و شیوع ظلم و له شدن بیچارگان، و شکسته شدن حرمت
بشری و کرامت انسانی، غنای بیشتر از حد« قوام»است،
چنانکه امام صادق (ع) و امام کاظم (ع)
یکی از علل سقوط اخلاقی و انسانی و تربیتی جامعه را، وجود غنای تکاثری
دانسته اند.
تا عدالت اجرا
نشود، هر چه از اسلام بگوییم حرف است
اکنون ملاحظه میکنید که تا عدالت اجرا نگردد، و قسط قرآنی (رسیدن هر
کس به حق خویش) عملی نشود، هر چه از اسلام گفته شود، حرف است. فقر مانع
رشد است، غنای تکاثری مانع رشد است، زندگی های پر ریخت و پاش (که باعث
پایمال شدن حقوق دیگران و محرومیت ضعفا و محرومان است)، مانع رشد است،
مجالس اشرافی و قارونی گرفتن مانع رشد است.
عاشورا یک حرکت بنیادین و بزرگ جامعه سازی است، که حضرت امام حسین(ع)
در بیان هدف خود از این حرکت می فرماید: «ای خدا! تو خوب می دانی که ما
برای قدرت طلبی، یا دنیا خواری قیام نکردیم، بلکه خواستیم احکام روشن
دین تو را به کار بندیم، و کشور اسلامی را اصلاح کنیم، و مظلومان و ستم
دیدگان را از زیر بار ستم نجات دهیم.»
مقصود امام از امر به معروف
چسبیدن به یقه چند محروم یا جوان بیپناه نیست
پس ملاحظه میکنید، که آن امر به معروف و نهی ازمنکری که
امام حسین، در سخنی دیگر میفرمایند که
«ما قیام کردیم برای اصلاح جامعه اسلامی و اقامه امر به معروف و نهی از
منکر»
مقصود چسبیدن به یقه چهار تا محروم و بدبخت، یا چند جوان بی پناه نیست،
بلکه حرکت امر به معروف و نهی از منکر در صورت اصلی خود، قیام در برابر
ظلم و ستم است، و خروش برداشتن در برابر سران حاکم و سروران اقتصادی و
دیکتاتوری مال (که جامعه ما امروز در چنگ آن گرفتار است!) و هر حاکمیتی
که مجری عدالت نباشد.
جوانان آگاه، و مردم متدین ایران! بدانید که جز نظام عامل بالعدل، یعنی
مجری عدالت به نحو احسن، در همه چیز و در همه جا و برای همه کس، هیچ
حاکمیتی اسلامی نیست. و جزء جامعه قائم بالقسط، یعنی جامعه سرشار از
عدالت، هیچ جامعه ای قرآنی نیست. و
جز گرفتن حقوق
مظلومان از توانگران و رساندن به دست آن، هیچ اصلاحی و حرکتی عاشورایی
نیست.
در جامعه اسلامی، نخست حاکمیت باید امر به معروف شود
بنا بر این، به نصّ قرآن کریم باید «گروهی» از امت که از همه جهت
صلاحیت داشته باشند: امین، عالم، شریف، عادل، وارد به همه احکام اصلی و
فرعی اسلام، دارای شخصیتی که جامعه به آنان اعتقاد داشته باشد، و از
آنها جز پاکی و فضیلت ندیده باشد و در سنین بالا باشند، به کار انبیایی
امر به معروف و نهی از منکر بر خیزند. و چنانکه حضرت امام حسین (ع)، در
حرکت آفتاب آفرین عاشورا، با عمل نشان داده است، از جایی شروع شود، که
محل شروع فساد است،
یعنی حاکمیت. باید در جامعه اسلامی نخست حاکمیت و تمام اعضای آن مورد
امر به معروف و نهی از منکر قرار بگیرد و تطهیر شوند، سپس دیگران.
هنگامی که علی(ع) میگوید: «حاکم اسلامی و کارگزاران حکومت اسلامی
نباید هدیه قبول کنند.» چرا از هر مفسد اقتصادی، قبول پول می کنند، و
او را و ده ها امثال او را به ادامه دادن به جنایات مالی و مکیدن خون
مردم مظلوم و اقشار گوناگون ملت تشجیع می نمایند؟ چرا؟
پس – بنا بر منطق عاشورا امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین
طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه بر افتد، و توانگرانی که قرآن می
فرماید مایه فسادند (مفسد فی الارض اند) و به هیچ گونه در برابر
اصلاحات تسلیم نمی شوند. حتی در خود پیکره دولت – تکلیف شان با قرآن و
عاشورا معلوم گردد.
جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی … و جامعه تکاثری جامعه یزیدی
است نه حسینی.
عاشورا همهاش روضه و غمگساری نیست/ عاشورا این نیست…!
عاشورا این نیست که با تلاش شماری منبری و مداح حرفهای (که روش آنان و
منطق و شعرشان، کاملا بر خلاف شاعران شیعه حماسه گستر دوران ائمه (ع)
است)، مردم را دریک روز معین به سر و سینه زدن را دارند و در معابر
روان سازند. بعد عاطفی عاشورا،
اگر منبریها و
مداحها به صورت ضروری و فوری و اصولی، اصلاح شوند و مردم بر یک غم
بزرگ گریه کنند، نه تنها خوب که لازم است. قلب انسان نباید به دنیای
غمهای بزرگ بیگانه باشد، اما عاشورا همهاش روضه و غم گساری نیست.
عاشورا، حرکتی برای
نفی ظلم و اجرای عدالت است، چنانکه در خطبه دوم حضرت امام حسین (ع) به
صراحت ذکر شده است. عاشورا حماسه فجرهای بزرگ انقلابهای خونینی است،
که حق محرومان را بگیرد و به آنان برساند.
عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر
شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز
عاشورا همه محیطهای انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط
اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومتهای مدعی اعتقاد به عاشورا، به
عدالت و انصاف معتقد باشند، و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، و
این همه تفاوت های جهنمی و «درههای فقر» و «قله های ثروت» وجود نداشته
باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کردهاند و در
میان نباشد.
اگر عالمان و حاکمان درست شوند جامعه اسلامی درست میشود
امام حسین (ع) در روز عاشورا از بشریت خواست که اگر دین ندارید آزاده
باشند. و این همه تورّم و رانتخواری و چپاول و بیبند و باری، که موجب
این همه فساد اخلاقی و سقوط انسانی در جامعه است، و این تورم آزاد و
فروشندگان جلاد، و این دستگاه قضایی ویرانه به تعبیر خود مقامات، آیا
در خور بردن نام حسین (ع) و عاشورا هست؟
من این سخنان را با عرضه یک مقیاس بنیادین و مهم در شناخت جامعه اسلامی
به پایان می برم. این حدیث معتبر از پیامبر اکرم (ص) رسیده است که
فرمود: «دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست
میشود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی فاسد میشود. پرسیدند: ای پیامبر
خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: عالمان و حاکمان.»
اینکه گفتیم اسلام از بالا شروع میکند، خوبیها و بدیها را اول، در
بالا میبیند بعد در پایین، برای همین است، یعنی بدی و فساد- مانند –
آب از بالا به پایین سرازیر می گردد، و فقیران و محرومان و معتادان و
سر خوردگان و بیکاران و بریدگان – از جوانان و غیر جوانان و همه این
گونه فسادها در جامعه اسلامی به نصّ سخن امام باقر (ع) درباره روش
پیامبر اکرم (ص) از فساد دامنه داری حکایت دارد که در بالا وجود دارد،
یعنی در میان کسانی از عالمان و حاکمان.
و اکنون، برای
انسانی که خدا به او عقل داده، و مقداری اطلاعات درست از دین در
اختیارش قرار گرفته است، جای بریدن از دین و سست شدن در انجام وظایف
نیست، اگر چه جای بریدن از هرکس و هر کس دیگر باشد. و من به جوانان
توصیه میکنم، دین خود را بیخود و مفت از دست ندهند، بلکه دین را
بشناسند، و عمل به آن را بخواهند.
منبع:
عاشورا، مظلومیتی مضاعف
به نقل از فردا
نیوز
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت موسی به عروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود،
آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد
دید!!!
از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟
عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس و داماد است ماری سمی درمیان
بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود وهمبستر شدن آنها دراین
حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم .
موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن قومش رفت و
صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما
در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر
خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!!
از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان
را پرسید؟
جبرییل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از
اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.
موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟
جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی (سائلی) در زد و
گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر
شنیدم و تمام بعد ازظهر و شب را برای خوردن و
بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن
هم از طعام جشن-تان بدهید.
بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم. غذای
خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای
طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا
بدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است.
باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را
بمرد داد و او درهنگام رفتن برای هردوی ما دعای
طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان
را کرد و رفت.
وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذای مسی ) از دست
همسرم بر روی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود
گشت، پس ماهر دو دیشب را تااکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست
که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.
جبرییل (ع) فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده.
این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق
ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.
عکس، وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی