«حسین پناهی» : و سکوت میکنی ، و فریاد زمانم را نمیشنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
درباره من
«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
در این سرمای زمستان، لباس گرمی را
برای کارتنخوابی روی دیوار مهربانی آویزان کنیم تا فعلا از سرمای کشنده جان سالم
به در برد. اما نباید این فعالیتها باعث غفلت از این پرسش شود که چرا سیاستهای
بازتوزیع ثروت که میتواند بر روی کاهش نابرابریهای اجتماعی تاثیرگذار باشد، در
ایران امروز ناکارآمد شده است؟ چرا بهرغم افزایش روزانهی فعالیتهای خیرخواهانه
در ابعاد وسیع هر روز به شکاف طبقاتی افزوده و نیاز برای انجام این امور بیشتر
احساس میشود؟
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-جامعه:
از آغاز فصل سرما حرکتی به نام «دیوار مهربانی» در شهرهای مختلف ایران شروع شده
است؛ افراد لباسهایی را که لازم ندارند در یک مکان عمومی قرار میدهند تا
«نیازمندان» بتوانند در سرمای زمستان از آن استفاده کنند. در حال حاضر شوراهای شهر
و سرای محلات در برخی از شهرهای ایران نیز با در نظر گرفتن یک مکان و نصب بنری با
شعار «نیاز نداری بذار، نیاز داری بردار» خود را درگیر این برنامه کردهاند. در این
میان برخی معتقدند نیاز به «دیوار مهربانی»، ریشه در مشکلات ساختاریتری دارد که در
این میان کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ مشکلاتی که به بازتولید و افزایش هر روزهی
فقر و نابرابریهای اجتماعی منجر میشوند.
خبرهای متعددی به گوش میرسد که دیوارهای مهربانی در نقاط مختلف کشور سر بلند
میکنند. دیوارهای رها شده در سطح شهر، رنگی به خود میگیرند و چند چوب لباسی بر
آنها نصب میشود. هر کسی که لباسی را نیاز ندارد بر دیوار مهربانی آویزان میکند تا
فرد نیازمندی بتواند آن را بردارد و استفاده کند. یک نیمه شب سرد زمستانی را تصور
کنید که نیازمندی لباس گرمی را از روی دیوار مهربانی بر میدارد و به تن میکند و
از سوز سرمای زمستان نجات پیدا میکند. شهر زیباتر میشود. لبخندی بر لبان نیازمندی
مینشیند و دردهایش اندکی التیام پیدا میکند. سوپرمنهای شهری شادمان از کنش
قهرمانانهی خود در آویزان کردن لباسی بر دیوار مهربانی و انجام وظیفه خطیر انسانی،
رضایتمندانه سر بر بالش میگذراند و بدون عذاب وجدان، شب تاریک و ظلمانی را به یک
صبح آفتابی و زیبا میرسانند. دیوار مهربانی لباس گرمی را به تن نیازمندی میرساند. آیا رسالت دیوار مهربانی تنها
همین است؟ چه چیزی را میتوان پشت دیوار کوتاه مهربانی پنهان کرد؟ دیوار مهربانی، یک حرکت نمادین و نمایشی است. همه ما میدانیم در مقابل جمعیت
نیازمندان شهری و وسعت نابرابریهای اجتماعی موجود، صحبت کردن از اثربخشی دیوار
مهربانی تنها یک شوخی است. پس ما با یک کنش جمعی خیرخواهانه و نمایشی مواجه هستیم.
ممکن است کسی این استدلال را مطرح کند که رسالت دیوار مهربانی این نیست که یک تنه
تمام مشکلات جامعه را حل کند، همین که لباس گرمی به تن سرمازدهی نیازمندی برسد
برای توجیه این فعالیت کافی است . این کارکرد آشکار و زیبای دیوار مهربانی است. اما
بهرغم یکسویِ رنگارنگشده، دیوار مهربانی سوی دیگری نیز دارد. دیوار مهربانی،
مانند امور خیریه دیگر، علاوه بر نمایش زیباییها ، زشتیهایی را نیز در آن سوی
ناپیدای خود، پنهان میکند.
وقتی از یک کنش جمعی نمایشی و نمادین سخن میگوییم به جای گفتن از اثربخشی، بیشتر
بر زیبایی آن تاکید میکنیم. کارکرد پنهان کنش جمعی نمایشی خیرخواهانه که فاقد
اثربخشی خاصی است، ارضای حس انجام دادن کنش اجتماعی است. این کنش معطوف به ابراز
وجود و احساس مفید بودن یک طبقهی اجتماعی است. طبقه متوسط؛ طبقهای که نمیتواند
اثربخشی خاصی در بر طرف کردن مشکلات جامعه داشته باشد و از سوی دیگر فضای غمانگیز
شهر نیز وجدان جمعی او را آزرده میکند، دست به اقدامات ناخودآگاه نمایشی میزند.
جامعهای که نمیتواند برای بر طرف کردن مشکلات خود، کنشی اثربخش داشته باشد، به
اقدامات جمعی نمایشی متوسل میشود. نمایشی که جلوهای زیبا به شهر میدهد، اما
پشتصحنهی غمانگیز این نمایش، هیچ زمانی برای تماشگران افشا نمیشود. شهروندان که
خود هم بازیگر این نمایش و هم تماشاگر آن هستند، از این زیبایی جمعی احساس خرسندی
میکنند.
چرا در جامعهی امروز ایران امور خیرخواهانه در این ابعاد وسیع انجام میشود؟ چرا
تا این میزان از کنشهای جمعی با اثربخشی محدود و مقطعی استقبال میشود؟ آیا مردم
ما مهربانتر از مردم کشورهای دیگر هستند یا این مسئله از جای دیگری ناشی میشود؟
کافیست یک روز در هر شهری که زندگی میکنید کمی با دقت به اطراف خود نگاه کنید.
پوسترهای بزرگ برای جشنوارههای خیریه، تبلیغاتی روزانه برای بازارچههای مختلف
خیریه، موسسات خیریه دولتی و خصوصی عریض و طویل و این روزها دیوارهای خوش و آب رنگ
مهربانی. گروههای متعددی نیز در فضای مجازی تلاش میکنند به امور خیریه بپردازند.
این امر در نگاه اول میتواند نشانهی خوبی باشد. اما در واقعیت چه اتفاقی در حال
رخ دادن است؟
بخشش و انجام امور خیرخواهانه جمعی، از زیباترین صفات انسانی است. اموری که فواید
آنرا نمیتوان تنها به فواید مادی برای نیازمندان محدود کرد. فراگیری حس
نوعدوستی، محبت و همدلی و افزایش امید اجتماعی نیز از اثرات دیگر این امور جمعی
است. بهطور کلی انجام هر فعالیت جمعی، تنش را در سطح شهر کاهش میدهد و باعث
میشود شهروندان از زندگی در شهر خود احساس رضایت بیشتری داشته باشند. اما بهرغم
این که افزایش کنشهای جمعی خیرخواهانه میتواند از این منظر نشانهی خوبی برای هر
جامعه باشد، از منظری دیگر میتواند مسائل دیگری را نیز نشان دهد. در جامعهای که سیاستهای بازتوزیع ثروت به خوبی انجام نگیرد، شکافهای طبقاتی و
نابرابریهای اجتماعی روز به روز افزایش مییابد. این امر تا جایی ادامه پیدا
میکند که کمکم این نابرابریها از زیر پوستهی شهر بیرون میزند و در سطح شهر
دیده میشود. کودکان کار، دستفروشان، بیخانمانها و متکدیان و انواع مشاغل کاذب
دیگر در سطح شهر رخنمایی میکنند.
در این وضعیت جامعهای که نمیتواند برای برطرف
کردن اساسی مشکل، یعنی همان انباشت ثروت در دست عدهای محدود و عدم بازتوزیع ثروت
در میان جمعیت، دست به یک کنش اثربخش بزند، تلاش میکند جلوههای نابرابری را از
سطح شهر بزداید. در پیمانی نانوشته دولت و طبقه متوسط این رسالت را بر دوش میگیرند
تا با هر ابزاری، منظرهای ناخوشایند نابرابری را پاک کنند.
سیاستهای مختلف دولتی، معمولا با محوریت شهرداری آغاز میشود .
اولین اقدام
جمعآوری ضربتی تمام جلوههای نابرابری از جلوی چشمان شهروندان است. کودکان کار از
چهارراهها جمعآوری میشوند، اگر بهطور کلی با دستفروشان برخورد نشود، مکان خاصی
را در یک نقطه از شهر در اختیار آنها قرار میدهند تا روزانه در سطح شهر دیده
نشوند. کارتنخوابها به مراکز موقتی مددکاری انتقال داده میشوند و با متکدیان
برخورد میشود. پیامهای آموزشی مختلفی در نقاط شهر نصب میشود که در مورد عواقب
خرید از دستفروشان و کمک به متکدیان به شهروندان هشدار میدهند و از تلویزیون
برنامههای مختلفی برای نشان دادن آسیبهای مشاغل کاذب برای اقتصاد کشور پخش
میشود.
اما داستان تنها به این فعالیتهای از بالا و نظاممند محدود نمیشود. طبقهی متوسط
باید رسالت تاریخی خود را به انجام برساند. طبقه متوسط وظیفهی رهایی از عذاب وجدان
جمعی و مسئولیتزدایی از خود و دولت را بر عهده میگیرد. انجام امور خیرخواهانه
جمعی با تبلیغات وسیع در دستور کار قرار میگیرد. حرکتی که هماهنگ با سیاستهای
ضربتی دولتی، تلاش میکند فضای زیبا را به شهر بازگرداند. بنرهای رنگارنگ و زیبای
جشنوارههای غذا، بازارچههای زیبای خیریه، جمعآوری پول برای کودکان بیسرپرست،
پرداخت دیهی زندانیان نیازمند و دیوارهای مهربانی که در شهر بر پا میشود. هر روز
ابتکاری نو برای کمک به فرودستان. به جای این که غذای خود را در یک رستوران مجلل
فست فود در سطح شهر میل کنیم به یکی از جشنوارههای غذا میرویم و با خرید یک کاسه
آش، هم شکم خود را سیر میکنیم و هم شکم یک نیازمند را. چه چیزی از
این زیباتر؟
لباسی
که دیگر میلی به پوشیدنش را نداریم روی دیوار مهربانی آویزان میکنیم تا هم خودمان
لباسی نو بخریم و هم لباسی را بر تن کارتنخوابی کنیم. این گونه است که هم حس
نوعدوستی و نیاز طبقه متوسط برای ابراز وجود و فرار از عدم اثربخشی برطرف میشود،
هم نیاز فرودستان برطرف میشود و هم همان سیستم معیوب بازتوزیع ثروت به کار خود
ادامه میدهد. طبقه متوسط شادمان از به انجام رسانیدن وظیفه انسانی خود به امور
روزمره خود ادامه میدهد و فرد نیازمند نیز فردا منتظر میماند تا لباسی روی دیوار
مهربانی آویزان شود و یک وعده غذایی دیگر سر برسد. وضعیت بهگونهای نظم میگیرد که
نیاز فرودستان در امتداد منافع طبقه متوسط و ثروتمندان قرار بگیرد. فرودستی که برای
بر طرف کردن نیاز خود اجازه ندارد دستفروشی کند باید منتظر بماند تا یک نفر وجدانش
ناراحت شود و به این نیاز پیدا کند که حس نوعدوستی خود را ارضا کند. روی دیوار
مهربانی لباسی آویزان کند و از جشنواره خیریه غذایی بخرد. انجام امور خیریه نمایشی
در ابعاد وسیع، بیشتر از این که نیاز فرودستی را بر طرف کند، در خدمت منافع طبقه
متوسط و ثروتمندان و نفع برندگان از تداوم وضع موجود است.
با همهی این اوصاف، شاید این مسئله مطرح شود که وقتی فعلا فرد نیازمندی به یک وعده
غذایی روزانه احتیاج دارد تا زنده بماند، تلاش کنیم فعلا او زنده بماند. در این
سرمای زمستان، لباس گرمی را برای کارتنخوابی روی دیوار مهربانی آویزان کنیم تا
فعلا از سرمای کشنده جان سالم به در برد. اما نباید این فعالیتها باعث غفلت از این
پرسش شود که چرا سیاستهای بازتوزیع ثروت که میتواند بر روی کاهش نابرابریهای
اجتماعی تاثیرگذار باشد، در ایران امروز ناکارآمد شده است؟ چرا بهرغم افزایش
روزانهی فعالیتهای خیرخواهانه در ابعاد وسیع هر روز به شکاف طبقاتی افزوده و نیاز
برای انجام این امور بیشتر احساس میشود؟ انجام مداوم امور خیرخواهانه مقطعی و
نمایشی بدون چشماندازی برای تغییرات بلندمدت، نه تنها در راستای کمک به فرودستان
نخواهد بود، بلکه با کمک به استمرار وضعیت معیوب اقتصادی، منجر به افزایش جمعیت
فرودستان و بیشتر شدن میزان نابرابری خواهد شد.