بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

آیا هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟
 

  ((( یادش بخیر ... پدر بزرگها وُ مادر بزرگهای ما، پدر مادرهای ما با وجود اینکه خیلی از تسهیلات زندگی امروزی را نداشتند، با آن زندگی سَر وُ ساده، چقدر دلخوشتر بودند وُ آرامش بیشتری داشتند ... همه اینها هم بخاطر این بود که قدر داشته-هایشان را میدانستند وَ قانع بودند ؛ این با بی-تفاوتی وَ تلاش نکردن برای رفاه بیشتر، خیلی تفاوت دارد. اصل مسأله این بود که اهل زیاده-طلبی وَ در واقع، اهل ناشُکری نبودند. مخارج زندگی بدوش مَردها بود وَ خانمهای خانه هم علاوه بر خانه-داری، اگر می-توانستند یا لازم بود که کمک-خرج زندگی باشند، در همان خانه دست بکار میشدند، از خیاطی وُ گلدوزی وُ قالیبافی گرفته تا پاکت-سازی که کمترین درآمد را داشت. مثلا، خانواده-ی پُرجمعیت وَ فقیری بود که در بهار وُ تابستان همگی دست بکار «بادبادکهای کاغدی» میشدند وَ در فصلهای دیگر به نوعی کمک-خرج خانواده بودند، مرد یا مردان خانه هم در بیرون بکاری مشغول بودند. جان کلام اینکه با کمترین اختلاف، چرخ زندگی را با همدلی میچرخاندند ... اگر پس-اندازی هم برای تفریح وُ سفر داشتند که نور ِ علآ نور بود وُ به تناسب وُسع-شان گاهگاهی به زیارتگاهای نزدیک وُ دور میرفتند. تفریحاتی مثل سینما وُ تئاتر، بیشتر بخاطر مسائل فرهنگی وَ اقتصادی، کمتر خواهان داشت. راستی داشت یادم میرفت، بعضیها به باغ ملی (همان پارک امروزی) هم سَری میزدند، البته اگر شرایط  این تفریح مُیَسًـر بود. مهمانی دادن شام یا ناهار برای خانواده-های فقیری که قوُت روزانه-شان هم نسیه یا «قسطی» بود، به ندرت پیش میآمد ؛ در خانواده-های متوسط هم سالی چند بار مهمانی دادن بیشتر اتفاق نمی-افتاد، آن هم با سادگی وَ به دور از تجملات؛ مثلا دَمپُختَک عدس-پلو یا پلو با قُرمه-سبزی وَ یک نوع میوه-ی آن فصل، چیزی مثل هنداوانه یا انار ... خرید گوشت یا مُرغ هم بآ آن درآمدهای پایین، در کمال قناعت مدیریت میشد. خرید جهیزیه-ی عروس هم از چند دست لحاف وُ تشک، تعدادی ظرف وُ ظروف اولیه، چراغ خوراکپزی ِ، وَ یک تخته قالی تشکیل میشد ... خانوادهای فقیر که توان خرید قالی را نداشتند ، بزحمت دو تخته گلیم ارزان-قیمت میخریدند. جشن عروسی هم که بعهده-ی داماد بود، عمدتاٌ در خانه-ی عروس یا همسایه وُ آشنا، با ساده-ترین وسایل پذیرایی که شامل شربت وُ شیرینی میشد برگزار میگردید. خانواده-ای که بضاعت ضعیفی داشت، جشنی نمیگرفت وَ بعد از فرستادن جهیزیه، عروس وُ داماد را عده-ای با صدای ذَف وُ دایره وُ سلام وُ صلوات به خانه-ی بخت می-فرستادند. _ عـبـــد عـا صـی )))
 

 میگنا، سیمین جم :  این سؤال را از خانم‌های تحصیلکرده و متأهلی پرسیده‌ایم که همسر و فرزند را به کار و شغل بیرون از منزل ترجیح داده‌اند.
 هم لیسانس دارم هم خانه‌دارم و اوضاع هم خوب است
 هانیه فریس آبادی
 29 ساله ، لیسانس ، خانه‌دار
 لیسانسم را که گرفتم با مرد مورد علاقه‌ام ازدواج کردم. مردی که تحصیلات دانشگاهی نداشت، اما اهل کار بود و تا دلت بخواهد شعور و مهربانی داشت. یک سال بعد از ازدواج بچه‌دار شدم و حالا یک همسر مهربان، یک کوچولوی زیبا و یک زندگی جمع و جور دارم که با هیچ چیزی در دنیا عوض نمی‌کنم. وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم پدر و مادرم اصرار داشتند که همسرم شرط کارکردن مرا حتماً در شروط ضمن عقد بپذیرد و بعد از ازدواج هم مصر بودند که من کار کنم. آنها می‌گفتند اگر قرار بود خانه‌دار شوی پس چرا وقت و هزینه گذاشتی و درس خواندی و مدرک گرفتی؟ من برای آنها و تمام کسانی که این سؤال را از من می‌کردند یک جواب بیشتر نداشتم و ندارم:«لیسانس خانه‌دار خانه را بهتر اداره می‌کند.» من واقعاً به حرف خود اعتقاد عمیق دارم. دختری که دانشگاه می‌رود به هر حال دانش و توانمندی بیشتری پیدا می‌کند و این داشته‌ها را می‌تواند در زندگی شخصی و در خانواده‌ای که تشکیل می‌دهد به کار بگیرد و به نحو مفیدی استفاده کند. اصلاً چرا این ذهنیت کلیشه‌ای وجود دارد که دختران تحصیلکرده حتماً باید کار کنند؟ به نظرم دختر تحصیلکرده قدرت تعامل و درک بیشتری دارد و همین می‌تواند در زندگی مشترک تأثیر مثبت داشته باشد.
 فعلاً نیازی به کار کردن من نیست
 مرضیه سلیمی
 27 ساله ، لیسانس ، خانه‌دار
 دارم خودم را برای مسافر کوچولویی آماده می‌کنم که چند ماه دیگر از راه می‌رسد و خانواده خوشبخت دونفره ما را یک خانواده خوشبخت سه نفره می‌کند. وقتی ازدواج کردم همسرم گفت با کارکردنت مشکلی ندارم، ولی اگر خسته و کوفته از سرکار بیایی و هر روز بگویی حوصله ندارم اوقات هر دوی ما تلخ می‌شود. حرفش منطقی بود، به ویژه آنکه از نظر مالی هم مشکل نداشتیم و نیازی به کارکردن من نبود. گفتم اگر من کار کنم گوشه‌ای از زندگی را می‌چرخانم. گفت فعلاً که نیاز مالی نداریم ولی اگر روزی دچار مشکل شدیم خودم برایت کار خوب پیدا می‌کنم تا کمک خرج خانه شوی. حالا که با خودم فکر می‌کنم می‌بینم با یک گفت‌وگوی ساده از مشکلی که ممکن بود پیش آید جلوگیری کردیم و در عین حال هر دوی‌مان راضی و قانع شدیم. در واقع معتقدم کار کردن زنان حتی اگر تحصیلکرده باشند باید توجیه منطقی داشته باشد. اگر زن خانه در رسیدگی به همسر و فرزندش کوتاهی نکند و در عین حال از نظر اقتصادی واقعاً نیاز به کارکردن او باشد مشکلی نیست، ولی اگر کارکردن زن به خودش و خانواده کوچک‌ترین لطمه‌ای بزند خب بهتر است قید کارکردن را بزند. کارکردنی که بخواهد آرامش خانواده را بر هم بزند بهتر است که نباشد.
 همسر و مادر خوب مفید‌ترین فرد جامعه است
 شیوا رحیمی
 فوق لیسانس ، 34 ساله ،خانه‌دار
 همسرم هیچ مشکلی با کار کردن من ندارد. از همان بدو ازدواجمان این موضوع را به اختیار خودم گذاشت و من هم با وجود دارا بودن مدرک فوق لیسانس و پیشنهادهای متعدد شغلی، قید کار دائم را زدم، ولی گاهی دورکاری یا کار پروژه‌ای می‌کنم که البته با همکاری و راهنمایی همسرم انجام می‌دهم. جالب اینجاست حالا هم که دو فرزند سه و شش ساله دارم همسرم گاهی می‌گوید:«اگر احساس کردی نیاز به کارکردن داری تعارف نکن، من در کنارت هستم.» این برخورد او همیشه موجب دلگرمی من شده و احساس نمی‌کنم که دست و پای مرا بسته است. به نظرم اکثر دختران پس از ازدواج ترجیح می‌دهند یک زندگی آرام و بدون استرس داشته باشند و کارکردن دقیقاً نقطه مقابل آرامش و عامل استرس است، اما اینکه روی کارکردن پافشاری می‌کنند در موارد بسیاری به دلیل نگاه سلبی و تغییر ناپذیر شوهران به کارنکردن زنان است، در حالی که اگر مردان کمی در این زمینه حوصله و انعطاف به خرج دهند خیلی از خانم‌ها در همان چند سال اول اشتغال خسته شده و قید کار را خواهند زد. بسیاری از بانوان خودشکوفایی و مثبت بودن برای جامعه را در کارکردن می‌بینند، در حالی که به نظر من می‌توان با فعالیت‌های اجتماعی متعدد برای جامعه مفید بود. از این که بگذریم مفید‌ترین و مؤثرترین نقش زن این است که فرزندان خوب تربیت کند. زنی که به مرد خود آرامش دهد و با حضور فعال و پر رنگ در خانه خیال مرد را از بابت تربیت و آرامش بچه‌ها راحت کند با انگیزه و فراغ بال بیشتری فعالیت خواهد کرد و ضریب مفید بودن او برای جامعه بالا خواهد رفت. در واقع زنان با ایفای درست نقش مادری و همسری، بدون آنکه در اداره‌ای صبح تا شب کار کنند و انرژی شان تحلیل رود با انگیزه‌سازی برای همسر و با تربیت فرزندان بانشاط بیشترین سهم را در خدمت به جامعه ایفا خواهند کرد.
 *در این رابطه نظر شما چیست؟ کامنت بگذارید
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.