بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

اینا هَمَش بخاطر انتخاباته ...

 

 

 اینا هَمَش بخاطر انتخاباته ... 

 

 برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید 

 
 

رفتار اخیر تندرو‌ها به خاطر انتخابات است    گروه سیاسی_ رسانه ها: حجت الاسلام محسن غرویان در روزنامه اعتماد نوشت :بعد از تجمعی که چندی پیش در مدرسه فیضیه صورت گرفت و عده‌ای پلاکاردهایی را در مخالفت با دولت به دست گرفتند اخیرا نیز تجمعی صورت گرفت که در جریان آن بیانیه‌ای مغرضانه در میان تجمع‌کنندگان توزیع شد.اولین نکته‌ای که لازم است در این راستا به آن اشاره کنم این است که اگر قرار باشد، بیانیه‌ای به حوزه علمیه نسبت داده شود باید یک تاییدیه‌ای از طرف مراجع یا شورای عالی حوزه یا مدیریت حوزه در مورد آن صورت گرفته باشد وگرنه هر اتفاقی که در قم می‌افتد را نمی‌توان به حساب مراجع و حوزه علمیه قم گذاشت.نکته دیگر این است که اتفاقات این‌چنینی را از آن جهت نمی‌توان متوجه حوزه علمیه قم دانست که مراجع نیز با این رفتارها مخالف هستند و این مخالفت‌ها را هم در جریان تجمع قبلی در مدرسه فیضیه شاهد بودیم و هم در جریان تجمع اخیر، دیدیم که مراجع تقلید مانند آیت‌الله مکارم‌شیرازی این رفتارها را تقبیح کردند.
بنابراین باید گفت این رفتارها نه از سوی حوزه علمیه قم که از سوی عده قلیلی صورت می‌گیرد تا به نام حوزه علمیه قم تمام شود و مردم این مواضع را مواضع حوزه علمیه بدانند درحالی که به هیچ عنوان این اقدامات مورد تایید مراجع و علمای قم نیست. نکته دیگر پاسخ به این سوال است که هدف این افراد از چنین رفتارهایی چیست؟ در این رابطه باید گفت ما در آستانه انتخابات مجلس قرار داریم و گروه‌های سیاسی در تکاپوی آن هستند تا بتوانند کاندیداهای خود را در انتخابات آینده به مجلس بفرستند. بنابراین رفتارهایی که امروز شاهد آن هستیم، شروع تحرکات انتخاباتی است. از آنجا که قم پایگاه مرجعیت و دیانت است و علما حضور پررنگی در این استان دارندبرخی گروه‌ها تلاش می‌کنند، رفتارهای خود را به نام حوزه علمیه قم در نظر افکار عمومی و مردم جلوه دهند. درحالی که موضع حوزه علمیه آن‌ چیزی نیست که در این تجمعات بیان می‌شود. ناگفته نماند این تجمع اخیر هم برای حمایت از بیانیه رهبری بوده است و کسانی هم که شرکت کردند با این هدف در این تجمع حاضر شدند اما متاسفانه عده‌ای اقلیت از این موقعیت‌ها برای اغراض سیاسی خود استفاده می‌کنند.
البته‌ از این نکته هم نباید غافل ماند که اکثریت اعضای حوزه علمیه قم از اساتید گرفته تا طلاب همه آگاه و به ویژه در زمینه مسائل کلان کشور و مسائل سیاسی گوش به زنگ مراجع هستند و آنها نیز همواره در حمایت از دولت و حفظ وحدت و آرامش صحبت کرده‌اند. با همه این تفاسیر این سوال مطرح می‌شود که راهکار مقابله با این رفتارها چیست؟پاسخ این سوال را باید در شورای امنیت ملی، قوه‌ قضاییه، وزارت اطلاعات و...جست‌وجو کرد. به عبارت دیگر حوزه علمیه همانطور که از نامش مشخص است، حوزه علمیه است و نه امنیه لذا اگر قرار باشدبرخوردی صورت بگیرد یا مقابله‌ای شود باید این مقابله از طریق نهادهایی که برقراری امنیت بر عهده آنهاست، پیگیری شود. مسلما حوزه علمیه تنها می‌تواند در اعلام مواضع و دیدگاه موثر واقع شود و از آنجا که ابزار اجرایی ندارد لذا تنها می‌تواند در زمینه درس و بحث وارد عمل شوند بنابراین اندیشیدن به امنیت کشور و تامین آن وظیفه شورای امنیت ملی، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و... است.

 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی

فامیل خدا


شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد. خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.

خانم گفت: «آهای، آقا پسر!»

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد. پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: «شما خدا هستید؟»

خانم گفت: «نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!» پسر گفت: «آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!»




علت چاقی ناگهانی چیست؟



علت چاقی ناگهانی چیست؟
اگر قبلا فرد لاغری بوده اید و در عرض چند ماه گذشته کاری انجام نداده اید و وزن اضافه کرده اید حتما متعجب هستید و از خود می‌پرسید چرا چنین اتفاقی روی داده است! شما غذا‌های سالمی می‌خورید، به کلاس‌های ورزشی می‌روید، آب زیادی می‌نوشید، اما باز هم چاق می‌شوید و دلیلی برای آن ندارید. با اینکه ورزش کردن و خوردن غذا‌های سالم می‌تواند برای کاهش چربی‌های شکمی مفید باشد، اما موارد دیگری نیز وجود دارد که باعث افزایش اندازه دور کمرتان می‌شود. بیشتر این موارد خارج از کنترل شما هستند، اما زیاد نگران نباشید.
در این مقاله قصد داریم ۱۰ مورد از دلایلی که باعث افزایش وزن ناگهانی می‌شود را با هم مرور کنیم. پس همراه ما باشید.

غده تیروئید شما به درستی کار نمی‌کند:
همانطور که می‌دانید تیروئید غده پروانه‌ای شکلی در گردن است که بالای سیب آدم قرار دارد و طیف وسیعی از عملکرد‌های بدن همچون متابولیسم را تنظیم می‌کند. اما برخی از اوقات به دلایل گوناگون، غده تیروئید ممکن است فعالیت کافی نداشته باشد.
در چنین شرایطی که به آن کم کاری تیروئید می‌گویند، وزن افزایش پیدا می‌کند. بدترین بخش ماجرا این است که چنین شرایطی اغلب به آهستگی توسعه پیدا می‌کند و به همین خاطر بیشتر افراد متوجه نشانه‌های بیماری نمی‌شوند.
اگر مشکلات تیروئیدی مقصر اصلی افزایش وزن شما باشد، ورزش کردن یا داشتن رژیم غذایی مناسب نمی‌تواند کمکی به کاهش وزن شما بکند.
اینکار را بکنید: در این شرایط بهتر است از یک پزشک متخصص کمک بگیرید. اگر به طور ناگهانی وزن اضافه کردید و دلیلی برای آن نداشتید بهتر است عملکرد غده تیروئید خود را مورد بررسی قرار دهید. استفاده از دارو می‌تواند شرایط موجود را بهبود ببخشد.

غذا‌های سالم را بیش از اندازه مصرف می‌کنید:
زمانی که می‌خواهید وزن کم کنید اندازه غذا‌های سالمی که مصرف می‌کنید نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. دلیل این امر بسیار ساده است. بیشتر غذا‌های مقوی همچون آووکادو، جوی دوسر، کینوا، شکلات تلخ، آجیل‌ها و کره آجیل‌ها زمانی که بیش از حد مصرف می‌شوند می‌توانند به افزایش وزن منجر شوند.
اینکار را بکنید: زمانی که مواد غذایی سالم همچون میوه و سبزیجات را می‌خورید در مصرف ان‌ها زیاده روی نکنید. دفعه بعد، زمانی که خواستید وعده غذایی خود را آماده کنید به خاطر داشته باشید که باید اندازه وعده غذایی را کنترل کنید. اندازه کره آجیل یا پنیر‌ها نباید بزرگتر از توپ پینگ پونگ باشد. اندازه صحیح برنج و پاستا یک مشت است. گوشت بدون چربی باید اندازه یک کارت بازی کوچک باشد. تبعیت از قوانین پیشنهادی می‌تواند در کاهش وزن مفید باشد.

آب کافی در بدن خود ندارید:
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد نوشیدن دو فنجان آب قبل از هر وعده غذایی می‌تواند سرعت افزایش وزن را به طور قابل توجهی کاهش دهد. به همین خاطر ننوشیدن آب کافی می‌تواند اثر معکوسی بر روی وزن داشته باشد. آب می‌تواند در حفظ دمای بدن مفید باشد و قادر است شما را سیر نگه دارد.
ننوشیدن آب کافی می‌تواند به افزایش خوردن منجر شود و در نهایت کالری‌های ورودی به بدن را بیشتر نماید. زمانی که بدن شما آب کافی ندارد، نمی‌تواند وظایف خود را به درستی انجام دهد.
اینکار را بکنید: تا جایی که می‌توانید در طول روز آب کافی مصرف نمایید.

شما افسرده هستید:
اگر افسرده هستید و برای درمان آن دارو مصرف می‌کنید ممکن است دچار افزایش وزن شوید. بیش از ۲۵ درصد افرادی که دارو‌های ضد افسردگی خاصی را مصرف می‌کنند افزایش وزن را در این دوره تجربه خواهند کرد.
برخی از دارو‌ها ممکن است هوس افراد برای خوردن مواد شیرین به خصوص کربوهیدرات‌ها را افزایش دهند. برخی از دارو‌ها نیز اشتهای افراد را بیشتر می‌کنند. دارو ممکن است اثر منفی بر روی متابولیسم فرد داشته باشد.
از آنجایی که افسردگی به همراه عدم تمایل به مصرف غذا‌ها دیده می‌شود، دارو‌های افسردگی به فرد کمک می‌کند اشتهای خود را بازیابد. در این شرایط، بیمار غذای بیشتری مصرف می‌کند و چاق می‌شود
اینکار را بکنید: تغییر دارو تحت نظر پزشک می‌تواند گزینه خوبی برای پیشگیری از افزایش وزن باشد. با اینحال چنین موضوعی باید توسط پزشک متخصص انجام شود و شما نمی‌توانید خودسرانه مصرف داروهایتان را قطع کنید.

از وزن کردن خودداری می‌کنید:
زمانی که در مورد افزایش وزن صحبت می‌کنیم، نادیده گرفتن می‌تواند دلیل اصلی افزایش اندازه دور کمرتان باشد. زمانی که از وزن کردن خود خودداری می‌کنید و نمی‌خواهید وزن اصلی خود را بدانید، واقعا دچار مشکل خواهید شد.
این موضوع در فصل‌های زمستان واقعیت دارد، زیرا بیشتر افراد در هوای سرد زمستان در خانه می‌مانند و به خوردن مواد غذایی مختلف روی می‌آورند و چاق می‌شوند.
اینکار را بکنید: اگر قصد دارید وزن اضافی خود را کم کنید بهتر است فعالیت‌های روزمره را بیشتر نمایید و حداقل هفته‌ای یکبار خود را وزن کنید. پیشرفت خود در این مسیر را پیگیری نمایید. پیشنهاد می‌شود خود را روز‌های دوشنبه، چهارشنبه و جمعه وزن کنید.

شما غرق در تفکرات ورزشی هستید:
شکی نیست که انجام تمرینات ورزشی یکی از فاکتور‌های مهم برای کاهش وزن است، اما فکر کردن بیش از حد در مورد جلسات بعدی ورزش می‌تواند فرایند کاهش وزن را دشوار سازد.
تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد زمانی که در فکر کلاس‌های ورزشی دلخواه خود هستید، بیشتر از قبل کالری وارد بدن می‌کنید. زیرا فکر می‌کنید در جلسات ورزشی کالری وارد شده را مصرف خواهید کرد. معمولا بیشتر افراد به چنین هدفی دست پیدا نمی‌کنند و در نهایت چاق می‌شوند.
اینکار را انجام دهید: بنشینید و فراموش کنید که قرار است ورزش کنید. در آغاز هر ماه، تمرینات ورزشی ماه بعدی خود را به کمک یک اپلیکیشن برنامه ریزی کنید. اینکار به شما کمک می‌کند در مورد جلسات بعدی ورزش خود فکر نکنید و کالری اضافی وارد بدن ننمایید. برای اینکه بتوانید به اهداف کاهش وزن خود برسید، از مصرف مواد غذایی زیاد قبل از ورزش خودداری کنید.

هزینه‌های مصرفی خود را بررسی نمی‌کنید:
زمانی که به خرید می‌روید ممکن است حساب خود را بررسی نکنید و هر چیزی که دوست دارید را خریداری نمایید. یکی از مطالعات انجام شده نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان علاقه به خرید مواد غذایی دارند و زمانی که در حال خرید هستند بدون توجه به مقدار پول باقی مانده در حساب خود به طرف ایتم‌ها و موارد دلخواه خود می‌روند.
اینکار را بکنید: دفعه بعد زمانی که خواستید به خرید بروید، پول کمتری همراه خود ببرید یا اینکه قبل از خرید حساب خود را بررسی کنید. اینکار باعث می‌شود مواد غذایی کمتری خریداری نمایید.

دیر می‌خوابید:
اگر شب دیر وقت بخوابید تمامی تلاش‌هایی که برای کاهش وزن خود انجام می‌دهید نابود خواهد شد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد که خواب اندک می‌تواند سطح BMI و دور کمر را افزایش دهد. حتما از خود می‌پرسید دلیل این امر چیست؟ کمبود خواب منجر به افزایش سطح هورمون گرسنگی به نام گرلین می‌شود و سطح هورمون سیری به نام لپتین را کاهش می‌دهد.
تحقیقات نشان می‌دهد زمانی که فرد کمبود خواب دارد، مغز او به سمت غذا‌های پر کالری و تنقلات روی می‌آورد و توانایی کمتری در کنترل وعده غذایی خواهد داشت.
اینکار را بکنید: بعد از یک یا دو هفته استراحت و خواب کافی می‌تواند جلوی اشتهای خود را بگیرید و وزن کم کنید.

آیتم‌هایی را در منو سفارش می‌دهید که به نظر سالم هستند:
این موضوع به نظر عجیب و غریب می‌رسد، اما درست است. زمانی که فکر می‌کنید بهترین وعده غذایی را برای خود انتخاب کرده اید، ممکن است مغز گرلین بیشتری ترشح کند و در نهایت اشتهایتان را بیشتر کند. برای اینکه بتوانید گرسنگی خود را تحت کنترل نگه دارید به دنبال غذا‌هایی در رستوران باشید که کالری اندکی دارند.
اینکار را بکنید: غذا‌هایی را انتخاب کنید که زیر ۵۰۰ کالری دارند.

شغل استرس زایی دارید:
ممکن است شغل سخت و دشواری که دارید باعث افزایش وزنتان شده باشد. هورمون کورتیزول زمانی آزاد می‌شود که بدن تحت استرس است و همین امر موجب می‌شود تری گلیسیرید دد بدن ذخیره شود.

افزایش سطح کورتیزول در بدن می‌تواند به افزایش قند خون منجر شود و اثر انسولین را کمتر نماید. همین امر به حس مداوم گرسنگی می‌انجامد و می‌تواند شما را به خوردن مواد غذایی بیشتر سوق دهد.

اینکار را انجام دهید: با مدیر خود صحبت کنید. شما می‌توانید زودتر به سر کار بروید و کار‌های خود را سر موقع انجام دهید. اینکار به شما کمک می‌کند بحث و جدلی با مدیرتان نداشته باشید.

برچسب ها: علت چاقی ناگهانی،

ناکامی علت اصلی بروز خشونت در جامعه



ایلنا: یک محقق علوم رفتاری گفت: پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس، ناامیدی و افزایش خشونت در سطح اجتماع است.

مصطفی فروتن در گفت‌وگو با ایلنا درباره علل و ریشه‌های بروز خشونت در جامعه گفت: زمانی که می‌خواهیم به انواع خشونت به ویژه خشونت اجتماعی بپردازیم؛ دو دسته از عوامل مورد توجه قرار می‌گیرند یک دسته عوامل فردی و دسته دیگر عوامل اجتماعی است که در حوزه عوامل فردی نحوه فرزندپروری و سبک زندگی را مدنظر است.

فروتن با بیان اینکه ورود به عصر صنعتی با تغییراتی در بافت و بدنه اجتماع همراه است، افزود: تنیدگی‌هایی که در سطح اجتماع ایجاد می‌شود؛ معمولاً حاکی از آن است که هریک از ما دارای زندگی متفاوت‌تری نسبت به گذشته هستیم.

افزایش مهاجرت از عوامل بروز خشونت در جامعه

این روانشناس در توضیح این مطلب افزود: امروزه بر میزان جمعیت افزوده شده، چنانکه در فضایی که قبلاً تنها 5 نفر زندگی می‌کردند, امروزه 50 نفر زندگی می کنند و این افزایش جمعیت یکی از دستاوردهای زندگی جمعی است. همچنین توده شدن منابع در یک شهر یا استان یا در جایی که شرایط کار یا روابط اجتماعی راحت‌تر قابل اجرا باشند، مهاجرت را به دنبال دارد.

وی خاطرنشان کرد: بعد از اتفاق افتادن مهاجرت شاهد تداخل فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها خواهیم بود و زمانی که افرادی از گروه‌های مختلف با رویکردهای روانی – اجتماعی متفاوت در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، معمولاً نمی‌توانند؛ حرف یکدیگر را به خوبی بفهمند و به همین دلیل ممکن است؛ نتوانند مسائل را حل کنند و در نتیجه به مشکل برمی خورند.

بروز رفتارهای پرخاشگرانه‌ای بر اثر سوءمصرف مواد مخدر

فروتن با بیان اینکه سوءمصرف مواد مخدر و محرک از دیگر عوامل ایجاد خشونت در جامعه است، گفت: در گذشته صرفاً مواد مخدر وجود داشت و معتاد به فردی خمیده و ژولیده گفته می‌شد، اما این روزها با ورود مواد محرک صنعتی شاهد آن هستیم، افرادی که دارای سوءمصرف این مواد هستند؛ رفتارهای پرخاشگرانه‌ای بروز می‌دهند که این مسئله تاثیر بسزایی در افزایش خشونت در جامعه دارد.

ناامیدی‌ و خشونت در پی تبعیض و ناعدالتی

این محقق علوم رفتاری با اشاره به اینکه ناامیدی‌های اجتماعی از دیگر عوامل اجتماعی بروز خشونت در جامعه است، عنوان کرد: این مقوله را می‌توان در موقعیت‌های فردی و اجتماعی تعبیر کرد؛ به عبارت دیگر وقتی فرد در اجتماع به تبعیض‌ها توجه می‌کند، ناخودآگاه حس بی‌عدالتی مزمن در وجودش ریشه می‌دواند که این مسئله وی را به سمتی می‌برد که فکر می‌کند، فردای من نیز چنین است و هرچه تلاش کنم به جایی نمی‌رسم. مصداق این قضیه آن است که در بحران‌های اجتماعی یا جشن‌های ملی برخی از افراد از چنین فضاهایی سوءاستفاده کرده تا بتوانند فشار روانی خود را تخلیه کنند که این مسئله نیز بر خشونت‌ها تاثیرگذار است.

بروز التهاب و اضطراب در افراد بر اثر کاهش منابع

وی ادامه داد: از طرف دیگر محدودیت منابع که به دنبال افزایش جمعیت رخ می‌دهد، انسان را به یاد بازی موزیک و صندلی می‌اندازد که در این بازی 5 نفر با 4 صندلی وجود دارند که با پایان یافتن موزیک نواخته شده در طول بازی هریک از افراد باید بر صندلی بنشینند و در پایان یک نفر بدون صندلی باقی خواهد ماند. التهاب و اضطراب موجود در بازیکنان شما را متوجه می‌کند که محدودیت منابع چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت.

فروتن با تاکید بر اینکه امروزه با توجه به محدودیت منابع، بازی موزیک و صندلی در جامعه ایجاد شده است اظهار کرد: غرب گرایی نیز از مهم‌ترین عواملی است که ترکیب جمعیت یا teamwork را از بین می‌برد و اگر نخواهیم در این موارد مداخله کنیم، غربگرایی ما را به جایی می‌کشاند که هرکس فکر می‌کند تنها خودش مهم است و سایرین را تحت نگاهی اجتماعی نمی‌بیند.

وی اضافه کرد: افراد فردگرا نمی‌توانند؛ زندگی شهروندی و زندگی در عصر صنعتی را تحمل کنند و در نتیجه نمی‌توانند مسئولیت‌های خود را بپذیرند که این موضوع باعث مداخله‌های هیجانی و ایجاد خشونت در جامعه می‌شود.

عامل اصلی خشونت در جوامع، تحقیر و ناکامی است

این روانشناس با بیان اینکه بسیاری فقر و عوامل اقتصادی را زمینه‌ساز خشونت می‌دانند، تصریح کرد: چنین موضوعی حقیقت ندارد و اگر قرار باشد؛ فقر را به عنوان عاملی برای تولید خشونت بدانیم لزوماً باید خشونت در کشورهای خیلی فقیر بسیار بالا باشد، در حالی که کشوری مثل هندوستان که جمعیت زیاد و فقر زیادی دارد شاخص خشونت آن به اندازه سایر کشورها بالا نیست.

فروتن تاکید کرد: عامل اصلی خشونت در جوامع معمولاً تحقیر و ناکامی است و زمانی که هر یک از ما احساس می‌کنیم به آنچه که باید نمی‌رسیم؛ خشونت رخ می‌دهد و معمولاً زمانی رفتار خشونت بار انجام می‌دهیم که احساس ناکامی می‌کنیم. خشونت محصول ناکامی است و در زوایای مختلف اتفاق می‌افتد.

وی با تاکید براینکه به لحاظ تیپ‌شناسی شخصیتی و رفتار اجتماعی چهار سبک شخصیتی داریم، عنوان کرد: یک تیپ مربوط به شخص پرخاشگر مستقیم است. چنین فردی اگر احساس کند؛ حقی از وی ضایع یا ناکام شده است، فریاد می‌کشد و مبارزه و مجادله می‌کند. دسته دیگری از افراد به صورت منفعل عمل می‌کنند؛ یعنی فکر می‌کنند که کاری از دستشان بر نمی‌آید و تصمیم موقعیت شده و ظلم‌پذیر می‌شوند.

کم‌کاری و تخریب منابع؛ خشونت پنهان

فروتن اضافه کرد: گروه‌ دیگری از تیپ‌های شخصیتی پرخاشگر منفعل هستند، یعنی افرادی که نمی‌توانند از موقعیت خود دفاع کنند و به صورت غیرمستقیم خود را خالی می‌کنند؛ مانند کارمندی که در اداره خود از نظام نابرابر حقوقی رنج می‌برد و با کم‌کاری، تمرد، تخریب منابع و... خشونت پنهان خود را نشان می‌دهد، اما تنها یک دسته از افراد هستند به صورت جرات‌مندانه و علمی با قضایا مواجه می‌شوند که متاسفانه تعدادشان بسیار کم است.

آلودگی‌های زیست‌محیطی از عوامل بروز خشونت

این محقق علوم رفتاری در ادامه برنقش آلودگی‌های محیط در ترویج خشونت اشاره و اظهار کرد: با افزایش جمعیت و کاهش منابع، خشونت اتفاق می‌افتد. همچنین آلودگی‌های صوتی، زیست‌محیطی و آلودگی در هر زمینه‌ای می‌تواند؛ عاملی برای تحریک باشد، یعنی آلودگی‌ها عاملی تحریک‌کننده و نه تعیین‌کننده در ایجاد خشونت هستند.

وی با بیان اینکه عامل خشونت افراد هستند و این پدیده در فرد متبلور می‌شود، گفت: بحثی در خصوص خشونت وجود دارد که براساس آن هیچ کس نمی‌تواند، دیگری را وادار به خشونت کند تا زمانی که خود فرد نخواهد؛ خشونت رخ نمی دهد، یعنی مادامی که من نخواهم هیچ کس نمی‌تواند من را به بروز رفتارهای پرخاشگرانه وادار کند.

ایجاد باورهای خشونت‌محور ناشی از فرزندپروری غلط

فروتن با تاکید بر نقش عوامل غربی در بروز خشونت خاطرنشان کرد:‌ افراد مهارت‌های ارتباط موثر را بلد نیستند و اصلاً این موضوع را نیاموخته‌اند. از همین رو  برای آموزش این مهارت‌ها خانواده نقش بسزایی دارد و از طرفی فرزندپروری غلط و تعامل نامناسب اعضای خانواده با یکدیگر می‌تواند؛ سبب ترویج باورهای غلط در افراد شود.

وی اضافه کرد: ایجاد باورهای خشونت‌محور در افراد باعث می‌شود که به عنوان مثال فرد فکر کند که حق گرفتنی است و هیچ کس حق او را نمی‌دهد یا مثلاً خشم، خشم می‌آورد و... چنین باورهای غلطی را ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دیگران آموزش می‌دهیم که ماحصل آن ایجاد خشونت است.

وی عنوان کرد:‌ برای رفع خشونت در جامعه باید مهندسی معکوس ایجاد آن را در نظر گرفت و همانطور که در ایجاد خشونت عوامل فردی و عوامل اجتماعی نقش دارند، در خصوص راهکارها نیز باید به این مسئله توجه کرد.

لزوم گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده

این محقق علوم رفتاری در ادامه افزود: یک راهکار وجود نگاه حاکمیتی به این معضل است که سیاستگذاران باید پاسخگوی آن بوده و با اقداماتی نظیر گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده در این خصوص گام برداشته و در قالب برنامه‌های گروهی و اجتماعی چنین برنامه‌هایی از طرف ساختار سیاستگذاری تعریف شود.

خانواده‌ها به نقش کلیدی خانواده‌ توجه نمی‌کنند

فروتن با بیان اینکه در خصوص حوزه فردی آنچه باید انجام شود؛ این است که خانواده‌ها بیاموزند و بیاموزانند، گفت: متاسفانه برخی از خانواده‌ها به نقش کلیدی خانواده‌ توجه نمی‌کنند و فکر می‌کنند تمام مسئولیت متوجه دیگران بوده و تنها مسئولیت خود را زایش و تولید مثل می‌دانند که چنین تفکری اشتباه است.

فروتن با اظهار تاسف از اینکه برخی خانواده‌ها فکر می‌کنند با شیوه آموزشی پرخاشگرانه یا شیوه آموزشی استبدادی می‌توانند فرزندان خود را از خطر و بلایا حفظ کنند، گفت: این اشتباهی بزرگ است که در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد و ما آموزش مهارت‌های درست در خانواده‌ها را به عنوان هسته مرکزی جامعه ضروری می‌دانیم و درخواست ما از خانواده ها این است که شیوه‌های درست را آموخته و به فرزندان خود بیاموزانند.

فروتن در خصوص اینکه چه اقداماتی برای کاهش خشونت در جامعه انجام شده است، گفت: سیاستگذاران در حال برنامه‌سازی دراین حوزه هستند و تولید برنامه‌های رسانه‌ای، برگزاری دوره‌های آموزش سازمانی و کلاس‌های آموزش شهروندی نمونه‌ای از این سیاست‌ها است.

وی ادامه داد: امروز شهرداری تهران نیز در این حوزه ورود پیدا کرده است و در حال انجام کارهای فنی از جمله برگزاری کلاس‌های رایگان در این حوزه برای خانواده‌ها است. در مجموع دولت اقداماتی را در این راستا انجام داده و بی‌انصافی است اگر فکر کنیم؛ دولتمردان ما توجه یا تمایلی برای حل این معضل ندارند.

اقدامات کلیشه‌ای از سوی سیاستگذاران برای کنترل خشونت

این روانشناس با بیان اینکه موازی‌کاری در این حوزه ایجاد مشکل کرده است، تاکید کرد: رفتارهای کلیشه‌ای باعث می‌شود که برخی اقدامات انجام شده به نتیجه نرسند و اگرچه برگزاری کلاس و مهارت‌ها اقدامی بسیار مثبت است، اما عدم برنامه‌سازی‌های مناسب از سوی سیاستگذاران می‌تواند کار را به جایی برساند که تاثیر همه آموزش‌ها از بین برود.

فروتن تصریح کرد: عدم ورود جدی و قاطع به نظام نابرابری‌های اجتماعی از جمله مواردی است که می‌تواند نقش آموزش را کمرنگ کند؛ به بیان دیگر زمانی که به صورت شفاف ساختار سیاستگذار اعلام کند که با هرگونه تبعیض مقابله می‌کند و واقعاً هم این کار را انجام دهد، می‌تواند در ایجاد انگیزه و امید به آینده در افراد تاثیرگذار باشد.

فروتن اظهار امیدواری کرد که خانواده‌ها و سیاستگذاران در اقدامی همسو برای رفع معضل اجتماعی اقدام کنند زیرا پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس و ناامیدی و حتی افزایش خشونت در سطح اجتماع است.

اقدامات باید منسجم‌ و کاربردی‌ باشد

وی خاطرنشان کرد: برای حل این مسائل، سیاستگذاری لازم بوده و ضروری است؛ اقدامات در حال انجام را به صورت منسجم‌تر و کاربردی‌تر به لایه‌های مختلف جامعه تزریق کنند.

این روانشناس با تاکید بر نقش آموزش در کاهش رفتارهای خشونت‌بار گفت: تا زمانی که آموزش صرفاً در حد کلان باشد، فایده‌ای نخواهد داشت و علی‌رغم وجود آموزش همچنان رفتارهای پرخاشگرانه را بروز می‌دهند. لذا ضروری است؛ این مسئله در تمام ابعاد مورد توجه قرار گیرند. گاهی فراموش می‌کنیم که روابط ما برگرفته از مهارت‌های کلامی و غیرکلامی است. گاهی ممکن است در کلام خشونت نداشته باشیم، اما در عمل خشونت نشان دهیم، بنابراین باید میان گفته‌ها و اعمال ما تناسب وجود داشته باشد.




برچسب ها: پرخاشگری، ناکامی، ناامیدی، افزایش خشونت، افزایش مهاجرت، تداخل فرهنگ‌ها، تحقیر و ناکامی،

مسعود پزشکیان: اگر بنا بر استیضاح باشد باید همه ما استیضاح شویم





مسعود پزشکیان: اگر بنا بر استیضاح باشد باید همه ما استیضاح شویم

 برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید 





.

اصلاحات نیوز؛ مجتبی ذوالنوری نماینده نزدیک به جبهه پایداری که نشان داده علاقه وافری دارد در صدر اخبار باشد صبح دیروز در مجلس شورای اسلامی برای استیضاح حسن روحانی رییس جمهور امضا جمع می کرد. امضاهایی که تعداد آن به ۱۰ عدد رسیده بود اما چندی بعد معلوم شد که این استیضاح راه به جایی نمی‌برد بلکه تنها به شوی سیاسی می مانست برای آنکه به مردم اعلام کنند ما از وضعیت کنونی ناراضی هستیم و تقصیری در مشکلات بوجود آمده نداریم.

 تا انتخابات مجلس یازدهم یک سال باقی است و همین موضوع سیاسی بودن این طرح را بیشتر می کند. بنابراین به نظر نمی رسد که هدف دلواپسان از این طرح حل مشکلات معیشتی مردم باشد و استیضاح روحانی با نگاهی به انتخابات ۹۸ و بیرون کردن حریف از زمین طراحی شده است.

 نمایندگان در راهروهای مجلس از این طرح ابراز نا رضایتی می کردند و اغلب علاقه ای به صحبت در این خصوص نداشتند چون معتقد بودند که نباید این طرح را جدی گرفت. برخی نمایندگان هم اعلام می کردند که ذوالنوری با این اقدامات می خواهد بر روی آنتن باشد. مجتبی ذوالنوری طراح استیضاح روحانی دیروز دو بار در راهروی مجلس حاضر شد اما به سوالات خبرنگاران پاسخی نداد.

 در همین خصوص مسعود پزشکیان نماینده تبریز و نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با  اعتمادآنلاین گفت: اگر بنا باشد استیضاح کنیم باید همه ما استیضاح شویم. در این مملکت همه ما به نسبت هایی در مشکلات سهیم و مقصر بودیم و هر کسی که بیشتر در تشدید اختلافات اقدام کرده سهم بیشتری در این مشکلات دارد.

 او ادامه داد: وحدت، انسجام و همدلی می تواند از مملکت ما محافظت کند. هر تفکر و اندیشه ای که این تفکر و انسجام را بر هم بزند به هر اسمی که باشد آّب به آسیاب دشمن می ریزد. معمولا زمانیکه آدم کاری می کند لباس زیبایی بر تن حرفش می کند و سپس از آن دفاع می کند. هیچ خلافکاری، خلاف را بر اساس اینکه اشتباه است انجام نمی دهد بلکه ابتدا یک توجیه منطقی برای آن درست می کند و سپس خلاف را انجام می دهد و ما هم به همین شکل هستیم.

نایب رئیس مجلس تاکید کرد: نباید کاری کنیم که در این وضعیت اوضاع و اختلافاتمان بیشتر از این شود.

 پزشکیان از هدف دنبال کنندگان استیضاح رییس جمهور اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: استیضاح آقای روحانی هر هدفی که داشته باشد به نفع انقلاب نیست. مشکلاتی هم که در حال حاضر در کشور شاهد آن هستیم تقصیر دولت به تنهایی نیست. مگر ما در مجلس یا جاهای دیگر چه کاری انجام دادیم که بتوانیم از آن دفاع کنیم

 او ادامه داد: اگر ما با هم همدل شویم و برای یک هدف روشن راه حل روشنی ارائه بدهیم و از آن پشتیبانی کنیم، مشکل حل می شود. گیردادن ساده ترین کاری است که می توان انجام داد.


  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی


این دو شکایت بجایی نرسیده!؟



   این دو  شکایت بجایی نرسیده!؟ 


 برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید 



جواد امام,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار سیاسی ایران

رییس بنیاد باران آخرین وضعیت شکایت رییس دولت اصلاحات از نماینده اصولگرای مجلس را تشریح کرد.

سرپوش سیاسی - جواد امام در گفت‌وگو با ایلنا در خصوص شکایت سید محمد خاتمی از جواد کریمی قدوسی گفت: این شکایت به صحبت‌هایی است که آقای کریمی قدوسی کرده بود و تهمت‌هایی که به آقای خاتمی زده‌اند، مربوط است. شکایت کرده‌ایم اما هنوز نتیجه‌ای حاصل نشده است.

 وی در خصوص دو شکایت پیشین رییس دولت اصلاحات هم گفت: پیش از این هم دو شکایت از سردار نقدی و حسین شریعتمداری انجام شده است که هیچکدام از این دو شکایت هم به جایی نرسیده و مورد رسیدگی واقع نشده و منتج به نتیجه نشده است که بخواهم اعلام کنم. 

 وی ادامه داد: وکلا در حال پیگیری هستند اما نه وقتی تعیین شده و نه آقایان برای ارائه توضیحات احضار شده‌اند.  

امام همچنین در خصوص آخرین وضعیت دفتر سید محمد خاتمی گفت: ایشان همچنان در دفتر بنیاد باران مستقر هستند و دفتری برای انتقال آماده نشده است. 

 در همین راستا، روز یکشنبه سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی در خصوص آخرین وضعیت پرونده شکایت سید محمد خاتمی که از سال ٨٨ مفتوح است، گفت: این پرونده به شعبه بازگشته و خیلی هم در دست دادستان نبوده است.

 وی افزود: این پرونده یا در دست دادستان نبوده و یا مدتش کم بوده اما در جابجایی‌ها اینکه عمدا یا سهوا بوده قدری زمان برده است که گفتیم پیگیری کنند.

 سخنگوی قوه قضاییه یادآور شد: گاهی در جابجایی پرونده مغفول می‌ماند و به نظرم بیشتر از حد متعارف این پرونده دنبال شده و آقای شریعتمداری هم گفته که دفاعیاتش آماده است.

 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی 



برچسب ها: جواد کریمی قدوسی، سید محمد خاتمی، سردار نقدی، حسین شریعتمداری، شکایات مغفول،

اصلاح‌طلبان و اصولگراها دست‌شان در دست هم است؟




 اصلاح‌طلبان و اصولگراها دست‌شان در دست هم است؟

سرپوش سیاسی - ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از جمله جوانان انقلابی که در روز‌های ابتدایی انقلاب در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران نقش داشته‌اند، حالا در تحلیل چهل سال گذشته انقلاب اسلامی می‌گوید، اشتباه کردیم که خوانش‌های دموکراتیک از انقلاب را به نفع عدالت‌محوری، کنار گذاشتیم.

 شما از کسانی بودید که حداقل از روز ۱۳ آبان ۵۸ در بطن و متن تحولات سیاسی ایران نقش ایفاد کردید. یکی از کسانی هم هستید که نسبت به گذشته انتقادی برخورد می‌کنید. با جمع بندی انتقادهای خود نسبت به گذشته، برای آینده باید چه‌کار کنیم؟ چه چیزهایی لازم است و چه چیزهایی اساسا غیر قابل کتمان است و نمی‌شود تعارف کرد؟

بدون تعارف می‌گویم، با این که می‌گویند انقلاب چیزی بد و به‌درد نخور است، قرن بیستم، قرن انقلاب‌هاست. قرن نوزدهم قرن انقلاب‌هاست. بسیاری از دموکراسی‌ها، بسیاری از کشورهایی که به استقلال رسیدند، بسیاری از نظام‌های سیاسی که ما الان آنها لیبرال دموکراسی می‌دانیم، اینها با پشتوانه یک انقلاب به این نتیجه رسیدند. اگر انقلاب نبود، لیبرالیسم موفق نمی‌شد. اگر انقلاب نبود، دموکراسی به نتیجه نمی‌رسید. این که بگوییم انقلاب چیز بدی است، می‌توانیم بگوییم انقلاب اسلامی چیز بدی است یا نیست. ولی نفس انقلاب و انرژی که انقلاب آزاد می‌کند، باعث می‌شود فرصت‌های زیادی برای یک ملت فراهم شود. انقلاب ما هم همین خاصیت را داشت. انرژی زیادی را آزاد کرد و ۴۰ سال برای یک انقلاب، به نظر من خیلی زیاد نیست. کما این که انقلاب کبیر فرانسه، به رغم این که مشکلات زیادی داشت ولی الان به آن احترام می‌گذارند.

 انقلاب‌ها در ذات خودشان، حکایت از این دارند که خودشان می‌آیند و خودشان متولد می‌شوند. با جنگ فرق دارد. در جنگ، آدم‌ها نقشه می‌کشند. در انقلاب کسی نمی‌گوید من باید انقلاب کنم. انقلاب، از لحظه‌ای انقلاب می‌شود که پیروز می‌شود. اگر آن لحظه‌ای که باید پیروز شود، شکست بخورد، می‌شود شورش. نام هیچ انقلابی را نمی‌توانیم انقلاب بگذاریم وقتی شکست خورده باشد. انقلاب‌ها این طور نیست که فرماندهی داشته باشند. ایران هم به نظرم انقلابی بود که اینطور نبود که اگر امام خمینی، روحانیت یا روشنفکران دینی یا نیروهای انقلابی می‌خواستند جلوی آن را بگیرند، می‌توانستند بگیرند. بهمنی بود که می‌آمد. مهم این بود که چه کسی می‌تواند این انقلاب را هدایت کند و سوارش شود. امام خمینی این کار را کرد. انقلاب محصول مشترک مطالباتی است که روی هم انباشته شده است. انقلاب ایران، انقلابی نیست که بتوانیم به صراحت بگوییم دارای یک ایدئولوژی مشخص است. می‌توانیم بگوییم دارایی رهبری است و این یک رهبری کاریزماست. ولی نمی‌توانیم بگوییم دارای یک ایدئولوژی مشخص است و قرار بوده این کارها انجام شود.

 علت انقلاب، ساختاری و تاریخی است

انقلاب‌ها محصول عوامل کوتاه مدت و دراز مدت هستند. مثل زلزله می‌مانند. بعضی موقع‌ها حوادث کوچک، حوادث فوری، رخدادهای ساده باعث می‌شود یک انقلاب جلو می‌افتد. بعضی موقع‌ها هم باعث می‌شود که عقب بیافتد. یعنی اگر بوعزیزی در تونس، خودش را آتش نمی‌زد نمی‌توانیم بگوییم بهار عربی شکل نمی‌گرفت. ولی وقتی خودش را آتش زد اصلا فکر نمی‌کرد باعث شود بن علی سقوط کند، مبارک سقوط کند، رژیم‌های عربی به تزلزل بیافتند.

 اگر کارتر نبود و جایش نیکسون بود. نیکسون و کیسینجر، قطعا اجازه نمی‌دادند بحث حقوق بشر، شرایطی ایجاد کند که مثلا امام خمینی از عراق به فرانسه برود و از این فرصت استفاده کند. اما این تزلزل شاه و ناتوانی او در این که انقلاب را سرکوب کند، باعث شد انقلاب جلو برود. این که بگوییم حوادث کوتاه، مثلا این تزلزل شاه یا آمدن کارتر یا بحث حقوق بشر یا این که امام خمینی از عراق به فرانسه رفت، یا حوادث دیگر مانند زلزله طبس، مانند آتش سوزی سینما رکس، آیا اینها علت انقلاب هستند؟ اینها هیچ کدام علت انقلاب نیستند. علت انقلاب، ساختاری و تاریخی است. ضرورتی است که باعث می‌شود این حوادث کوچک روی هم انباشته شوند. آن ساختار که شکل می‌دهد، از چیزهایی درازمدت می‌آید. شاه و رضاشاه، پدر و پسر، نه آنقدر که خودشان فکر می‌کردند مستقل بودند، نه آنقدر که ما فکر می‌کردیم وابسته بودند. رضا شاه، درست است که با کمک انگلیسی‌ها روی کار آمد، ولی دولت ملی تشکیل داد، امنیت ایجاد کرد، وحدت ارضی ایجاد کرد. ولی چون از آلمانی‌ها حمایت می‌کرد، بعدا توسط مثلا نیروهای متفقین کنار گذاشته شد. شاه هم به رغم این که شاه جوان، شاه دموکرات مسلکی بود اما با کودتای ۲۸ مرداد در سال ۳۲ و نزدیک شدن به آمریکا و شائبه این که امریکا از او حمایت می‌کند، مشروعیت استقلالی خود را از دست دادند. حکومت پهلوی به گونه‌ای ساختارمند، مشروعیت‌زدایی شد. غیر از فسادی که در دربار بود، غیر از نوچه پروری، آقازاده پروری، این چاکر مسلکی و نوکر صفتی که دوست داشتند سران صنایع، ارتشبدها، فرماندهان نظامی داشته باشند، اینها باعث شد که در روز بزنگاه، پشت شاه خالی شود و نتواند یک طبقه قدرتمندی به عنوان پایگاه اصلی شاه استفاده شود. هم نمایندگی آمریکا و هم از بین بردن جامعه مدنی، شاه را به یک دیکتاتور تبدیل کرد. اصلا مشروعیت لازم برای نمایندگی یک ملت از کف داده بود. بنابراین همه چیز روی هم جمع می‌شد.

 نمی‌توانستیم بگوییم کسی نقشه می‌کشد که من از بنیه شایعه سازی و دروغ پردازی استفاده کنم برای این که شاه را خراب کنم. این ساختار روانی جامعه که مشروعیت زدایی از شاه کرده بود، شرایطی ایجاد می‌کرد که تمام اشتباهات شاه روی هم جمع شود. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، مگر شاه چقدر خرج کرد؟ ولی مردم می‌گفتند میلیاردها دلار خرج شد. در هر موردی این بود. در جبهه مقابلش، دنبال رهبری می‌گشتند که کاریزماتیک فقط و فقط بگوید شاه باید برود. هر کس دیگر، بهترین روشنفکران و تئوری پردازی‌ها وقتی می‌گفتند مصالحه کنید جامعه آن را پس می‌زد. مهندس بازرگان، یدلله سحابی، آیت الله طالقانی، ولی به محض این که می‌گفتند می‌شود وارد مصالحه شد، آیت الله شریعتمداری، آیت الله گلپایگانی، می‌گفتند می‌شود به قانون اساسی برگشت. حتا بعضی از ملیون می‌گفتند حالا می‌توانیم به شرایط ۲۸ مرداد برگردیم، وقتی این حرف‌ها را می‌زدند، جامعه پس می‌زد. توده‌های مردم دنبال کسی می‌رفتند که می‌گفتند عکسش در ماه دیده شده ولی راز قضیه این بود، که کسی را می‌خواستند که بتواند آنها را از آتش عبور دهد. کسی که سازش ناپذیر باشد. امام خمینی این خصلت را داشت. بنابراین امام خمینی به یک رهبر کاریزماتیک تبدیل شد. اگر امام خمینی قبلا می‌توانست این کار را کند، ۱۵ خرداد ۴۲ این کار را کرده بود. این کار وقتی صورت می‌گیرد که توده مردم در ساختاری که مشروعیت زدایی شده است، آماده یک انقلاب می‌شوند.

 جنبش چریکی مثل برف آب شد

جنبش چریکی که یک جنبش بسیار قدیسی بود، بسیار محترم بود، بهترین جوان‌های مملکت را به دامن خودش گرفته بود و از انقلاب‌های آمریکای لاتین کدبرداری کرده بود و فکر می‌کرد اگر یک چریک به خیابان بیاید و اسلحه دست بگیرد، می‌تواند توده‌های مردم را آزاد کند. متاسفانه جنبش چریکی مثل برف آب شد. هیچ پیامی نداشت. بهترین جوان‌های مملکت به آنجا رسیدند که الان ۴۰ سال بعد از انقلاب، وقتی جنبش چریکی را نقد می‌کنید، یک جنبش رادیکالیسم، رمانتیسیزم حاکم بر جنبش چریکی مورد نقادی قرار می‌دهیم و می‌گوییم آنها نتوانستند با توده‌های مردم رابطه برقرار کنند. اصلا ادبیات آنها، ادبیات توده‌های مردم نبود، اما یک روحانی که ساده حرف می‌زد، از فولکلور مردم، از فرهنگ مردم، از شیعه، از معیارها و مفاهیم آنها حرف می‌زد، او به راحتی می‌توانست نوار و اعلامیه با مردم رابطه برقرار کند.

 می‌گفتند انقلاب کامل، یک انقلاب ضد امپریالیستی است. انقلابی است که ساختار سرمایه داری را بهم بریزد. ایران را از مدار جاذبه غرب خارج کند. این انقلاب کامل است. این که شاه برود و بتوانیم دولت موقت تشکیل دهیم، قانون اساسی تشکیل دهیم و یک دموکراسی قابل قبول جمهوری اسلامی تشکیل دهیم، این یک انقلاب ناقص است. این که تصور شود که انقلاب ۲۲ بهمن، بعد قابل تکامل است، ما باید انقلاب در انقلاب کنیم و بعد از این فرصت بنیادگراهایی استفاده کردند که بعد از آن گفتند اندیشه‌های لیبرالیستی، دموکرات‌ها و گروه‌های مختلف باید از انقلاب حذف شوند. کم کم آقای طالقانی، آیت الله منتظری، آقای خاتمی، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی. این دایره آنقدر تنگ شود، به اسم این که چون ما انقلابی‌تر هستیم و چون ما دنبال یک انقلاب کامل هستیم و در آن انقلاب کامل، یک شیعه ناب دوآتشه متولد می‌شود که می‌تواند ایران را امپراتوری شیعه کند و جهان تشیع را در مقابل جهان تسنن دارای قدرت کند. اصلا این هدف انقلاب نبوده است. این برداشتی است که بعدا روی انقلاب اضافه می‌شود. اینها دیدگاه‌هایی است که بعدا به خورد انقلاب داده می‌شود. اینها نوعی عبور و انحراف از انقلاب است. انقلاب، همان چیزی بود که روز ۲۲ بهمن متولد شد. اگر فکر کنیم آن انقلاب، دارای تئوری بود و هدف آن تئوری این بود که دست به تسویه‌ای بزند، گزینش‌ها، محدود کردن‌ها، رد صلاحیت‌ها، همه اینها کم کم به هسته سختی برسد، به نظر من این تفکر غلطی است و ما را به انحراف می‌کشاند. راز قضیه هم همین بود.

 امام خمینی رهبری بود که حرف‌های خود را زده بود، دلش می‌خواست حکومتی برقرار کند، یک جمهوری مثل بقیه جمهوری‌ها. نمی‌شود بگوییم امام خمینی دارای یک مکتب ایدئولوژیک چارچوب‌داری بود که آخر انقلاب را هم خوانده بود. نه، انقلاب همان چیزی بود که در دولت موقت به‌وجود آمد. یادم است وقتی امام جمعه تهران که رابطه نزدیکی با امام داشت، برداشت خودش را راجع به ولایت فقیه گفت، امام خمینی جواب خیلی محکمی به او داد. وقتی کسی که نماز جمعه می‌خواند، رهبر انقلاب به او می‌گوید تو درکی از ولایت فقیه نداری، معلوم است که بحث ولایت فقیه و مکتب انقلابی که مورد نظر است، هیچ جا مکتوب نشده است. هیچ جا به عنوان یک ایده‌آل نبوده که همه بخوانند. درست است، امام خمینی نظری راجع به ولایت فقیه داشتند. ولی اگر اول انقلاب، حزب جمهوری اسلامی شکل نگرفته بود، من مطمئن هستم که مجلس خبرگان شکل نمی‌گرفت، مجلس موسسان شکل می‌گرفت.

 الان برای آینده باید چه‌کار کنیم؟ شما هم تبیین خوبی از انقلاب کردید، هم از آن چه بعد از انقلاب افتاده است. بعد از ۴۰ سال ما باید چه‌کار کنیم؟

ما باید ببینیم دچار چه مشکلی شدیم که انقلابی که دارای اهداف عالیه بوده، محصول مشترک بوده، در آن سنی و کرد و عرب و شیعه و همه زبان‌ها و فرهنگی که در این کشور و این سرزمین زندگی می‌کنند از آن دفاع کردند، چرا الان احساس غریبی می‌کنند و فکر می‌کنند آن انقلاب صرف شیعی است که دنبال تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی است؟ چرا باید تصور کنند که آینده کشور متعلق به بنیادگرایی است که این بنیادگرایی، غرب ستیز است، در مقابل غرب می‌ایستد، در مقابل مدرنیته می‌ایستد. طبیعی است که این قابل قبول نیست. ۷-۸ میلیون ایرانی بیرون از مرزها هستند. تا گشایشی ایجاد می‌شود، مردم سرمایه‌های خود را بیرون می‌برند. این خوب نیست. اگر قرار بود اینجا بهشت بسازیم، چرا برعکس نبوده است؟ چرا ایرانیان مقیم خارج به داخل برنمی‌گردند؟ چرا بقیه کشورها علاقه‌ای ندارند که سرمایه خود را به ایران بیاورند؟ یک‌جای کار گیر کرده، یک جا دچار اشتباه شدیم.

 نمی‌گویم ما باید انقلاب کنیم. یک حادثه نادر است. ولی معتقد هستم که باید اصلاحات اساسی و ساختاری انجام دهیم. بدون اصلاحات ساختاری، هر گونه رفرم، هرگونه بزک کردن، هر گونه اصلاحات با برد کوتاه، شرایطی را ایجاد می‌کند که اصل نمایندگی برای حکومت در ذهن مردم ضعیف جلوه می‌کند. وقتی ضعیف جلوه می‌کند، مردم سخنگوی خود را در حکومت نمی‌بینند. بنابراین راه می‌افتند در خیابان تا حق خود را بگیرند. کشاورز می‌گوید پشت به دشمن رو به میهن. از کارگر می‌شود این را انتظار داشت، از طبقه متوسط می‌شود این را انتظار داشت ولی کشاورزی که دارای یک فولکلوری است، دارای فرهنگی است که آب من اگر داده شده به بغل‌دستی، او نجات پیدا کند، این را صرف خیراتم می‌کنم، او می‌گوید چرا آب من باید به روستای دیگری که بی‌آب است داده شود؟ این بحث‌هایی که مطرح می‌شود، کارگرهایی که از خصوصی‌سازی ناراحت هستند، از حقوق‌شان، مالباخته‌ها، معلمان، گروه‌های مختلف اجتماعی که اعتراض می‌کنند، به خصوص از دی ماه پارسال، تحولات اجتماعی انضمامی شده است.

 حرف اصلی مردم این است که چرا منابع ما را صرف جای دیگر می‌کنید؟ اینها نشان می‌دهد که جامعه خیلی سئوال دارد که به آن پاسخ داده نشده است و خیلی از سیاست‌هایی که آن بالا تصمیم گرفته می‌شود، به نمایندگی از منافع مردم نیست. حداقل این تفاهم بین مردم وجود ندارد. شاید بگویید که بسیار خب، اعتراض‌های پارسال، اعتراض‌های سال ۹۶، بخش کوچکی از جامعه را شامل می‌شد، چون خیلی از مردم تماشاچی بودند، کنارخیابان ایستادند و وارد تظاهرات نشدند. بله، ولی خیلی از مردم هم جلوی اینها را نگرفتند و می‌گفتند حق با اینهاست.

 مشروعیت حکومت باید ترمیم شود

این نشان می‌دهد که جامعه آبستن حوادثی است. بخشی از این برمی‌گردد به این که مشروعیت حکومت باید ترمیم شود. ترمیم شدن مشروعیت حکومت این است که نهادهایی که شرایطی ایجاد می‌کنند که حکومت، سخنگوی ملت باشد، نماینده ملت باشد، ملت راضی باشند که وقتی یک موشک به سوریه زده می‌شود. مردم که می‌گویم، نه همه مردم. بخشی از مردم هم هستند که اعتقاد دارند این حکومت. بنابراین هر تصمیمی که گرفت، مطاع است. اتفاقی که می‌افتد، این اختلافات و تضاد منافع داخل جامعه باعث می‌شود هزینه حکومت‌داری بالا رود.

 جامعه فکر می‌کند اصلاح‌طلبان و اصولگراها دست‌شان در دست هم است. فکر می‌کنند این وضعیت فساد آمیز، فسادی که حاکم شده، همه مناسبات را مخدوش کرده، این محصول دزدی مشترک اصلاح‌طلبان و اصولگراهاست. من معتقد هستم هنوز اصلاح‌طلبان و اصولگراها و هنوز بخش مهمی از حاکمیت، قادر به بازسازی است. قادر است که شرایطی ایجاد کند که جامعه به او اعتماد کند. راه حل‌های بسیار ساده، گاهی اوقات جواب می‌دهد. کما این که ۲۰ سال پیش اصلاح‌طلبان توانستند راه حلی بدهند و در مقابل شرایط بن بستی که احساس می‌شد، بالاخره شخصی مانند آقای خاتمی آمد. بعد که دوباره شرایط دچار بن بست شد، باز دیدیم میلیون‌ها نفر پای صندوق‌های رأی آمدند و به شخصی مانند حسن روحانی رأی دادند. بعد از ۴ سال که باز مشکلات اقتصادی بود ولی به خاطر این که برجام به نتیجه رسیده بود، مردم آمدند و به شعارهای او اعتماد کردند. در سال ۹۶ یعنی یک سال و نیم پیش، ۲۴ میلیون نفر به او رأی دادند. هنوز هم امکان بازسازی، امکان ایجاد شرایطی که مردم به بالایی‌ها اعتماد کنند فراهم است.

 آن انقلابی که ما از آن می‌آییم، به این معنا دارای انرژی‌ای است که آن انرژی آزاد شده، هنوز به این مردم امید می‌دهد که به سیستم‌های دیگر برنگردند.

 شما بر این باور هستید که یک سری چیزها خراب شده، یک سری اتفاق‌های ناگوار افتاده است. محصول توطئه هم نیست، محصول ناآگاهی است. عوارض انقلاب هم هست. سیستمی که تجربه حکومت‌داری نداشته است. اما الان نمی‌توان حق انقلاب خواهی را انکار کرد. هر کس دلش می‌خواهد انقلاب کند و اگر می‌تواند بکند. اما از آن طرف، هنوز انقلاب اسلامی سال ۵۷ که جمهوری اسلامی براساس آن شکل گرفته، آنقدر انرژی و نیرو دارد که بتواند برای آینده اگر اراده‌ای وجود داشته باشد، زندگی خوشایندی برای ایرانی‌ها ترسیم کند.

بلوا، شورش، جنگ، کودتا، جنبش، اینها برنامه می‌خواهد. آدم باید با عده‌ای بنشیند و نقشه بکشد. انقلاب، اینها نیست. انقلاب یک تحول است. انقلاب مشروطه هنوز انرژی دارد.

 چرا صدا و سیما این قدر مشروعیت خودش را از دست داده است؟ به خاطر این که بخشی از سرمایه خودش را صرف تخریب انقلاب می‌کند. یعنی می‌خواهد خوانش و روایتی از انقلاب بدهد که خود گردانندگان صدا و سیما معتقد هستند. بعد می‌خواهد این را به جامعه بخوراند و افکار عمومی را به آن سمت اداره کند که بله، آبا و اجداد ما برای این انقلاب کردند که شما امروز اینطور چادر چاقچور بپوشید، مردان اینطور ریش داشته باشند، قیافه آنها شکل احمدی‌نژاد باشد. زنان‌شان این شکلی باشند. اعتقادات‌شان این شکلی باشد.

 در این شرایط، با این خوانشی که به صورت کلیشه‌ای و رسمی از انقلاب است، جوان‌ها می‌گویند گور بابای انقلاب. انقلاب بد است. به نئولیبرالیسم پناه می‌برند. به فلسفه‌هایی که اساسا اینها را چرخ دنده‌های سرمایه داری می‌کند. ببینید در فرانسه چه اتفاقی می‌افتد. من از اقتصاد دولتی دفاع نمی‌کنم. من از هیچ سوسیالیسم دولتی‌ای دفاع نمی‌کنم. ولی وقتی شما منابع نفتی و چاه‌های نفتی را به عنوان انفال در نظر می‌گیرید و در اختیار حکومت می‌گذارید، او هرطور می‌خواهد می‌فروشد، هرطور می‌خواهد نفت را صادر می‌کند، وارد می‌کند و از بالا، دلار را در جامعه پمپاژ می‌کند. چطور انتظار دارید که این مردم فکر کنند این حکومت نوکرشان است، این حکومت، نماینده آنهاست؟ حکومت باید از طرف مردم وکالت داشته باشد. تا مالکیت نفت به توده‌های مردم برنگردد، صاحب سهام نشوند، نفت برای آنها باشد و پول نفت را خودشان کار کنند و از آن مالیات درآورند و مالیات را به دولت بدهند و دولت، از آن مالیات، موشک بسازد. تا زمانی که این چرخه برنگردد، ما نمی‌توانیم از نیروهای نظامی‌مان سئوال کنیم. چرا باید یک نفر بتواند در ده وزارتخانه جابه‌جا شود؟

 جامعه الان ایران، بسیار ثروتمند است

شما تحت هیچ عنوان، تحت هیچ ایدئولوژی حق ندارید به حریم شخصی افراد، حریم شخصی خانواده‌ها، گروه‌ها، احزاب، به اندیشه و فکر او نفوذ کنید و او را بازخوانی و محاکمه کنید. اینها ارزش‌هایی بود که برای آن انقلاب کرده بودیم. اینها قابل بازگشت است، قابل دفاع است. همانطور که انقلاب کبیر فرانسه با گیوتین شناخته نشد، با خشونت شناخته نشد، درست است، پادشاه را برگرداندند و اعدامش کردند. درست است، در درونش بناپارتیسم درآمد، ولی بالاخره فرانسه قوام گرفت.

 بالاخره این امنیتی که در کشور ایجاد شده است، شرایطی که بعد از انقلاب ایجاد شده است، دگرگونی اقتصادی، نوع نگرش. جامعه الان ایران، جامعه بسیار ثروتمندی است به لحاظ داشتن دانشمندان، تئوریسین‌ها، روشنفکران، ادبیات، فرهنگ، هنر، سینما، موسیقی، مشروطه و انقلاب اسلامی، اینها سرمایه‌های ماست. خیلی از کشورهای منطقه دارای این سرمایه نیستند. این سرمایه‌ها را که نمی‌توانیم در بیابان بریزیم و از صفر شروع می‌کنیم. هیچ ملتی این کار را نمی‌کند. مگر می‌شود مشروطه را دفن کرد؟ مگر می‌شود انقلاب اسلامی را دفن کرد؟ همین انقلابی که ۴۰ سالگی آن را جشن می‌گیریم، مگر می‌شود دفنش کرد؟

 الان بخشی از این مردم احساس می‌کنند دائما در یک نابرابری ساختاری حضور دارند. فقر باعث شورش نمی‌شود. اگر قرار بود بشود، بنگلادش تا الان ده‌ها بار انقلاب شده بود. حس فقر است که مردم را به شورش وامی‌دارد. بی عدالتی است که مردم را به شورش و اعتراض وامی‌دارد. بنابراین، شرایط را باید به گونه‌ای طراحی کنیم که از آن انقلابی که عدالت‌محور بود، آزادی محور بود، آزادی و عدالت توامان ایجاد شود. بدون آزادی نمی‌توان به عدالت رسید. بدون عدالت هم نمی‌شود به آزادی رسید. ولی قبول دارم که اشتباه کردیم. آن اشتباه این بود که بخش‌هایی که انقلاب را دموکراتیک می‌کرد، خوانش‌های دموکراتیک از انقلاب را به نفع عدالت محوری، کنار گذاشتیم. این اشتباه بود. این باعث بزرگ شدن دولت شد.


برچسب ها: فقر، بی-عدالتی، شورش، سرمایه-های ایران، حریم شخصی افراد، نئولیبرالیسم، مشروعیت صدا و سیما،