بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بی بهار تو زمین افسرده است


بی بهار تو زمین افسرده است  

 ای نهان در اسم های مستعار / ای دلیل نام های  نامدار

 ای تو برهان جهان هست و نیست / غیر تو تسبیح دلها دست کیست؟

 مُهر اللهُ صَمد، در جان تو / قُل هواللهُ احد، برهان تو

 سر برآر از غیب تا گردد نهان / کرّ و فرّ طاغیان و ظالمان

 از لبت آواز ده، قد قامتی / ذوالفقاری از تو، از ما همتی

 یا علی عشق تو طور دیگر است /هر چه می گویم ازان بالا تر ست

 لم یَِلِد چون خسرو خوبان تویی /باز لم یُولد که اصل جان تویی

 رشته رشته جانم از تو بافته ست /"آفتاب این رشته ها را تافته ست"

 سر برآر ای عدل پنهان در زمین /ای امیران را امیرالمومنین

 ای گروه پیشوایان را امام /رحم کن برسایه های بی دوام

 کفر مطلق از نهان ما ببر /جهل و جادو از جهان ما ببر

 بی بهار تو زمین افسرده است /خاک بی مِهر تو باغی مُرده است

 پنج اقیانوس آبی از تو ماند/ پنج سال آفتابی از تو ماند

 پنج تابستان عدل و اعتماد /پنج سال حکمرانی بی فساد

 سربرآر از غیب عالم ای حبیب / ما فقیران توایم امّن یُجیب  

 

 تهیه و تدوین : عبد عاصی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.