بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

تأملی به حرفهای آقای محسن غـرویان ...


 
 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 تأملی به حرفهای آقای محسن غـرویان ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

وی از خود به عنوان یک اصولگرای معتدل نام می‌برد، حضور سید حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان را تکلیفی می‌داند که برعهده یادگار امام است و اعتقاد دارد که ناطق نوری می‌تواند ریاست مجلس دهم و یا دست کم لیدری جریان اصولگرا را به عهده بگیرد ...
دعا می کنم تفکر احمد‌ی‌ نژاد دیگر هیچ‌گاه به ملت ایران تحمیل نشود ...
مدتی است که زمزمه‌هایی از فعالیت‌های انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد و اطرافیانش شنیده می‌شود. این فعالیت‌ها، شایعات زمینه‌چینی برای حضور مجدد احمدی‌نژاد در قدرت را قوت می‌بخشد.
غرویان در این زمینه می‌گوید: من که شخصا دعا می‌کنم که هیچ وقت افکار و مشی آقای احمدی‌نژاد بار دیگر بر ملت ایران تحمیل نشود ... البته حدس می‌زنم اکثریت ملت به خصوص فرهیختگان و آن‌ها که دانش بالاتری دارند متوجه شدند که واقعا چه مصیبت‌هایی بر ملت ما در این هشت سال وارد شد. توده مردم هم آگاه‌تر و متوجه‌تر شده‌اند. نخبگان باید تلاش کنند که توده مردم را آگاه‌تر کنند تا بار دیگر به آن طرز فکر رای داده نشود ... تلاش دولت سابق هم این است که باز قدرت را در دست بگیرد ...
غرویان :«اصولگرایان طیف واحدی نیستند». اصولگرایان همه یک جور نیستند. از موتلفه تا پایداری اصولگرا به حساب می‌آیند و هر کدام نیز طرز تفکری دارند ... یک عده‌شان می‌گویند که آقای احمدی‌نژاد از دایره اصولگرایی بیرون است ولی عده‌ای هم معتقدند که او اصولگراست. آقای احمدی‌نژاد هم به اعتبار این‌که دم از امام زمان(عج) و مدیریت امام زمانی می‌زند در دایره اصولگرایی گنجانده شده است.
او خاطرنشان می‌کند: من خودم در یک سخنرانی 22 بهمن از احمدی نژاد شنیدم که در آخرش گفت که از نیروی انتظامی، استاندار و ... تشکر می‌کنم، از امام زمان هم تشکر می‌کنم! انگار که امام زمان هم یکی مثل بقیه مسئولین است! طوری حرف زد که من تعجب کردم و انگار ارتباط مستقیم با امام زمان (عج) دارد. این کارها برای عوام‌فریبی بود و بعضی‌ها این‌ها را شاخصه اصولگرایی می‌دانستند.
این روحانی اصولگرا تصریح می کند: آن اعتصاب 11 روزه آقای احمدی‌نژاد که بر خلاف منویات رهبری عمل کرد و ... به نظرم از آن تعبیر به بعد ریاست جمهوری احمدی‌نژاد خلاف شرع بود و باید عزل می‌شد. پس بصیرت و ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید از ریاست جمهوری عزل و خلع می‌شد ولی مدارا کردند تا دورانش تمام شود. این‌ها او را از دایره اصولگرایی خارج می‌کند. یک عده الان می‌گویند ما با احمدی‌نژاد مخالفیم ولی در عمل قبولش دارند و در باطن همان افکار را دارند. بخشی از این پایداری ها همین طور هستند.
بسیاری از تحلیلگران پس از انتخابات سال 92 و ریاست جمهوری حسن روحانی از شکل گیری خط جدیدی به نام خط اعتدال نام بردند. خطی که می‌تواند معتدلین هر دو جناح را در بر گیرد و از حضور افراطیون جلوگیری کند.
غرویان : اگر اعتدالیون و آدم‌های عاقل، اندیشمند، متفکر و دانشمند از هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا کنار هم بنشینند و یک مقدار هم حسادت‌ها را کنار بگذارند و مصالح کشور و ملت را در نظر بگیرند می‌توانند با هم تعامل داشته باشند. اعتدالیون از هر دو جناح می‌توانند با هم ائتلاف کنند. حد اعتدال هم همین است که ما رای اکثریت مردم را ببینیم آن وقت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان افراطی از صحنه خارج می‌شوند.
او یادآور می شود: اکثریت مرم خودشان شاخص اعتدال‌اند و ما باید بتوانیم مطالبات اکثریت مردم را درک کنیم. در انتخاب آقای روحانی همین مساله معلوم شد ... دولتی که ادعای پاکترین دولت تاریخ و دولت امام زمان را داشت سرآخر نتیجه‌اش این شد که بابک زنجانی از آن بیرون آمد و آن همه اختلاس شد و حالا هم بقیه معاون‌ها دست‌شان در حال رو شدن است ... آقای روحانی گفت من اهل عوام فریبی نیستم. اکثریت مردم هم این را می‌خواهند که دولتمردان روراست و صاف باشند و به اسم دین و خدا کلاه سر مردم نگذارند.
دولت عوض شده ولی در این مجلس فعلی تعدادی طرفدار آقای احمدی‌نژاد هستند، همان گرایش‌ها را دارند، از آن تفکر هنوز دفاع می‌کنند و با این دولت همسو نیستند ... عده‌ای هم در مجلس هستند که طرفدار دولت آقای روحانی هستند و یا بینابین حرکت می‌کنند ...
 با روی کارآمدن دولت روحانی یک خط جدیدی به نام خط اعتدال پدید آمد. اصلاح‌طلبان یک طرف بودند و اصولگرایان یک طرف و الان اعتدالیون یک خط سوم محسوب می‌شوند که روحانی و همچنین هاشمی رفسنجانی این خط را نمایندگی می‌کنند. شانس موفقیت اعتدالیون هم به خاطر همسویی با دولت بیشتر است. چون دولت با تدبیر وعقلانیت حرکت می‌کند و موفقیت‌هایی به دست آورده مثل توافق هسته‌ای و کاهش نرخ تورم ... فکر می‌کنم مردم هم به این خط اعتدال رغبت بیشتری نشان خواهند داد.
 جناح‌های مختلف با افکار مختلفی وجود دارند و هر جناح و گروهی هم می خواهد همفکرهای خودش را به مجلس شورا و خبرگان بفرستد. همه گروه‌ها و احزاب دوست دارند قدرت را در دست بگیرند و این یک امر طبیعی است. امسال این دوانتخابات ویژگی هایی دارد که حساسیت را بیشتر کرده است.
 دولت عوض شده ولی در این مجلس فعلی تعدادی طرفدار آقای احمدی‌نژاد هستند، همان گرایش‌ها را دارند، از آن تفکر هنوز دفاع می‌کنند و با این دولت همسو نیستند ... در دوره‌های قبل مردم خیلی اطلاعی از خبرگان نداشتند و خیلی هم اهمیتی نمی‌دادند؛ لذا درصد شرکت کنندگان خیلی کمتر بود ولی این دوره به خاطر همزمانی، به خبرگان هم رای داده خواهد شد. از طرفی چهره‌های مهم و حساس و جدید هم می‌خواهند به صحنه بیایند که معروفترین‌شان آیت‌الله سید حسن خمینی است که از یک پتانسیل قوی برخوردار است و محبوبیت و جایگاه ایشان در مردم به لحاظ جد، پدر و بیت امام (ره) خودش بر حساسیت افزوده است. از سوی دیگر دوره خبرگان هشت ساله است و در این هشت سال امکان دارد اتفاقاتی بیفتد و احتمالا تصمیمات مهمی در مجلس خبرگان گرفته شود ...

 یکی دو سالی می‌شود که اصولگرایان بعد از شکست به دلیل تشتت آرا در انتخابات ریاست جمهوری، به فکر وحدت افتاده‌اند. جلساتی به پیشنهاد مرحوم آیت الله مهدوی کنی آغاز شد و حجت الاسلام والمسلمین سید رضا تقوی از روحانیون جامعه روحانیت مبارز و رییس ستاد ائمه جمعه کشور برگزاری جلسات وحدت را به عهده گرفت. پس از فوت پدرخوانده جناح راست، دبیران کل جامعتین و پدر معنوی پایداری‌ها یعنی آیات محمد یزدی، محمدعلی موحدی کرمانی و محمدتقی مصباح یزدی به نوعی زعامت جریان اصولگرا را به عهده گرفتند. تقریبا همه اصولگرایان دم از وحدت می زنند اما آیا در عمل این امکان وجود دارد؟
 آقای تقوی انگیزه خوبی دارد و قصد و غرضش مقدس است ولی مشکل در تقوی نیست بلکه مشکل در اصولگرایانی است که با مبانی فکری متفاوتی که دارند، همدیگر را قبول ندارند. یکی می‌گوید شما از اصولگرایی عقب نشینی کردید و دیگری می‌گوید شما داری عقب نشینی می‌کنی! وقتی در مسائل ریز می‌شویم گاهی یک نوع انحصارگرایی در این بزرگان دیده می‌شود که بعضی می‌گویند اسلام آن است که من می‌گویم و نفر دوم و سوم هم همینطور. آن وقت است که نمی توانند به وحدت برسند.
 اگر هر کسی فقط قرائت خودش را اسلام محض بداند طبیعتا بقیه را منحرف می‌داند و می‌گوید که شما دارید کوتاه می‌آیید، از خط امام برمی‌گردید، از قطار انقلاب پیاده می شوید و... مشکل این است اما اگر یک مقدار این بزرگان و علما دیدگاهشان را بازتر و وسیع‌تر کنند و برای حرف بقیه هم اعتبار و ارزش قائل شوند و مقداری از حرف‌شان کوتاه بیایند آن وقت می‌توانند به هم نزدیک شوند اما با شناختی که من دارم این امر را دور از دسترس می‌دانم.
... امیدوارم اصولگرایان ائتلاف کنند ولی با شناختی که من دارم خیلی بعید می‌دانم وحدت شکل بگیرد. در واقع در تفکرات بعضی از علما عقب‌نشینی وجود ندارد.
غرویان درباره نقش ناطق‌نوری در صحنه سیاسی کشور بیان می‌کند: آقای ناطق از زمانی که احمدی‌نژاد در آن مناظره از ایشان اسم برد رنجیده خاطر شد و توقع هم نداشت با او به عنوان کسی که همیشه در کنار امام (ره) و از عناصر موثر انقلاب و نظام بوده این‌طور برخورد شود به همین دلیل مدت‌ها از سیاست فاصله گرفت و ...
... متاسفانه آقای احمدی‌نژاد با کارهایی که کرد بین علما اختلاف به وجود آورد و اختلافات بین علما را کلید زد و آغاز کرد. یکی هم ناطق نوری بود که آزرده شد. ... ولی به هر حال ایشان دوست قدیمی و صمیمی آقای هاشمی رفسنجانی است و افکار معتدل هاشمی را می‌پسندد و با دولت هم همسویی و تفکر اعتدالی دارد. ایشان می‌گوید که حمایت می کنم ولی خودم به صحنه نمی‌آیم.
... آقای ناطق با شخصیت اصولگرایی اعتدالی خود می‌تواند اکثریت اصولگرایان را زیر یک چتر واحد جمع کرده و از افراط و تفریط در اصولگرایی جلوگیری کند. بعضی چهره‌های اصولگرا از علما و روحانیون یا افراطی هستند یا تفریطی ولی ناطق یک شخصیت اصولگرای معتدل دارد که اگر محوریت را بپذیرد می‌تواند به عنوان لیدر، اکثریت اصولگراها را کنار یکدیگر جمع کند.
 در حوزه گروه‌های مختلفی وجود دارند و من هم در نشست‌های مدرسین سطوح عالی قم حضور دارم ولی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه نیستم. من قدیم شاگرد آیت الله مصباح بودم ولی بعد از آمدن آقای احمدی‌نژاد که بحث معجزه هزاره سوم و آن حرف‌ها مطرح شد گفتم که این حرف‌ها را قبول ندارم و از آن مجموعه جدا شدم. البته جدایی‌ام از آن مجموعه به معنی خروج از اصولگرایی نیست. من یک اصولگرا هستم به معنای این‌که روحانی‌ام، حوزوی‌ام،‌ امام (ره) و راه ایشان، ولایت فقیه، قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری و ولایت ایشان را قبول دارم.
... اصلاح طلبان نباید شعارهای تند و افراطی بدهند و باید از یک سری حرف‌هایی که سال‌های قبل می‌زدنند یا از طرح برخی مباحثی که امثال سروش مطرح می‌کرد و یا صحبت‌هایی که به نام آقای خاتمی در دولت اصلاحات زده می‌شد، پرهیز کنند. این شعارها در کشورما جواب نمی دهد چون ایران یک کشور مذهبی است.
غرویان با بیان این‌که «حسن روحانی انسان عالم، فاضل، دنیا دیده و درس خوانده‌ای است» یادآور می‌شود: آقای روحانی هم از راست به چپ و هم از چپ به راست می‌نویسد و می‌خواند.(آشنایی به زبان های خارجی) دنیای امروز هم دنیای علم و دانش است. ما هم باید کتب خودمان و هم کتاب‌های غربی‌ها را بخوانیم و فکر کنیم. روحانی هم همین طور است. من از قبل انقلاب ایشان را می‌شناسم و به یک معنا استاد بنده هم است. در سپاه دانش قبل از انقلاب محل خدمت روحانی در نیشابور در یکی از روستاها بود و شب‌های شنبه در مسجد جامع نیشابور سخنرانی و درس داشت و من هم جزء بچه‌هایی بودم که در جلسه روحانی شرکت می‌کردم.
 آقای روحانی آن زمان در منزل آقای حسامی جلسات خصوصی برای جوان‌ها می‌ گذاشت و من در آن جلسه هم شرکت می‌کردم که بعد ساواک آن جلسات را تعطیل کرد. از آن زمان ایشان را می‌شناسم که انسانی روشن، فهمیده، معتدل و آشنا به اسلام است. روحانی عضو خبرگان و یک مجتهد آشنا به مبانی حقوقی و فلسفه حقوق نیز هست. در دنیای امروز هم این افراد در بین علما می توانند اسلام را به نحو احسن ارائه کنند به همین دلیل دیدگاه‌ها و نگاه علمی و فکری روحانی را می‌پسندم و از او حمایت کردم و می‌کنم.
در انتخابات سال 92 اصلاح‌طلبان با کناره گیری عارف به نفع روحانی پشت سر او جمع شده و به نوعی پیروز انتخابات شدند. برخی از تحلیلگران معتقدند که اصلاح طلبان در انتخابات آینده مجلس و خبرگان نیز به جای آن‌که جداگانه ساز خود را کوک کنند باید همین رویه را در پیش گیرند تا بتوانند به قوه مقننه بازگردند و کاندیداهای نزدیک به خود را به مجلس خبرگان بفرستند.
 البته به اصلاح‌طلبی به معنای روشنفکری دینی معتقدم. اصلاح‌طلبی که اسلام را متناسب با دنیای معاصر و قرائت‌های نو تفسیر و ارائه کند خیلی هم چیز خوبی است. در شرایط سیاسی فعلی نیز بهتر است اصلاح‌طلبان با دولت روحانی همسو باشند و زیر چتر اعتدال حرکت و اندیشه‌های هاشمی را ارائه کنند. به نظرم راه موفقیت اصلاح‌طلبان ائتلاف و نزدیکی با دولت روحانی است.
او ادامه می‌دهد: اصلاح‌طلبان باید پیوندشان را با روحانیت حفظ کنند و در بین خود از علمای فاضل، عمیق و آشنا با مبانی دین و البته روشنفکر استفاده و حرفهای‌شان را با آن‌ها چک کنند. درگذشته هم چنین چیزی داشته‌ایم مثلا شهیدان بهشتی و باهنر علمایی بودند که هم تحصیلات حوزوی داشتند، هم به غرب رفته بودند و هم افکار جدید داشتند یا شهید مطهری با وجود آن که روحانی بود از طرفی برای روشنفکران دانشگاهی درس می‌داد و حتی به خانه اساتید سکولار می‌رفت. الان هم بین روحانیون در سطوح مختلف از این اساتید داریم. مثلا من چندی پیش جلسه ای در محضر آیت الله موسوی اردبیلی بودم و دیدم ایشان دیدگاه‌های زیبایی دارند. ایشان هم هم‌دوره مقام معظم رهبری و آقای هاشمی بوده‌اند و افکار به‌روز و روشنی داشتند.
 پایین‌تر از مرجعیت نیز روحانیون بیشتری داریم که از اساتید دانشگاه و حوزه هستند و احزاب جدید اصلاح‌طلب باید با آن‌ها ارتباط داشته و چند نفر ازآن‌ها را در مجموعه خودشان داشته باشند و دیدگاه‌های دینی را از آن‌ها بگیرند. اصلاح‌طلبان می‌توانند واقعا مصداق برقراری وحدت حوزه و دانشگاه شوند. یکی از دلایل جدایی حوزه و دانشگاه این است که جو حوزه جوی سنتی است. البته الان نسبت به گذشته بهتر شده ولی هنوز بافت سنتی غلبه دارد و متاسفانه قدم جدی برای وحدت برداشته نشده است ...
... اما این‌که انتخابات خبرگان اصلا سیاسی نباشد مثل این است که بگوییم آب مرطوب نباشد در حالی که رطوبت، ذاتی آب است. ذات خبرگان هم سیاسی به حساب می‌آید چون به هر حال مساله ولایت فقیه و حاکم سیاسی مطرح است و خبرگان هم برای تعیین ولی فقیه تشکیل می‌شود پس ماهیتا و ذاتا سیاسی است. فلسفه وجودی مجلس خبرگان و این ویژگی‌اش را نمی‌توان از آن سلب کرد. بالاخره ذات مجلس خبرگان سیاسی است و هر جناحی هم سعی می‌کند نمایندگان خود را به این مجلس بفرستد که طبیعی به حساب می‌آید.
 آقای سید حسن خمینی که من درباره ایشان تعبیر آیت‌الله خمینی را به کار می برم در یک سن و سال و شرایطی است که مردم از ایشان توقع و مطالبه دارند که در سرنوشت مملکت ورود پیدا کرده و نقش تاریخی خود را ایفا کند. سید حسن بالاخره بین سن 40 و 50 است و دیگر بزرگان نیز در همین سن و سال‌ها در صحنه بودند و حتی در سن کمتر نقش ایفا کردند.
 بالاخره ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی مثل مجلس خبرگان یا شورای اسلامی یک تکلیف شرعی است و الان زمان ادای این تکلیف برای آیت‌الله خمینی فرا رسیده است. این‌که یک عده می‌گویند که بهتر است ایشان کنار بماند تا مبادا قداست خانواده‌اش مخدوش شود همیشه وجود دارد و اگراین‌گونه فکر کنیم ایشان کلا باید کنار بماند. کسی که می‌خواهد وارد انجام تکلیف سیاسی شود باید پیه همه این مسائل را به تن خود بمالد ...
 آیت الله حسن خمینی در شرایطی است که هم تکلیف شرعی، دینی و الهی دارد و هم یک مطالبه مردمی است که ایشان وارد انتخابات شود. البته شاید مجلس شورای اسلامی در شان ایشان نباشد ولی مجلس خبرگان منافاتی با تدریس و فعالیت های حوزوی و علمی او ندارد و جای مهمی هم هست. لازمه ورود سید حسن خمینی به انتخابات این است که سرلیست انتخاباتی باشد و یا به افرادی که ایشان و آقایان روحانی و هاشمی به عنوان افراد معتدل به مردم معرفی می‌کنند رای داده شود.
او با اشاره به شکل‌گیری مثلث اعتدال با حضور هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و سید حسن خمینی معتقد است: آقایان خمینی، روحانی و هاشمی از یک ظرفیت بالا برخوردارند و محبوبیت مردمی بسیار بالایی دارند که می توانند کاملا تاثیرگذار باشند ...
 در جامعتین هم اختلاف نظر وجود دارد. در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عده ای طرفدار آقای هاشمی هستند و از تفکر هاشمی و دولت روحانی حمایت می‌کنند و عده‌ای مخالفند. در جامعه روحانیت مبارز تهران هم همین طور است. از یک طرف بعضی گفته اند که هاشمی در لیست جامعه روحانیت نیست ولی از طرفی آقای طباطبایی گفته که جامعه مقدمات حضور جدی آقای هاشمی را در خبرگان فراهم کرده ...
 من خدمت همه جناح‌ها به خصوص اصولگرایان می‌گویم که در این مدت این همه با هم اختلاف داشتیم و همدیگر را محکوم و از قطار انقلاب پیاده کردیم به چه نتیجه‌ای رسیدیم؟ بیاییم از همین لحظه تصمیم بگیریم که اتفاق، اتحاد، برادری و رفاقت را تجربه کنیم. این همه بعضی از علما همدیگر را محکوم کردند به چه نتیجه‌ای رسیدند؟ نه عمرو توانست زید را که می‌گفت منحرف است کنار بزند و نه برعکس. آیا این همه با هم کشتی گرفتند و یکدیگر را تخریب کردند توانستند همدیگر را کنار بزنند؟
 ... اصلا یک یا دو سال بگوییم اختلافات گذشته به کنار و از الان با یکدیگر همفکری کرده، همدیگر را قبول کنیم و دنبال مشترکات بگردیم. علما این کار را هم تجربه کنند و ببینند آیا مردم بیشتر به آن‌ها اعتماد نمی‌کنند؟ با وجود این اختلافات و تخریب‌ها مردم از هر دو طرف زده می‌شوند پس بهتر است علما اختلافات را کنار بگذارند، اختلاف سلیقه را قبول کنند و مشترکات را بینند. مطمئن باشید که اسلام در جامعه و اسلامیت کشور محفوظ است و اسلام فقط آن نیست که ما می گوییم. امیدوارم اصولگرایان و علمای ما که خداوند همه آن‌ها را حفظ کند، با هم بنشینند و رفیق شوند.

 

 متن کامل

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی