وبلاگ
موسوی، سیدعبدالجواد، خبرآنلاین: حضور تتلو و بهنوش بختیاری در
مراسمی که به اصولگرایان اختصاص داشت خیلی ها را شگفت زده کرد.
آش آن قدر شور بود که بعضی از خودی ها متعرض دوستانشان شدند که
چرا آبروریزی می کنید و از ناطق نوری رسیده اید به تتلو و کنایه
هایی از این دست. اصلاح طلبان هم که حسابی دور برداشته اند و به
سرزنش و تحقیر طرف مقابل پرداختند که: این بود ارزش ها و پاسداری
از انقلاب؟و ...باقی ماجرا. خوب سوژه ای است. من هم بودم حاضر
نبودم به این راحتی از این سوژه بامزه دست بردارم. البته دوستان
اصولگرا در به آب دادن دسته گل هایی از این دست ید طولایی دارند.
دیدار کلاه شاپویی ها و عشق فیلمفارسی ها با جناب حدادعادل هنوز
در خاطره خیلی ها باقی مانده.
من هم تا چند وقت پیش این اتفاقات را صرفا اتفاق می دانستم و
حاصل کم عقلی و یا بی عقلی بعضی از دوستان اما مدتی است که دیگر
این گونه نمی اندیشم. این بزرگواران همینی هستند که می نمایند و
اتفاقا باید بابت این مقدار صراحت و صداقت تشویق شوند.
سیاستمداری که بام تا شام شعار می دهد و رگ گردن کلفت می کند و
به هرکس که هم چون او نمی اندیشد هرگونه دشنام و تهمتی را نثار
می کند باید همنشین چه کسی شود؟ او در ساحت سیاست همان قدر جدی و
معتبر است که تتلو در حوزه موسیقی. در حقیقت اگر بخواهند آن بنده
خدا را ترجمه کنند و جایگاه و پایگاه سیاسی او را در حوزه فرهنگ
و هنر مشخص کنند همین جناب تتلو ظهور خواهد کرد.
آن بابایی که در مقام ریاست یکی از عریض و طویل ترین دستگاه های
فرهنگی کشور آن کارنامه را از خود برجای گذاشت سطح سلیقه و سواد
بصری و هنری اش همین خانم بختیاری است. این ها را از باب تحقیر و
تخفیف کسی نمی گویم. دارم صرفا توصیف می کنم. شما که توقع ندارید
در کنار آن سیاستمدار عبوس و بداخلاق استاد شجریان بنشیند. اگر
روزی استاد شجریان را درکنار آن بنده خدا دیدید باید تعجب کنید
نه حالا که کنار همتای خود نشسته است.
اگر روزی اصغر فرهادی را در کنار آن مدیر فرهنگی سابق دیدید باید
حیرت کنید نه امروز که در کنار هنرپیشه مورد علاقه اش نشسته است.
بالاخره بین علایق و سلایق آدم ها پیوند ارگانیک وجود دارد. نمی
شود شما آدم بداخلاق و عجول و بی انصاف و بد دهنی باشی و صبح تا
شب بتهون و باخ و موتزارت و شجریان و اقبال السلطان و ظلی گوش
کنی. نمی توانی از فرهنگ و رسانه و سینما به کلی پرت باشی اما
هنرپیشه های مورد علاقه ات آل پاچینو و رابرت دنیرو و مریل
استریپ و عزت الله انتظامی و پرویزفنی زاده و علی نصیریان باشد.
نمی شود. با نظام طبیعت و هستی در تضاد است. با عدالت نمی خواند.
بعضی از دوستان گمان می کنند ما با جناب تتلو بحث اخلاقی داریم.
خیر. البته دوستانی که در همه عمر دیگران را از روی ظاهر قضاوت
کرده اند باید پاسخ بدهند که با تتلو و بختیاری چه نسبتی دارند.
فرمود: با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی. اما بحث بر سر ظاهر
این عزیزان نیست. جناب تتلو مظهر ابتذال است. چه وقتی که می
خواند: کی از پشت لباستو می بنده و چه وقتی می خواند: خلیج مسلح
فارس.
مشکل دوستان در این است که گمان می برند هر مظروفی را داخل هر
ظرفی می توان ریخت. ای کاش دست کم کتاب آیینه جادوی مرتضی آوینی
را دقایقی تورق بفرمایند و درباره بحث ظرف و مظروف چیزهایی
دستگیرشان شود.خلاصه کلام این که: دوستان خودارزشی پندار اگر می
خواهند ویترین آن ها تتلو و بختیاری نباشد باید جانِ خود را
دیگر کنند. به تعبیر اقبال لاهوری: جان چو دیگر شد جهان دیگر شود.
با بخشنامه و نصیحت و پند و دستور این اتفاق نمی افتد. باید
سودای دیگرگونه در سر داشت و ...این سخن بگذار تا وقت دگر.
توضیح ضروری: صمیمانه و صادقانه از استاد شجریان بابت این که در
تیتر مطلب نام ایشان را کنار آن بنده خدا آوردم عذرخواهی می کنم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی