بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

«باربکیو کبوتر صلح»! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 

  «باربکیو کبوتر صلح»! ... 

 

 

  مزدورانی که توهم نقش «سونامی نظام سلطه» را در سر دارند ... 

 

  «مزدوران آل یهود» عروسک خیمه شب-بازی سران نظام سلطه ...

 

 

  حُرمت شکنی مبانی اسلامیت وَ انسانیت به قصد تجزیه خاور میانه ...

  خون-آشامی که به خونخواری معتادتش کرده-اند! ... 

  اینم از «باربکیو کبوتر صلح»! ...

  در پَس قبای  مدعیان خادم الحرمین ... 

 

 

 

  خدمات «متحدین آمریکا وُ انگلیس» در بیش از شصت سال گذشته ... 

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

شیعه انگلیسی! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  شیعه انگلیسی! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

http://rahimpour.ir/uploads/93.12.9.mp3

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

http://www.adyannet.com/fa/news/19547

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ0Cqw7RB1dhsicd-j071PKq7eSCVPOlLt37gwhEZekIJtZjo14Jg

http://www.ziaossalehin.ir/sites/default/files/field/video/avc_001_0.mp4

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

 

  خبرآنلاین، وبلاگ پاک آئین، محسن: تا قبل از حمله به سفارت در لندن، نماد سنی آمریکائی یا همان گروه های تکفیری از جمله داعش، شناخته شده بود اما بسیاری از مردم از مشخصات شیعه انگلیسی بی اطلاع بودند. حمله گروه انحرافی شیرازی به سفارت ایران و شعارهای تفرقه افکنانه بعدی، موجب شناسائی افکار این گروه گردید و نشان داد که بودجه‌ی خزانه‌داری انگلیس در خدمت تقویت شیعه‌ی انگلیسی برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان است.
شهرک فدک الصغری، در شهر لندن که توسط شیخ یاسر الحبیب داماد سید مجتبی شیرازی، برادر سید صادق شیرازی خریداری شده، قرار است پس از خرید زمین های اطراف، به یک دهکده اسلامی شیعی تبدیل شود و ساکنان انگلیسی را نیز به مذهب تشیع هدایت کند.
پرچم گروه یاسر الحبیب یعنی " هیئت خدام المهدی " در یکی از تپه های این شهرک برافراشته شده و یاسر الحبیب در مراسم افتتاح این شهرک، هدف از فعالیت آن را مقدمه چینی برای فتح سرزمین اسلامی به خصوص مکه و مدینه و سرزمین فدک خوانده است. بیان علنی این هدف یعنی فتح عربستان که متحد انگلیس است، در شهر لندن، قابل توجه می باشد.
آخرین اقدام عوامل این گروه نیز حمله به سفارت ایران در لندن ، یک روز پس از سخنرانی تحریک آمیز 55 دقیقه ای یاسر الحبیب بود. فرقه شیرازی به عنوان نماد شیعه انگلیسی که مقابله با وحدت جهان اسلام را در دستور کار دارد، پس از تعرض به سفارت ایران و جلب توجه افکار عمومی، با صدای بلند و خشمگنانه در جلوی دوربین شبکه های تلویزیونی، شعارهای توهین آمیز و تفرقه افکنانه علیه عایشه همسر پیامبر اسلام (ص) و خلفای سه گانه اهل سنت یعنی ابوبکر، عمر و عثمان سر دادند. با این وصف اگر تصور شود که هدف اصلی این عوامل از حمله به سفارت ایران، دامن زدن به تفرقه در میان امت اسلامی بوده، موضوع ابعاد تازه ای پیدا می کند.
در واقع این فرقه منحرف نخست با حمله به سفارت ایران، افکار عمومی را متوجه خود کرد و سپس با استفاده این فرصت، تفکر انحرافی و تفرقه افکنانه خود که سال ها از طریق شبکه های ماهواره ای خصوصی دنبال می کند را تبدیل به یک نمایش عمومی کرد.
این فرقه از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل اندیشه های وحدت گرایانه حضرت امام خمینی(ره) ایستاد و با استمرار اهانت به همسر پیامبر اسلام و خلفای سه گانه، مختصات شیعه انگلیسی را معرفی نمود. اما تعرض این فرقه انحرافی به سفارت ایران در لندن به یکباره پرده از انحرافات عقیدتی شیعه انگلیسی برداشت و بی اعتنائی پلیس محلی به این تعرض نیز همراهی لندن با این فرقه انگلیسی را آشکار ساخت.
مقام معظم رهبری در تاریخ سی شهریور ۱۳۹۵ در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر اظهار داشتند:
" شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه‌ی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمان ها را به جان هم بیندازند؛ این پیام اراده‌ی تفرقه است که اراده‌ی شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که این ها (مسلمانان) از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، با هم کار کنند."
تا قبل از حمله به سفارت در لندن، نماد سنی آمریکائی یا همان گروه های تکفیری از جمله داعش، شناخته شده بود اما بسیاری از مردم از مشخصات شیعه انگلیسی بی اطلاع بودند. حمله گروه انحرافی شیرازی به سفارت ایران و شعارهای تفرقه افکنانه بعدی، موجب شناسائی افکار این گروه گردید و نشان داد که بودجه‌ی خزانه‌داری انگلیس در خدمت تقویت شیعه‌ی انگلیسی برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان است. پر بیراه نیز اگر بگوئیم که اقدام فرقه شیرازی با هدایت و طراحی سرویس های مخفی انگلیس و برای تشدید اقدامات اختلاف افکنانه علیه مسلمانان جهان بوده است.
در این مقطع اگرچه تداوم اعتراض رسمی به دولت انگلیس برای آزاد گذاشتن عوامل این فرقه برای تعرض به سفارت ایران و تلاش برای دریافت غرامت، ضرورت دارد اما در عین حال باید با بهره گیری از فنون دیپلماسی عمومی ضمن معرفی جریان انحرافی شیرازی و نقش انگلیس در حمایت از آن و همچنین دیگر گروه‌های وابسته و مزدور آمریکا و سیا نظیر داعش و جبهةالنّصره، کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان را نسبت به خطرات این فرقه های انحرافی آشنا نمود.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

چرا این راه حل ِ به فکر احمدی نژاد نرسید!!! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  چرا این راه حل ِ به فکر احمدی نژاد نرسید!!! ... 

 

 

http://s8.picofile.com/file/8321760126/SEPARE_BALAA.jpg
 

  مادر همیشه سپر بلاست ... 

http://s9.picofile.com/file/8321760634/TAQLEEDE_XALQ.jpg

  خلق را تقلیدشان بر باد داد! ... 

http://s8.picofile.com/file/8321762550/GED8EE_BE_SABKE_JAD3D.jpg

  گـــــــدایـــــــی مُـــــــدرن ... 

http://s9.picofile.com/file/8321763018/CH8LESH_BAA_XOSHKS8LY.jpg

  چرا این راه حل ِ باران-زایی به فکر احمدی نژاد نرسید!!! ... 

http://s9.picofile.com/file/8321763518/CHE_KONAM.JPG

  این دیگه آخر مردم آزاریه ... 

 متن زیرنویس وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

چرا داشته‌هایمان را می‌سوزانیم! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

   چرا داشته‌هایمان را می‌سوزانیم! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای دکتر محمد مصدق

نتیجه تصویری برای دکتر محمد مصدق

 

  خبرآنلاین، وبلاگ دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان و پژوهشگر: اسفند ماه سالروز درگذشت زنده یاد و سیاستمدار به نام تاریخ ایران زمین مرحوم دکتر محمد مصدق بود ، مردی که در سپهر سیاست به گونه ها متفاوت از وی یادمی شود. 14 اسفند ماه سالروز درگذشت زنده یاد و سیاستمدار به نام تاریخ ایران زمین مرحوم دکتر محمد مصدق بود، مردی که در سپهر سیاست به گونه ها متفاوت از وی یادمی شود.
 صاحب این سطور نه قصد تعریف دارد و نه بدگویی ، بلکه دل گویه خودش را می نویسد و کاری به تبعات بد و خوب و زیان و سود آن ندارد زیرا برای کسب و ارتزاق نمی نویسد بلکه به عنوان فردی که با حقوق جامعه آشنایی دارم ، می خواهم با نگاهی از مناظر غیر رسمی هم با مردم سخن گفته شود تا بتوانند راه بهتر را گزینش کنند.
مرحوم دکتر مصدق را معمولا در بحث ملی شدن صنعت نفت یاد می کنند وکودتای 28 مرداد 1332 و...
 یکی از شاخص-های فرهنگی حاکم بر جامعه ایران از دیر باز چنین بوده است که افراد و اعمال ایشان را در تراز صفر و صد تحلیل می کنند و به گونه ای علاقه های خودشان را دست مایه تحلیل می نشینند که گویا بین صفر و صد ،عدد دیگری نیست و براین توهٌم دامن می زنند که خودشان صد هستند و دیگران صفرو متاسفانه در سال های اخیر خود شیفتگی و کیش شخصیت و مقدس کردن انسان های غیر معصوم شدت هم گرفته است و رخدادها و شخصیت های دیروز این جامعه را از همین منظر نمره می دهند و تجلیل و تخریب و تحریف می کنند در حالی که این روش نتیجه ای جز انداختن آتش به خرمن زندگی ملی و اسلامی ایران زمین ، در بر ندارد. 
 جمله مبهم و کنایه ای از حضرت امام خمینی ( ره ) نقل شده است که حضرت ایشان مصدق را مسلمان نمی دانند و دائم در طول سال های بعد ازآن ، توپخانه توپ داران در سرتاسر کشور مسلمان نبودن ایشان را هدف قرارداده و اجازه هیچگونه بیان دیگر و تکریم خدمات ایشان را نمی دهند
((( امام «ره» هرگز برچسب ناحقی به کسی نمیزدند؛ وقتیکه بنی صدر با لباس وُ آرایش زنانه همراه با سران منافقین به فرانسه گریخت، ایشان هیچگونه برچسب ارتداد وَ امثالهم را به او نزدند، بلکه نصیحتش کردند که «تو فریب دشمنان را خوردی، هنوز دیر نشده وَ به ایران برگرد وَ زندگی-ت را بکن». نسبت به ملی-گرایانی همچون مرحوم دکتر مصدق، نظرشان این بود که شما مسلمانید وَ از دیدگاه «جهان-شمولی» اسلام به مسائل نگاه کنید، دیدگاه ملی-گرایانه اگر به مصلحت ملت باشد در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. _ عـبـــد عـا صـی ))).  و این کج بینی در حالی است که شخصیت های فراوانی که در سطح اجتهاد و دانش بالایی بوده اند اظهار داشتند ما خود شاهد نماز خواندن وی بوده ایم و خمس مال خود را محاسبه می کرده حتی برخی شهادت داده اند که مرحوم مصدق وجوه شرعیه اش را به آیت الله حاج آقا رضا صدر پرداخت می کرد و در مراعات موازین شرعی آقای شاه حسینی از چهره های نزدیک به نهضت آزادی اظهارداشته اتد : بعد از درگذشت همسرش ، مبلغی برای آقا رضا صدر فرستادند تا احتیاطا نماز و روزه هایی که از همسرش فوت شده است دوباره خوانده شود . خانم کشور بیگ پور خدمتگزار مصدق در قلعه احمد آباد می گوید : من نماز را همین جا یاد گرفتم خدا آقا را بیامرزد کلمه کلمه می خواند تا من خو اندن نماز را یاد بگیرم.
مصدق در بخشی از وصیت نامه اش آورده است : ... و باقی مانده برای نماز و روزه و حج اینجانب بکاربرند و از عواید سال دوم قطعه زمینی برای باشگاه دانشجویان تهران بخرند.
واقعا با این سابقه می توان فردی را غیر مسلمان به حساب آورد ؟...
 سابق براین رسم بوده است که فردی ازاقلیت های مذهبی صرف گواهی یک عالمی به مسلمانی معرفی میشده در حالی که نشانه ای بر غیر مسلم بودن مرحوم مصدق در جایی ثبت نشده است!
در سطور قبل نوشتم قصد ستایش و تخریب شخصیت مرحوم مصدق را نداشته ام زیرا دغدغه هیچ فرد غیرمعصومی را ندارم لکن سوختن داشته هایمان را که می بینم ، تحمل از کف می دهم که تا کی و تا کجا می خواهیم این بنای کج را ادامه بدهیم ؟
داشته ها و سرمایه های کشور، ملک مطلق کوته فکران نیست که اینگونه آتش به خرمنش می زنند و اعتبار و امید ومسیر بالندگی را مسدود می کنند .
انقلاب اسلامی چهل ساله شده اما خود ما چهل ساله نشدیم و اراده ای هم به چهل ساله شدن دیده نمی شود زیرا چهل سالگی اوج همه فرصت ها ست و باید خطر پذیری ها و لجاجت ها به حد پایین خود برسد و بادام های شیرین زندگی را جایگزین بادام های تلخ کنیم و باهم بودن را رفیق و عجین تمامی تصمیمات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی کنیم زیرا روح و کالبد نظام چهل ساله توان تحمل گسست و اختلاف و چنگ انداختن به روی همدیگر و یکدیگر را به بدنامی خواندن و.. ندارد . درست است که به معنایی گفته شده است « دود از کنده بلند می شود » اما در کنار دود ، فغانش هم شنیده می شود و فغانش غیر قابل تحمل و فراری دهنده اطرافیانش می شود در اینجاست که اگر کنده چهل ساله مثالی ما ؛ فرزندان و اطرافیان با ادب و مهربان و وظیفه شناس و صبور داشته باشد زندگی دوران پیری و بیماری ، برایش آسان می شود اما اگر غیرازاین باشد کمترین عیب آن را به نکبتی تبدیل می کنند که دیگر قابل تحمل نمی باشد و همه در انتظار مرگش روز شماری می کنند .
به امید روزی که همه کنار هم باشیم و همدلانه ساز زندگی را به صدادربیاوریم و طوفان زده های کشور را گرد هم بیاوریم و به چهل سال دوری از یکدیگر پایان دهیم.

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

بی-معرفتی اینه که ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  بی-معرفتی اینه که ... 

 

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای بی-معرفتی

نتیجه تصویری برای بی-معرفتی

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSOz3rzMBr5jKFBHNmkAVEma7acqh8yq4oQAVAd6kI-IoVzsxpeVQ

تصویر مرتبط

 

  بی-معرفتی اینه که میگه «من "زن-ذلیل" نیستم که اونو انقدر پُر رو کنم که روز زن ازم توقع گل وُ هدیه داشته باشه»! ... 

  وَ اینه که پسره بگه «روز پدر کیلویی چنده! بآبآم بآآآید واسه من دست به جیب کنه»! ... 

 وَ دیگه اینه که خانوم خونه با هزار زحمت "باقالی-پلو با ماهیچه-ی دبشی" پخته، وَ بعضیآ ایراد میگیرن که «چرا گوشتش گوسفندیه، بوی گوسفند میده»! اون یکی هم میگه که «آخه باقالی پلوی آبکش نشده رو کی می-تونه بخوره»! ... 

  بدتر از همه، دختر بزرگ خونه هم ظرف خورشت رو با عصبانیت میزنه کنار وُ میگه که «مثلا قرمه سبزیه! آش رشته پُختی! سبزیش بیشتر از گوشت وُ لوبیآشه»!!! ... بجای این همه وقتی که گذوشتی، کاشکی لباسآی منو اتوُ میکردی وُ شام ساندویچ سوسیس سفارش میدادی ... 

  وَ دیگه بی-معرفتی اینه که از تنگدستی همکارت برای خرید فرش ماشینی جهیزیه دخترش خبر داشته باشی وَ "وام ِ اداره" رو با هزار دوز وُ کـَلـَک بگیری وُ بریزی تو بازار داغ سکه ...

  دیگه اینکه وقتی داری با عجله ماشینـتو از پارک بیرون میاری بزنی جفت چرآغآی جلوی ماشین همسایه-تو داغون کنی وُ بعدشم به نزدیکترین پارکینگ پناه ببری وُ چند روزی ماشـیـنـتو مخفی کنی ...

  شب چله-ی زمستون، یعنی همون شب یلدا، با ماشین آنچنانی-ت داری میری خونه-ی مادر زنت، باد وُ بوران وُ توفان هم داره حسابی تُرکتآزی میکنه که مادرت بهت میگه «تیمور جون، قربونت برم، جآ که داریم ، این پیرمَرد وُ پیرزنی که زیر تیر چراغ برق وایساده بودن ، دست بلند کردن؛ خیر ببینی نیگردار سوارشون کن». تو هم بادی به غبغب میندازی وُ میگی: "مآدر! تاکسی که نیس! ناسلامتی ماشین شآسی بُلنده، یکی هم ببینه همه جا چو میندازه که فلانی بآ شاسی بلندش مسآفرکشی میکرد"! ... وَ بیخیال، گآزشو میگیری وُ تندتر میری ... 

  اینا رو گفتم که اگه یـــه روز به بُن بست وُ خـِنـسی خوردی، با خودت نگی که کو مَرام وُ معرفت، کو رَحم وُ انصاف؟! ... 

   عـبـــد عـا صـی    

مملکت داری با احساس و شعار نمی شود ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  مملکت داری با احساس و شعار نمی شود ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

نتیجه تصویری برای پیک نوروزی

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای سد گتوند

ریزگردها و عوارض آن بر بدن انسان

نتیجه تصویری برای کمبود آب

ضرورت خروج از تله برجام با چرخش در سیاست‌های راهبردی

 

 خبرآنلاین، وبلاگ فدایی، غلامرضا : در آموزش و پرورش دادن پیک نوروزی خلاف است و ذهن بچه ها را خسته می‌کند و باید ذهن آنها آزاد باشد تا بتواند رشد کند، تازه بعد از چهل سال فهمیدیم که کنکور باید حذف شود زیرا سلامت روان و اقتصاد جامعه را به هم زده است و نتیجه مطلوبی عاید نکرده است، بعد از چهل سال فهمیدیم که سدسازی‌های بی‌رویه برای کشور خطرناک است و موجب تغییر اکوسیستم می‌شود و به جای این‌که خدمتی شده باشد خیانت شده است.
 پس از چهل سال فهمیدیم که ریزگرد ها که آسایش و آرامش استان عزیز خوزستان را به خطر انداخته است به خاطر تغییر اکوسیستم و جلوگیری از ورود آب از منطقه و بیرون از منطقه و باعث خشک شدن هور ها در آن منطقه شده است.
 پس از چهل سال فهمیدیم که تازه نه تنها گسترش شهرها مخالف توسعه است بلکه گسترش فضای سبز هم غیر صحیح است (به گفته مسئولان سازمان محیط زیست) و باید از آن جلوگیری شود زیرا کمبودآب جدی تر از آنی است که ما تصور می کنیم.
 تازه بعد از چهل سال فهمیدیم (و یا شاید نفهمیدیم) که نه تنها امریکا قابل اعتماد نیست بلکه شرکای اروپائی وی هم قابل اتکا نیستند و دل بستن به آنها خودفریبی است.
 تازه بعد از چهل سال فهمیدیم که برجام از نظر غربیها مقدمه ای است برای ورود به مذاکرات دیگر که طی برنامه حساب¬شده-ای مطرح می کنند و اسرائیل با زرادخانه های اتمیش و عربستان با سلاح های خطرناک خریداری شده اش خطر منطقه نیستند و این ایران است که باید گام به گام تغییر رویه دهد و بعضی ها در داخل هم با زمزمه هایی برای آن زمینه سازی می کنند.
 تازه بعد از چهل سال فهمیدیم که در بحث های فلسفی با عنوان گستره شریعت در شبکه چهار از فردی بودن دین باید سخن گفت.
 بعد از چهل سال دیدیم که مسئولان با مردم مستضعف همنوا شده و از اینکه عدالت برقرار نشده شکوه می کنند، و به گفته رهبر انقلاب اصلا ارتجاع رخ داده است.
 بعد از چهل سال فهمیدیم که اطلاعات شفاف در کار نیست و موانع شفافیت در کشور بسیار قدرتمند تر عمل می کنند (مصاحبه شب 14/12 شبکه خبر نایب رئیس مجلس)
 بعد از چهل سال فهمیدیم که در هیچ قسمتی نه آمایش کلی و نه نقشه راه به معنای واقعی وجود ندارد و خلاصه فهمیدیم که وقت تلف کرده و بر سر و کله هم کوبیده و به نفوذ خارجی میدان داده ایم.
 و ...
 اینکه بعد از چهل سال تازه نکاتی برای ما مکشوف شود امری مبارک است ولی چه تضمینی وجود دارد که چهل سال بعد این برنامه ها زیر سوال نرود؟ این امر حکایت از این دارد که کشورداری خیلی مهم تر از این است که ما با انتخابات سطحی و جناحی بخواهیم بر سرنوشت ملتی حکمرانی کنیم و بعد هیچکس مسئولیت هیچ کاری را به عهده نگیرد. مملکت‌داری را باید از کسانی یاد گرفت که با هم توان از همه ظرفیت های داخلی و خارجی استفاده می کنند تا کشور خود را رشد دهند و به جای ریشه زنی و تیشه زنی و تقصیر را به گردن دیگران در هر چهارسال و یا هشت سال انداختن و با بیگانگان همراهی کردن باید از خود و اصلاح نیات خود شروع کرد. مملکت را با تعارف و شعار نمی توان اداره کرد. عقل و تدبیر واقعی می خواهد و آنگاه عزم و قاطعیت.
 و اما توضیحاتی در باره نکات فوق:
من با حذف پیک نوروزی موافقم ولی چرا باید به جای آن فقط به نوشتن مقاله بسنده کرد؟ مگر نه این است که ما می خواهیم استعدادسنجی کنیم و ذهن دانش آموز را از همان آغاز به کسب مهارت های لازم سوق دهیم؟ مگر همه آمادگی نوشتن مقاله دارند و تازه اگر مجبور باشند می روند و از کسی به زور و یا پول آن را تهیه می کنند و نیز مگر همه معلمان مقاله نویس اند؟ از این رو در ارزیابی مقالاتِ آماده شده فقط جمعی قلیل مشارکت خواهند کرد.
چه خوب بود به آنها گفته می شد که هر کس در حوزه های موضوعی گوناگون، در هر مهارتی که خود علاقمند است و یا اولیای دانش آموزان احساس می¬کنند فرزندانشان علاقمندند بتواند یک کار اصیلی (از جمله فراگیری مهارت های والدین) ارائه دهد، از وی پذیرفته می شود. تا هم استعدادسنجی شود و هم مهارت افزایی از آغاز دوران تحصیلی مدنظر قرار گیرد و هم همه معلمان در این کار درگیر شوند.
 حذف کنکور خوب است ولی جایگزین آن چیست و اصلا هدف از حذف آن معلوم نیست که روانی است، اقتصادی است، و یا مهارت افزائی است؟ و برای جایگزین اگر نمرات سه و یا چهار سال قبل از کنکور مد نظر قرار گیرد مشکل حافظه محوری را ما به دوران چند ساله تحصیل گسترش داده ایم.
 اگر سدسازی بی رویه را محکوم می کنیم و یا به فکر حذف ریزگردها هستیم باید فکر اساسی داشته باشیم و نگاه ما به توسعه شهر و روستا مورد تجدید نظر جدی قرار گیرد که قطعا کار آسانی نیست. نمی شود با وصله پینه مشکل را حل کرد و مسّکّن وار برای مشکلات چاره جست. عزم ملی در اینجا است که بعد از چهل سال همه باید دست به دست هم بدهند و یک خانه تکانی جدی در فکر و برنامه داشته باشند تا در آینده دچار افسوس های بعدی نشویم.
 در نگاه به خارج به جای تمسک به این و آن و چشم‌داشت به فرانسه و امریکا به داخل بیندیشیم چرا فرانسه با این دشمنی های پنهان وآشکاری که با ما دارد تا این اندازه مورد وثوق عده ای است؟ مثلا صنعت کذایی اتومبیل در انحصار آن قرار می گیرد مگر فرانسه دشمنی اش از امریکا و انگلیس کمتر بوده است؟ چرا برنامه‌های سیاسی ما با سیاست های اقتصادی هماهنگی ندارد و دست کم گزینش هایی در قرار داد و خرید و واردات صورت نمی گیرد؟
 اینکه در بحث فرهنگی و دینی در شبکه چهار در برنامه گستره شریعت تازه فردی بودن مذهب مطرح می شود و اینکه یکی از میهمانان می گفت دین خاستگاهش فردی است اگر چه بعدا ممکن است به جامعه هم سرایت کند به عنوان مبحث نظری، بیانش بد نیست ولی انگار همه چیز از قبیل نقطه سر خط است و دو باره باز گشت به عقب. بدیهی است همیشه همه چیز از فرد شروع می شود. البته اگر از یک خارجی منکر بسیاری از معتقدات ما در آن جلسات دعوت می شد بد نبود. من با این گونه بحث کردن ها مخالف نیستم ولی با اینکه در ظرف سه جلسه نتوانند جمع بندی کنند و تازه شبهه هایی هم ایجاد کنند مخالفم.
 و خلاصه اینکه جای تأسف دارد که چرا حالا پس از چهل سال؟ مگر عمر از دست رفته دوباره باز می گردد؟ و این نشان می دهد مملکت داری با احساس و شعار نمی شود. علم و دانش و آینده نگری می خواهد و استفاده از تجارب دیگران بدون اینکه خود را در بست در اختیار دیگران قرار بدهیم. تا کی خوش¬بینی بیش از حد و نگاه به دست و دهان غرب؟ به قول معروف «نخوردی نان گندم بدیدی دست مردم» مگر ما در این چهل سال دست کم کشور مالزی را ندیده ایم؟ مگر از کشور کره این همه جنس نمی خریم؟ مگر نمی توانیم از تجارب دیگران بهره بگیریم. ولی متأسفانه همه اش در این مدت بر سر قدرت و رفتن به مجلس و گرفتن دولت بدون اینکه شایستگی آن را داشته باشیم با هم دعوا کرده ایم. آن هم بر سر هیچ و نتیجه اش این است که می بینیم که بعد از چهل سال تازه اعتراف می کنیم که راه را اشتباه آمده ایم.
 به هر حال باز این خطر همواره وجود دارد اگر عزم را جزم نکنیم و اگر مام وطن را بر باند و حزب و گروه خود ترجیح دهیم گرفتار پشیمانی های بعدی شویم.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

ما سنگ زیر آسیاب هستیم ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  ما سنگ زیر آسیاب هستیم ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 خبرآنلاین، سیاست، مجلس : تعدادی از نمایندگان مجلس یکشنبه هفته جاری با سیدمحمد خاتمی دیدار کردند که در ادامه بخشی از صحبت‌های نمایندگان حاضر در این جلسه را می‌خوانیم.
 درحالی که جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ازجمله اعضای فراکسیون امید و مستقلین ولایی یکشنبه شب گذشته، ۱۳ اسفندماه با سیدمحمد خاتمی دیدار و گفت‌وگو کردند، محمدرضا عارف رییس فراکسیون امید نیز به بیان نکاتی در این دیدار پرداخت که پیش‌تر این سخنان عارف به‌تفصیل منتشر شد.
 حضرتی: اصلاح‌طلبان تنها گروهی هستند که می‌توانند نظام را حفظ کنند
 الیاس حضرتی در این دیدار با اشاره به دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی و فضای سالم و بالاترین رشد اقتصادی در آن دولت، خاطرنشان کرد: دوران دیگری برای اصلاحات شروع شد و اشتباهاتی از جانب اصلاح‌طلبان و حکومت بروز کرد و یک شرایط تنگ و تاریک ایجاد شد و برخی تصمیم گرفتند اصلاح‌طلبان را از ریشه بزنند و شما مجبور شدید در دماوند رای بدهید و خیلی از دوستان حتی نتوانستند مراسم دعای کمیل و توسل را برگزار کنند و خیلی‌ها به زندان افتادند اما سال ۹۲ یک فصل جدیدی آغاز شد و آقای عارف، بزرگواری و کناره‌گیری کردند و اصلاح‌طلبان پشت آقای روحانی قرار گرفتند.
 این عضو هیات رییسه فراکسیون امید با تأکید بر اینکه اصلاح‌طلبان با وجود همه فشارها نشان داده‌اند که زنده‌اند، یادآور شد: تاریخ به گونه‌ای چرخیده که اصلاح‌طلبان باید از آن پراکندگی فاصله بگیرند و منسجم‌تر از قبل و فعالانه عمل کنند.
 درخواست حضرتی از خاتمی برای تشکیل اتاق‌های فکر و کمک به فراکسیون امید
 حضرتی همچنین از خاتمی خواست با تشکیل حلقه‌های فکری و اتاق‌های فکری در جهت اتصال این مجموعه‌ها برای رصد مباحث مورد نیاز جامعه، به فراکسیون امید ایده و سوژه داده شود.
 عضو هیات رییسه فراکسیون امید بر لزوم ارتباط با تمام ارکان حکومت تأکید و بیان کرد: ما سنگ   زیر آسیاب هستیم و برای انقلاب و نظام خودمان می‌مانیم و این را نشان می‌دهیم.
 سلحشوری: فراکسیون زنان فارغ از نگاه جنسیتی حضوری موثر دارد
 رییس فراکسیون زنان مجلس همچنین از اینکه رییس‌جمهور مخالفان خود را کم‌عقل خطاب کرده، گلایه کرد و با یادآوری جمله سیدمحمد خاتمی درباره مخالفان خود مبنی بر اینکه «زنده باد مخالف من»، ابراز امیدواری کرد که بار دیگر گفتمان احمدی‌نژادی رایج نشود.
 جعفرزاده ایمن‌آبادی: ادبیات و رفتار دولت با اصول و چارچوب ما همخوان نیست
 جعفرزاده ایمن‌آبادی دیگر نماینده مجلس بود که در جلسه با سیدمحمد خاتمی صحبت کرد و با اشاره به خون شهدا که به پای انقلاب ریخته گفت: قصد گله از دولت‌مردان ندارم و همه این دوستان اعتقادی پای قضیه ایستاده‌اند اما حقیقتاً حق این دوستان ادا نمی‌شود. ادبیات و رفتار دولت با اصول و چارچوب ما همخوان نیست.
 نماینده مردم رشت در مجلس با تشکر از مواضع سیدمحمد خاتمی در ناآرامی‌های اخیر بیان کرد: افتخار شما این است که پاکدست‌ترین و موفق‌ترین دولت بودید.
 نایب رییس نخست فراکسیون مستقلین ولایی مجلس با بیان اینکه تمام تلاش طرف مقابل ما که اخلاق حزبی را رعایت نمی‌کند ناامید کردن مردم است، خواستار افزایش این نشست‌ها شد و تأکید کرد: من دوست ندارم به آن ۸ سال برگردم و اگر روزی چنین اتفاقی بیفتد، ممکن است تصمیم دیگری بگیرم.
 حسین‌زاده: جریان آشتی و نزدیکی ادیان و مذاهب را دنبال کنید
 حسین‌زاده نیز در این دیدار با طرح این سوال که چرا ملت ما در طول سالیان ملت نشد و دولت ما دولت نشد و چرا پدیده دولت ملت در کشور ما شکل نگرفته است، گفت: در این سرزمین ما دنبال چرایی نیستیم. چرا اقوام نمی‌توانند در مسوولیت‌ها باشند؟
 وی گفت: مشکل اساسی ما مدیریت نیست بلکه ما هویت ملی را زدودیم و مردم حس سرزمینی ندارند و تعداد کثیری افراد هستند که نمی‌گذارند ایران به مفهوم درست خود ایران شود.
 نایب رییس فراکسیون امید مجلس با بیان اینکه انتظار این است که هر یک از نمایندگان مجلس باید سفیران آشتی باشند، گفت: این زنگ خطر است و تمنا می‌کنم جریان آشتی و مفاهمه و نزدیکی ادیان و مذاهب را دنبال کنید.
 وکیلی: نیازمند اصلاحات زودهنگام هستیم
 وکیلی نیز در این جلسه اصلاح‌طلبان را لولای بین قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی دانست و اقدام اصلاح‌طلبان برای پیشگیری از تبدیل مشکلات به ابر چالش‌ها را خواستار شد.
 این نماینده اصلاح‌طلب مردم تهران در مجلس همچنین با انتقاد از گفتمان دولت روحانی و فاصله گرفتن از اصلاح‌طلبی گفت: گفتمان اصلاح‌طلبی تنها راه جمهوری اسلامی است.
 کواکبیان: توقع‌مان از فراکسیون امید، برآورده نشده است
 کواکبیان در این نشست با ابراز نارضایتی از عملکرد فراکسیون امید اظهار کرد: ما توقعی که از فراکسیون داریم، برآورده نشده است و هنوز نتوانسته‌ایم برای رفع ممنوع‌التصویری و حصر اقدام کنیم.
 این عضو اصلاح‌طلب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از خاتمی خواست با ایجاد اتاق فکر تولید محتوا شود تا مجلس بتواند اقدام موثرتری داشته باشد.
 مازنی: نشست‌های گفت‌وگوی ملی در آینده نزدیک شکل می‌گیرد
 مازنی با اشاره به ارائه طرح گفت‌وگوی ملی بیان کرد: همه از این طرح استقبال کردند و فضای کشور مهیاست و راهی جز این نداریم و در آینده نزدیک نشست‌ها شکل می‌گیرد و دوستان ما با علاقه‌مندی این بحث را دنبال می کنند.
 این نماینده اصلاح‌طلب عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی همچنین خواستار گفت‌وگوی درون جبهه اصلاحات شد.
 نعمتی: ۹۰ درصد همفکری را فدای ۱۰ درصد اختلاف دیدگاه نکنیم
 بهروز نعمتی نیز در ادامه با اشاره به فضای ناامیدی در جامعه بیان کرد: اگر ما نتوانیم این فضایی که امروز در مجلس هست را حفظ کنیم، از سال ۸۴ بدتر خواهیم شد و تندروهایی خواهند آمد که از احمدی‌نژاد بدتر خواهند بود. ۹۰ درصد همفکری را فدای ۱۰ درصد اختلاف دیدگاه نکنیم.
 سخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی همچنین فعال‌تر شدن خاتمی را خواستار شد و گفت: جامعه نیازمند یک نفس تازه است.
 رجبی: مشکل همین کاسه غم به دست گرفتن است
 در ادامه این نشست برخی نمایندگان در سخنانی کوتاه مشکلات موجود را از نگاه خود مطرح کردند و رجبی مشکل موجود را همین کاسه غم به دست گرفتن عنوان کرد.
 نمایندگان حاضر در جملات متعدد فعال‌تر شدن سیدمحمد خاتمی در رسیدگی به امور و برخورد فعالانه‌تر با موضوعات را خواستار شدند و نسبت به سوریه شدن ایران هشدار دادند.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

گلهای کاغذی داری تو گلدون ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  گلهای کاغذی داری تو گلدون  ... 

 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

 زمستون،تن عریون باغچه چون بیابون / درختا با پاهای برهنه زیر بارون 
 نمیدونی تو که عاشق نبودی / چه سخته مرگ گل برای گلدون 
 گل وُ گلدون چه شبها نشستن بی بهانه / واسه هم قصه گفتن عاشقانه 
 چه تلخه چه تلخه / باید تنها بمونه قلب گلدون 
 مثل من که بی تو / نشستم زیر بارون زمستون 
 زمستون / برای تو قشنگه پشت شیشه 
 بهاره زمستونها برای تو همیشه / تو مثل من زمستونی نداری 
 که باشه لحظه چشم انتظاری / گلدون خالی ندیدی 
 نشسته زیر بارون / گلای کاغذی داری تو گلدون 
 تو عاشق نبودی / ببینی تلخه روزهای جدایی 
 چه سخته چه سخته / بشینم بی تو با چشمای گریون 

 

 « اخوان ثالث »
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

خیلیها از قدرت وُ نفوذ مرتضوی می-ترسیدند در پرونده-ی قتل زهرا کاظمی دخالتی کنند! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  خیلیها از قدرت وُ نفوذ مرتضوی می-ترسیدند 

 در پرونده-ی قتل زهرا کاظمی دخالتی کنند! ...  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

نتیجه تصویری برای زهرا کاظمی

نتیجه تصویری برای زهرا کاظمی

نتیجه تصویری برای محمدحسین خوشوقت

نتیجه تصویری برای عبدالله ناصری

نتیجه تصویری برای سعید مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی

 عصر ایران:  بعد از گفت‌وگوی یونسی در مورد زهرا کاظمی و نقش سعید مرتضوی در کشته شدن این خبرنگار «ایرانی و کانادایی» بازهم این پرونده در راس اخبار ایران قرار گرفت و شخصیت‌های مختلف در مورد آن اظهار نظر کردند. یکی از این افراد محمدحسین خوشوقت، مدیر کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد دولت اصلاحات بود. او ضمن بازگویی برخی روایت‌های گفته شده از پرونده زهراکاظمی، جزئیات جدیدتری از زوایای پنهان مانده این پرونده و تلاش سعید مرتضوی برای رفع اتهام از خودش را توضیح داده است. ( اینجا بخوانید)
 خوشوقت در روایت خود از
عبدالله ناصری مدیرعامل وقت خبرگزاری ایرنا به عنوان شاهد گفته‌های خود نام می‌برد. به همین بهانه به سراغ عبدالله ناصری می‌رویم در نظر او را در این مورد جویا شویم.
ناصری در گفت‌وگو با عصر ایران ماجرا اینگونه روایت می‌کند: روایت آقای خوشوقت کاملا یک روایت صحیحی بوده است، در این چند روز که این بحث ها اتفاق افتاد آقای خوشوقت با من تماس گرفتند و صحبت هایی داشتیم. همانطور که گفتند در سر برگ معاونت مطبوعاتی مطالب را فکس کرده بودند به اتاق خبر و من خودم خبر را روی خط دیدم. بعد از این بود که آقای خوشوقت تماس گرفتند و گفتند که ماجرا اینچنین بوده است. به همین دلیل بود ما هم یک خبر تکمیلی کار کردم و این موضوع را هم با وزیر ارشاد و هم با چند تن از نمایندگان مجلس ششم در میان گذاشتم.
 در همان زمان بود که در رابطه با پرونده نظر سنجی معروف درباره "روابط ایران و آمریکا" که آقای گرانپایه و دیگر دوستان دچار مشکل شده بودند ریاست کمیسیون آقای پورنجاتی من را خواستند و در این خصوص گزارش مفصل و کامل دادم. البته من یکبار در مجلس ششم و یکبار هم در مجلس هفتم در این خصوص صحبت کردم و در گزارش ارائه شده به مجلس ششم اشاره ای به نحوه عملکرد آقای مرتضوی شد.
 روایت مدیر پیشین ایرنا از ماجرای مرگ زهرا کاظمی و نقش سعید مرتضوی: همه چیز در انحصار مرتضوی بود/ هیچ کس نمی توانست به حوزه او تعرض کندیکی از بحث هایی که من با آقای مرتضوی داشتم توضیح دادن این بود که، مدیرعامل خبرگزاری همه کاره است و او باید پاسخگو باشد اما ایشان به دلایلی از بحث مدیرعامل عبور کرده بود و به صورت مستقل می خواست که خبرنگار، دبیر و سردبیر را درگیر این مسئله کند و من هم در مقابل این موضوع مقاومت می کردم. اگر چه از طریق کانال های دیگری سردبیر و دبیر را پیدا کرد و مزاحمت هایی هم برای آنها ایجاد کردند.
 من این مسئله و ایراد حقوقی به نحوه کار آقای مرتضوی را در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح کردم و در نطق آقای آرمین که درباره قتل خانم زهرا کاظمی بود نیز من مستنداتی ارائه کردم و کارهای خلاف حقوقی و خلاف قوانین قضایی و خلاف اساس نامه های دستگاه های دولتی را شرح دادم که بر اساس آن گفته شده بود مسئولیت همه اخبار خبرگزاری ها بر عهده مدیرعامل است.
 بعد از این گزارش ها نزدیک به ده شب بود که
آقای مرتضوی به تلفن من تماس گرفت و شروع کرد به گلایه کردن که چرا در کمیسیون فرهنگی علیه من گزارش داده ای و من گفتم که به هرحال وقایع را گزارش داده ام. از شواهد چنین بر می آمد که این اطلاعات را آقای حداد عادل که آن زمان در کمیسیون فرهنگی حضور داشت، را به ایشان منتقل کرده بود. این تلفن در حد گلایه بود و من هم گفتم که من بر اساس واقعیت های کار خودم و واقعیت های دریافتی خبری در موضوع پرونده زهرا کاظمی عمل کرده ام و تاکید کردم اینگونه مسائل به اضافه پرونده نظرسنجی در حوزه وظیفه و حرفه ای ماست و من براساس وظیفه روند را پیش بردم.
 من حتی بر این تاکید کردم کار خلاف قانون کمیسیون فرهنگی این است که وقتی کاری پیش می آید بجای آنکه با مدیر عامل صحبت کند، مستقیما با سردبیر و خبرنگار صحبت می کند.
 البته این طبیعی بود که افرادی در بسیج سازمان خبرگزاری داشت که در اتاق خبر چنین اخباری را منتقل می کردند، مخالف اصلاحات بودند و
برای مرتضوی خبرچینی می کردند. این مسائل نیز خلاف اساس نامه خبرگزاری بود که من این موضوع را نیز در کمیسیون فرهنگی مطرح کرده بودم.
 این موضوع علاوه بر جریان آقای مرتضوی و دادگاه سه وجه داشت یک بخش آن خبرگزاری بود و بخش دیگر آن نطق آقای آرمین در مجلس و وجه سوم آن نیز حوزه اداره کل مطبوعات خارجی و جناب خوشوقت بودند. که دقیقا
تمام آن چیزی که آقای خوشوقت بیان کردند، کاملا صحت دارد.
 آقای خوشوقت بعد از آنکه از پیش سعید مرتضوی آزاد شود، با من تماس گرفت. مرتضوی آقای خوشوقت را نگه داشته بود تا گزارش ایشان با سربرگ وزارت ارشاد در دفتر مرتضوی تایپ و از همانجا فکس شود. وقتی که این موضوع از طریق خبرگزاری که تحت نظارت آقای خوشوقت بود به کانال خبر رفت، و بعد از اینکه خبر منعکس شد، آقای خوشوقت را از دفتر خودش در دادگاه مطبوعات ترخیص کرد. بعد از این ماجرا بود که آقای خوشوقت با من تماس گرفت و اتفاقات را توضیح داد و من به ایشان گفتم که اگر توضیح کتبی دارید، ارائه دهید. ایشان نیز گزارشی دادند و در خبرگزاری منتشر شد.
 بنابراین گزارش آقای خوشوقت و نطق آقای آرمین و جمع بندی کمیسیون فرهنگی همگی درست بود که خبرگزاری نیز در مورد آن نظر خود را منتشر کرده بود. اما متاسفانه
در آن زمان، دوران قدرت بلامنازع آقای مرتضوی در دادگاه ویژه مطبوعات بود که در آن شرایط آقای مرتضوی بر همه اوضاع رسانه ای و روابط عمومی با تهدید و فشار های مختلف تسلط پیدا کرده بود.
 به همین دلیل بود که
مطبوعات و رسانه های آن زمان یک وحشت عجیبی داشتند. حتی دستگاه های امنیتی نیز در آن زمان از ایشان حساب می بردند چرا که پرونده زهرا کاظمی همه چیز در انحصار مرتضوی بود. مرتضوی در آن زمان چنان قدرتی داشت که هیچ کس نمی توانست به حوزه او تعرض کند.
 حتی آقای هاشمی شاهرودی از همان ابتدای مسئولیتشان در قوه قضاییه در سال 1377 قصد و اراده این را داشتند که مرتضوی را عوض کنند و من این را مستقیما از آقای مروی که در آن زمان معاون اول قوه قضاییه بودند، نقل می کنم. خود آقای مروی هم که رئیس محکمه قضات بود،
معتقد بود که مرتضوی چهره پر مساله ای در سیستم قضایی است که خیلی سریع در این سیستم رشد و جایگاه پیدا کرده بود برای همین قصد جایگزنی او وجود داشت اما با مسائل دیگری مواجه شد و بعد از این ماجرا ارتقا مقام پیدا کرد و مرتضوی به مقام دادستانی هم رسید و این روند را ادامه داد تا زمانی که در دستگاه قضا قدرتش کاسته شد و بعد از داستان های زیادی که ایجاد و به مهره سوخته ای در دستگاه قضا تبدیل شد در دولت آقای احمدی نژاد به پاس خدماتی که ایشان برای انتخابات 84 انجام داده بود، در سال 88 او را در سازمان تامین اجتماعی به کار گرفتند که دیدیم چه جریاناتی نیز در آن سازمان رخ داد.
 اعمال نفوذهای غیر قانونی مرتضوی در حوزه رسانه ای بسیار واضح و قابل توجه است.
 در برخوردهای اولیه که مرتضوی با خود من و خبرگزاری داشت، از یک موضع خیلی بالا عمل می کرد. من هم به دلیل شناختی که از ایشان داشتم. من از طریق آقای مروی ایشان را خیلی خوب می شناختم و می دانستم که روحیات ایشان چگونه است و تاکید داشتند که در مقابله با او باید کسی باشد که مرتضوی نتواند ته دلش را خالی کند. وقتی هم که با تلفن به من زنگ زد با این عبارت شروع کرد که، « شما مملکت را به هم ریخته اید و فردا صبح باید برای توضیحات مراجعه کنید» من در مقابل گفتم که چند روز آینده کلاس دارم و به همین دلیل 4 روز بعد به او مراجعه کردم. همین امر باعث شد که وقتی برای اولین بار او را دیدم که، متهمین دادگاه خود و میز قضاوت را رها کرد و در کنار من روی یک صندلی عادی نشست.
 به همین دلیل بود که برای اولین بار یک باب گفت و گو میان من و مرتضوی باز شد و رفتار او با من کاملا متفاوت شد. این موضوع به این دلیل بود که من از قبل شناخت کاملی از نوع رفتار مرتضوی داشتم اما در مقابل آقای خوشوقت برخورد متفاوتی ارائه کرده بود و می خواست اعمال نفوذ داشته باشد.
در همین راستا بود که به آقای خوشوقت اتهام مبادرت به جاسوسی زده بود و این حرف در برخورد اول یک حرف تکان دهنده ای بود ولی نهایتا مشخص شد که مرتضوی یک سناریو طراحی کرده است که با محوریت خبرگزاری و معاونت مطبوعات خارجی پرونده را ببندد به عبارتی مرتضوی با بیان چنین اتهاماتی می خواست جواب نطق آقای آرمین را داده باشد و پرونده زهرا کاظمی را مدیریت کند ...

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

دخترانی که از خانه فرار میکنند ...


  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  دخترانی که از خانه فرار میکنند ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 

http://s9.picofile.com/file/8320660850/DOXTAR8NE_FARAARY_11.JPG

http://s8.picofile.com/file/8320661584/DOXTAR8NE_FARAARY_5.JPG

http://s9.picofile.com/file/8320667492/DOXTAR8NE_FARAARY_6.JPG

http://s8.picofile.com/file/8320668076/DOXTAR8NE_FARAARY_2.JPG

 

 حرکت رو به رشد فرار از خانه در سال های اخیر بر نگرانی های خانواده و جامعه افزوده و پیامدهای منفی آن تاثیر بسیار نامطلوبی را برای خانواده و جامعه ایجاد کرده است، در این مقاله در پی آن هستیم که با بررسی عوامل موثر بر فرار دختران و بیان پیامدهای آن راهکارهایی را جهت پیشگیری و کاهش این آسیب اجتماعی ارائه کنیم. فرار دختران معضلی قدیمی است که سال های قبل توجه آسیب شناسان اجتماعی را به خود جلب کرده است آمار انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران نشان می دهد سالانه 300 تا 400 دختر فراری و خیابانی توسط نیروی انتظامی دستگیر می شوند، این دختران برای فرار از خانه انگیزه های مختلفی داشته اند اما همگی آن ها در یک نکته مشترک هستند و آن اینکه تصورمی کنند که در خانه به آنها ظلم شده است حال این نکته می تواند در واقعیت ریشه داشته باشد و یا اینکه کاذب باشد. در برخی خرده فرهنگ ها فرزند دختر را محترم نمی دانند و با نگاهی منفی به آنها ظلم می کنند، این تفکر سبب می شود بدرفتاری نسبت به دختران شکل بگیرد و تبعیض و رفتارهای خشونت آمیز به وجود بیاید که گاه به صورت فیزیکی نمود پیدا می کند و گاه بصورت روانی. افزایش روز افزون فرار دختران از کانون گرم خانواده و پیامدهای مخرب آن بر فرد ، خانواده و جامعه یکی از آسیب های جدی است که در سالهای اخیر گریبانگیر جامعه اسلامی ما شده است. عوامل مختلفی زمینه ساز خانه گریزی دختران می باشند. بر خلاف برخی نظرات که فقط خانواده و یا اجتماع را به تنهایی در بوجود آمدن آن دخیل می دانند، در واقع می توان گفت فرار دختران یک پدیده چند علتی (multy factorial ) است. بطوریکه عوامل مختلفی دست بدست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده بوجود می آورند. تحقیقات نشان می دهد که سردی روابط عاطفی والدین ، متارکه ، طلاق ، وجود ناپدری و نامادری ، بی سرپرستی و بدسرپرستی ، خشونت در خانواده ، فقر اقتصادی و فرهنگی ، اعتیاد ، مشکلات روحی روانی ، و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، از مهمترین عوامل بر انگیزاننده میل فرار دختران می باشد. استحکام نظام خانواده ، افزایش توان مالی خانواده های آسیب پذیر ، آموزش به خانواده ها و جوانان در خصوص ویژگیهای دوران نوجوانی و بلوغ ، ایجاد مراکز رایگان مشاوره و مددکاری خانواده در مناطق آسیب پذیر ، فراهم نمودن زمینه اشتغال نوجوانان در مراکز باز پروری ، توجه به زنان و دختران به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه و استفاده از مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس از جمله راهکارهی پیشگیری از فرار دختران می باشد. پدیده خانه گریزی دختران به عنوان یک آسیب اجتماعی جدید مطرح می باشد. این پدیده می تواند باعث افزایش جرم و جنایت درجامعه شده و امنیت و سلامت اجتماعی را به مخاطره اندازد. فرار یا خانه گریزی یعنی ترک خانه به قصد عدم بازگشت بدون اجازه والدین یا سرپرست بنا به دلایل خانوادگی ، اجتماعی وغیره . بنا به گزارشهـای آماری از نیـمه سال ۷۸ تا سال ۸۳ ، در مجموع ۳۷۸۱ دختر خانه گریز در مراکز مداخله دربحـران های اجتماعـی کشور مورد پذیرش قرار گرفته اند . که این دختـران یا به صورت خود معرف مراجعه کرده اند ، یا ازمراجع قضایی وانتظامی به این مراکز ارجاع داده شده اند. نتایج مطالعات ، افزایش این پدیده را در سطح جامعه نشان می دهد ، چنانچه در فاصله سالهای ۷۸-۶۵ شیوع این پدیده بیست برابر شده است. میانگین سن دختران فراری ۱۶ سال است و همچنین بر اساس خبر گزاری جمهوری اسلامی ایران در طول سال ۱۳۸۰ ، تنها ۴۰۷۳ نوجوان فراری توسط مرکز ساماندهی کودکان و نوجوانان خیابانی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در خیابانها شناسایی شده اند.که بیش از نیمی از آنها دختر هستند.بر اساس آمار نیروی انتظامی در چهار ماه آخر سال ۱۳۸۰ ، ۶ هزار و ۱۵۶ دختر فراری توسط این مرکز دستگیر شده اند. و این درحالی است که به دلیل زندگی پنهانی دختران فراری و جابجایی سریع آنها ، دستیابی به آمار دقیق امکان پذیر نمی باشد. (ویژه نامه پیام زن ، شماره ۱۲ ،ص۴۰۳) در سالهای اخیر حرکت روبه افزایش این پدیده ، بر نگرانیهای خانواده ها و جامعه افزوده است و پیامدهای منفی آن تاثیر بسیار نامطلوبی را برای خانواده و جامعه ایجاد کرده است که به سختی جبران می شود و یا هرگز قابل جبران نخواهد بود. اما به این موضوع درست فکر نشده که چرا جوانان و خصوصا دختران از خانه می گریزند؟در این مقاله درپی آنیم که با بررسی عوامل موثر بر خانه گریزی دختران و بیان پیامدهای فرار دختران راهکار هایی جهت پیشگیری و کاهش این آسیب اجتماعی ارائه نماییم . دختر فراری کیست؟
به دخترانی گفته می شود که
به دلایل مختلف از خانه و خانواده می گریزند و به جامعه پناه می برند، در واقع نوعی گریز بدون بازگشت است، دختران فراری همگی به امید رسیدن به زندگی بهتر چنین کاری را انجام می دهند و این نشان می دهد که آنها از خطرات رفتار و تصمیم خود مطلع نیستند.
● علل خانه گریزی دختران : عوامل مختلفی زمینه ساز خانه گریزی دختران می باشند .بر خلاف برخی نظرات که فقط خانواده و یا اجتماع را به تنهایی در بوجود آمدن آن دخیل می دانند، در واقع می توان گفت فرار دختران یک پدیده چند علتی (multy factorial ) است. بطوریکه عوامل مختلفی دست بدست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده بوجود می آورند. اما بطور کلی می توان عوامل موثر در فرار دختران را در سه دسته علل فردی ، علل خانوادگی و علل اجتماعی مورد بررسی قرار داد که در ادامه به شرح هریک می پردازیم . الف) علل فردی : ۱)اختلالات شخصیتی اختلالات شخصیتی ، یکی از مهمترین عناصر برای شناسایی عوامل فرار است . بر اساس مطالعه ها و بررسی های انجام شده، در تعداد زیادی از دختران فراری ، این اختلالها به چشم می خورد.
پرخاشگری های گوناگون ، رفتارهای ناسازگارانه ، خودزنی (خودکشی ) و رفتارهای نابهنجار دیگر ، چه پیش از فرار و چه پس از دستگیری و در مراکز مداخله در بحران همه نشان دهنده وجود اختلال شخصیت در این افراد است . ۲) اختلالات روانی : از جمله اختلالات روانی زمینه ساز فرار دختران اختلال اضطراب و اختلال افسردگی می باشدکه مختصری به شرح هریک و تاثیر آن در فرار دختران اشاره می کنیم: ۳) اضطراب (anxiety) : هر فرد در زندگـی خود ممکن است در شرایطـی دچار اضـطراب شود . اضطراب ، مکانیزمـیاست که برای بدن لازم و ضروری است .اما زمانی که اضطراب از حالت بهنجار خارج گردد، به اضطراب مرضی تبدیل می شود که حتی عیر طبیعی و برای سلامت فرد مضر است .اضطراب مرضی یعنی نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختی ها ی آینده ، بصورت غیر طبیعی و همراه با احساس بی لذتی یا نشانه های بدنی تنش و منبع خطر پیش بینی شده که می تواند درونی یا بیرونی باشد .( دادستان ، ۱۳۸۰ ، ص ۵۹) در بیشتر نوجوانان فراری ، نشانه های اضطراب به چشم می خورد وآنان از این اختلال رنج می برند. یکی از ویژگیهای اضطراب ، سر در گمی و ناتوانی در تصمیم گیری صحیح است. نوجوانی که اختلال اضطراب دارد ، در زمان های حساس و هیجانی ، هیچ کنترلی بر روی رفتار خود ندارد. او نمی تواند خود را آرام کند و تصمیم درستی بگیرد . بنابراین ، کارهایی انجام می دهد که مشکلات او را بیشتر می کند و در نتیجه ، بر اثر ایجاد شکاف میان او و خانواده و تمایل به دیگران ، از خانه فرار می کند. ۴) افسردگی (depressing) : یکی دیگر از اختلالات روانی که در فرار دختران تاثیر دارد ، افسردگی است . این اختلال به گونه ای است که بر توانایی های فرد اثر می گذارد ، یعنی توانای های جسمانی ، فکری ، عاطفی ، هیجانی ، یادگیری و ارتباط ساده و طبیعی با دیگران و خانواده را در حد بسیار زیادی مختل می کند، در نوع شدید این اختلال گاه فرد تا ساعتهایی بی حرکت در گوشه ای می نشیند ، در فکر فرو می رود که این شرایط با حالتهای غم و یاس ، خستگی مفرط و خواب آلودگی و همچنین اضطراب همراه است . افسردگی یکی از شایعترین اختلالاتی است که دختران فراری با آن دست به گریبان هستند .( مهکام ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۴) ۵) ویژگیهای دوران نوجوانی و بلوغ : یکی از مسایل مورد توجه در فرار دختران، سن فرار است . بر اساس آمار های موجود بیشترین تعداد فرار بین دوازده تا هجده سالگی است که این مساله درصد بالای فرار در سنین بلوغ را نشان می دهد. در این سنین احساسات و هیجانات شدید با بحران بلوغ همراه شده و نوجوان را وا می دارد که به دنبال هویت خود باشد و اغلب آن را در گروه همسالان خویش می یابد. از سوی دیگر، تعداد زیادی از مشکلات عاطفی ، فرهنگی ، فکری و شناختی که در دختران فراری دیده می شود ، مشکلاتی است که معمولا در دوران نوجوانی و بلوغ بوجود می آید و از ویژگیهای این دوره به شمار می رود . عدم توجه و برخورد نادرست بر خی والدین به ویژگیهای روانی و عاطفی فرزندان در این دوره مانند : زودرنجی و احساساتی بودن ، کم رویی ، گوشه گیری و درون گرایی ، بر تری جویی و جلب توجه دیگران، باعث تزلزل شخصیت و هویت نوجوان شده و نوجوان بدلیل نداشتن هدف مشخص و الگو پذیری نادرست از دیگران ، نیازها و دلبستگی های خود را در بیرون از خانه جستجو کرده و به دنبال آن خانه را ترک کرده و فرار می کند. ب) علل خانوادگی : خانواده پیکره اصلی جامعه است و نقش مهمی در پرورش فرزندان دارد. والدین با ایجاد روابط سالم و دوستانه با فرزندان و توجه به نیازهای جسمانی و روانی آنان می توانند آنها را از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل و سالم بار بیاورند . اما به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی آسیبهای اجتماعی و از جمله فرار دختران ، خانواده است. به عقیده آنان یکی از مهمترین عوامل فرار ، سلب آرامش روانی و عاطفی فرزندان در محیط خانه و خانواده است . عدم توجه به مسایل تربیتـی فرزندان ، وجود اختلافات زناشویـی ، طلاق ، اعتیـاد والدین ، بی سرپرستی و یا بد سرپرستی ، زندگی با ناپدری و یا نامادری ، خشونت در خانواده ، تبعیض بین فرزندان، جمعیت زیاد خانواده ، فقر اقتصادی ، تعصبات وپایبندی به آداب رسوم قومی(خصوصا در ازدواج دختران )، ضعیف بودن اعتقادات مذهبی خانواده و سواد پایین والدین از جمله مهمترین عوامل خانوادگی موثر بر خانه گریزی دختران می باشد. وقتی در خانواده به جای توجه به مسایل و نیازها ی فرزندان ، فقر فرهنگی و تربیتی و رفتاری و اقتصادی و حاکم شود ، دختران خانه را ترک می کنند. آنها به پندار خود می روند تا به یک زندگی بهتر و با وضعی مطلوبتر برسند و آرامش و محبت را تجربه کنند. اما خواسته و نا خواسته دچار انحرافات اجتماعی مثل اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ، توزیع مواد مخدر ، سرقت ، تشکیل خانه های فساد و...می شوند . نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص خانه گریزی دختران نیز موید این مساله می باشد که مشکلات خانوادگی از جمله عوامل اصلی فرار دختران می باشد به عنوان مثال در تحقیقی که توسط سرهنگ « داوود جشان » با عنوان « علل فرار دختران از خانه » در مورد ۱۲۰ دختر فراری در تهران انجام شده ، در خصوص علل فرار، ۳۶% دختران فراری ، اختلاف با پدر و کتک خوردن از وی ،۵% اختلاف با برادر و کتک خوردن از او ، ۱۵% اختلاف با مادر و ۳% ازدواج اجباری را ذکر کرده اند. ۷۸% دختران فراری والدین معتاد داشته و۸۵% از آنها دارای خانواده هایی هستند که حداقل یک نفر از آنها به جرم سرقت به زندان رفته است . عوامل دیگری همچون ، تبعیض در خانواده (۸۸%) ، کنترل شدید والدین (۸۲%) ، اختلاف خانوادگی و احساس طرد شدگی از خانواده (۸۴%) از دلایل دیگر فرار است. (ویژه نامه پیام زن ، شماره ۱۲ ، ص۴۰۳) ج) علل اجتماعی : ۱) افزایش ناهنجاریها وضد ارزشهایی مانند بد حجابی و مدگرایی هر اجتماعی ، هنجار ها و نا هنجارها ، ارزشها و ضد ارزشهایی دارد و بی شک افرادی که در این اجتماع زندگی می کنند ، از این ارزشها اثر پذیرند. در این میان اثر پذیری نو جوانان به مراتب بیشتر از بزرگسالان است. چراکه نوجوان هنوز هویت خود را کاملا بازشناسی نکرده و شخصیت او به ثبات و تکامل نرسیده است. او مانند جسم سیالی است که در هر ظرف و قالبی ریخته شود ، شکل آن را به خود می گیرد . بنابر این ، ارزشها و ضد ارزشها ی جامعه باید کاملا در مسیری باشد که نوجوان را برای یافتن هویت واقعی مذهبی و ملی خود یاری کند. در غیر این صورت بیشترین آسیب متوجه نوجوانان خواهد بود. بد حجابی و مدگرایی که در ذهن و عمل بسیاری از افراد به یک هنجار تبدیل شده است ، از جمله نا هنجاریهایی هستند که سبب می شوند تا نوجوانان شخصیت خود را بر اساس همین هنجار های غلط پایه ریزی کنند و به ستیز با خانواده و هنجار های آن برخیزند . نتایج بدست آمده از پرونده های مراکز نگهداری و آمار موجود نشان می دهد که بیشتر دختران فراری از تهران ، شیراز ، مشهد ، تبریز ، اصفهان ، مازندران و شهرهایی هستند که میزان بی بندو باری ، مدگرایی و بدحجابی در آنان بیشتر به چشم می خورد. (مهکام ، ۱۳۸۳، ص۱۱۳) ۲) فقر حضرت علی (ع) می فر مایند : « گاه فقر به کفر می انجامد.» فقر مادی یکی از عوامل بوجود آورنده پدیده خانه گریزی است .به نظر می رسد آمار فرار در خانواده های فقیر ، بیشتر از خانواده های ثروتمند است . هرچند تفاوت بین آمار فرار خانواده فقیر و متول ، خیلی زیاد نیست ، ولی بطور کلی تعداد فرار در خانواده های تهی دست ، بیشتر به نظر می رسد. در بسیاری از خانواده ها ، بر اثر نا توانی اقتصادی ، نیازهای اصلی فرزندان از جمله تغذیه ، پوشاک ، بهداشت و... بر آورده نشده و مشکلات فراوانی مانند انواع بیماریها ، سوء تغذیه ، محرومیت از داشتن پوشاک مناسب و.. را بوجود می آورد . بر اثر بوجود آمدن مشکلات یاد شده ، تعادل خانواده در موارد گوناگون به هم خورده و استرس و تنش میان اعضاء بال می رود . بسیاری از ترک تحصیل ها ، کار کودکان در سنین پایین ، سرقت، سوء استفاده از کودکان و فرار از خانه ، به سبب فقر و تهی دستی در خانواده بوجود می آید. کودکی که از یک سو به سبب کمبودهای مادی به آرزوهایش نرسیده و از سوی دیگر ، به سبب نداشتن امکانات برای رشد فکری و فرهنگی، فردی کوته فکر و ساده بار آمده است ، قدرت تجزیه و تحلیل ضعیف تری نسبت به دیگر همسالان خود دارد و با اندک وعده ای حاضر می شود دست به هر کاری بزند . ۳) اعتیاد وجود اعتیاد سالیان درازی است که دامان جامعه ما بویژه نسل جوان را فرا گرفته و خواسته یا نا خواسته ابعاد آن گسترش یافته است. به گونه ای که امروزه برای بعضی از افراد ، صحبت کردن درباره معتادان و اعتیاد ، مسئله ای عادی تلقی می شود. قرار گرفتن ایران در مسیر ترانزیت مواد مخدر به اروپا ، همجواری با دو کشور پاکستان و افغانستان که از مهمترین مرکز تهیه و توزیع مواد مخد در دنیا می باشند ، توطئه استعمارگران برای پخش مواد مخدر در کشور اسلامی ایران ، وجود افراد سود جو و در آمد بالای حاصل از قاچاق مواد مخدر از جمله مهمترین عوامل گسترش مواد مخدر در کشور ما می باشد. دختران فراری ضمن اینکه خود مشکلات گوناگونی را تجربه کرده و انگیزه بیش تری برای اعتیاد دارند، گزارشها حاکی از آن است که تعدادی از دختران فراری به سبب تهیه مواد مخدر از خانه گریخته اند. زیرا در خانه ، والدین اصرار به ترک اعتیاد آنان داشته اند وآنها به دلیل این که اعتیاد را ترک نکنند از خانه گریخته اند. از طرفی بر خی از دختران فراری بدلیل اعتیاد والدین و به خواسته آنان ، مجبور به خرید مواد مخدر برای والدین معتاد می باشند . بنابر این اعتیاد خود و اعتیاد والدین یکی دیگراز عوامل موثردر خانه گریزی دختران می باشد. ۴) رسانه های گروهی رسانه های گروهی خصوصا رادیو و تلویزیون امروزه در زندگی مردم جایگاه ویژه ای پیدا کرده اند. اما در این میان تلویزیون با بهره گیری از دو حس بینایی و شنوایی تاثیرگذار ترین عامل پس از خانواده بر روی فرد خصوصا نوجوانان و جوانان است .تلویزیون می تواند در مورد مطالب گوناگون آموزشهای مفیدی به مخاطبان بدهد . همچنین تلویزیون می تواند با استفاده از برنامه ها مختلف در هویت دهی به جوانان نقش ایفاکرده و الگوها و فرهنگ هایی را به جامعه مخاطبین معرفی نماید. در واقع الگو پردازی و تاثیر پذیری مستقیم از تلویزیون و فیلم های به نمایش درآمده در ان ، واقعیتی انکار ناپذیر است که در زمینه خانه گریزی هم این آثار کاملا به چشم می خورد .تعداد زیادی از دختران فراری اعتراف کرده اند تا زمانی که در بعضی از فیلم ها ندیده بودند نوجوانی به سبب دعو با مادرش قهر می کند و از خانه خارج می شود ، چنین راه حلی برای فرار به ذهن آنان نرسیده بود .آنها تنها با دیدن چنین فیلمی به فکر فرار افتاده اند تا از امر و نهی مادر خلاص شوند . ● پیامدهای خانه گریزی دختران : ۱) پیامد های خانه گریزی بر فرد: فرهنگ اسلامی جامعه ما ، اصولا فرار را قبول ندارد .چرا که فرار با ضریب ۹۹% با آسیب همراه است . پدیده خانه گریزی دختران بیشترین آثار و آسیب ها را بر فرد فراری بر جای می گذارد. دختری که فرار می کند ، پس از فرار ، با حادثه های گوناگون و تجربه های ناگواری روبه رو شده و با خیلی مسایل و بزه ها آشنا می شود که بر شخصیت او اثر می گذارد. از طرفی تصورش بر این است که پل های پشت سرش خراب شده و راهی برای بازگشت به خانواده ندارد. و به این ترتیب دچار آسب های بسیاری می شود. گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق دختران و زنان جوان: تجاوز، اجبار و تحمیل که به خاطر نداشتن مکان و سرپناه مناسب بعد از فرار دچار آن می شوند و افراد سودجو و باندهای فساد به این بهانه آنها را فریب داده و وسیله درآمد خود قرار می دهند، آمارها نشان داده است که دختران فراری در همان 24 ساعت اول پس از فرار مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند.
اختلالات روانی (مثل افسردگی ، فشار های روانی ، پرخاشگری) اختلالات شخصیتی( تعارض شخصیتی ، شخصیت مرزی ، شخصیت نمایشی و شخصیت ضد اجتماعی ) ، اختلالات شناختی( احساس پوچی ، بی هدفی ، ناامیدی و...) و اختلالات رفتاری ( سرقت ، تکدی گری ، روس پی گری ،خود زنی و خود کشی و....) از جمله مهمترین آثار و پیامد های فردی فرار می باشد .که در اغلب دختران فراری این عوارض مشاهده و در برخی تحقیقات به آنها اشاره شده است .
انگ اجتماعی و عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته: دخترانی که بعد از فرار دوباره به خانه بر می گردند، با برخوردهای توهین آمیز اطرافیان روبرو می شوند و این مسئله آنها را مخمصه ای شدیدتر از قبل گرفتار می کند. ۲) پیامد های خانه گریزی بر خانواده : از آنجا که خانواده و اعضای آن ، نزدیکترین اشخاص برای هر فرد هستند ، مشکلاتی که برای فرد بوجود می آید ، بیشترین تاثیر را پس از خود بر خانواده فرد میگذارد از جمله مهمترین پیامد های خانه گریزی دختران در خانواده ، ایجاد مشکلات عاطفی و روحی روانی برای اعضاء خانواده خصوصا پدر و مادر است .تعداد زیادی از پدران و مادران به دنبال فرار دخترشان ، دچار سکته ، بیماریهای قلبی و امثال آن می شوند. رفتار والدین پس از فرار فرزند در برخورد با سایر فرزندان نیز تغییر می کند. و بدون بررسی دقیق مساله فرار فرزندشان ، شیوه تربیتی خود را تغییر می دهند. یا بر سختگیری و فشار های خود بر فرزندان می افزایند یا برعکس ، بیش از حد معمول فرزندان خود را آزاد می گذارند که هر دو این رفتار ها به زیان دیگر فرزندان خواهد بود. الگو پذیری خواهر و برادران دیگر از رفتار فرد فراری از دیگر پیامدهای خانوادگی خانه گریزی می باشد. از مهمترین پیامدهای فرار در خانواده ، ایجاد مشکلات عاطفی و روحی روانی برای اعضای خانواده خصوصا پدر و مادر است، رفتار والدین پس از فرار فرزند در برخورد با فرزندان دیگر تغییر می کند، آنها بدون بررسی دقیق مسئله فرار فرزندشان، شیوه تربیتی خود را تغییر می دهند و به شدت سخت گیر می شوند و یا بیش از حد فرزندان خود را آزاد می گذارند . ۳) پیامد های خانه گریزی بر جامعه : پدیده خانه گریزی علاوه بر خود فرد و خانواده او، آسیب های فراوانی را به جامعه وارد می کند. افزایش مشکلاتی چون: اعتیاد ، قاچاق ، فحشا، دزدی ، دوستی های خیابانی، روسپیگری ، آلودگی و بیماریهای جنسی از مهمترین پیامد های خانه گریزی بر جامعه می باشد که هر کدام از مشکلات یاد شده آسیب های متعددی را در جامعه بوجود می آورد که پرداختن به آنها در حوصله این بحث نمی باشد. علاوه بر آن ضررهای اقتصادی که پدیده فرار دختران بر جامعه می گذارد ، نباید نادیده گرفته شود. افراد زیادی در ارگانهای مختلف مثل دادگستری ، نیروی انتظامی ، بهزیستی و... در ارتباط با فرار از خانه فعالیت می کنند و هزینه های زیادی صرف این مساله می شود. که با در نظر گرفتن پیامدهای فرار مثل اعتیاد ، بزهکاری و...می توان گفت که بخش زیادی از سرمایه های کشور صرف پدیده خانه گریزی و پیامد های آن می گردد و به عبارتی دیگر خانه گریزی به اقتصاد جامعه نیز زیان می رساند . چون فرار دختران منجر به فساد و جرایم دیگر می شود مبارزه با آنها مستلزم صرف زمان و هزینه های هنگفتی برای جامعه خواهد بود. راهکارهای پیشگیری و کاهش آسیب های اجتماعی فرار : طی سال های اخیر برای پیشگیری اولیه و ثانویه از این آسیب اجتماعی مراکزی ایجاد شده است که به ساماندهی دختران فراری می پردازند، با وجود این هنوز هم شاهد این بحران اجتماعی هستیم، کارشناسان راهکارهای متعددی را برای پیشگیری از این معضل پیشنهاد می کنند. الف- برطرف کردن فقر:
منظور از فقر، فقر فرهنگی و عاطفی است نه فقط فقر اقتصادی،‌ با توجه به اینکه پدیده دختران فراری در خانواده های پرجمعیت بیشتر دیده می شود از طرفی مبدا دختران فراری غالبا شهرهای کوچک و مناطقی است که ساکنانش بسیار متعصبانه رفتار می کنند، خانواده ها باید بدانند محدود کردن بیش از حد دختران، منع کردن آنها از تحصیل و اقداماتی از این دست سعادت به همراه ندارد. ب- پررنگ کردن مذهب:
ترویج عقاید مذهبی و دینی و درونی کردن آن برای نوجوانان و جوانان از عوامل مهم کاهش فرار جوانان است که باید مورد توجه خانواده قرار گیرد و فرزندان خود را به رعایت اصول مذهبی و انجام فرائض دینی تشویق کنند زیرا مقید بودن به فرائض دینی سد محکمی در پیشگیری از آسیب ها و معضلات اجتماعی است. ج-
ارائه آموزش های مختلف به به والدین در خصوص نحوه رفتار با فرزندان از طریق رسانه های گروهی خصوصا رادیو و تلویزیون:
بچه ها باید اطمینان کنند که هر اتفاق بدی که برایشان افتاده باشد با صحبت کردن درباره آن با پدر و مادرشان وضع از آنچه که هست خرابتر نمی شود، ایجاد یک رابطه سالم بین اعضای خانواده، تبعیض قائل نشدن والدین بین فرزندان، شناخت و آگاهی والدین از روحیات جوانان، حمایت از حقوق اجتماعی زنان، استفاده از مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس، پارک ها، ترمینال ها و راه آهن برای شناسایی دختران فراری، رفع موانع قانونی برخورد با والدینی که نوجوانان و کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.
فراهم کردن زمینه اشتغال سالم و مناسب برای دخترانی که دوره بازپروری را در مراکز اصلاح و تربیت گذرانده اند و انجام تحقیقات گسترده درباره علل خانه گریزی و فرار مجدد دختران از دیگر راهکارهای پیشگیری از این اسیب اجتماعی است.


  ادامه مطلب 


  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

اتهامات متقابل احمدی‌نژاد و باهنر


  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  اتهامات متقابل احمدی‌نژاد و باهنر 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 

   فرارو : محمدرضا باهنر که زمانی گفته بود: «من اولین کسی بودم که بحث ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را مطرح کردم» یا در نقد دولت فعلی گفته بود: «الان خرد وجود دارد ولی شجاعت احمدی‌نژاد وجود ندارد». حالا از احمدی‌نژاد شاکی است و گفته رفتار او دارد تند می‌شود و مقامات قضائی هم گفته‌اند که برای برخورد با احمدی‌نژاد آمادگی وجود دارد.
به گزارش شرق، اگرچه محسنی‌اژه‌ای دیروز سخنان باهنر را تکذیب کرد و گفت چنین چیزی نشنیده است. باهنر در جلسه جامعه اسلامی مهندسین گفته است:
«رئیس دولت‌های نهم و دهم به اندازه کافی جرم مرتکب شده ولی شرایط برخورد باید فراهم شود. حرکات آقای احمدی‌نژاد ابتدا به بهانه عملکرد برخی قوا بود، اما الان به سمت ایرادگرفتن از کلیت نظام رفته است. امیدوارم که در آخر مسیر، پرت نشویم و ان‌شاءالله عاقبت همه ما ختم به خیر شود».
کانال دولت بهار در واکنش به سخنان باهنر او را «رانت‌خواری که خودش را لو داد» خواند و به نقل از احمدی‌نژاد نوشت:
«یک آقایی که نسبت به دولت خیلی تند است، یک بار پیش من آمد و بحث کرد که انقلاب باید حفاظت شود. من پرسیدم که چگونه،
او جواب داد که دو جناح داریم که برای فعالیت نیاز به پول و هزینه دارند. من پرسیدم خب چه کار کنیم. او جواب داد که دو شرکت نفتی را به آنها بدهید و از آنان پول نگیرید تا انقلاب را حفظ کنیم. به او گفتم همین را بنویس و به من بده. او نوشت و من الان نامه را در خانه دارم... چند روز بعد از این مصاحبه محمدرضا باهنر مصاحبه کرد و لو داد که پیشنهاد بی‌شرمانه را او داده بود». احمدی‌نژاد اخیرا در نامه‌ای که خطاب به رهبری نوشته است، از محدود‌شدن اختیارات رهبری، اصلاح دفتر مقام رهبری، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس بدون‌ مهندسی شورای‌ نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزادی زندانیان سیاسی و سخت‌نگرفتن به منتقدان سخن گفته بود.
 باهنر که زمانی از حامیان پروپاقرص احمدی‌نژاد بود دو ماه قبل گفته بود: «من با آقای احمدی‌نژاد ٢٠ سال سابقه کار سیاسی مشترک داشتیم. ایشان ٢٠ سال عضو جامعه مهندسین بود». او که حالا موافق با برخورد قضائی با رئیس سابق دولت است، دو ماه پیش معتقد بود که احمدی‌نژاد در اتفاقات سال ٨٨ تقصیر داشت ولی جرمی مرتکب نشده بود.
باهنر که این روزها به کنایه از اقدامات اشتباه احمدی‌نژاد می‌گوید:
«در آن هشت سال وزارت نفتی که با ۸۰ هزار نفر می‌تواند اداره شود، یکباره ۱۰۰ هزار نیروی جدید استخدام کرد و قس علیهذا، اما حالا آقا اپوزیسیون نظام شده است». آن روزها گفته بود: «هرکس می‌خواهد با این دولت کار کند، باید رفتار و افکارش را با احمدی‌نژاد هماهنگ کند».
به نظر باهنر این روزها، احمدی‌نژاد دیگر آن‌قدر ارزش ندارد که بخواهد در حاشیه جلسات مجمع بنشیند و با او حرف بزند. می‌گوید: «در مجمع این اواخر او را بیشتر می‌بینم. بیشتر هم در حد همین سلام و احوال‌پرسی است. صحبت خاصی با هم نداریم. این‌قدر که دیگر ارزش ندارد که بخواهیم بایستیم با او درباره اینکه فلان حرف را در فضای مجازی زده و شکایت کرده و... صحبت کنیم».
اما زمانی گفته بود: «صداقت و گفتار احمدی‌نژاد باعث نفوذ او در قلب‌های مردم شده است».
باهنر حتی مدعی است حضور او باعث شده که چهار نفر از وزرای نخستین کابینه معرفی‌شده احمدی‌نژاد رأی نیاورند و حتی بر سر نخستین بودجه احمدی‌نژاد با او چک و چانه زده و مخالفت کرده است. اما واقعیت چیز دیگری است.
پانزدهم اسفند ٨٤ با تأخیری زیاد نخستین بودجه دولت نهم به مجلس رفت. کارشناسان، بودجه دولت عدالت‌محور را به‌شدت انبساطی، تورم‌زا، ضد تولید و اشتغال و بحران‌زا توصیف کردند.
اما در کوران نقدهای فراوانی که بر بودجه رفت، نتیجه بسیار شگفت از کار درآمد. مجلس نه‌تنها سقف بودجه را به لایحه بازگرداند، بلکه رقم پیشنهادی دولت را هم افزایش داد.
کارشناسان اقتصادی همان زمان گفتند آنچه در جلسه مجلس هفتم رخ داد، مسئولیتی سنگین را متوجه نمایندگان می‌کند. مجلس یکدست اصولگرا همان بودجه انبساطی را باز هم افزایش داده و تازه دولت را از برخی محدودیت‌ها معاف کرده بود. باهنر از جمله همان اصولگراهایی است که زمانی حامی شش‌دانگ رئیس دولت نهم و دهم بود اما در برابر همه این مستندات مجبور می‌شود تأیید و اعتراف کند که: «من نمی‌خواهم اعلام برائت کنم و بگویم من هیچ نقشی در حمایت از دولت آقای احمدی‌نژاد نداشتم. من از ایشان حمایت می‌کردم».
محمدرضا باهنر زمانی در کنار سایر اصولگرایان برای شهردارشدن احمدی‌نژاد تلاش زیادی کردند. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات بابت پرونده سوآپ نفت در زمان استانداری احمدی‌نژاد در اردبیل، او را تأیید نمی‌کرد، اما اصولگرایان پا در یک کفش کرده بودند تا او را شهردار کنند چراکه حتی ریاست‌جمهوری را هم در ناصیه او می‌دیدند.
باهنر با تأیید اینکه: «من قبول دارم که گفته‌ام شهرداری برای آقای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است و ما او را برای ریاست‌جمهوری در نظر گرفته‌ایم» گفته بود: «من این را گفته‌ام اما ببینید آن زمان آقای احمدی‌نژاد را آقایان در سیستم اطلاعاتی رد کرده بودند که صلاحیت شهردارشدن ندارد. من رفتم و با آقای یونسی صحبت کردم، گفت یک‌سری مشکلات مثل فروش نفت و... دارد. من گفتم این اجازه را همه استانداران مرزی از آقای هاشمی‌رفسنجانی داشتند. نکته دوم این بود که
گفتم آقای احمدی‌نژاد که استاندار بوده و دکترا دارد، صلاحیت ندارد اما آن شهردار پیشین که فوق‌دیپلم داشت، صلاحیت دارد؟! گفتم مشکل از فیلتر است. بعد برای اینکه یک تیکه سیاسی هم بپرانم، گفتم در ضمن خودت بدان، به آقای خاتمی هم بگو که شهرداری برای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است والا او رئیس‌جمهوری آینده است. آن زمان هم اصلا حدس نمی‌زدم که دو سال بعد رئیس‌جمهور است؛ فکر می‌کردم حالا ١٠ یا ١٢ سال بعد رشد کند...».
 احمدی‌نژاد را یک متخصص مغز و اعصاب معاینه بالینی کند
ابراهیم فیاض، مردم‌شناس، هم درباره احمدی‌نژاد به ایلنا گفته است: «
سال ۸۸، جنگ، جنگ دو گروه نخبه بود؛ احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی، بقیه آتش‌بیار معرکه بودند. به همین دلیل قشرهای بالای اجتماع وارد شدند. البته آنجا احمدی‌نژاد خودش را به‌سرعت کنار کشید. سال ۸۸ ماجرا را شروع کرد و اولین کسی که مخفی شد خودش بود! دیگر اثری از او نمی‌بینید، با اینکه آن حرف‌ها را به هاشمی‌رفسنجانی، ناطق‌نوری، میرحسین موسوی و زن میرحسین موسوی زد، آشوب به‌پا کرد و خود، آغازگر فتنه بود. آن سال احمدی‌نژاد شروع‌کننده فتنه بود. معتقدم جنگ اصلی بین احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی بود. بعد هم مردم عادی آمدند وسط و قشر نخبه را جمع‌وجور کردند و در ادامه هم که ماجرای ۹ دی رخ داد. این‌بار اما جدال دو قشر نخبه نبود. هاشمی که از دنیا رفته بود و احمدی‌نژاد این‌بار با حمله به لاریجانی‌ها و قوه قضائیه و همچنین نوشتن نامه به رهبری، مثل نامه‌ای که سال ۸۸ هاشمی به رهبری نوشت، آمد که جای او را بگیرد و به دنبال یک فتنه جدید بود که خب شکست خورد».
ابوالقاسم رئوفیان، اصولگرا، هم به نامه‌نیوز گفته: «
به نظر من احمدی‌نژاد دچار نوعی خودشیفتگی شده است و با اقداماتی مانند نوشتن نامه به رهبری در پی نشان‌دادن جایگاه والایی است که نشئت‌گرفته از یک توهم وخودبزرگ‌بینی از ناحیه اوست. البته نفس نوشتن نامه حتی به عالی‌رتبه‌ترین مقام چیز بدی نیست، اما هدفی که نگارنده تعقیب می‌کند مهم است که او در پی ارتقای جایگاه و پایگاه خود در بین رجال سیاسی و مردم است و همچنین القای اینکه سرآمد دیگر مسئولان پیشین و پسین است که به اعتقاد من او نیاز به یک معاینه بالینی از سوی متخصصان مغز و اعصاب و روان دارد».

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

سختی وُ انتظارش هم شیرین بود ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   سختی وُ انتظارش هم شیرین بود ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQj8mhoii5Hje44E1VEEWvGJomKrTUoSRplNLin_vypztTE4Ke6zQ

نتیجه تصویری برای چراغ سه فتیله ای

نتیجه تصویری برای چراغ سه فتیله ای

تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ9iAN8REX-fYGLlxTv2hInydoRmqeYeITrzvWyIqr04M1wXpKp2g

نتیجه تصویری برای ضبط صوت قدیمی

 

 

  مادرم تعریف میکرد: نمک، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمک‌سنگ مى‌خواباندیم تا کم‌کم شورى بگیره.
 غذا را چند ساعتى روى شعله‌ى ملایم چراغ خوراک‌پزى مى‌نشاندیم تا جا بیفته.
یخ‌کرده و تکیده کنار علاءالدین و والور مى‌نشستیم تا جون‌مون آروم گرم بشه.
 عکسِ یادگارىِ توى دوربین را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستیم تا فیلم به آخر برسه و ظاهر بشه.
 آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان را صبر مى‌کردیم تا از آب بگذره و کاست بشه و در پخشِ صوت بخونه.
 قلک داشتیم؛ با سکه‌ها حرف مى‌زدیم تا حسابِ اندوخته دست‌مون بیاد.
 هلیم را باید «حلیم» مى‌بودیم تا جمعه‌ى زمستانى فرا برسه و در کام مون بشینه.
 هر روز سر مى‌زدیم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر که برسه.
 گوش مى‌خوابوندیم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نیمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛
 انتظار معنا داشت.
 دقایق «سرشار» بود.
 هر چیز یک صبورى مى‌خواست ،تا پیش بیاد، تازمانش برسه.تا جا بیفته. تاقوام بیاد: غذا، خرید، تفریح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق ...
"انتظار" مارا قدردان ساخته بود ...
 حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست؟

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

عصبانی شدین؟ آب رو بریزین اونجایی که میسوزه!!! ...


  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


محمود احمدی‌نژاد عصبانی شده است

روزنامه اعتماد : محمود احمدی‌نژاد، چهره پر سر و صدای ماه‌های اخیر سپهر سیاسی ایران باز هم خطاب به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت.

نامه‌ای که شب گذشته کانال دولت بهار منتشر کرد نامه سوم احمدی‌نژاد است. او در این نامه خواستار موضوعاتی شده است که از عصبانیت او نشات می‌گیرد. نطق محمود احمدی‌نژاد در روز جلسه چهارم دادگاه تجدید نظر حمید بقایی نشان می‌داد رییس دولت‌های نهم و دهم این روز‌ها از ورود دستگاه قضا به پرونده تخلفات افرادی که خط قرمز او هستند بسیار عصبانی است و این مهم در نامه سوم نمود عینی پیدا کرده است.

نامه سوم ابعاد تازه‌تری نیز دارد. او در این نامه از دستگاه قضایی عبور و قوه مقننه و مجریه را نیز هدف قرار داده است.

احمدی‌نژاد در نامه سوم خود در خواسته‌ای خارج از عرف خواهان برگزاری انتخابات آزاد و زودهنگام ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی شده است. در حالی که کمتر از ١٠ ماه از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و حضور پر شور مردم در پای صندوق‌های رای گذشته و مردم با رای ٢٤میلیونی رییس‌جمهور خود را انتخاب کرده‌اند، مشخص نیست جریان فکری احمدی‌نژاد چه اهدافی را در پس خواسته‌های خود دنبال می‌کنند.

مردم ایران در انتخاباتی دموکراتیک در سال‌های ٩٤ و ٩٦ افراد منتخب خود را از طریق صندوق رای انتخاب کرده‌اند؛ انتخابی که به مذاق احمدی‌نژاد و یاران او خوش نیامده و این جریان از انتخاب مردم خشمگین است.

احمدی‌نژاد در این نامه موضوعی دیگر را مطرح کرده است که بی‌ارتباط با جنجال‌های رسانه‌ای اخیر او نیست. رییس دولت‌های نهم و دهم در ماه‌های اخیر از هر فرصتی که نصیبش شده، استفاده و انتقادات تندی را خطاب به دستگاه قضایی کشور مطرح کرده است؛ انتقاداتی که ناشی از عصبانیت او از ورود دستگاه قضا به پرونده تخلفات اطرافیانش است. احمدی‌نژاد در نامه سوم همچنان بر موضع خود پافشاری کرده و در خواسته‌ای غیرمعمول خواهان برکناری رییس دستگاه قضا شده است. ریشه این خواسته احمدی‌نژاد مشخص است. اطرافیان احمدی‌نژاد همچنان خط قرمز او هستند و با وجودآنکه قوه قضاییه تخلفات این افراد را ثابت کرده، او سعی دارد با ایجاد جو رسانه‌ای دستگاه قضا را به دلیل بررسی پرونده این افراد تحت فشار بگذارد.

واکنش به نامه سوم

کانال‌های تلگرامی نخستین رسانه‌هایی بودند که این نامه را منتشر کردند. شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی‌فارسی نیز به این موضوع واکنش نشان داد و از آن با عنوان نامه سرگشاده یاد کرد. بی‌بی‌سی نامه احمدی‌نژاد را با عنوان برگزاری فوری انتخابات آزاد ریاست‌جمهوری و مجلس تیتر یک وبسایت خود قرار داد و با برجسته‌سازی موضوع انتخابات آزاد این نامه را منتشر کرد.

نامه‌نگاری‌هایی که به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد به واسطه آن تلاش دارد در صدر اخبار باشد. این نامه‌نگاری‌ها پس از آغاز جلسات رسیدگی به تخلفات نزدیکان او افزایش یافته است.

سریال نامه‌نگاری‌های احمدی‌نژاد در حالی ادامه دارد که شیب انتقادی این نامه‌ها رو به افزایش است.



 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


چطور اینا فکر میکنن از دماغ فیل افتادن؟! ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 چطور اینا فکر میکنن از دماغ فیل افتادن؟! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

http://s9.picofile.com/file/8310175134/XODSH3FTEH_1.jpg

نتیجه تصویری برای کارتون خود برتر بینی

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

 میگنا ، زهرا نعمتی پور، روان شناس : در سال های اخیر، توجه روان شناسان اجتماعی و شخصیت، همچنین منتقدان اجتماعی- فرهنگی، به مقوله خودشیفتگی در جوامع امروزی افزایش پیدا کرده است؛ زیرا طبق بررسی های انجام شده توسط یکی از منتقدان، به نام «کریستوفر لش»، به دلیل ایجاد تغییرات زیربنایی در جوامع امروزی، خودشیفتگی در میان نسل امروز شیوع بالایی پیدا کرده است، به طوری که وی این احتمال را تحت عنوان «روان رنجوری عصر حاضر» مورد بررسی قرار داده است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، درکی غیرواقع بینانه و کاذب از اهمیت خود دارند؛ صفتی که به خودبزرگ‌بینی معروف است.

 این افراد معتقدند که خاص و بی همتا هستند و فقط افراد یا موسسات خاص یا عالی رتبه قادر به درک آن ها هستند و لذا تنها باید چنین افرادی در ارتباط باشند. افراد خودشیفته نیاز مفرطی به تحسین شدن دارند لذا ممکن است به صورت دائمی به این موضوع اشتغال ذهنی داشته باشند که تا چه اندازه کارهای خود را خوب و درست انجام می دهند و تا چه اندازه دیگران نظر مساعدی نسبت به آن ها دارند. این اشتغال ذهنی اغلب به شکل نیاز مداوم به توجه، تحسین و تایید از سوی دیگران در می آید.

 ویژگی دیگر این افراد این است که همواره احساس محق بودن می کنند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار دارند که دیگران برخورد بسیار مطلوبی با آن ها داشته باشند و با بی چون و چرا تسلیم خواسته های آن ها شوند. این افراد در روابط میان فردی خود استثمارگر هستند، یعنی از دیگران برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می کنند و ممکن است از آن ها بیگاری بکشند و معمولا تنها در صورتی با دیگران روابط دوستانه یا عاشقانه برقرار می کنند که احتمال بدهند طرف مقابل شان به پیشبرد مقاصد آن ها کمک کرده و یا به طریقی عزت نفس شان را افزایش می دهد.

  فرد خودشیفته توانایی همدلی با دیگران را ندارد و تمایلی برای دریک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نشان نمی دهد و اغلب نسبت به افرادی که درباره نگرانی ها و مشکلات خود صحبت می کنند بی صبر و تحقیرکننده رفتار می کند؛ این در حالی است که او از دیگران توقع دارد که او را تحسین کرده و تمامی خواسته ها و نیازهای او را برآورده سازند. همچنین نقص شدید در برقراری روابط صمیمانه، سردی هیجانی و فقدان علاقه متقابل در افراد خودشیفته کاملا مشهود است.

  فرد خودشیفته اغلب به آسانی آزرده خاطر می شود و زمانی این آزردگی رخ می دهد که احساس عزت نفس کاذب فرد خودشیفته مورد تهدید قرار می گیرد. معمولا افراد خودشیفته به دیگران حسادت می ورزند و سعی دارند ویژگی ها و محسنات دیگران را نادیده بگیرند و همواره اعتقاد دارند که خودشان بیش از دیگران مستحق پیشرفت هستند. در مورد این افراد، اگر شخصی نقشی در پیشرفت آن ها داشته باشد. بی رحمانه زحمات او را بی ارزش جلوه می دهند. به علاوه این افراد معمولا رفتارها و نگرش های پرنخوت و متکبرانه ای از خود نشان می دهند که می تواند به طور جدی در روابط میان فردی آن ها اختلال ایجاد کند.

 افراد خودشیفته عزت نفسی بسیار شکننده دارند، به طوری که این خصوصیت، آن ها را نسبت به ضربه ناشی از انتقاد و یا شکست بسیار حساس و آسیب پذیر می سازد، به طوری که این افراد در برابر انتقاد دیگران به شدت دچار احساس حقارت، تهی بودن و بی ارزش می شوند، بنابراین ممکن است در برابر این عمل دیگران متقابلا با نفرت، خشم یا حمله گستاخانه واکنش نشان دهند؛ چنین تجاربی اغلب منجر به انزوای اجتماعی، یا تظاهری از فروتنی کاذب در فرد خودشیفته می شود که می تواند خود بزرگ بینی فرد را پنهان کرده و از آن محافظت نماید.

 پژوهش های روان شناختی انجام شده در حوزه عوامل ایجاد خودشیفتگی در افراد، نظام خانواده و پویایی های آن را در شکل گیری این اختلال بسیار موثر ارزیابی کرده اند. در نظام خانواده، نوع اعتقادات، نگرش ها، فعالیت ها و نحوه برخورد والدین با فرزندان، در قالب الگوهای خانوادگی و سبک های فرزندپروری نمود پیدا می کند؛ حال این که والدین در هر عصری چه سبک و الگویی را برای تربیت فرزندان خود انتخاب می کنند، تحت تاثیر عوامل گوناگونی است که مهم ترین این عوامل شرایط و مقتضیات حاکم بر جامعه در آن دوره زمانی است؛ بدین صورت که ساختار و پویایی نظام خانواده، در پاسخ به تغییرات جامعه، تغییر می یابد که این دگرگونی در نهایت منجر به ایجاد تغییرات عمده ای در ویژگی های شخصیتی فرزندان آن نسل خواهدشد. عامل دیگری که بر چگونگی سبک های فرزندپروری در یک نظام پویای خانواده تاثیر می گذارد، فضای عاطفی حاکم بر خانواده است که درواقع نشأت گرفته از چگونگی روابط همسران با یکدیگر است. فضای متشنج و ناامن حاکم بر خانواده، می تواند اثرات بسیار مخربی را بر شخصیت فرزندان آن خانواده بر جای بگذارد.

 در رابطه با علل شیوع خودشیفتگی در عصر حاضر، باید گفت که نظام های خانوادگی شکل گرفته در این عصر، متاثر از عوامل فوق الذکر، عملکرد مناسب و صحیحی در رابطه با فرزندپروری نداشته اند که در نتیجه آن شاهد افزایش این اختلال در فرزندان امروز هستیم که در ادامه، این دو عامل مورد بررسی قرار خواهدگرفت. در مورد عامل اول شیوع بالای خودشیفتگی در نسل امروز، این نکته قابل توجه است که امروزه والدین، در مقایسه با نسل پیشین خود، حساسیت بیشتری نسبت به افکار و الگوهای حاکم بر جامعه دارند؛ به گونه ای که به دلیل یکسری تغییرات صورت گرفته در اذهان عمومی، برای نمونه، در این عصر ازدواج ها معمولا با انتخاب جوانان صورت می گیرد و تقریبا اجبار والدین برای ازدواج با یک فرد خاص، دیگر رایج نیست و یا تنبیه بدنی کودکان در جوامع امروزی تقریبا منسوخ شده است و در مقابل احترام به فرزندان و حفاظت از عزت نفس آن ها، بیش از پیش مورد توجه والدین امروز قرار گرفته است.

  بسیاری از این گونه تغییرات اجتماعی، تاثیرات مثبتی را بر نظام های حاکم بر خانواده های امروزی داشته است ولی در مقابل، تغییرات نامناسبی نیز در برخی عقاید حاکم بر جامعه ایجاد شده است که به تغییراتی در نحوه فرزندپروری والدین و ایجاد مشکلات و آسیب هایی در فرزندان نسل امروز منجر شده است؛ یکی از این تغییرات، کم شدن اقتدار در والدین امروز است.

 درواقع در نسل امروز، یک جا به جایی قدرت اتفاق افتاده است، به این صورت که امروزه والدین به عنوان مراجع قدرت از سوی فرزندان در نظر گرفته نمی شوند و دوران کودکی آن ها، بدون وجوه درکی از اقتدار والدین سپری شده و قدرت با فاصله زمانی به نهادهای آموزشی و اجتماعی انتقال یافته است، این حالت، رسیدن به استقلال عاطفی را برای فرزندان نسل امروز دشوار می سازد. این درحالی است که تا پیش از این، فرزندان نسل های پیشین، به والدین خود به عنوان مراجع قدرتی نگاه می کردند که در عین حال که تکیه گاه قدرتمندی برای آنان بودند، در مواقع لزوم آن ها را به دلیل اشتباهات شان مورد مواخذه قرار می دادند و در عین حال محبت کافی را نیز نثارشان می کردند؛ این تجربه فرزندان نسل های گذشته، باعث می شد تا آن ها با تصویری کاملا آرمانی یا کاملا اهریمنی از والدین خود بزرگ نشوند و تصورشان از والدین خود، به واقعیت نزدیک باشد.

 در عین حال، این تجربه هم زمان عشق و تنبیه از سوی والدین نسل دیروز، به فرزندان آن نسل، درس بزرگی آموخت، از جمله این که می توان به این والدین قدرتمند اعتماد کرد و در نتیجه در کودک دیروز، خودپنداره سالم عزت نفس متعادلی شکل می گرفت که باعث می شد در آینده، وقتی از سوی دیگران مورد انتقاد قرار می گرفت، احساس حقارت و بی ارزشی در او ایجاد نشود. بدین ترتیب فرزندان نسل های گذشته ای که با سبک فرزندپروری مقتدرانه و محبت آمیز، بارآمده بودند از امنیت عاطفی بنیادینی برخوردار می شدند که آن ها را قادر می ساخت که در طول زمان، خود را از پوسته تخیلات و تفکرات کودکی رها کرده و در نهایت به بلوغ روانی- عاطفی دست پیدا کنند.

  اما در عصر امروز، ستایش افراطی کودکان توسط والدین آن ها، غلو کردن در توانایی های آن ها، تحسین و تمجید بی مورد و در عین حال عدم انتقاد از کودکان در مواقع لزوم، همچنین ارضای بی چون و چرا و دائمی نیازهای فرزندان و عدم اقتدار لازم در والدین، باعث شکل گیری شخصیت ناپخته، بسیار شکننده و پرتوقع در کودکان امروز شده است. فرزندانی که در نتیجه چنین تربیتی، واجد نشانه های خودشیفتگی شده اند و به دریافت تحسین و تمجید مداوم و ارضای بی چون و چرای خواسته هایشان عادت کرده اند و توقع دارند که تمامی افرادی که با آنان در ارتباط هستند، چنین برخوردی را با آنان داشته باشند، وقتی در مراحل بعدی زندگی و ورود به محیط های اجتماعی، با برخورد دیگری از سوی دیگران مواجه می شوند، سرخورده و منزوی خواهند شد.

 همان طور که اشاره شد، خودشیفتگی در فرزندان امروز، علاوه بر فقدان اقتدار والدین، می تواند نتیجه عامل دیگری نیز در پویایی نظام خانواده های امروز باشد و آن افزایش شمار خانواده های آشفته و تشنج در جوامع امروز است.

 در جو آشفته و نابسامان چنین خانواده هایی، فرزندان آزاد و بی اعتنایی های بسیار شدیدی را تجربه می کنند که در نتیجه این آسیب ها، به شکل دیگری، زمینه برای ایجاد خودشیفتگی در فرزندان ایجاد می شود که در این حالت به آن خودشیفتگی جبرانی می گویند؛ در این حالت، مطابق با نظریه روابط شیء که بر تاثیر رابطه آشفته والد- فرزند بر رشدِ «درک خویشتن» تاکید می کند، خودشیفتگی بیمارگونه نتیجه فقدان همدلی بدرفتاری جسمی و روانی و بی توجهی والدین، رد طول دوره رشد کودک است.

  هر کودکی نیاز دارد که از سوی والدین خود، برای دستاوردها و کارهای مثبتی که انجام می دهد، مورد تشویق و تایید قرار بگیرد و بدون دریافت چنین بازخوردهای مثبتی، تنها دو راه انتخاب برای ادامه مسیر زندگی کودک باقی می ماند؛ مسیر اول، انتخاب یأس و ناامیدی و افسردگی در زندگی که به شخصیتی افسرده‌خو در بزرگسالی منجر خواهدشد و مسیر دوم پناه بردن به خیال پردازی های خودبزرگ‌بینانه برای جبران آن چیزی است که کودک در زندگی خود از آن بی بهره بوده است.

 این خیال پردازی های خودبزرگ‌بینانه و این خودشیفتگی جبرانی، به کودک ناایمن، احساس امنیت کاذبی می دهد که در نتیجه آن خودِ چندپاره ای ایجاد می شود که به طور متزلزلی بر عقاید خودبزرگ‌بینانه و غیرواقعی در مورد شایستگی و جذابیت فرد استوار است. در حقیقت، کودکی که در یک خانواده آشفته و نابسامان، به طور مکرر مورد آزار جسمی، روانی و بی توجهی والدین قرار می گیرد، این خودشیفتگی جبرانی، می تواند راه حل سازگارانه ای برای او محسوب شود؛ او با استراتژی افکار واقعیت و غوطه ور شدن در جهان تخیل خود، می تواند از رویارویی با احساسات دردناک درونی خودش اجتناب ورزد.

 هنگامی که این کودک به دوران بزرگ سالی خود می رسد، خودشیفتگی جبرانی او، به صورت جنبه های تثبیت شده و ناخودآگاه از نمای شخصیت او جلوه گر می شود. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد فقدان آگاهی خانواده های امروز از شیوه های درست فرزندپروری و تاثیرات مخربی که جو ناسالم خانواده بر روی شخصیت فرزندان می گذارد، مهم ترین عوامل ایجاد چنین معضلی در جامعه امروز است؛ معضلی که تبعات منفی اجتماعی و حتی اقتصادی در بر خواهدداشت، زیرا افراد خودشیفته بسیار مستعد ابتلا به افسردگی هستند که این امر مشکلاتی را برای آن ها ایجاد کرده و حضور موثر آن ها را در جامعه کاهش می دهد.

 همچنین بررسی ها نشان می دهد که یکی از عوامل ایجاد خودشیفتگی در فرزندان، خودشیفتگی والدین است؛ بدین ترتیب انتظار می رود که خودشیفتگی در نسل های آینده نیز ادامه یابد و اثرات مخربی را بر پیکر جامعه وارد سازد. بنابراین بهتر است در این زمینه، توجه متخصصان امر، به جای درمان، معطوف به پیشگیری از بروز این مشکل در جامعه باشد. در این رابطه، نیاز به ارائه برنامه های گسترده آموزشی در سطح جامعه در زمینه شیوه های صحیح فرزندپروری و تحکیم ساختار خانواده کاملا احساس می شود.
-
 منابع:

1. انجمن روان پزشکی آمریکا. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM- 5). ترجمه رضاعی، فرزین؛ فخرایی، سید علی؛ فرمند، آتوسا؛ نیلوفری، علی؛ هاشمی آذر، ژانت؛ شاملو، فرهاد. چاپ اول، 1393. انتشارات ارجمند.
2. جانسون، براد؛ موری، کلی. عشق ویرانگر. ترجمه حسین زاده، زهرا؛ شفیعی، الهام. چاپ اول. 1388. انتشارات رسا.
3. هالجین، ریچاردپی؛ وتیبورن، سوزان. آسیب شناسی روانی (جلد دوم). ترجمه سید مهدی، یحیی. چاپ چهارم، 1386. نشر روان.
4. MC Lean J. Psychotherapy With a Narcissistic Patient Using Kohert’s Self Psychology Model. Psychaitry (Edgmont) 2007, 4 (10): 40- 47.
5. Lasch, Christopher. Haven in a hearltless World, the family besieged. Wwnorton & Company, 1995.

 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


اینجاست که میگن : «حـق با زوره ، حـق با پـولـــه»! ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  اینجاست که میگن : «حـق با زوره ، حـق با پـولـــه»! ... 

 

 

Mohammadhosein-Akbari-(2)

Mohammadhosein-Akbari-(3)

  نوکران نظام سلطه تا کی انتقام میگیرند؟! ...

Mansoureh-Dehgani-(7)

  دل به دل راه داره! ... 

Ayat-Naderi-(11)

  عبور از عهد باستان به پُست مدرنیته! ... 

 Ayat-Naderi-(8)

  فرار از فشار نظام سلطه وَ متحدین ِ آن ... 

Ayat-Naderi-(6)

  قطار جهانخواران وَ جنگ-افروران ... 

 

 زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


بهترینها برای دوره ابتدایی ...


  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   بهترینها برای دوره ابتدایی ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


http://s9.picofile.com/file/8319992050/DABEST8N_DAR_IRAN_1.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319992234/DABEST8N_DAR_IRAN_8.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319992618/DABEST8N_DAR_IRAN_7.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319992834/DABEST8N_DAR_IRAN_6.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319993134/DABEST8N_DAR_IRAN_4.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319993442/DABEST8N_DAR_IRAN_2.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319994600/DABEST8N_DAR_IRAN_3.jpg

http://s9.picofile.com/file/8319994876/DABEST8N_DAR_IRAN_5.JPG

 

 

  میگنا: دکتر فریبرز درتاج ، همایش ملی روانشناسی مدرسه : من مقایسه ای در ده کشور پیشرو در  آموزش و پرورش انجام دادم که ببینم آنها چه کاری انجام می دهند که خروجی قابل دفاع دارند. آنچه در خروجی همه کشورها دیدم این بود که تاکید همه کشورها بر مقطع ابتدایی بود.
 این استاد روانشناسی ادامه داد:
به نظرم اگر آموزش و پرورش امکانات کمی دارد باید همان امکان کم را بیشتر را صرف مقطع ابتدایی کند. چون یک دبیرستانی به مرحله ای رسیده است که می تواند بدون معلم عالی و امکانات کم جهتش را پیدا کند.
 وی بیان کرد:
باید بهترین معلم های ما در دوره ابتدایی باشد و حقوقشان دو برابر جذب افرادی باشد که در محیط صنعت هستند. این طرح که یک معلم ابتدایی سه یا ۵ سال با یک گروه دانش آموز باشد خوب است و می تواند خلاقیت ها را بشناسد اما باید اول معلم درستی گزینش کنیم وگرنه آفتش برای یکسال هم زیاد است.
 درتاج گفت: امتحان در مدارس ابتدایی خوشبختانه ممنوع شد. در برخی کشورها تا ۹ سال این امتحان ها ممنوع است. این جای تقدیر دارد که با قاطعیت اعلام کردند پای آن می ایستند.
اما ایده آل این است که معلم های ما خودشان به این درک برسند که سیستم امتحان گرفتن کارایی ندارد.
 وی با بیان اینکه در این ۱۰ کشور افراد تیزهوش و عادی در یک کلاس می نشینند و از غنی سازی برای افراد تیزهوش استفاده می شود ، اظهار کرد: این برای این برای مدارس تیزهوشان یا مدارس خاص باعث افتخار نیست که ۵ درصد بالای منحی دانش آموزی را می گیرند و بعد افراد موفق در تحصیل تحویل می دهند.
 مدارس تیزهوشان یا مدارس خاص باعث افتخار نیست که ۵ درصد بالای منحی دانش آموزی را می گیرند و بعد افراد موفق در تحصیل تحویل می دهند.
ما اگر می خواهیم تیزهوشان را شناسایی کنیم بهتر است در همان طرح سنجش قبل از دبستان که هوش را غربالگری می کند این کار را انجام دهیم.
 رئیس همایش ملی روانشناسی مدرسه همچنین بیان کرد: الان در مدارسی که در دنیا بحث تلفیق و تفکیک دانش آموزان باهوش مطرح است در ۷ مرحله این اتفاق صورت می گیرد. در مرحله اول همه سر کلاس عادی کنار هم می نشینند. بعد مدلی است که کلاس درس عادی است به همراه یک مشاوره برای استعدادهای درخشان. در مرحله سوم خدمات معلم سیار دارند استعدادهای درخشان که این معلم ها دو روز در هفته به کلاس می آیند. در مرحله چهارم یک اتاق منبع در مدارس وجود دارد که معلم برای این دانش آموزان هست. بعد مدارس نیمه وقت استثنایی وجود دارد و سطح ششم و هفتم می رسد به مدارس ویژه استثنایی.
 وی با بیان اینکه
استفاده از کتب درسی در این حجم وسیع آسیب رسان است و خلاقیت معلمان را نیز محدود می کند، گفت: من همیشه به این فکر می کردم که در کشور دانمارک چطور آموزش و پرورشش توانست از ژاپن هم جلو بزند. دیدم آنها به این نتیجه رسیدند هر چه معلم را کمتر سر کلاس بفرستیم کارایی اش بالا تر می رود و هر چه دانش آموز را با تکالیف کمتر مواجه کنیم کارایی او هم بالاتر می رود.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی