بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

شهادت نامه را با خون نوشتم


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 شهادت نامه را با خون نوشتم  

 

 

 http://s6.picofile.com/file/8218662242/SHAH8DAT_AHLE_DARD_3.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8255801450/HOSSAIN_TESHNEYE_LABBEYK_1.jpg

 

http://s4.picofile.com/file/7994317197/HOSAIN_EM8M_BESY8R_SHODY_1.jpeg

 

http://s5.picofile.com/file/8149445742/AASHURAA_NED8YE_HOSAIN_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8246029200/AASHURAA_ASR_SHOHADAA_1.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8218662584/SHAH8DAT_AHLE_DARD_4.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8218663192/SHAH8DAT_AHLE_DARD_1.JPG

 

 

 روز عاشورا وُ شام غریبان
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد می زد
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هُرم ناله هل مَن مُعینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته

 «سید مجتبی شجاع»
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.