بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

«خوب مُردن» فقط «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 

 «خوب مُردن» فقط

 

 «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...

 

 

 

 حـقـــوق بـشـــر وَ دموکراسی ِ گـــازانـبـــری! ... 

 

 

  فـــرصـت-طـلـبـــی ... 

 

 

 استکبار جهانی از این بازیها زیاد داشته ... 

 

 

 بازی کودکان هم همیشه به نظام طبقاتی بستگی داشته ... 

 

 

 «خوب مُردن» فقط «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...

 

 

 ناخواسته به یاد جنگ ویتنام وُ کره وُ افغانستان وَ ... می-افتم ...

 

 

 پذیرایی وَ استقبال ِ «سازمان ملل متحده-ی

 زَر وُ زور وُ تزویر» ... 

 غَـریـــق به هر خَس وُ خاشاکی پناه می-بَرد ... 

 

 

 «هر کس باد بکارد، توفان درو میکند» ... 

 

 

 «پشت صحنه-ی ایجاد داعش» ... 

 

 

 پَرش بسوی پاداشی جاودان! ... 

 

 

 احترام به حقوق حیوانات! ... 

 

  زیرنویس  وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

نظرات 1 + ارسال نظر
b سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 14:57

مرضی بنام همجنس گرائی

عصر مدرنیزم به لحاظی عصر نھضت جھانی ھمجنسگرایان است و بدین لحاظ به مثابۀ رجعت

جھانی قوم لوط می باشد و عصر لوطیزم یا لاطیزم است زیرا فرھنگ حاکم بر این جماعت ھمانا

لوطی گری و لاطی است . و می دانیم که جماعت لاط و لوطی بیش از ھر امری معروف به لاابالیگری

و عدم تعھد به امور اخلاقی و اجتماعی ھستند . و در عوض دعوی عشق و عاشقی و خدمت بی

شائبه به دیگران را دارند البته خدمات فسق و فجوری و عشرتکده ای و میخانه ای و پا منقلی. و این

نیز دیگر از نشانه ھای آخرالزمان و پایان تاریخ به عنوان عرصه انقراض نسل بشر می باشد . تکّبر و

خود پرستی تا سر حد انکار ھر تعھدی حتّی در قبال نیاز جنسی و ازدواج منشأ اصلی بروز مرض یا

عذابی بنام ھمجنسگرائی است که در مردان تحت عنوان عشق گرائی و تخدیر گرائی وگاه درویش

گرائی و در زنان مدرن تحت عنوان فمینیزم خودنمائی می کند : مکتب اصالت مردانگی و نرینه گی و

اصالت مادینه گی ! و این یک زندگی انگلی و کرم صفتی است چرا که انگل و کرم کدو بطور ژنتیکی در

آن واحد در خودش حامل نرینه گی و مادینه گی است و لذا جانوری خود –گاه می باشد . ولی در

انسان این مرض ژنتیکی نیست بلکه فرھنگی و اخلاقی می باشد و توجیه ژنتیکی و روانی این مرض

یک فریب بزرگ می باشد . این مرض دشمن تعھد و وفا و مسئولیت است و لذا یکمرض کاملاً کافرانه

و فاسقانه می باشد و مبتلایانش در جرگه معذبترین افراد بشری می باشند و جز با توبه از کفر و

فساد اخلاقی علاجی ندارند .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 170

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.