بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

نمایی از زندگی شما ...


 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8176239350/XOSHBAXTY_01.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8176239476/BADBAXTY_01.jpeg

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  پروفسور مقابل کلاس فلسفه خود ایستاد و چند شیء رو روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک ظرف شیشه-ای بسیار بزرگ رو برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟ و همه موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل ظرف ریخت و اون رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپهای گلف قرار گرفتند؛ و سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرف ماسه را برداشت و داخل ظرف شیشه-ای ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی روپر کردند. 
او یکبار دیگر پرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: 'بله'.
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل ظرف شیشه-ای خالی کرد وَ گفت «در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم»! همه دانشجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: «حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که : این ظرف شیشه-ای نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما ست :
"خدا، خانواده تان، فرزندانتان ، سلامتیتان ، دوستانتان وَ مهمترین علائق-تون". چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر ازبین بروند ولی اینها بمانند، باز زندگیتان پا برجا خواهد بود».
«سنگریزه-ها سایر چیزهای قابل اهمیتی-ست مثل کارتان، خانه-تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزهایی-ست مثل مسائلی خیلی ساده».
پروفسور ادامه داد:
 «اگه اول ماسه ها رو در ظرف بریزید ، دیگه جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان ؛ اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پاافتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسائلی که براتون اهمیت داره باقی نمی- مونه». «به چیزهایی که برای خوشبختی-تون اهمیت داره توجه زیادی کنین :
 _با فرزندانتان بازی کنین.
 _زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین.
 _با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.
 _همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست.
 _همیشه در دسترس باشین.
 _اول مواظب توپهای گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارن.
 «موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین ، بقیه چیزها همون ماسه ها هستند».
یکی از دانشجویان پرسید: «پس دو فنجان قهوه چه معنی داشت»؟
پروفسور لبخندی زد و گفت:
 «خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگی-تون چقدرشلوغ وُ پر مشغله-ست ، همیشه در اون جایی برای دو فنجان قهوه ، برای صرف با یک دوست هست» ...
 

 

  ویرایش وَ تهیه متن : عـبـــد عـا صـی 

 

     

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.