ایلنا: یک محقق علوم رفتاری گفت: پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس، ناامیدی و افزایش خشونت در سطح اجتماع است.
مصطفی فروتن در گفتوگو با ایلنا درباره علل و ریشههای بروز خشونت در جامعه گفت: زمانی که میخواهیم به انواع خشونت به ویژه خشونت اجتماعی بپردازیم؛ دو دسته از عوامل مورد توجه قرار میگیرند یک دسته عوامل فردی و دسته دیگر عوامل اجتماعی است که در حوزه عوامل فردی نحوه فرزندپروری و سبک زندگی را مدنظر است.
فروتن با بیان اینکه ورود به عصر صنعتی با تغییراتی در بافت و بدنه اجتماع همراه است، افزود: تنیدگیهایی که در سطح اجتماع ایجاد میشود؛ معمولاً حاکی از آن است که هریک از ما دارای زندگی متفاوتتری نسبت به گذشته هستیم.
افزایش مهاجرت از عوامل بروز خشونت در جامعه
این روانشناس در توضیح این مطلب افزود: امروزه بر میزان جمعیت افزوده شده، چنانکه در فضایی که قبلاً تنها 5 نفر زندگی میکردند, امروزه 50 نفر زندگی می کنند و این افزایش جمعیت یکی از دستاوردهای زندگی جمعی است. همچنین توده شدن منابع در یک شهر یا استان یا در جایی که شرایط کار یا روابط اجتماعی راحتتر قابل اجرا باشند، مهاجرت را به دنبال دارد.
وی خاطرنشان کرد: بعد از اتفاق افتادن مهاجرت شاهد تداخل فرهنگها و خردهفرهنگها خواهیم بود و زمانی که افرادی از گروههای مختلف با رویکردهای روانی – اجتماعی متفاوت در کنار یکدیگر قرار میگیرند، معمولاً نمیتوانند؛ حرف یکدیگر را به خوبی بفهمند و به همین دلیل ممکن است؛ نتوانند مسائل را حل کنند و در نتیجه به مشکل برمی خورند.
بروز رفتارهای پرخاشگرانهای بر اثر سوءمصرف مواد مخدر
فروتن با بیان اینکه سوءمصرف مواد مخدر و محرک از دیگر عوامل ایجاد خشونت در جامعه است، گفت: در گذشته صرفاً مواد مخدر وجود داشت و معتاد به فردی خمیده و ژولیده گفته میشد، اما این روزها با ورود مواد محرک صنعتی شاهد آن هستیم، افرادی که دارای سوءمصرف این مواد هستند؛ رفتارهای پرخاشگرانهای بروز میدهند که این مسئله تاثیر بسزایی در افزایش خشونت در جامعه دارد.
ناامیدی و خشونت در پی تبعیض و ناعدالتی
این محقق علوم رفتاری با اشاره به اینکه ناامیدیهای اجتماعی از دیگر عوامل اجتماعی بروز خشونت در جامعه است، عنوان کرد: این مقوله را میتوان در موقعیتهای فردی و اجتماعی تعبیر کرد؛ به عبارت دیگر وقتی فرد در اجتماع به تبعیضها توجه میکند، ناخودآگاه حس بیعدالتی مزمن در وجودش ریشه میدواند که این مسئله وی را به سمتی میبرد که فکر میکند، فردای من نیز چنین است و هرچه تلاش کنم به جایی نمیرسم. مصداق این قضیه آن است که در بحرانهای اجتماعی یا جشنهای ملی برخی از افراد از چنین فضاهایی سوءاستفاده کرده تا بتوانند فشار روانی خود را تخلیه کنند که این مسئله نیز بر خشونتها تاثیرگذار است.
بروز التهاب و اضطراب در افراد بر اثر کاهش منابع
وی ادامه داد: از طرف دیگر محدودیت منابع که به دنبال افزایش جمعیت رخ میدهد، انسان را به یاد بازی موزیک و صندلی میاندازد که در این بازی 5 نفر با 4 صندلی وجود دارند که با پایان یافتن موزیک نواخته شده در طول بازی هریک از افراد باید بر صندلی بنشینند و در پایان یک نفر بدون صندلی باقی خواهد ماند. التهاب و اضطراب موجود در بازیکنان شما را متوجه میکند که محدودیت منابع چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت.
فروتن با تاکید بر اینکه امروزه با توجه به محدودیت منابع، بازی موزیک و صندلی در جامعه ایجاد شده است اظهار کرد: غرب گرایی نیز از مهمترین عواملی است که ترکیب جمعیت یا teamwork را از بین میبرد و اگر نخواهیم در این موارد مداخله کنیم، غربگرایی ما را به جایی میکشاند که هرکس فکر میکند تنها خودش مهم است و سایرین را تحت نگاهی اجتماعی نمیبیند.
وی اضافه کرد: افراد فردگرا نمیتوانند؛ زندگی شهروندی و زندگی در عصر صنعتی را تحمل کنند و در نتیجه نمیتوانند مسئولیتهای خود را بپذیرند که این موضوع باعث مداخلههای هیجانی و ایجاد خشونت در جامعه میشود.
عامل اصلی خشونت در جوامع، تحقیر و ناکامی است
این روانشناس با بیان اینکه بسیاری فقر و عوامل اقتصادی را زمینهساز خشونت میدانند، تصریح کرد: چنین موضوعی حقیقت ندارد و اگر قرار باشد؛ فقر را به عنوان عاملی برای تولید خشونت بدانیم لزوماً باید خشونت در کشورهای خیلی فقیر بسیار بالا باشد، در حالی که کشوری مثل هندوستان که جمعیت زیاد و فقر زیادی دارد شاخص خشونت آن به اندازه سایر کشورها بالا نیست.
فروتن تاکید کرد: عامل اصلی خشونت در جوامع معمولاً تحقیر و ناکامی است و زمانی که هر یک از ما احساس میکنیم به آنچه که باید نمیرسیم؛ خشونت رخ میدهد و معمولاً زمانی رفتار خشونت بار انجام میدهیم که احساس ناکامی میکنیم. خشونت محصول ناکامی است و در زوایای مختلف اتفاق میافتد.
وی با تاکید براینکه به لحاظ تیپشناسی شخصیتی و رفتار اجتماعی چهار سبک شخصیتی داریم، عنوان کرد: یک تیپ مربوط به شخص پرخاشگر مستقیم است. چنین فردی اگر احساس کند؛ حقی از وی ضایع یا ناکام شده است، فریاد میکشد و مبارزه و مجادله میکند. دسته دیگری از افراد به صورت منفعل عمل میکنند؛ یعنی فکر میکنند که کاری از دستشان بر نمیآید و تصمیم موقعیت شده و ظلمپذیر میشوند.
کمکاری و تخریب منابع؛ خشونت پنهان
فروتن اضافه کرد: گروه دیگری از تیپهای شخصیتی پرخاشگر منفعل هستند، یعنی افرادی که نمیتوانند از موقعیت خود دفاع کنند و به صورت غیرمستقیم خود را خالی میکنند؛ مانند کارمندی که در اداره خود از نظام نابرابر حقوقی رنج میبرد و با کمکاری، تمرد، تخریب منابع و... خشونت پنهان خود را نشان میدهد، اما تنها یک دسته از افراد هستند به صورت جراتمندانه و علمی با قضایا مواجه میشوند که متاسفانه تعدادشان بسیار کم است.
آلودگیهای زیستمحیطی از عوامل بروز خشونت
این محقق علوم رفتاری در ادامه برنقش آلودگیهای محیط در ترویج خشونت اشاره و اظهار کرد: با افزایش جمعیت و کاهش منابع، خشونت اتفاق میافتد. همچنین آلودگیهای صوتی، زیستمحیطی و آلودگی در هر زمینهای میتواند؛ عاملی برای تحریک باشد، یعنی آلودگیها عاملی تحریککننده و نه تعیینکننده در ایجاد خشونت هستند.
وی با بیان اینکه عامل خشونت افراد هستند و این پدیده در فرد متبلور میشود، گفت: بحثی در خصوص خشونت وجود دارد که براساس آن هیچ کس نمیتواند، دیگری را وادار به خشونت کند تا زمانی که خود فرد نخواهد؛ خشونت رخ نمی دهد، یعنی مادامی که من نخواهم هیچ کس نمیتواند من را به بروز رفتارهای پرخاشگرانه وادار کند.
ایجاد باورهای خشونتمحور ناشی از فرزندپروری غلط
فروتن با تاکید بر نقش عوامل غربی در بروز خشونت خاطرنشان کرد: افراد مهارتهای ارتباط موثر را بلد نیستند و اصلاً این موضوع را نیاموختهاند. از همین رو برای آموزش این مهارتها خانواده نقش بسزایی دارد و از طرفی فرزندپروری غلط و تعامل نامناسب اعضای خانواده با یکدیگر میتواند؛ سبب ترویج باورهای غلط در افراد شود.
وی اضافه کرد: ایجاد باورهای خشونتمحور در افراد باعث میشود که به عنوان مثال فرد فکر کند که حق گرفتنی است و هیچ کس حق او را نمیدهد یا مثلاً خشم، خشم میآورد و... چنین باورهای غلطی را ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دیگران آموزش میدهیم که ماحصل آن ایجاد خشونت است.
وی عنوان کرد: برای رفع خشونت در جامعه باید مهندسی معکوس ایجاد آن را در نظر گرفت و همانطور که در ایجاد خشونت عوامل فردی و عوامل اجتماعی نقش دارند، در خصوص راهکارها نیز باید به این مسئله توجه کرد.
لزوم گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده
این محقق علوم رفتاری در ادامه افزود: یک راهکار وجود نگاه حاکمیتی به این معضل است که سیاستگذاران باید پاسخگوی آن بوده و با اقداماتی نظیر گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده در این خصوص گام برداشته و در قالب برنامههای گروهی و اجتماعی چنین برنامههایی از طرف ساختار سیاستگذاری تعریف شود.
خانوادهها به نقش کلیدی خانواده توجه نمیکنند
فروتن با بیان اینکه در خصوص حوزه فردی آنچه باید انجام شود؛ این است که خانوادهها بیاموزند و بیاموزانند، گفت: متاسفانه برخی از خانوادهها به نقش کلیدی خانواده توجه نمیکنند و فکر میکنند تمام مسئولیت متوجه دیگران بوده و تنها مسئولیت خود را زایش و تولید مثل میدانند که چنین تفکری اشتباه است.
فروتن با اظهار تاسف از اینکه برخی خانوادهها فکر میکنند با شیوه آموزشی پرخاشگرانه یا شیوه آموزشی استبدادی میتوانند فرزندان خود را از خطر و بلایا حفظ کنند، گفت: این اشتباهی بزرگ است که در خانوادهها اتفاق میافتد و ما آموزش مهارتهای درست در خانوادهها را به عنوان هسته مرکزی جامعه ضروری میدانیم و درخواست ما از خانواده ها این است که شیوههای درست را آموخته و به فرزندان خود بیاموزانند.
فروتن در خصوص اینکه چه اقداماتی برای کاهش خشونت در جامعه انجام شده است، گفت: سیاستگذاران در حال برنامهسازی دراین حوزه هستند و تولید برنامههای رسانهای، برگزاری دورههای آموزش سازمانی و کلاسهای آموزش شهروندی نمونهای از این سیاستها است.
وی ادامه داد: امروز شهرداری تهران نیز در این حوزه ورود پیدا کرده است و در حال انجام کارهای فنی از جمله برگزاری کلاسهای رایگان در این حوزه برای خانوادهها است. در مجموع دولت اقداماتی را در این راستا انجام داده و بیانصافی است اگر فکر کنیم؛ دولتمردان ما توجه یا تمایلی برای حل این معضل ندارند.
اقدامات کلیشهای از سوی سیاستگذاران برای کنترل خشونت
این روانشناس با بیان اینکه موازیکاری در این حوزه ایجاد مشکل کرده است، تاکید کرد: رفتارهای کلیشهای باعث میشود که برخی اقدامات انجام شده به نتیجه نرسند و اگرچه برگزاری کلاس و مهارتها اقدامی بسیار مثبت است، اما عدم برنامهسازیهای مناسب از سوی سیاستگذاران میتواند کار را به جایی برساند که تاثیر همه آموزشها از بین برود.
فروتن تصریح کرد: عدم ورود جدی و قاطع به نظام نابرابریهای اجتماعی از جمله مواردی است که میتواند نقش آموزش را کمرنگ کند؛ به بیان دیگر زمانی که به صورت شفاف ساختار سیاستگذار اعلام کند که با هرگونه تبعیض مقابله میکند و واقعاً هم این کار را انجام دهد، میتواند در ایجاد انگیزه و امید به آینده در افراد تاثیرگذار باشد.
فروتن اظهار امیدواری کرد که خانوادهها و سیاستگذاران در اقدامی همسو برای رفع معضل اجتماعی اقدام کنند زیرا پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس و ناامیدی و حتی افزایش خشونت در سطح اجتماع است.
اقدامات باید منسجم و کاربردی باشد
وی خاطرنشان کرد: برای حل این مسائل، سیاستگذاری لازم بوده و ضروری است؛ اقدامات در حال انجام را به صورت منسجمتر و کاربردیتر به لایههای مختلف جامعه تزریق کنند.
این روانشناس با تاکید بر نقش آموزش در کاهش رفتارهای خشونتبار گفت: تا زمانی که آموزش صرفاً در حد کلان باشد، فایدهای نخواهد داشت و علیرغم وجود آموزش همچنان رفتارهای پرخاشگرانه را بروز میدهند. لذا ضروری است؛ این مسئله در تمام ابعاد مورد توجه قرار گیرند. گاهی فراموش میکنیم که روابط ما برگرفته از مهارتهای کلامی و غیرکلامی است. گاهی ممکن است در کلام خشونت نداشته باشیم، اما در عمل خشونت نشان دهیم، بنابراین باید میان گفتهها و اعمال ما تناسب وجود داشته باشد.