«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
درباره من
«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
توی مبل فرو رفته
بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه میخرد، نگاه میکردم. چه مانکنهایی،
چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنابرانگیز.
زنم داشت به گلدان شمعدانی-ای که همیشه گوشهی اتاق است وَرمیرفت وَ
شاخههای اضافی را میگرفت و برگهای خشکشده را جدا میکرد. از دیدن اندام گرد و
قلنبهاش لبخندی گوشهی لبم پیدا شد. از مقایسهی او با دخترهای توی مجله، خندهام
گرفته بود ...
زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمعوُجور کنم.
گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت: «نگاه کن! این گلها هیچ شکل
رزهای تازهای نیستند که دیروز خریدهام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته،
خوشبو و با طراوت. گلهای شمعدانی هرگز به زیبایی و شادابی آنها نیستند اما میدانی
تفاوتشان چیست»؟
بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشارهای به خاک گلدان کرد و گفت: «اینجا!
تفاوت اینجاست. در ریشههایی که توی خاک-اند. رزها دو روزی به اتاق صفا میدهند و
بعد پژمرده میشوند ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و به این زودیها از بین
نمی روند. سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقهاش را به دست گرفت.
کنارش رفتم و گونهاش را بوسیدم. این لذتبخشترین بوسهای بود که بر گونهی یک گل
شمعدانی زدم. قدر گل شمعدانیهای خودتون رو بدونید ...