بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

خدا دیدن چه شیرین است ...


 

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

http://s6.picofile.com/file/8175683900/FARY8DE_ALI_DAR_CH8H_02.gif

 

http://s6.picofile.com/file/8175684076/FARY8DE_ALI_DAR_CH8H_01.jpeg

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 سحر بر درگه معشوق نالیدن ، چه شیرین است
سری بر آستان دوست ساییدن ، چه شیرین است

دلی خونبار وُ چشمی اشکبار وُ چهره ای خندان
به روی بحرخون خویش خندیدن ، چه شیرین است

به راه حق ، فراتر از تن و جان آبرو دادن
به راه عشق خود دادن ، خدا دیدن چه شیرین است

به زیرسلطه دشمن بلادیدن اگر سخت است
به روزحاکمیت هم ، ستم دیدن چه شیرین است

ز دشمن گرهزاران تیر زهرآگین خوری سهل است
زدست دوست ، جام زهر نوشیدن چه شیرین است

مسلمان بودن وُ از کفر رنجیدن سزاوار است
به جرم دین ، ز دینداران جفادیدن چه شیرین است

اگرظلمت ، هزاران تیر کین بر پیکرت بارد
براوج آسمان ، چون مهر تابیدن چه شیرین است

به غمخواری ، غم دل گفتن آرامش دهد اما
غمت با چاه گفتن ، زار گرییدن چه شیرین است

درآن شهری که فهمیدن ، گناه دردمندان است
صدای درد را ، ازدل نیوشیدن چه شیرین است

بلور دل شکستن ، بر سریر سرخ پیروزی
اگرتلخ است ، طعم درد فهمیدن چه شیرین است

وضو با خون دل ، تکبیر از سوز جگر گفتن
زباغ سبز سجاده ، ثمرچیدن چه شیرین است

ز نا پاکی خود ، گر طعن بشنیدی روا باشد
"مطهر"بودن وُ دشنام بشنیدن چه شیرین است

 « شعر از : شفیعی مطهر» 
 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.