بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ حسن بهشتی پور، خبرآنلاین :
آیا تنها با شعار دادن مرگ بر آمریکا می شود جلوی نفوذ آمریکا را
گرفت؟ یا آنکه علاوه بر شعار دادن باید اقدام هایی واقعی انجام داد تا مانع
نفوذ و سلطه آمریکا در کشور شویم. این اقدام ها توسط چه کسانی برنامه ریزی
می شود و چگونه باید اجرایی شوند؟
زیرا در مواردی آمریکا حاضر است در صورتی که شما منافع او را تامین کنید و
زمینه نفوذ آن را فراهم کنید، حتی پول هم بدهد که شما شعار ضد آمریکایی
بدهید.
واقعا به نام مبارزه علیه آمریکا چه شرایطی را برای کشور بوجود آوردیم که
بجای رسیدن به الگوی مناسب اقتصاد اسلامی ، امروز بجایی رسیدیم که برای
صادرات نفت خود مجبور هستیم سقف تحریم تعیین شده یک میلیون بشکه نفت در روز
را رعایت کنیم. آن هم در شرایطی که کشور با کمبود شدید بودجه روبرو است.
البته
میتوانیم جنبه مثبت موضوع را مورد توجه قرار دهیم که شاید این سبب خیر شود
که اقتصاد ما از وابستگی صادرات نفت رها شود. اما درد بدتر آن است که ما
حتی نمی توانیم پول حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی خود را به کشور بدون
دردسر وارد کنیم.
به نام مبارزه با آمریکا اما به کام شرکتهای وابسته به آمریکا مانند
اپل و اچ پی که محصولاتش از طریق چین بازار ما را فتح کرده اند . ادامه این
مسیر به چه کسانی خدمت می کند؟
بنابراین
بیائیم بجای دعوا بر سر ظاهر مسائل سیاسی به عمق مسائل توجه کنیم . ببینیم
راه های واقعی مبارزه با نفوذ و سلطه آمریکا چیست.
آیا وسیله ارتباط مهم است یا موضوع ارتباط و نتایج حاصل از این ارتباط؟
چقدر فرق است بین دست دادن با جان کری و اوباما که هر دو رهبران نظام
شیطانی هستند؟
باید ببینیم این نامه نوشتن یا ننوشتن ، دست دادن یا دست ندادن در راستای
منافع و آرمان های ما هست یا موجب سلطه و نفوذ بیشتر آمریکا می شود؟ یا نمی
شود؟ برای قضاوت در این موارد باید معیار و الگو داشته باشیم .
اساتید ما در روابط بین الملل و سیاست بین الملل به ما یاد دادند که می
توانیم به آمریکا فحش و ناسزا بدهیم اما این فحش دادن خدمت به او باشد.
برعکس می توان به امریکا لبخند زد اما این لبخند به ضرر آمریکا تمام شود.
برای قضاوت درباره درستی و یا نادرستی این قبیل امور باید به معیارها توجه
کرد.
معیار ما در روابط بین الملل منافع ملی و آرمان های انقلاب بصورت هم زمان
است.
به دیپلماتی که مورد اعتماد است، فرصت داد تا از فن دیپلماسی در جای
خود بهره بگیرد . مثل این است که کسی را داخل استخر آب بیندازیم بعد به او
بگوئید شنا نکن یا خیس نشو خوب مگر چنین چیزی ممکن است؟
دست دادن یک دیپلمات با یک رئیس جمهوری که مقام ارشد محسوب میشود در هر
شرایطی تعریف خاص خود را دارد. قضاوت درباره غلط یا صحیح بودن این اقدام
باید متناسب با شرایط خودش در زمان و مکان معین تعریف شود.
برای اجرای منافعمان اگر لازم شد باید با اوباما و یا هر شیطان دیگری دست داد.
اما به صرف دست دادن یا نشستن بر سر میز مذاکره، ما منافع ملی و آرمانم ها
را فدا نکرده ایم. می توان
مذاکره کرد اما سازش نکرد می توان مستقل بود اما برای اثبات حقانیت خود اگر
لازم بود پای میز مذاکره با شیطان هم نشست.
در نقطه مقابل
ممکن است شما با شیطان دست ندهید اما با اظهارات نسنجیده خود وضعیت جنگی
برای کشور بوجود بیاورید.
به عنوان نمونه میلیون ها دلار بخاطر بالا رفتن بیمه های کشتیرانی به کشور
صدمه بزنی و پول بیشتری را روانه بیمه های انگلیسی آمریکایی کنید.
ما باید دنبال راه های واقعی علیه نفوذ وسلطه آمریکا باشیم .
در این مسیر می توان شعار هم داد اما باید حواسمان جمع باشد در عمل این
شعارها به نفع آمریکا و اذناب داخلی اش تمام نشود.
از حق باید به حق دفاع کرد و روش مناسبی برای دفاع از حق برگزید و در زمان
و مکان مناسب از روش صحیح استفاده کرد تا ضمن حفظ آرمان های انقلابی ،
منافع ملی را به حداکثر رساند.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی