«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
درباره من
«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
خانمی یک طوطی گران قیمت خرید، اما
روز بعد آن را به مغازه برگرداند، او به صاحب مغازه گفت:
این پرنده صحبت نمی کند. صاحب مغازه گفت:
آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند، آن ها تصویرشان را در آینه می
بینند و شروع به صحبت می کنند.
آن خانم یک آینه خرید و رفت. روز بعد باز آن خانم برگشت. طوطی هنوز صحبت نمی کرد.
صاحب مغازه پرسید :
نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند. آن خانم یک نردبان
خرید و رفت.
اما روز بعد باز هم آن خانم آمد. صاحب مغازه گفت :
آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟ خب مشکل همین است. به محض این که شروع به تاب
خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد.
آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت. وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد،
چهره اش کاملأ تغییر کرده بود. او گفت :
طوطی مُرد.
صاحب مغازه شوکه شد و پرسید:
آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد؟
آن خانم پاسخ داد :
چرا، درست قبل از مردنش رو به من کرد و با صدای ضعیفی گفت:
آیا در آن مغازه، غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟!!!
-------------------------------
داستان زندگی برخی از ما هم همین طور است، متن و اصل نیازها و زندگی را
فراموش کرده ایم و فقط نظر به حاشیه ها دوخته ایم!
اگر سرگرم ظواهر زندگی و تجملات شویم، لذت بردن از زندگی و اصل زندگی را
فراموش می کنیم و فرصت عمر را از دست می دهیم.