«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
گور
پدرشون صلوات ، ولی ...
(قسمت اول)
رفیق قدیمی-ای که حدود چهل سال قبل (تا اوائل 1980) در یکی از ایالتهای
آمریکا ، شیش سال به درس وُ زندگی مشغول بوده تعریف میکرد :
حالا ما میگیم مرگ بر
آمریکا ، باشه مرگ بر آمریکا! ... یعنی مرگ بر اون هیأت حاکمه-ای که سالهاست تو
دنیا جنگ-افروزی میکنه وُ به غارت وُ چپاول ِ کشورهای ضعیف-تر مشغوله ؛ گور پدرشون
صلوات! ولی از حق نباید گذشت ، چیزآی ِ خوبی هم دارن که ما شاید بیشتر شعارشو بدیم
وُ کمتر عمل کنیم.
مثلا عمده-ی مردم-شون
خیلی اهل دروغ وُ دَغـَلبازی نیستن.
_ واقعا!؟ چطوری این جور چیزآ
تو فرهنگ-شون جآ افتاده؟
گفت : ببین ، الان حدود
240 ساله که استقلال پیدا کردن وُ دیگه مستعمره-ی انگلیس نیستن. فکر کنم در طی ِ
این سالها به تدریج سعی کردن که هم نظام حقوقی وُ اداری-شونو ، هم ضعفهای فرهنگی
خودشونو ، کم کم اصلاح کنن. مثلا فرهنگ تو صف وُ نوبت وایسادن ، دیگه جآ افتاده ،
کمتر کسی هست که رعایت نکنه ؛ متأسفانه تو مملکت ما قانونی به این سادگی ، برای
عده-ای از مردم ، هنوز جآ نیُافتاده ... اصلا خیلی جاها ، مثل
اداره-جات وُ سازمانها ، چون کاغذ-بازی وجود نداره ، قضیه با تلفن ، پست ، حالام که
اینترنت همه جا باب شده ، بدون مکافات وُ معطلی حل میشه. یک حُسن دیگه هم که وجود
داره ، کمتر سازمانی پیدا میشه که دولتی باشه ، شاید بیشتر از نَوَد درصدشون خصوصی
باشن.
_ آخه یک مشکل ما اینه که
رفیق-بازی وُ پارتی بازی ، مانع ِ رعایت ِ همین ساده-ترین قانون میشه
؛ تا می-بینیم جایی باید تو صف وایساد ، خیلی زور میزنیم که دوستی،
آشنایی، چیزی، اون دُور وُ بَرآ پیدا کنیم وُ بقول امروزیآ این صف وایسادن رو دُور
بزنیم! ... با این حساب ، شرکتهای مخابراتی-شون هم باید
خصوصی باشه وَ برای حل یک مشکل ، کسی مجبور نیس حضوری بره وُ کلی وقتش رو هدر بده ،
درسته؟
_ دقیقا
همینطوریه ...
_ من
برای پیامکهای تبلیغاتی «ناخواسته» ، چند بار زنگ زدم که آقا جون ، چرا باید
هزینه-ی این پیامکهای ناخواسته رو من بدم؟! جواب دادن که در اسرع وقت به شکایت شما
رسیدگی میشه ؛ بعد از چند ماه ، هنوز هیچ کاری نکردن ، اگرم بخوام از طریق قضایی
شیکایت کنم ، میدونم که هم «صبر ایوب» میخواد ، هم کلی هزینه-ی پیگیری میخواد ...
_ منم تو
اینترنت یک چیزایی راجع به این مسأله خوندم ، خیلی از کابرام همین مشکل تو رو
داشتن. تحمیل این جور هزینه-ها به مردم ، فقط سلب اعتماد خلق الله رو بیشتر میکنه.
این جور کارآ تو آمریکا خیلی جرأت میخواد ، با گرفتن یک وکیل تسخیری ، می-تونی
«پوست-شونو قلفتی بکـّــَـنی»! «کله گنده»-هاشونم اگه فساد ِ مالی-ای داشته باشن ،
ممکنه با اعمال نفوذ ، «ماست-مالی»-اش کنن ، ولی بالاخره رسوایی-اش پاک نمیشه ؛
همین «نیکسون» مگه بخاطر دوغ وُ دَغل در سال 1974 از مقام ریاست جمهوری استیضاح وَ
برکنار نشد؟! ...
برچسب ها:
آمریکا،
شعار،
دروغ وُ دَغـَل،
فرهنگ،
کاغذ بازی،
پارتی بازی،
قانون گرایی،