بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

عشق یعنی ازدواج عاشقانه، زندگی عاشقانه، یا؟ ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8223556250/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8223556742/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8223557750/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8223558684/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_4.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8223559492/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_5.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8223560684/ESHQH8YE_EMRUZY_X8STEG8RY_6.jpg

 عشق یعنی ازدواج عاشقانه، زندگی عاشقانه، یا؟ ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 تلـخ از شیرین لبان خوش می‌شود / خـار از گلـزار دلـکــش مــی‌شـــود
 ای بسـا از نـازنینـان خـارکـــش / بـر امیـد گلـعـــذاری مــــــاه وَش
 ای بسا حمّال گشته پشت ریـش / از بــرای دلبــر مَهــــروی خویـش
 کـرده آهنگـر جمـال خـود سیـاه / تـا کـه شـب آیــد ببوسـد روی ماه
خواجه تا شب بر دکانی چار میخ/ زانکه سروی در دلش کرده است بیخ
 تـاجـری دریـا و خشکـی می رود / آن بــه مهـر خـانـه‌شینـی مـی‌دود
 هـر کـه را با مـرده سـودایی بـود / بـر امیـد زنــــده سیمــایـی بــود
 آن دروگـر روی آورده بـه چـــوب / بـر امیـد خـدمـت مهـروی خــوب

 

 «مثنوی مولوی»

 

 ندا حبیبی ، کارشناسی ارشد جامعه شناسی :

 (((خلاصه متن))) : امروز فقط می خواهیم درباره بمبارانِ رسانه ایِ «اگر عشق را تجربه نکردی، پس خیلی بدبختی!» صحبت کنیم. جریانی که به خاطر ارائه مضامین جذاب و آنچنانی از عشق، خواسته یا ناخواسته به مخاطب القا می کند که اگر در زندگی، موهبتِ عشق را با حواشیِ پرسوز و گداز و فراز و نشیب های به یاد ماندنی اش تجربه نکرده، یک اتفاق بسیار مهم و یک کیفیت غیرقابل توصیف را از دست داده است؛ موهبتی که ارزش دارد برای تجربه اش، برخلاف عقل و عرف، «ریسک» کند تا از کاروانِ عشاق سینه سوخته فیلم ها، سریال ها، شعر و قصه ها و شبکه های اجتماعی عقب نماند. عشق یک اتفاق است نه انتخاب. قرار نیست همه عاشق شوند. قرار هم نیست هر عشقی به وصال منجر شود. می شود عاشق شد و از مسیرش با کمک خانواده اقدام کرد و در عقل را هم تخته نکرد. اما مشکل اینجاست که وقتی رسانه ها عشق را به خاطر جذابیت محتوایی در ذهن مخاطب فرو می کنند دخترانِ جوان به امید آمدن کسی که در قلبشان آتشفشانی به پا کند، خواستگارهای خوبشان را رد می کنند یا پسران جوان به امید دیدن دختری که دلشان را از جا بکند، گزینه های خوب دور و برشان را ندیده می گیرند و مردان و زنانِ میانسال، بعد از ده دوازده سال زندگیِ خوب که حاصل یک انتخاب معقول و یک ازدواج سنتی بوده، احساس خسران و زیان می کنند. نظر شما چیست؟
شعر و ادبیات مان هم پر است از عاشقانه های پرسوز و گداز. از عاشقانه های کلاسیک که لطیف بودند تا اشعار نسبتا تیره امروز. کار به جایی رسیده که حتی برخی شاعرانِ مذهبی و آیینی و اجتماعی مان هم برای عقب نماندن از قافله رسانه ها، به اشعار عاشقانه رو آورده اند و
هر کتاب و مجله ای را که باز می کنی، با انبوه عاشقانه های بعضا بی سر و ته مواجه می شوی که از فرطِ تکرار ایده ها، حســـــابی روی اعصابند.
 خاصیت شبکه های اجتماعی مجازی این است که همه چیز خواسته، یا ناخواسته اغراق شده ارائه می شود، از جمله عشق و ارتباط عاشقانه. و این یکی، آنقدر خوش رنگ و لعاب تصویر می شود که اگر دلت به داشتنِ چنین حال و هوایی گرم نباشد، حسابی کم می آوری و اگر حال و هوایی معمولی داشته باشی، از خودت خجالت می کشی که چرا شکست عشقی نخوردی؟!
در گذشته (نه چندان دور تا همین بیست سال پیش)، آدم ها برای الگوبرداری های اخلاقی و روش های زندگی رجوع می کردند به پدر و مادر، اقوام، ریش سفیدها، یا در نهایت آموزگار، همسایه و هم قطاران سنی و صنفی.
اما این روزها، با گسترش چشمگیر وسایل ارتباط جمعی، این غول های رسانه ای هستند که به افراد الگوهای زیستن می آموزند، رفته رفته تعریف «نقش های اجتماعی» نیز دستخوش تغییر می شود و ما با تعاریف جدیدی از مفاهیم بشری رو به رو می شویم که می تواند بسیار آسیب زا باشد.
صدای زنگ تلفن خانه شان که به صدا در می آید بعد از دقایقی جنجال به پا می شود، خواستگاری سنتی شده است واژه ممنوعه ذهنش. دختران هم سن و سالش یا در کوچه و خیابان، یا در دانشگاه و محل کار عاشق شده اند و بعد کار به ازدواج کشیده است. چرا عشق به سراغ او نمی آید؟ تا چند روز دیگر می شود یک خانم بیست و نه ساله که عشق به سراغش نیامده و تنها مانده است. سرنوشتش چه خواهد شد؟
 در واقع رسانه برای همه افراد با خصوصیات کاملا متفاوت، نسخه ای یکسان می پیچد! حال کافی است رسانه های مذکور راه خطا بروند؛ جماعت همرنگ و هم آهنگ می شوند با حجمی از اشتباهات پی در پی. تاکید و تشویق بی محابای رسانه ها به تجربه عشق به عنوان یک مفهوم هیجان انگیز که انسان را از روزمرگی ها نجات می دهد در هر سن و موقعیتی، توانسته، باعث از میان رفتن قبح خیانت های زناشویی، عادی سازی روابط جنسی در سنین پایین و هم چنین کاهش اعتماد به نفس و رضایت از زندگی در میان کسانی که از قول این رسانه ها عاشق نشده و ازدواج کرده اند بشود.
نیمه های شب است و خانواده؛ کوچک و بزرگ نشسته اند پای سریال ایرانی. دختر و پسر قهرمانان عاشق پیشه ای هستند که به دلایل زمینی و فرا زمینی! به وصال یکدیگر نرسیده اند، حالا پس از سال ها یکدیگر را یافته اند و قصه پر غصه فراق شان می شود نمک نمکدان تهی تلویزیون برای ساختن ذائقه مخاطب.
همچنان که رسانه ملی در کشور ما به خاطر برخی اشتباهات در رده های میانی و بالادستی نتوانسته است مفهوم عشق را در مرتبه اصلی اش یعنی آنچه که بزرگان تاریخ پرورانده اند، برای مخاطب بازنمایی کند، شبکه های اجتماعی و هم چنین سریال ها و مجموعه های تلویزیونی ماهواره ای توانسته اند بخش عظیمی از تفکر اجتماعی افراد جامعه ما را شکل بدهند. شکاف نسلی که به علل مختلف در جامعه ما به وجود آمده، نیز ناخودآگاه به الگوبرداری جوانان از این محتواها کمک کرده است.
خاله خانم عشق را تجربه کرده است و می گوید عشق همان چیزی بوده که در چهل و شش سال زندگی با همسرش جاری بوده است و این عشق را در هم قدمی و هم دلی به سوی هدفی مشترک می داند. می گوید همسرم را اصلا قبل از جاری شدن صیغه عقد ندیدم! اما لحظه لحظه زندگی، در میان خوشی ها و ناخوشی ها عشق را دیدم که همان سایه خدا بر زندگی مان بود.
اگر مفهوم عشق مبتنی بر کمال و بالندگی انسان و پیشرفت روحی او باشد، حتما فرآیندی تدریجی و مستمر است. هر آن چه که در لحظه ای (به مانند عشق های آتشین رمان ها و سریال ها) به وجود آید ممکن است در لحظه ای نیز از بین برود. می توان به معیارهای عقلانی اعتماد کرد و یک زندگی را شروع کرد بعد از آن عاشق شد و عاشقانه زندگی کرد. زندگی عاشقانه بر پایه معیارهای درست، دچار ملالتی نمی شود که عشق و عاشقی میانسالی با همکار و منشی و... بخواهد آن را نجات(!) بدهد.
پیشرفت های فنی و ارتباطی بشر باعث شده انسان ها به جای تعامل مستمر با یکدیگر، به الگوهایی مجازی و بی پایه و اساس پناه ببرند. الگوهایی که در زندگی اکثر افراد نه تنها قابل پی ریزی نیست بلکه ضررهای جبران ناپذیر بر آن ها وارد می آورد.

 متن کامل

 

 عکس وَ تدوین :  عـبـــد عـا صـی