بسم الله الرحمن الرحیم
نقش ِکاشیای
نقاشی شدی / سنگ ِمسجدای بی نام ونشون
عطر ِسجاده ی نخ نمای من / شمع ِسقا خونه های این
واون
پای منبرای کهنه گم شدی / توی کشکول ِکتابای عتیق
حل شدی درست مث یه حبه قند / ته استکانِ ِحرفای
عمیق
پاتوق ِندیمه های بی گناه / نخ ِتسبیح ستاره ها شدی
مهرتُ گرفتی و روز ازل / از من ِبی سر وپا جدا شدی
تو کجایی که فرشته ها می گن / من اگه توبه کنم میای
پیشم
پر کن آغوشمُ از عطر ِتنت / من از این فاصله عاشق
نمی شم
«عـبدالجبار کاکایی»
تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی