بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

کاش در گربه کمی شرم وُ حیا بود! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 کاش در گربه کمی شرم وُ حیا بود! ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

http://s6.picofile.com/file/8222658884/WA_ADEH8YE_TUX8LY_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8222658468/WA_ADEH8YE_TUX8LY_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8281941150/WA_ADEYE_TUX8LY_1.jpg

 

 

  ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ / ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭُ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ 
 ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴِـﭙـُﺮﺩَﻧﺪ / ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭُ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ؟ 
 ﺭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﭙﺎﻭﻝ َﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ / ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﻭُ ﺑﯿﺤﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ 
 ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭُ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭُ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭُ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ / ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭُ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ 
 ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭُ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ ... / ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ 
 ﺍﯾﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ / ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭُ ﺣﯿﺎ ﺑﻮﺩ!  

   « ایرج میرزا »

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.