بسم الله الرحمن الرحیم
صادق زیباکلام در پاسخ به خبرآنلاین درباره سخنان رحیم پور ازغدی که گفته بود آمریکا در تمام نهادها آدم دارد، گفت که حرفهای ازغدی درست است و او برای آمریکا کار می کند، اما نمی داند که ازغدی از کجا خبردار شده است!
مشروح گفت و گوی زیباکلام در ادامه می آید:
از تریبون نمازجمعه گفته شده که آمریکا در تمام نهادها آدم دارد...
آقای ازغدی کاملا درست گفته اند و آمریکایی ها در همه جای مملکت آدم دارند. مثلا آدم آمریکایی ها در دانشگاه تهران من هستم و تلاش می کنم که جاهای دیگر هم آدمشان من باشم! به عنوان مثال در خبرآنلاین هم من باشم و یا در روزنامه شرق و .....
به جز شما کسی را ندارند؟
من چون خوب انجام وظیفه می کنم جای چند نفر کار می کنم! البته خسته شدم، اما آمریکایی ها می گویند بمانم!
به نظر شما آقای رحیم پور از کجا به این نتیجه رسیده اند، که آمریکا در همه نهادها آدم دارد؟
ایشان هوش زیادی دارند و زیاد مطالعه می کنند. چون آمریکاشناسی تخصص می خواهد. من البته نمی دانم چطور متوجه شد که من برای آمریکا کار می کنم. من فکر می کردم خیلی زرنگم و هیچ ردی از خودم به جا نگذاشته ام اما آقای رحیم پور ازغدی ما را لو دادند!
خوب پول می دهند؟
بله پول زیادی به ما می دهند. قرار است همه عوامل آمریکا یکی یکی به بهانه های مختلف از کشور خارج شویم، چراکه اگر همه با هم برویم متوجه می شوند. در آنجا آمریکایی ها دستورالعمل جدید به ما می دهند که چطور کار کنیم که آقای رحیم پور متوجه نشوند.
تا حالا دستورالعمل تان چه بوده است؟
آمریکایی ها برای ما کد می فرستند و می گویند چه کار کنیم و ما هم می گوییم، چشم!
انگلیس هم در ایران آدم دارد؟
من به طور تمام وقت برای آمریکا کار می کنم و به طور پاره وقت برای ملکه انگلیس.
در مورد انتخابات هم سوالی داشتم.
در مورد انتخابات باید منتظر باشم ببنیم آقای اوباما و ملکه انگلیس چه دستوری می دهند! هنوز دستورالعمل نداده اند.
پیش بینی شما درباره نحوه رقابت جناح ها چگونه خواهد بود و وضعیت اصلاح طلبان چه می شود؟
فکر نمی کنم که چندان رقابتی باشد وقتی شورای نگهبان همه اصلاح طلب ها را ردصلاحیت می کند. (زیباکلام جدی می شود) من نگران عدم انسجام نیروهای خودمان هستم که نتوانند به وحدت برسند و خطر این از نگرانی بابت نحوه احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان هم بیشتر است.
اصلاح طلبان شورای عالی تشکیل داده اند.
اگر روزنامه ها را بخوانید می بینید که اصلاح طلبان هر روز یک شورا تشکیل می دهند یک روز شورای عالی، یک روز شورای هماهنگی. اما آنچه مهم است این است که در هر حوزه انتخابیه فقط و فقط یک لیست از اصلاح طلب ها منتشر شود. چیزی که ما را از بین می برد این است که لیست های مختلف بدهیم.
آقای زیباکلام نظرتان درباره نمایشگاه مطبوعات چیست به خصوص اینکه برخی از رسانه ها آن را تحریم کرده اند.
آقای اوباما و ملکه انگلیس دستور داده اند که درباره آنها که تحریم کرده اند، حرفی نزن و نگو که آنها اشک تمساح می ریزند! چون من اول گفته بودم که آنها برای آزادی اشک تمساح می ریزند و اصلا آزادی را قبول ندارند؛ اما با من تماس گرفتند و گفتند که ما کی به تو گفتیم این حرف ها را بزنی؟ تو چرا از سر خود حرف می زنی؟
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
ریشهیابی ِ علل وَ عوامل تروریسم ...
همدردینکردن، تسلیت نگفتن و نرفتن به سفارت فرانسه برای امضاکردن دفتر
یادبود قربانیان کشتار جمعهشب پاریس، نه توجیه اخلاقی و انسانی دارد و نه
در جهت منافع ملی ایران خواهد بود. ممکن است ما با فرانسه و مجموعه غرب از
دیرباز خردهحسابهای سیاسی داشته باشیم، اما رفتن به سمت پروندههای راکد
بایگانی فقط به زیان منافع ملی ماست.
نکته دوم درباره واکنش برخی رسانهها
و جریانهای وابسته به طیف اصولگرا به این تراژدی اسفناک انسانی است؛ خلاصه
واکنش بسیاری از آنان این است: «حقشان بود»، «آنان که باد کِشتهاند، حالا
میبایست توفان درو کنند»، «بگذار غربیها یک مقداری از دستپخت خودشان
بچشند و ببینند چه بلایی بر سر مردم سوریه و عراق و سایر کشورهای مسلمان
آوردهاند»
و مطالبی از این دست. خلاصه
استدلال آنان این است که داعش را
غربیها برای ضربهزدن به اسلام و ایران اسلامی درست کردند، اما حالا خود
آنها را گرفتار کرده است. مشابه استدلالی که درباره طالبان و القاعده هم میآوردند. القاعده و طالبان را خود آمریکاییها درست کرده بودند، اما تیر آنها به سمت
خودشان کمانه کرد.
از دیدگاه این گروه، تمام جریانهای رادیکال اسلامی
ساخته و پرداخته خود غربیها هستندبرای ضربهزدن به اسلام اصیل. همیشه هم
برای اثبات این ادعا شواهد و دلایلی از خود غربیها آورده میشود؛ برای
نمونه وزیر خارجه سابق آمریکا در مصاحبه یا خاطراتش گفته است داعش را
خودمان به وجود آوردیم یا فلان تحلیلگر که عضو یک اندیشکده مطالعاتی در
آمریکاست نوشته القاعده توسط کارشناسان پنتاگون به وجود آمده است، اما این
فرضیههای رایج به کنار، جهان بیش از یک دهه است که با پدیده پیچیدهای به
نام گروههای مذهبی رادیکال خشونتطلب روبهرو شده؛ گروهی که غیر از خود را
کفر و شرک میپندارد و در نتیجه، جهاد علیه آن را وظیفهای الهی میداند. نه نگارنده ادعای تخصص پیرامون بنیادگرایی اسلامی دارد و نه پرداختن به آن
در قالب یک یادداشت امکانپذیر است. آنچه میتوان گفت این است که ای کاش
در عالم واقعیت فرضیههایی که در ایران به وجود آمده، درست میبودند و داعش
و پدیده اسلام رادیکال خشونتطلب را سازمانهای جاسوسی آمریکایی و انگلیسی
ساخته بودند، زیرا در این صورت، اکنون میتوانستند خط تولید آن را متوقف
کنند،
اما ظهور اسلام رادیکال، اسلام ضدغربی، اسلامی که بهکارگیری خشونت
برایش کاملا حل شده است، اسلامی که هرکس به چیزی غیر از آن میاندیشد (از
جمله کسر درخور توجهی از مسلمانان دیگر را) کافر و خونش را مباح میداند،
بههیچروی مسئله سادهای نیست. صدها صاحبنظر غربی از ١١ سپتامبر به این
سو، درباره علل بهوجودآمدن این پدیده و استقبال بسیاری از جوانان مسلمان
که برخی از آنها، تحصیلکرده هم هستند تحقیق و بررسی کردهاند. این چه
پدیدهای است که یک فارغالتحصیل دانشگاه لندن یا دانشآموزی آمریکایی یا
فرانسوی که در قلب تمدن غرب متولد شده، در آنجا به مدرسه یا دانشگاه رفته،
یکباره غرب را رها میکنند و از راه ترکیه یا اردن خود را به داعش در عراق
و سوریه میرساند یا حاضر میشود مثل آبخوردن صدها نفر را در پاریس قتلعام
کنند. آیا فقر آنها را بهسوی داعش میکشاند؟ بیکاری؟ افسردگی؟ احساس پوچی
و ازخودبیگانگی از زندگی در غرب؟ احساس بنبست ایدئولوژیک و خلأ معنویت در
غرب؟ چه چیزی یک جوان مسلمان متولد غرب را به سمت پیوستن به داعش سوق میدهد.
البته پیوستن غربیها به داعش بخشی از صورت مسئله است، بخش بزرگتر،
مسلمانان سنیمذهب عراقی، سوری، لیبیایی، چچنی، عربستانی و افغانی هستند که
به این گروه میپیوندند.
در اینجا به نظر میرسد ابهام و تاریکی کمتر است.
سخنی به گزاف نرفته اگر گفته شود به نظر میرسد میان توسعه سیاسی یا نبودن
آن از یک طرف و پیوستن به داعش از سوی دیگر نسبت مستقیمی وجود دارد.
بیشترین نیروهای داعش از عراق، سوریه و عربستان میآیند؛ سه کشوری که از
دیدگاه توسعه سیاسی کارنامه غمانگیزی دارند. برعکس در کشورهای مسلمانی که
از حداقلی از توسعه سیاسی و جامعه مدنی به وجود آمدهاند تمایل پیوستن به
داعش کمتر بوده و در مالزی، اندونزی یا ترکیه داعش خیلی کم توانسته
سربازگیری کند. درعینحال در قفقاز که زیر سایه روسیه مانده و رشد دموکراسی
در آن در حد صفر است، بسیاری به داعش یا القاعده پیوستهاند. از لایههای
اجتماعی شهرنشین و تحصیلکرده افغانی طالبان خیلی کم توانستهاند نیرو
بگیرند، در عوض از قبایل روستاها و مناطق محروم که کمترین توسعه سیاسی و
اجتماعی را دارند بیشترین سربازگیری را کردهاند. هر طور که به این پدیده
بنگریم نمیتوان عنصر توسعهنیافتگی سیاسی و اجتماعی را در شکلگرفتن و رشد
آن نادیده بگیریم. آیا اگر در کشورهایی مثل عربستان حداقلی از دموکراسی به
وجود آمده بود، داعش میتوانست این همه از این کشورها نیرو بگیرد؟ بههرحال
مباحث جامعهشناسی و ریشهیابی اسباب و علل داعش و خشونت آن یک مسئله و
محکومیت خشونت و همدری با قربانیان خشونت داعش اعم از آنکه ایزدیها در
شمال عراق باشند یا هزارهها در افغانستان یا مردم بیگناه پاریس، موضوعی
دیگر است
عکس وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی