بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بدتر از بَـــردگـــی ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

http://s6.picofile.com/file/8225894584/ES8RATE_AQ3DATY_1.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8247783034/BARDEGY_1.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8247783400/BARDEGY_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8247784000/BARDEGEE_3.jpg

 

 

 

 

 بدتر از بَـــردگـــی ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  دیر زمانی نیست که دریافته ام وقتی از کسی رنجش و کینه ای به دل میگیرم، درحقیقت برده ی او میشوم؛ او افکارم را تحت کنترل خود میگیرد؛ اشتهایم را ازبین میبرد؛ آرامش ذهن و نیات خوبم را می رباید و لذت کار کردن را از من میگیرد؛ اعتقاداتم را ازبین میبرد و مانع از استجابت دعاهایم میگردد؛ او آزادی فکرم را میگیرد و هرکجا که میروم برایم مزاحمت ایجاد میکند؛ هیچ راهی برای فرار از او ندارم.
تازمانی که بیدارم، بامن است و وقتی که خوابیده ام، وارد رویاهایم میشود؛ وقتی مشغول رانندگی هستم یا وقتی در محل کار خود هستم، کنارم است؛ هرگز نمیتوانم احساس شادی و راحتی کنم ...
 او حتی بر روی تُنِ صدایم نیز تاثیر میگذارد؛ مجبورم میکند تا به خاطر سوء هاضمه، سَر دَرد و یا بی حالی دارو مصرف کنم؛ او لحظات شاد و فَرح بخش زندگی را از من می دزدد ...
 دریافته ام که اگر نمی-خواهم یک برده باشم، نباید در دل نسبت به دیگران کینه و رنجشی نداشته باشم! ...
خود را در آیینه نگریستم وَ دریافتم که ارزش من بیش از یک فکر نا آرام است.

 

 «ناشناس»


 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


برچسب ها: بردگی، کینه، تنفر، آرامش، لذت، شادی، اعتقادات معنوی،

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.