بسم الله الرحمن الرحیم
اگه عشق سرش میشد با الاغی مثل من ازدواج نمیکرد! ...
آهو خیلی خوشکل بود. یه روز یه پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جان دوست
داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟
آهو گفت: من خواستگارای زیادی دارم که منو از جون و دل می خوان٬ اما می دونم که
عشقشون موقته و آخرش می رن با یکی دیگه. پس حالا که همه مثل همن بهتره لا اقل به
یکی شوهر کنم که تو رفاه باشم. من یه شوهر پولدار و خون سرد و خشن می خوام. با
این همه ناز وعشوه ای که از خودم سراغ دارم می تونم رامش کنم.
پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ پولدار ازدواج کرد.
شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم. این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه. تا براش عشوه میام جفتک می ندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته٬ می گن شوهرم خره. پولداریشو نمی بینن.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: خونمون به سلیقه مادرشه. خونم مثل طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا یه چیزی بهش می گم عر عر راه می ندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم رو خورد کرده. هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد. همش می گه لاغر مردنی هستم چون موقع ... ٬ ...ش
تا ته توی من جا نمی شه برای همین یه سر به من خیانت می کنه اما من تا به حال به
روی خودم نیاوردم.
حاکم رو به الاغ کرد و پرسید همسرت راست می گه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارا رو می کنی؟
الاغ گفت: زنمه٬ پولشو می دم. این اگه عشق سرش می شد با من خر ازدواج نمی کرد.
عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی