بسم الله الرحمن الرحیم
ما خودمان چنین فضایی را درست کرده-ایم ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
هفته نامه تماشاگران امروز
- احسان
رضایی، سیامک رحمانی، هیوا یوسفی، فاطمه پاقلعه نژاد:
حجت الاسلام زائری برای هر که غریبه باشد، برای
مطبوعاتی ها چهره ای آشناست. از روزگار «خانه روزنامه
نگاران جوان» تا موسسه همشهری. از راه اندازی نشریه
خیمه تا مجله کمیک استریپ، درس خوانده حوزه علمیه و
دانشگاه قدیس یوسف لبنان و نگارنده کتاب های متعدد اما
محمدرضا زائری متولد 1349 که بیشتر با گرایش و
ارتباطات اصولگرایانه اش شناخته می شود، در سال های
اخیر با نظراتش درباره حجاب اجباری بیشتر به چشم آمده.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری: همه ما یک داعش پنهان در وجودمان داریم
(1)
با حضور در برنامه های تلویزیونی و طرح صحبت هایی که اگرچه برای یک روحانی
هیچ عجیب نیست اما او را در میان هم لباسانش متمایز
کرده.
حجت الاسلام
زائری که خود را مدافع حجاب می داند در عین حال منتقد
نگاه کلیشه ای به حجاب است و می گوید اجبار در این
زمینه باعث به وجود آمدن نگاه منفی به دین می شود.
آقای زائری می گوید این نگاه رئوف و نرم دینی نه فقط نظر او که مورد اقبال
بسیاری از علما است و ریشه در رفتار پیامبر و ائمه
دارد. اگرچه به دلیل به وجود آمدن فضای سیاسی و
اجتماعی کنونی بسیاری از ابراز آن پرهیز می کنند.
حجت الاسلام زائری همچنین
فاصله افتادن بین نحله-های مختلف انقلابی و فاصله
گرفتن حاکمیت از مردم را جزو آفت هایی می داند که نه
فقط معنویات که حتی زندگی روزمره و اخلاق و پیشرفت
جامعه را هم تهدید می کند.
این
روحانی گشاده رو که به صداقت و راحتی بیان مشهور است و
به همین خاطر هم برای صحبت کردن در تریبون های رسمی با
محدودیت ها و ممنوعیت هایی مواجه است
را در دفترش در مرکز شهر در مجموعه سرچشمه ملاقات می
کنیم؛ مجموعه ای که برای حفظ آثار و بزرگداشت شهدای
هفتم تیر و حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کند؛ حزبی
خاطره انگیز که روزگاری بسیاری از نیروهای انقلابی با
سلایق متضاد را در کنار هم متحد می کرد؛ جایی بسیار
متناسب برای
روحانی معتدلی که به امام موسی صدر عشق می ورزد و
رویایش آشتی همه گرایش ها و جناح های سیاسی و فرهنگی
در داخل کشور است.
چه
دفتر خلوتی دارید. اینجا چه کار می کنید؟
-
سال 84 آقای غدیریان بانی شدند و یک عده از قدیمی های
حزب و جانبازهای حزب جمهوری را دور هم جمع کردند که
حدود سی نفر شدند. از آقای محمدرضا و علیرضا بهشتی تا
میرحسین موسوی و باغانی تا آقای بادامچیان و ... برای
ساخت اینجا جمع شدند. آن زمان آقای هاشمی و آقای خاتمی
خیلی کمک کردند و در دوره آقای احمدی نژاد، ایشان هم
خیلی کمک کردند.
در ساخت اینجا هم شهرداری و سازمان عمران و منطقه دوازده به طور خاص مباشرت
داشتند.
کار اینجا به
عنوان بنیاد هفتم تیر تا یک جایی پیش رفت و بعد از سال
88 طبیعتا این ترکیب به هم خورد.
دوستان
با هم سرشاخ شدند.
- بله، یک عده یک جریان دیگر را تشکیل دادند، یک عده جانبازان هفت تیر و یک
عده هم طیف دیگری و ... زمانی که سال 90 اینجا ساخته
شد و قرار بود سال 91 بهره برداری و افتتاح شود، آقای
غدیریان از دنیا رفت و آقای بادامچیان متولی کار شدند
و باز یک مقدار کار به مشکل خورد. آقای قالیباف نامه
ای برای رهبری نوشتند، چون دبیر کل حزب جمهوری آقای
خامنه ای بودند.
آقای قالیباف نوشتند که همانطور که شما در زمان توقف فعالیت حزب جمهوری دستور
دادید اموالش به سازمان تبلیغات منتقل شود، آیا صلاح
می دانید که اداره اینجا هم به سازمان تبلیغات سپرده
شود؟ نظر رهبری موافق بود. منتها یک ابهامات و
ایراداتی از طرف آقای بادامچیان و ... وجود داشت و
مجموعا تصمیم بر این شد که اینجا به شکل هیات امنایی
اداره شود.
در واقع به نوعی، هم زیر نظر سازمان تبلیغات است و هم به شکل نیمه مستقل و
هیات امنایی اداره می شود. فعلا هم تلاش مذبوحانه
داریم که به خیال خودمان کار فرهنگی کنیم.
چه
جور کار فرهنگی؟
-
هدف این است که اینجا شهدای هفت تیر و شهید بهشتی و به
تعبیر گفتمان انقلاب را به نوعی معرفی کند. به طور
طبیعی هم وقتی اسم شهید بهشتی می آید یک روایت و قرائت
کارآمد و امروزی و عمل گرا از انقلاب و باورهای دینی
به ذهن می آید که لازم است ارائه شود. حالا با اوضاعی
که ما داریم و تنش های موجود و فضای فرهنگی جامعه و
التهابات سیاسی که روی همه چیز اثر می گذارد، خدا می
داند چقدر موفق باشیم.
فضای بدی است، نسل قبل برای همه چیز حتی عطسه
کردن و سرفه کردن شما هم حکم می کند و نسل جدید اصلا
در این فضا نیست و این موضوع همه را مبتلا کرده است.
مخصوصا در حوزه فرهنگی و مطبوعاتی و کارهای رسانه ای،
کار خیلی سخت تر می شود چون شما مجبور هستید در یک
چارجوبی عمل کنید که اقتضائات فضای بیرونی خیلی با این
محیط و مدیوم و این کار جور درنمی آید.
و
اینکه با همه ملاحظات و ... بخواهید یک جاهایی به خط
قرمزها نزدیک شوید خیلی خوشایند بعضی ها نیست.
- به دو جهت هم سخت است؛ یک مشکل این است که فضا
بسیار دو قطبی است. من گاهی می گویم کسی که بخواهد یکی
از دو سر این طیف نباشد مثل کسی است که در خیابان دو
نفر دعوا می کنند، می رود جدا کند و از هر دو نفر کتک
می خورد.
ترویج این فضای دو قطبی هم بعضی وقت ها عمدی و بعضی
اوقات هم غیر عمدی است و هر روز هم این فضا بیشتر و
بدتر می شود. چه در حوزه سیاست و اعتقادات چه در حوزه
مسائل اجتماعی و فرهنگی.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری:
همه ما یک داعش پنهان در وجودمان داریم
(1)
وقتی صفر و صدی نگاه می کنند شما یا هیاتی و نماز شب خوان هستی یا عرق خور و
لامذهب... برای مثال می گویم،
مثلا خود ما
می بینیم یک دختر خانمی حجابش خیلی مرتب نیست ولی ساعت
9 شب عجله دارد به خانه برود تعجب می کنیم یا مثلا می
بینیم یک آقایی کروات می زند ولی نماز می خواند، تعجب
می کنیم. در این فضا شما بخواهی کار کنی مشکل است.
مشکل دوم این است که بعضی از این دوستانی که این دو طرف ایستاده اند خودشان
هم کمک می کنند که شما را بزنند چون شما صددرصد برای
آنها نیستی. مثلا یک خانم چون تیپ راحتی دارد نمی
تواند در یک روزنامه کار کند و همان خانم چون آدم
نجیبی است در یک روزنامه دیگر هم نمی تواند کار کند.
در سیاست، فرهنگ، مسائل اقتصادی و ... هم همین است و نتیجه، ایجاد یک فضای
بلاتکلیف می شود که اجازه گفتگو نمی دهد چون
وقتی از اول
من به طرف بگویم تو جهنمی هستی و دین نداری، دیگر جایی
برای گفتگو نمی ماند و وقتی طرف مقابل به من می گوید
تو آخوند اُمل ... هستی راه دیالوگ کاملا بسته می شود.
به نظر
می رسد خود حزب جمهوری اسلامی و جوی که داشت و آدم های
مختلف در آن دوره مصداق همین است. مثلا آقای بهشتی
متفاوت از خیلی از کسانی که در حزب بودند، فکر می کرد.
این حزب همه عقاید را در کنار هم جمع کرده بود و این
افراد با همه تفاوت سلایقی که با هم داشتند ولی سر
مشترکات شان و آرمان هایی که داشتند در کنار هم بودند
و با هم اینها را جلو بردند.
- به نکته خوبی اشاره کردید که خیلی از دوستان هم فراموش کرده اند. به نظر من
امروز شرایط خیلی سخت تر است؛
با وجودی که آدم فکر می کند 35 سال از انقلاب گذشته و
در واقع باید جلوتر رفته باشیم اما امروز از این جهت
عقبگرد داشته ایم. شاید اول انقلاب مرحوم طالقانی،
شهید بهشتی و شهید مطهری بودند. یا حتی مهندس بازرگان
و اینها بالاخره یک اشتراکاتی با هم داشتند.
- همین را می خواهم بگویم. در طیف روحانی ما یک نگاهی وجود داشت که اتفاقا
نگاه جمع کننده بود. دیدگاه های خود آقای خامنه ای را
در اول انقلاب راجع به دکتر شریعتی، نهضت آزادی و حتی
جریان چپی که کاملا دارای موضع بود، ببینید. سال های
پنجاه و یک، پنجاه و دو آقای خامنه ای روحانی به دفتر
اخوان ثالث رفته - اخوان ثالث آن زمان خیلی مشکل داشته
- و از او امضا گرفته یا مثلا آ« زمان ما روحانیونی
داشتیم که جلوی دانشگاه رمان می خریدند.
سیمن دانشور
از امام موسی صدری تعریف می کند که به خانه آنها رفته.
این فضا روز به روز کمرنگ تر شده و جوری شده که کسی
اگر یک مقدار بخواهد به سمت وسط حرکت کند از دو طرف
متهم است. این طرف او را به ریاکاری و دنبال رأی بودن
و هزار و یک اتهام دیگر متهم می کند و ...
اتهامی
که در همین داستان های اخیر به خود شما زده بودند که
می خواهید تنور انتخابات را گرم کنید.
-
یا بدتر از آن می گویند سوپاپ اطمینان هستی.
بالاخره باید
در این فضا یک تحرکی ایجاد کرد. ما زنده به آنیم که
آرام نگیریم ولی تا حرکت می کنی یک برچسب و اتهام و
... به تو می زنند.
در همین قضیه حجاب از دو طرف به من حمله می کردند. شما
می توانید حدس بزنید در این فضای آخوندی و هیاتی و حزب
اللهی و ... که من هستم گفتگو با مسیح علی نژاد یعنی
چی؟
آن وقت در این فضا یک نفر می گوید حاکمیت به این نتیجه رسیده که حجاب را آزاد
کند تو را جلو انداخته-اند که برنامه ریزی کنند. سال
های هفتاد و شش - هفت، زمان خانه روزنامه نگاران، یکی
از دوستان می-گفت این خانه روزنامه نگاران برنامه ریزی
موتلفه برای بیست سال آینده است، گفتم من اصلا به
سیاست کاری ندارم ولی خداوکیلی اگر موتلفه برای بیست
سال آینده فکر می کرد اوضاعش این بود؟
شما
خیلی تاکید می کنید روی دو طرف طیف و اینکه هر دو طرف
نقدتان می کنند... با وجود همه اینها، خیلی جاها مثلا
در ویکی پدیا، شما به عنوان یک اصولگرا دسته بندی شده
اید؛ با این مشکل ندارید؟
-
به من بگویند
اصولگرا، خوشحال می شوم چون پایبندی به اصول را ارزش
می دانم. محافظه کار هم بگویند خوشحال می شوم. اصلاح
طلب هم بگویند اصلاح طلبی اصل دین است. اتفاقا به نظر
من مشکل بعضی ها همین است. وقتی شما می خواهی وسط
بایستی خوبی های دو طرف را می بینید.
من در همین
نمایشگاه کتاب خیلی علنی گفتم و بعضی رسانه های
اصولگرا هم خبرش را منتشر کردند.
صراحتا گفتم
هنوز با وجود همه این اوصاف من یک ظرفیت-هایی در رییس
دولت اصلاحات می بینم که کس دیگری ندارد و این ظرفیت
ها را باید قدر شناخت و باید جمهوری اسلامی از آنها
استفاده کند. ممکن است ما در داخل کشور با هم مشکل
داشته باشیم اما خارج از کشور باید از این ظرفیت
استفاده شود.
یک وقتی من در اینستاگرم عکس بیل کلینتون و اوباما و
بوش را گذاشتم و گفتم باید از اینها درس گرفت.
یا بعد از ماجرای وینوگراد نصرالله راجع به اسرائیل صحبت می کرد، گفت آفرین،
من تبریک می گویم به اسرائیل! دشمن درجه یکش است ولی
کار خوبش را تحسین می کند.
من امروز به
فرزند خودم نمی توانم بگویم که ما یک جمهوری اسلامی
درست کرده-ایم و مقابل دشمن و استکبار جهانی انقلاب
کرده ایم، آن وقت اول، بازرگان خائن بود، بعد بنی صدر،
آمریکایی، بعد آقای منتظری، دشمن بود، بعد موسوی،
جاسوس بود، بعد هاشمی، دست نشانده غرب بود، بعد احمدی
نژاد اسرائیلی بود ...
یعنی یک باره پشت سرمان را نگاه می کنیم می بینیم یعنی آمریکا اینقدر قوی است؟
اسرائیل اینقدر قوی است؟ یا ما اینقدر ضعیف هستیم؟
اخیرا یکی از بزرگان گفته بود اینهایی که حجاب را
رعایت نمی کنند پا روی خون شهدا می گذارند. گفتم اولا
اینطور نیست. شما ببینید چقدر مادر و خواهر شهید با
همین حجاب داریم و به فرض هم که در بدترین حالت اینطور
باشد، ما باید این را بگوییم؟ یعنی ما اینقدر ضعیف
هستیم؟
یکی از
دوستان اخیرا گفته اینکه جدیدا در ماشین خانم ها حجاب
شان را برمی دارند به خاطر حرف های تو است. گفتم یعنی
من اینقدر قدرت دارم؟ من آخوند یک لاقبا اگر اینقدر
قدرت دارم بیایید هوای من را داشته باشید و به من
برسید (خنده).
ما نباید تصور ذهنی خودمان را به همه چیز تعمیم بدهیم.
تظاهر و ریا و تزویر از همین ها می آید.
داستان
ریا و تزویر در این مملکت خیلی کلیدی است.
-
بله و خطرش
از هر چیزی بالاتر است. فضای الان مسلمان-های دنیا
همین است.
در کنار دیگر ادیان به راحتی زندگی می کنند و با هم
رفاقت دارند. یک زمانی ما در لبنان زندگی می کردیم،
پسرم با دوستانش بیرون رفته بود گفتم ناهار چه کردید؟
گفت من و فلان دوستم به یک رستوران رفتیم و دو دوست
دیگرمان هم به مک دونالد رفتند و بعد هم دوباره به هم
ملحق شدیم، خیلی ساده؛ نه به هم بد و بیراه می گویند
نه به تیپ هم گیر می دهند و ... می گویند لبنان هم
نمونه خوبی از کنار هم بودن ادیان است.
- البته همین الان احمد الاسیر را گرفته-اند و لبنان به هم ریخته. نمی خواهم
بگویم آنجا هم همه چیز خیلی خوب است ولی تمرین
کرده-اند.
وقتی شما
ترکیه، اندونزی، مالزی، لبنان و ... را که مسلمان ها
دارند در آنها زندگی می کنند نگاه می کنید، می بینید
به دلیل اقتضائات و شرایط تمرین کرده-اند و با هم
زندگی می کنند اما ما اینجا چون از هم می ترسیم، در یک
مرحله-ای تظاهر می-کنیم و در یک مرحله ای زورمان برسد
می خواهیم ریشه هم را بزنیم و بابای هم را دربیاوریم.
اتفاقا از این کینه های پنهان می ترسم.
در
دوستانی که هم لباس شما هستند احساس می شود یک عافیت
طلبی وجود دارد که حتی اگر به این حرف های شما اعتقاد
هم داشته باشند، اعتقادشان را علنی نمی-کنند. اینقدر
این حرف ها زده نمی-شود که یک نفر مثل شما که می-آید،
می-گویند این از کجا خط می گیرد، یا می-گویند تندروی
می-کند.
- در حالی که خیلی ها همین اعتقادات را دارند. ما همین دیروز بزرگداشت سریال
پایتخت را داشتیم و آنجا من صحبت کردم. اس ام اس های
موبایلم را من به شما نشان بدهم باور نمی-کنید.
خیلی از روحانیون بزرگ اس ام اس داده اند که کارت درست
است و خیلی خوب است و ارتباط با هنرمندها باید باشد و
... ولی خودشان حاضر نیستند به این جلسات بیایند و
وقتی هم می آیند استرس دارند که مبادا مثلا از آنها و
خانم رامین فر یک عکسی بگیرند و... من هم به آنها حق
می دهم.
درباره همین من زائری، اگر یک عکسی در واتس آپ و وایبر کسی بیاید و نشان دهد
که ببینید در خیابان زائری راه می رود و یک خانم هم که
موهایش بیرون است و تیپش عجیب است در کنارش است، خود
شما ممکن است آن را به اشتراک بگذارید و به چهار نفر
هم نشان بدهید. در حالی که من در سیره امیرالمومنین و
پیامبر نگاه می کنم، می بینم اگر یک خانمی بار سنگین
داشته، امیرالمومنین و پیامبر به او کمک می کرده-اند
ولی در همین تهران آیا من می توانم این کار را بکنم؟
بارها
پیش آمده خانمی زیر باران منتظر تاکسی بوده من جرأت
نکرده-ام سوارش کنم برای اینکه خود شما اگر همان موقع
در خیابان باشید می گویید حاج آقا هم ... مگر اینکه
بچه یا همسرش همراهش باشد. یا بارها پیش آمده در
خیابان راه می روم از پشت سر خانمی را می-بینم که بار
سنگین زیادی در دستش است می-گویم کمکش کنم، بعد تردید
می-کنم. نگاه می کنم اگر بالای پنجاه شصت سال داشته
باشد کمکش می کنم اگر نه، نمی کنم چون خود طرف هم با
تعجب به من نگاه می کند. این فضایی است که خودمان
درستش کرده ایم.
یک بار در فرودگاه تبریز پرواز تاخیر داشت با آقای اسلامی ندوشن قدم می زدیم،
چند دقیقه-ای که گذشت - عرض سالن هم طولانی بود -
ناخودآگاه احساس کردم همه ما را چپ چپ نگاه می کنند.
اینکه یک نفر با کراوات و کت و شلوار و یک نفر با لباس
روحانیت چند دقیقه با هم قدم بزنند، عجیب بود. ما
خودمان این فضا را ایجاد کرده ایم.
برای همین هم
می گویم الان شرایط از اول انقلاب سخت تر است چون اول
انقلاب پذیرش همه چیز راحت تر بود اما هر چه جلوتر
رفتیم فضا را بستیم.
چند روز پیش «یاد بعضی نفرات» را می خواندم
یک جایی سیمین بهبهانی به بحث قرآن می-رسد می-گوید
دیگر بیشتر از این نمی خواهم در این باره بنویسم چون
به ریا متهم می شوم. یعنی یک نفر مسلمان، پدر و مادر
مسلمان، از کتاب دینی خودش می خواهد صحبت کند جرأت نمی
کند؛ در حالی که شما ببینید فقط نقل هایی که از کتاب
مسیحیت و انجیل در ادبیات و سینمای هالیوود است، چقدر
زیاد است.
یک بار هم فیلمساز احساس نمی کند کار غیرعادی انجام می
دهد یا بیننده احساس نمی کند چیز غیرعادی می بیند یا
این به خاطر اینکه بخواهد از جایی پول بگیرد، این را
در فیلمش آورده.
مشکل
دوم و خطرناکتر به نظر من آینده است و این کینه هایی
که جمع می شود. بچه من در یک خانواده مذهبی احساس می
کند تیپش هر جور باشد بی دین است و از طرفی فرزند
شمایی که مثلا در خانه ماهواره دارید احساس می-کند این
آخونده یک آدم ... و روز به روز این فاصله ها و کینه
ها بیشتر می شود.
گاهی مردم به شوخی می گویند انقلاب برگردد سر هر تیر چراغ برق یکی از شما را
آویزان می کنیم،
این فقط شوخی نیست. طرف واقعا احساس می کند من آخوند
مقصر همه ناکامی ها و بدبختی هایش هستم. چه می شود
جوان ما لیسانس نگرفته به خارج از کشور می رود، قاطی
می کند و بعضی قضایا پیش می آید که نمی شود نقل کرد؟
برای اینکه تصوری که ما از آمریکا و اروپا به این مخاطب داده ایم فقط از همین
سریال فرندز و لاست و ... است و ناخودآگاه یک تصوری در
ذهنش به وجود آمده که آنها صبح تا شب دارند در کافی
شاپ نسکافه می خورند و می رقصند. قضیه اینطور نیست.
طرف سه شیفت باید کار کند. و البته شاید جامعه آنها
خیلی اخلاقی تر از آن چیزی است که فکر می کنند.
-
اخلاقی تر و منظم تر و منضبط تر، اگر غیر از این باشد
همه چیز به هم می ریزد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری:
همه ما یک داعش پنهان در وجودمان داریم (1)
... عرضم این
است؛ آن چیزی که من بابت آن نگران هستم آن آینده
خطرناکی است که ما از کنار هم رد شویم و همدیگر را به
چشم دشمن ببینیم و در اولین فرصت که بتوانیم، پدر
همدیگر را درآوریم. من ناخودآگاه احساس کنم طرف چون یک
بی ام و یا بنز دارد مسئول ناکامی-های من است و تا
فرصت کنم با یک کلید روی ماشینش خط بیندازم.
به نظرم این آینده ای که می-گویید همین الان اتفاق افتاده. وقتی یک دختری با
یک پورشه می-میرد همه شروع می کنند به فحش دادن به او
... - و اظهار خوشحالی از اینکه این سقط شد رفت توی
دیوار...
یا اینکه تا یک اتفاقی می افتد همه می روند به فلان فوتبالیست فحش می دهند که
تو پول مفت می گیری و ...
- بله. اتفاق افتاده یک نفر به شوخی گفت هی می گویند آینده. آینده همین امروز
است. دقیقا شما درست می گویید
آن آینده
همین امروز است و نمونه اش همین بی اخلاقی ها است چون
آن کینه ها و فاصله ها بی اخلاقی درست می کند. من وقتی
به خودم اجازه می دهم به طرف ناسزا بگویم که احساس کنم
از من نیست. در حالی که آموزه های دینی ما می گوید
باید همه را از خودت بدانی.
همه
کارهای ما همینطور است ولی ما همدیگر را پدر و مادر و
خواهر و برادر یکدیگر نمی دانیم. اگر من احساس کنم یک
خانم که از من کوچکتر است، دختر من است؛ برای حجابش
بخواهم تذکر بدهم جور دیگری تذکر می دهم.
همین امسال در نمایشگاه کتاب دیدم یک بنده خدایی خیلی حرف-های زشتی به یک
خانم به خاطر پوشش ناجورش می-زد. او هم جواب می داد و
کم نمی-گذاشت. این فضایی است که وجود دارد. زورمان
برسد بروز پیدا می-کند و اگر نرسد در دل مان می ماند.
این خطرناک است.
من چرا به خودم اجازه می دهم در مال و جان و زندگی شما تصرف کنم؟ چون شما را
از همه چیز ساقط کرده ام.
شکل خطرناک و حداکثر آن چیزی است که الان در داعش
اتفاق می افتد. داعش چرا گردن می زند؟ برای اینکه برای
این شخص اصلا هیچ شخصیتی قائل نیست و او را از همه
دایره ها بیرون می داند و به خودش اجازه می دهد هر
کاری کند. همه ما یک داعش پنهان در وجودمان هست. حتی
مایی که به داعش فحش می دهیم گاهی طرف مقابل را به هیچ
شکلی تحمل نمی کنیم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا پرونده-ی قضایی من وُ شما سَرگردان نمیشه!؟ ...
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
هنوز پس از پنج سال وقتی پای پروندههای تخلف احمدینژاد به میان میآید همه نقل قولها یک حرف را تکرار میکنند: "در حال پیگیری است"! ...
خبرآنلاین نوشته: هشت سال سکان قوه مجریه را با انواع حمایتها به دست گرفت اما هر چه گذشت پیامدهای خسارت بار تصمیمات خلق الساعه او بیشتر عیان شد؛ با نزدیک شدن به سالهای آخر ریاستش دیگر فقط تصمیمات او نبود که مشکل ساز شده بود بلکه پای تخلفات هم به میان آمد و آنقدر دایره این تخلفات گسترده شد که پس از پایان دولت دهم به اندازه همان هشت سال هر روز برگ تازه ای از این تخلفات رو شد و حالا همچنان اما و اگرها بر سر رسیدگی به تخلفاتش به قوت خود باقی است.
