«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
درباره من
«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
دامادی قبله عالم، تاجی نبود بر سرِ ما. قبله عالم اگر خادم ایران بود، همه ی
نفوسِ رعیّت از این خاکِ طلا، تاجِ زرنشان می ساختند به نیّت ِ خاطرِ همایونی.
ما، در بندِ خاطرِ همایونی نبودیم وقتِ پوشیدن خلعتِ دامادی. ما را خاطرِ عزیزی به
بند کشید، ما ریسمان طلعتِ خورشید به گردن داریم. و گرنه "پسرِ آشپزباشی" صدایمان
کنند یا "صدر اعظم"، در بند القاب نیستیم. حالا هم، دامادِ شاه نیستیم، همسرِ
بانویی هستیم که خانه دلمان را پادشاهی می کند. علی ایّ حال، شه زاده ها هم گاهی
غریب می شوند در روزگار.
منزلتی که بندِ جقّه ی مبارک باشد، به بادی بند است. باد که شدت بگیرد، کلاهی بر سر
نمی ماند. شه زاده خانمِ ما، ساکن تبعیدِ باغ فین باشد یا اندرونی صاحبقرانیه،
شاهزادگی می کند بر این امیر.
شاهزاده و امیر، هر دو غریب مانده اند. غمِ غربت، بابت دوری از خانه نیست؛
فرسخ-فرسخ راه تا تهران آنقدر به دل بد نمی نشیند که کرور-کرور فرسنگ فاصله تا دل
آدمها؛ از ارباب و رعایا.
لقب "امیر کبیر" اعطا می کنند، اما چه کبریایی وقتی غریبِ ولایتِ خود باشی ... ما "میرزا
تقی" مانده ایم؛ عزّتمان را نه آشپزخانه دربار خفیف کرد، نه القاب همایونی، ملوّن و
ملوّث.
نه خلعت می خواهیم، نه نشان و لقب، نه صدارت و امارت. در این گاهِ خواب آلودگان،
بفرستید فصّاد را گسیل کنند رگ را به او بسپاریم ... "ما آزموده ایم در این شهر بختِ
خویش"... ما خواستیم باقی باشیم در سیاهه ی نیکان. خانه می کنیم در سرای باقی، در
دل های اهل رفق و دوستی با ما و نیّتمان در طول تاریخ ... به دلّاک باشیِ تیغ در
درست راغب تریم تا تخت نشینِ بی حمیّت ... فصّاد را بخوانید بیاید ...
از وبلاگwolfofdeser