محمود احمدی نژاد که این روزها یکه تاز حاشیه سازی ها در کشور شده است، یک روز پیام ویدئویی می دهد و روز دیگر راه بست نشینی درپیش می گیرد؛ اما هیچ گاه حاضر نشد درباره تخلفاتش توضیح دهد و حالا سوال اینجاست که پرونده تخلفات احمدینژاد به کجا رسید؟
تخلفات احمدینژاد چه بود؟
"۵ پرونده نفتی و ۲ پرونده غیرنفتی است". این را چند ماه پیش دادستان دیوان محاسبات درباره تخلفات احمدی نژاد گفت. جمله-ای که نشان می دهد ماجرای پرونده های رئیس دولت دهم به پایان نرسیده است. البته آنچه فیاض شجاعی به آن اشاره می کند پرونده هایی است که در جریان رسیدگی عاقبت بخیر شده و احکامی در مورد آنها صادر شده است.
هرچند دادستان دیوان به تخلفات احمدی نژاد اشاره می کند اما به گفته عضو کمیسیون اصل ۹۰ در مجلس هشتم گویا فیاض شجاعی چندان اشراف کامل به تخلفات نداشته و تعداد دیگری از قانون گریزیهای احمدی نژاد را ندیده است. فاضل موسوی در این رابطه به خبرآنلاین گفته است: پرونده هایی که دیوان محاسبات می گوید، همه تخلفات دولت احمدی نژاد نیست. دولت نهم و دهم بعد از مجلس هشتم هم فعالیتش ادامه داشت. بنابراین بخشی از پرونده های دیوان محاسبات مربوط به بعد از دوران نمایندگی ما است. دیوان محاسبات به همه واقعیاتی که درباره بودجه، بانک مرکزی، فروش شرکت ها و مسائل دیگر وجود دارد اشراف لازم را ندارد.
هنوز روز آخر دولت احمدی نژاد فراموش نشده است. زمانی که مراسم تنفیذ حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم در حال برگزاری بود، محمود احمدی نژاد برای تاسیس دانشگاهش به نام دانشگاه ایرانیان ۱۶ میلیارد از خزانه دولت برداشت کرد.
هرچند تعویض نفت خام با بنزین و میعانات، سازمان هلال احمر و ... مواردی از پرونده هایی است که ردپای احمدی نژاد در آن مشاهده می شود و تخلفات رئیس دولت نهم و دهم در آنها به اثبات رسیده، اما اینها همه ماجرا نیست چرا که هر روز ابعاد تازه-تری از آنچه در سال های ۸۴ تا ۹۲ در خیابان پاستور اتفاق افتاده است برملا می شود. مانند موضوعی که چندی پیش نادر قاضیپور نماینده مردم ارومیه عنوان کرد و گفت: آقایان احمدینژاد، مشایی، بقایی، رحیمی، موسوی خانه ایرانیان را در خارج ازکشور تأسیس کرده بودند و آقای شریفزادگان رئیس هیأت مدیره، حمیدرضا شاکری نیا، احسان آریامحمد، محمدعلی ابراهیم و میثم طاهری نیز در این موسسه حضور داشتند. تصرف دیگر پرونده آقای بقایی در این رابطه است که ۳۰۰ میلیارد تومان به نام خانه ایرانیان برداشت شده است. یعنی از بیتالمال به حساب خانه ایرانیان پول واریز کرده بودند.
احکام بدون اجرا
هرچند با پایان دولت دهم صحبت بر سر تخلفات احمدی نژاد و رسیدگی به پرونده های او همواره مورد بحث بود اما بعد از ماجرای بست نشینی و افشاگری های تلگرامی او، عزم برای مقابله با تخلفات رئیس جمهور سابق جدی تر شد. تا جایی که دادستان دیوان محاسبات از صدور ۷ حکم قطعی و در حال اجرا علیه او خبر داد. فیاض شجاعی درباره احکام صادر شده اینگونه توضیح می دهد: هفت هزار میلیارد تومان برای واریز غیرقانونی به مجتمعهای پتروشیمی و سازمان هدفمندی یارانهها، چهار هزار و ششصد میلیاردتومان برای تعویض نفت خام با بنزین و میعانات دیگر، شانزده میلیارد تومان برای دانشگاه ایرانیان، پانزده میلیارد تومان برای پرونده سازمان هلال احمر و ششصد میلیارد تومان برای پرونده پتروشیمی، جریمه نقدی برای او درنظر گرفته شده است.
به گفته شجاعی در برخی موارد مانند موضوع دانشگاه ایرانیان، دادستان دیوان محاسبات بلافاصله متوجه موضوع شده و مبلغ را بازگردانده است. او در مورد نقش احمدینژاد در مورد برداشتهای مذکور گفته است: ایشان دستور مستقیم داده است. مثلا گردش کار گرفتهاند و گفتهاند فلان کار را نمیتوانیم انجام دهیم اما ایشان نوشته: «بسمه تعالی اقدام شود!».
البته طبق گفتههای شجاعی اجرای این حکم تقریبا منتفی است چون احمدی نژاد به این اندازه مال ندارد. او گفته است: کل اموال احمدینژاد به دو میلیارد تومان نمیرسد. هرچند این احکام صادر شده، اما سوال اینجاست که آیا پشت این احکام قدرت اجرایی هم وجود دارد؟ آنطور که دادستان دیوان محاسبات می گوید، گویا تنها راه حلی که برای آن اندیشیده شده «تقسیط» است. البته به گفته شجاعی «این تقسیط نه به معنای کسر از حقوق بلکه به این صورت است که هرچقدر بتوانیم از او میگیریم. مترصد این هستیم که اگر مالی به او اضافه شود حتما کسر کنیم». او گفته است: بخشی از این ضرر و زیان هم باید از خود شرکت ملی نفت و از منابع آنجا جبران شود. بنابراین بخشی را از محل منابع شرکت ملی نفت تقسیط کردهایم.
شجاعی همچنین گفته بود: «عنوان شد که او را ممنوعالخروج کنیم اما معمولا کسی را ممنوعالخروج میکنند که ممکن است مخفیانه برود و از دسترس خارج شود اما در این سطح چنین موضوعی منتفی است. مجلس دستش باز است و میتواند در مورد ایشان تصمیم بگیرد.»
فاضل موسوی عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هشتم به خبرآنلاین می گوید احکام صادره برای احمدی نژاد بیشتر از هفت حکم است. موسوی گفت: طبق اخباری که از منابع موثق به من رسیده، ۱۱ حکم قطعی علیه ایشان صادر شده است؛ پس بستنشینی فرافکنی و فرار رو به جلو است برای مبرا شدن از این اتهامات. تا امروز مکررا از احمدی نژاد خواسته شده که پاسخگوی اتهاماتش باشد.
پرونده های سرگردان
هرچند از بررسی پرونده های احمدی نژاد در قوه قضائیه زیاد سخن به میان میآید و حتی برای برخی از آنها احکامی هم صادر شده است، اما به نظر می رسد اینها همه آن پرونده هایی نیست که زمانی در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بر سر آن بحث بود. وقتی از رئیس کمیسیون اصل ۹۰ درباره سرنوشت پرونده های رئیس دولت نهم و دهم در این کمیسیون سوال کردیم اینگونه به خبرآنلاین پاسخ گفت: پرونده هایی که احمدی نژاد در کمیسیون اصل ۹۰ داشت همه به قوه قضائیه ارسال شده است. داود محمدی درباره زمان ارسال این پرونده ها نیز گفت: این پرونده ها که عمدتا در حوزه عدم اجرای قوانین، عدم ابلاغ به موقع قوانین و عدم تدوین آئین نامه های قوانین بوده است، بیشتر از یک سال است که به قوه قضائیه ارسال شده و ظاهرا در حال بررسی است. اما هنوز منتهی به تصمیم نهایی نشده است.
هرچند رئیس کمیسیون اصل ۹۰ می گوید همه پرونده ها به قوه قضائیه ارسال شده است اما حسن نوروزی یکی از اعضای این کمیسیون که خودش یکی از شاکیان احمدی نژاد بود، درباره پرونده های سرگردان در کمیسیون اصل ۹۰ گفت: متاسفانه هنوز به خود من پاسخ دقیقی داده نشده است. او در پاسخ به این سوال که آیا هنوز پرونده ای درمورد احمدی نژاد وجود دارد که در کمیسیون باشد و به قوه قضائیه ارسال نشده باشد، گفت: قطعا چنین پرونده هایی وجود دارد و خود من ۱۶ الی ۱۷ پرونده را درباره احمدی نژاد مطرح کردم که هنوز به هیچ کدام پاسخی داده نشد و فکر می کنم اساسا به قوه قضائیه هم ارسال نشد.
نوروزی درباره موضوع این پرونده ها گفت: این پرونده ها درباره تخلفات احمدی نژاد در کیش، بانک جهانگردی و .. بوده است که ما آنها را با مستندات مطرح کردیم، اما لازم است پیگیری بیشتری داشته باشیم. متاسفانه شرایط به گونه ای رقم خورد که به شخصه کمتر توانستم درباره آن پرونده ها پیگیری کنم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی