بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

از دزدی عواطف تا آفتابه دزدی ...

 

 

 

   از دزدی عواطف تا آفتابه دزدی ... 

 

 

     با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود 

 

 

   تامل در آمار‌های دوره‌ای پلیس در ماه‌های اخیر حکایت از کاهش نرخ آمار جرائم خشن دارد. جرم‌هایی مانند سرقت‌های مسلحانه که گاه انتشار اخبار و روایات آن‌ها لرزه بر اندام بسیاری مان می‌افکند و هراس و دلهره ناشی از آن، سبب ساز انتقادات بسیاری به مسئولان می‌شد.وضعیتی که قطعا دورشدن از آن، ولو به میزان اندک، خبر بسیار خرسند کننده‌ای به شمار می‌آید که جا دارد پیرو آن از مسئولان و متولیان امر تقدیر و تشکر به عمل آوریم و امیدوار باشیم در سایه تلاش ایشان، این روند کاهشی تا ریشه کنی این دست جرایم ادامه پیدا کند.اما این پایان کار نیست چراکه تقریبا همه آمار‌های منتشر شده توسط نیروی انتظامی کشورمان، در کنار تاکید بر کاهش نرخ این دست جرائم، بر یک افزایش نیز تاکید دارد؛ افزایش نرخ جرائم خرد. جرائمی مانند سرقت تلفن همراه، کف زنی، جیب زنی و سرقت لوازم خودرو. جرائمی که برخی شان حتی به پیگیری خاصی نیز منجر نمی‌شوند.این در حالی است که در نتیجه بحران‌های اقتصادی و افزایش شدید نرخ ارز و طلا، جبران هزینه بسیاری از جرائم خرد دشوارتر از همیشه شده و گاه اوضاع آنقدر وخیم است که ممکن است جبران یک سرقت خرد برای برخی تا مدت‌ها غیرممکن باشد. برای آن‌هایی که حقوق بگیر هستند و خرید یک گوشی تلفن همراه هوشمند جدید برایشان به غایت دشوار است.

افرادی که در تنگنای مالی شدید، برای تامین مایحتاج روزمره خود نیز با مشکلات فراوانی مواجه هستند و در نتیجه اگر تلفن همراه شان سرقت شود، بعید است چند میلیون تومان برای خرید گوشی دیگری داشته باشند. مثالی که می‌شود به دیگر کالا‌های مورد علاقه سارقان هم بسطش داد؛ مثل ضبط و باند یا چرخ خودرو‌ها و امثال آن.درباره مال باختگانی سخن می‌گوییم که روز به روز بر شمارشان افزوده می‌شود؛ این را آمار‌های ارائه شده توسط پلیس نشان می‌دهد که حکایت از افزایش نرخ جرائم خرد دارد. جرایمی که بعید است در اطرافیانمان کسی از زمره آسیب دیدگانش نباشد و درباره آثار سوء ناشی از وقوع آن‌ها نشنیده باشیم و چیزی ندانیم. اما آیا آسیب‌های وارد آمده به این افراد، محدود به ضرر و زیان مالی‌ست؟ این پرسشی است که در گفت‌وگویی کوتاه با مال باختگان، به پاسخ‌های تلخی می‌رسد. پاسخ‌هایی که اگر افراد مال باخته، تلفن همراه شان را از دست داده باشند، گاه به طرح مسائلی مانند سو استفاده از انسان دوستی ایشان منجر می‌شود. نوع دوستی‌ای که ایشان نشان داده‌اند تا سارقی که خود را رهگذر نشان داده و از ایشان آدرس می‌پرسد را راهنمایی کنند غافل از اینکه در حال قدم گذاشتن به دام وی هستند. دام‌هایی که در بسیاری از جرائم خشن نیز برای مردم پهن می‌شوند و در نهایت به زورگیری یا سرقت خودرو یا حتی جرائم سیاه گره می‌خورد. بلایی که نه فقط مال و آبروی این افراد بی خبر از همه جا را، که انسان دوستی شان را نیز هدف قرار می‌دهد و گاه به ربودن آن منجر می‌شود. ربودن خاموش عواطف و احساسات انسانی افراد جامعه!

بلایی که می‌شود حدس زد فرجام آن برای آینده جامعه چیست. جامعه‌ای که در آن شهروندان به افراد مجزا از هم تبدیل می‌شوند که می‌ترسند به هم اعتماد کنند و حتی سوالات یکدیگر را پاسخ دهند. افرادی که باید خیلی ساده انگار باشیم تا تصور کنیم در کنار هم قرارگرفتن شان، جامعه تشکیل می‌دهد، بلکه باید انتظار داشته باشیم که تکیه شان بر فردیت، موجب بروز مشکلاتی بزرگ‌تر در آینده شود. درباره آسیب‌هایی سخن می‌گوییم که از جمله آثار آن، ندید گرفتن زشتی‌ها و کاستی‌های جامعه است که در دراز مدت، مسبب شکل گیری بزه کاران و گرایش آن‌ها به ارتکاب جرایم مختلف و خشن خواهد شد و نتایج آن به عموم القا خواهد کرد که بیش از پیش احتیاط کنند و مراقب خود باشند چراکه خطر در کمین ایشان است.چرخه‌ای از ناخوشی و ناملایمتی که روز به روز وسیع‌تر می‌شود و ارزش‌های انسانی بیشتری را در خود فرومی‌کشد و از بین می‌برد. وضعیتی که برای مقابله با آن، باید از همین امروز دست به کار شد و سلسله اقداماتی را در دستور کار قرار داد. اما چه کسی یا کدام نهاد مسئول این کار هستند و اصلا در رسیدن به وضع فعلی چه کسی را باید مورد سرزنش قرار داد؟

شاید ساده‌ترین کار این باشد که مسولان را شماتت کنیم و چه بسا برخی از مسئولان در این خصوص شایسته شماتت هم باشند، اما آیا خودمان در این زمینه بی تقصیریم؟ اگر این گونه فکر می‌کنید بد نیست کمی با خود خلوت کرده و خاطرات تان را مرور کنید تا دریابید چند بار حین رانندگی به خودروی دیگر زده‌اید و قصور خود را گردن نگرفته‌اید یا چند بار آینه خودرویی پارک شده را شکسته‌ای و به روی خود نیاورده‌اید.مروری که می‌شود جامع ترش کرد تا به عبور از خط ویژه یا معکوس راندن در خیابان یک طرفه یا پارک کردن‌های منجر به راه بندان یا پیچیدن بدون راهنما زدن یا رعایت نکردن نوبت در صف بانک یا مزاحمت برای همسایگان یا انبوه مسائل ریز و درشت دیگری برسد که اگرچه جرم نیستند و حداکثر تخلف نام دارند، اما همان بلایی را بر سر انسان دوستی و گوهر‌های ارزشمند وجود آدمی می‌اورند که سرقت‌های خرد می‌آورد؛ سرقت عواطفی ذی قیمت و گرانبها که نه در آمار پلیس می‌آید و در نه در هیچ آمار دیگری و وقتی در آمار‌ها هم جایی ندارد، لاجرم نباید توقع دیده شدن اش را داشت!...     

 

 

 تهیه وَ تدوین : عبد عاصی  

کـــار خُــــدا ...

 

 

 

 کـــار خُــــدا ... 

 

 

    پادشاهی بود که حساب وُ کتاب سرش میشد وُ برخلاف خیلیها اهل «حـــرف حـسـاب» بود. یکروز که تو فکر رفتار وُ گفتار وزرای خودش بود، به فکرش رسید که اول از وزیر اعظم شروع کنه، بعد بقیه وُزرا ؛ آخه انتخاب اونا به عهده-ی نخست وزیر یا بقول قدیمیآ ، وزیر اعظم بود ، پس لازم بود که اونو درست وُ حسابی مَحَک بزنه وُ ببینه که «چند مَرد حلاجه» ... به اون گفت : سه تا سؤال ازت دارم وَ تا فردا وقت داری جواب بدی. سؤالها اینه :

 1_خداوند متعال چی میخوره؟

2_ چی می-پوشه؟

3_ کارش چیه؟

    وزیر اعظم هر چی فکر کرد ، نتونست جوابی پیدا کنه ؛ بالاخره تصمیم گرفت از نوکر پیرش بپرسه ، آدم سَرد وُ گرم چشیده-ای که اهل چند وُ چون بود وُ وقتهای بیکاریش ، خصوصا شبها رو با عبادت وُ تفکر میگذروند. سالهای سال هم بود که تو اون خونواده خدمت کرده وَ به همه ثابت شده بود که آدم دانا وُ فهمیده-ایه ، اسمش هم «سلیم» بود.

    وزیر اعظم ، در خلوت ، راجع به سؤالهای پادشاه با سلیم صحبت کرد وُ ازش کمک خواست. اون هم طولی نکشید که جواب سؤالهای پادشاه رو به وزیر اعظم گفت.

    فردای اونروز ، وزیر بخدمت پادشاه رفت ، سلیم رو هم با خودش برده بود که اگه لازم شد به شاه نشون بده که بعله ، نوکر خونه-زاد ما سَرش به تنش می-ارزه ، بلکه از این «مُفت-خورهای درباری» هم یک سَر وُ کله بالاتره! ...

    شاه وقتی جواب سؤالها رو شنید ، سری تکون داد وُ گفت :

_ وزیر اعظم ، این جوابها رو تو پیدا نکردی. اگه راستش رو بگی «در امانی» ، و گر نه ...

_ فدای خاک پای قبله-ی عالم! کی جرئت داره خلاف به عرض مبارک همایونی برسونه! اونم با این هوش وُ ذکاوت مقام عظمای سلطنت ... حقیقت قضیه اینه که تمام جوابها رو همین آقا «سلیم» دادن.

_ خَب ، سلیم ، خودت یکبار جواب سؤالها رو به ترتیب بگو ببینیم چی در چَنته داری.

_ جواب اول: خداوند رحیم ، غم بنده-هاشو میخوره. جواب دوم : خداوند غفار الذُنوب، گناهان بندگانش را می-پوشاند. جواب سوم : کار خدا عمل به «حکمت»-ست ...

   _ یعنی حکمت او این بوده که تو به داد وزیر اعظم برسی وُ او را از معزول شدن نجات دهی ؛ از این به بعد تو در خفا ، برای حفظ آبروی وزیر اعظم ، مشاور وُ راهنمای او باش ، هر چند اگر آبروی سلطنت در میان نبود ، باید او را کنار میزدم وَ ترا جاشین-ش میکردیم!!! ... 

 

 

 نـــوشـتـــه : عـبـــد عـــا صـی  

 

از خبرهای بودار تا بوهای خبرساز


از خبرهای بودار تا بوهای خبرساز

 

از خبرهای بودار تا بوهای خبرساز
  خبرآنلاین ، فرزین پورمحبی: «مصیبت» در کشور ما حل یا فصل نمی‌شود بلکه از شکلی به شکل دیگری درآورده می‌شود!

 یعنی در ابتدا مصیبتی سوژه شده و سر همه گرم آن می‌شود اما در ادامه؛ سوژه بعدی،دست گرفته می‌شود و سوژه قبلی-بدون رفع و رجوع- دست به سر می‌شود و همینطور تا آخر؛ به‌ترتیب آخرین خبر،خبر روز می‌شود! ضرب‌المثلش هم با اندکی دخل و تصرف این می‌شود: «نو که شود دل‌آزار، کهنه شود بی آزار»
  البته اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را ببینم اینهم یک نوع روش درمان برای مداوای دردهای جامعه است. بعنوان مثال؛ وقتی انگشت یکی درد کرد و جعبه کمک‌های اولیه نبود؛ فقط کافیست با حفظ آرامش، به چشمان شخص مصدوم نمک پاشیده شود تا درد انگشت، فراموشش شود! برای مداوای سوزش چشمانش هم؛ سوزنی به نقاط حساس بیمار زده شود! طبعا برای درمان درد سوزن هم؛ باید به کیس مورد نظر شئی تیزتری فرو کرد و همینطور تا آخر... فقط باید توجه داشت در کلیه این مراحل حفظ خونسردی و زدن لبخندی از نوع ریاست جمهوری برای همراه بیمار ضروری است. 

این روش مزایای دیگری هم دارد، یکیش اینکه سالیانه به میزان  ۱۲۳۴۵۶۷۸۹ دلار از خروج ارز جلوگیری می‌کند. فرض بفرمایید زبان مان لال اگر سالیانه ۵۰ اتوبوس در اثر استهلاک ترمز سقوط کنند و یا ۱۰ مدرسه در اثر عدم سیستم گرمایشی مناسب آتش بگیرند، کدام یک از دو روش زیر مقرون به صرفه‌تر است؟

۱-وارد کردن سیستم ترمز و گرمایشی از کشورهای بیگانه و در نتیجه وابستگی به آنان؟

۲- پخش یک فیلم صحنه‌دار و یا دعوای نماینده‌ای مسئله‌دار و منحرف کردن داستان‌های بودار؟! 

مزیت دوم روش فوق هم این است که: تمام سوژه‌های تولید شده در سال حمایت از تولید ملی به دست متخصصان داخلی و مسئولین دلسوزمان تولید می‌شوند. قبول بفرمایید تولید و بعبارتی درآوردن سوژه‌هایی مانند: «خودت بمال»؛ «داستان‌کربلای ۴» ؛ «لنگ بپوشید» ؛ «تحریم تاثیری ندارد» ؛«آوار شدن پلاسکو» «ریزش معدن و مترو» ؛ «مفقود شدن دکل نفت و مخابرات»؛ «اختلاس»؛ «سلطان بازی» و... کار هر کس و ناکسی نیست و نیاز به چندین نفر ساعت فکر و خیال دارد؛ البته بیشتر: خیال! بی‌خیال... حتی اگر مسئول محترمی و یا تئوربسین‌هایی از قبیل استاد ازغدی ؛ عباسی و ... از تولید سوژه عقب بمانند آنگاه ماه و ابر و خورشید دست به کار می‌شوند تا کشورمان بی‌سوژه نماند. یعنی همان حادثه‌های طبیعی و غیرمترقبه‌ای که خبر نمی‌کنند ناگهان خبرساز می‌شوند و یکی یکی چترشان بر سرمان باز می‌شوند! ازسیل و زلزله بگیرید تا وارونگی هوا و آتشفشان و خشکسالی و مگس‌های سفید! جتی اگر هواپیمای خودی سقوط نکند هواپیمای کشورهای دیگر -مثل ترکیه- یک راست می‌آیند و در ایران عزیزمان سقوط می‌کند! 

اخیرا هم در حال تجربه شکل جدیدی از سوژه‌ها هستیم. چون تا به حال فقط با خبرهای بودار درگیر بودیم اما هم اکنون خود بو هم خبرساز شده است! بگذریم از اینکه چه کسی بو داده است نکته جالب ماجرا اینجاست که همه آنرا به گردن دیگری می‌اندازند و هیج‌کس مسئولیت آن را بعهده نمی‌گیرد حتی داعش! درست مانند «صدای مشکوک» در سریال دایی جان ناپلئون! خب؛ فداکاری را برای چنین مواقعی ساخته‌اند؛ –گلاب به روی مسئولین- بر همین اساس بنده بدین‌وسیله مسئولیت این بو را بعهده می‌گیرم و از همگان بایت این کار بی‌تربیتی عذرخواهی می‌نمایم!     


 

  تهیه وَ تدوین : عبد عاصی  

مرگ تدریجی با این خوراکی ها!

تمام غذاهایی که در روغن زیاد سرخ می شوند حاوی ماده خطرناکی به نام «آکریلامید» هستند. چیپس سیب زمینی نیز این شرایط مستثنی نیست.

آیا می دانستید که برخی غذاهایی که روزانه مصرف می کنید به آرامی در حال کشتن شما هستند؟ بیشتر ما تعدادی از این غذاها را در برنامه غذایی خود داریم، اما ترکیب آنها با یکدیگر به شکل گیری ترکیبی مرگبار منجر می شود، از این رو، باید تغییراتی را در رژیم غذایی خود ایجاد کنید.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "هلثی وایب"، آنچه مصرف می کنید را تجزیه و تحلیل کرده و انتخاب گزینه های سالم و درست را مد نظر قرار دهید. مصرف مواد غذایی که در ادامه به آنها اشاره شده است می توانند به فشار خون بالا، کلسترول بالا، بیماری قلبی، بیماری آلزایمر، و حتی سرطان منجر شود. البته افزایش وزن، چاقی، اضطراب و افسردگی را نیز فراموش نکنید.

رب گوجه فرنگی کنسروی

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

رب گوجه فرنگی کنسروی همانند قاتلی در لباس مبدل است. رب گوجه فرنگی کنسروی منبعی پنهان برای قند است و احتمالا هرگز فکر نکرده اید که این محصول می تواند موجب افزایش خطر چاقی، دیابت، بیماری قلبی، و حتی پوسیدگی دندان شود. برای پرهیز از این شرایط، از گوجه فرنگی تازه برای تهیه رب استفاده کنید یا پوره گوجه فرنگی بدون شکر یا نمک اضافه را انتخاب کرده و ادویه های دلخواه خود را به آن اضافه کنید. اگر هم مجبور به استفاده از رب های کنسروی هستید، حداقل برندهایی با محتوای قند و سدیم کمتر را انتخاب کنید.

نوشابه

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

نوشیدنی های گازدار یا نوشابه ها یکی از بدترین دشمنان سلامت شما هستند. آنها می توانند در هر چیزی از پوست تا سطوح قند خون، هورمون ها و خلق و خو اختلال ایجاد کنند. نوشیدنی های گازدار سرشار از قند، رنگ های غذایی و مواد نگهدارنده هستند. نمونه های بدون قند نیز انتخاب هایی سالم‌تر محسوب نمی شوند زیرا حاوی شیرین کننده های مصنوعی مضر هستند. آبمیوه ها و اسموتی هایی که تازه در خانه درست می شوند بهترین گزینه برای جایگزینی با نوشابه ها هستند.

شکر

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

اگر به خوراکی های شیرین علاقه دارید، روش های سالم‌تری برای فرو نشاندن هوس های شیرین شما وجود دارند. شکر اعتیادآور است و جدا از افزایش قند خون و ایجاد چربی، می تواند به بیماری قلبی نیز منجر شود. تا حد امکان از شکر پرهیز کنید تا خطر دیابت، سرطان، چاقی، بیماری قلبی، و بسیاری موارد دیگر کاهش یابد. به جای شکر از شیرین کننده های طبیعی، مانند عسل و استویا استفاده کنید و مصرف میوه ها را مد نظر قرار دهید.

کالباس

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

کالباس یک ماده غذایی سرشار از نیترات، سدیم، مواد نگهدارنده و مواد افزودنی است. تمام این مواد می توانند خطر سرطان، بیماری قلبی، دیابت، مشکلات رفتاری و دشواری در یادگیری در کودکان را افزایش دهند. بهترین گزینه پرهیز از مصرف کالباس است، اما اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، حداقل نمونه های با کیفیت بالا را انتخاب کرده و میزان مصرف را محدود کنید.

روغن نباتی

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

برخی انواع روغن نباتی از محصولات تراریخته تهیه می شوند که هیچ ایده ای درباره آثار بلند مدت آنها نداریم. افزون بر این، روغن های گیاهی حاوی چربی های ترانس خطرناک و مضر هستند که می توانند محرک بیماری قلبی عروقی، چاقی، سرطان، و بیماری آلزایمر باشند. روغن های نباتی تصفیه شده حاوی رادیکال های آزاد هستند که می توانند موجب سرطان، تسریع پیری، و انواع مختلف مشکلات دیگر شوند. روغن زیتون، روغن نارگیل و روغن آووکادو جایگزین هایی سالم برای روغن نباتی هستند.

مارگارین

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

مارگارین محصولی سالم محسوب نمی شود. مارگارین از روغن های نباتی هیدروژنه تهیه می شود و غیر طبیعی‌تر از آن چیزی است که تصور می کنید. چربی های ترانس موجود در مارگارین می توانند به قلب و رگ های خونی آسیب رسانده و سطوح کلسترول را بر هم بزنند. کره جایگزین سالم‌تری نسبت به مارگارین محسوب می شود. از جایگزین های سالم‌تر نیز می توان به روغن زیتون و روغن آووکادو اشاره کرد.

هات داگ

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

هات داگ سرشار از مواد نگهدارنده است که می توانند به سلامت انسان آسیب وارد کنند. حتی برخی کارشناسان آثار مصرف هات داگ را با آثار سیگار کشیدن مقایسه کرده اند. همچنین، هات داگ سرشار از سدیم و سمومی است که خطر سرطان را افزایش می دهند. اگر همچنان نمی توانید از مصرف هات داگ پرهیز کنید، حداقل نمونه های فاقد مواد شیمیایی را از فروشگاه های ارگانیک خریداری کرده و میزان مصرف را محدود کنید.

چیپس سیب زمینی

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

تمام غذاهایی که در روغن زیاد سرخ می شوند حاوی ماده خطرناکی به نام «آکریلامید» هستند. چیپس سیب زمینی نیز این شرایط مستثنی نیست. آکریلامید خطر سرطان های روده بزرگ، پستان، پروستات، و رکتوم را افزایش می دهد. از چیپس سیب زمینی پرهیز کنید یا نمونه های سالم‌تر آن را در خانه با افزودن اندکی نمک و روغن زیتون به سیب زمینی و قرار دادن در فر تهیه کنید.

چاشنی های سالاد آماده

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

چاشنی های سالاد سرشار از شکر، رنگ های مصنوعی، و شربت ذرت با فروکتوز بالا هستند. افزودن این چاشنی ها به سالاد می تواند تمام فواید سلامت آن را از بین ببرد. از آبلیموی تازه، سرکه سیب، یا سرکه بالزامیک به همراه روغن زیتون به عنوان چاشنی سالاد سالم استفاده کنید.

شیرین کننده های مصنوعی

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

شیرین کننده های مصنوعی انتخابی بهتر از شکر محسوب نمی شوند و حتی می توانند از آن بدتر نیز باشند. شیرین کننده های مصنوعی مانند آسپارتام، نئوتام، اسسولفام پتاسیم و غیره ممکن است حاوی کالری کمتری باشند، اما همچنان خطر دیابت، پرفشاری خون، بیماری قلبی، و سندرم متابولیک را افزایش می دهند. استویا، عسل، و شربت افرا جایگزین های سالم‌تری برای شکر هستند.

الکل

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

الکل سرشار از کالری است و موجب کم آبی بدن، آسیب کبد، افزایش وزن، افسردگی و مشکلات پوستی می شود. ناتوانی در تصمیم گیری یکی دیگر از آثار منفی نوشیدنی های الکلی است. اگر دوست ندارید به بدن خود، از مغز تا کبد و پوست، آسیب وارد کنید، مصرف الکل را کنار بگذارید.

نان سفید، آرد تصفیه شده

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

نان های سفید از آرد تصفیه شده تهیه می شوند. آرد سفید فاقد مواد مغذی مانند فیبر، مواد معدنی و ویتامین هاست و در حقیقت، رنگ سفید زیبای نان به بهایی سنگین حاصل شده است. مصرف نان های سفید خطر افزایش وزن، آسیب غده تیروئید، و آسیب اندامی را افزایش می دهد. محصولاتی که از غلات کامل (سبوس‌دار) تهیه شده اند، انتخاب سالم‌تری محسوب می شوند.

لبنیات

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

شیر نخستین غذایی است که پس از تولد مصرف می کنیم، اما شیر مادر با شیر گاو بسیار متفاوت است. همچنین، با افزایش سن، انسان با عدم تحمل لاکتوز، قند موجود در شیر، مواجه می شود. مصرف محصولات لبنی با جذب پایین مواد مغذی، سرطان، آرتریت، میگرن، آلرژی ها و آسم پیوند خورده است. شیر بادام یا شیر نارگیل گزینه هایی سالم‌تر محسوب می شوند.

گوشت های باربیکیو شده

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

بوی گوشت های باربیکیو شده فوق العاده است و پرهیز از مصرف آنها دشوار، اما بهتر است تا حد امکان از این خوراکی های لذیذ پرهیز کنید. مواد شیمیایی که طی این روند وارد گوشت می شوند با افزایش خطر سرطان های پانکراس و پستان پیوند خورده اند. اگر نمی توانید به طور کامل از گوشت های باربیکیو شده پرهیز کنید، حداقل مصرف آنها را محدود کرده و افزودن گیاهان دارویی، مانند رزماری، به غذای خود برای کاهش مواد سرطان‌زا را مد نظر قرار دهید.

انرژی بار

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

انرژی بارها ممکن است برای ورزشکاران که به افزایش سریع انرژی بدن خود نیاز دارند، ضروری به نظر برسند، اما این برای همه صادق نیست. انرژی بارها حاوی قند فراوان، شربت ذرت با فروکتوز بالا، مواد نگهدارنده و چربی های ترانس هستند. پس اساسا آنها محصولاتی سرشار از کالری، قند و مواد تشکیل دهنده مصنوعی هستند که همانند یک بمب ساعتی عمل می کنند.

فست فود

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

فست فودها خوشمزه هستند و به راحتی آماده می شوند. اما آنها سرشار از چربی های ترانس، قند، نمک، مواد نگهدارنده، مواد افزودنی، رنگ های غذایی و دیگر مواد شیمیایی هستند که عطر و طعم این غذاها را بهبود می بخشند. فست فودها می توانند خطر دیابت، بیماری قلبی عروقی، سرطان، اختلالات خلقی، افزایش وزن، اختلالات متابولیک و غیره را افزایش دهند. اگر نمی توانید از آنها پرهیز کنید، حداقل میزان مصرف را محدود کنید.

گندم

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

گندم حاوی کربوهیدارتی است که سطوح قند خون را به طور ناگهانی و سریع افزایش می دهد. این شرایط می تواند تولید انسولین زیاد و افزایش وزن را به همراه داشته باشد. با گذشت زمان، پانکراس با بار کاری بیش از حد مواجه شده و بدن در برابر انسولین مقاوم خواهد شد و در نهایت ابتلا به بیماری دیابت در انتظارتان خواهد بود. سطوح بالای قند خون تولید ترکیباتی که روند پیری را تسریع می کنند را موجب شده، از این رو، با بروز چین و چروک زودرس در پوست خود مواجه خواهید شد. بدون تردید، تسریع پیری و افزایش احتمال ابتلا به دیابت مسائل کوچکی نیستند.

غلات صبحانه

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

غلات صبحانه به رغم ظاهر جذاب و رنگارنگ خود محصولاتی بی خطر نیستند. آنها سرشار از قند، رنگ های مصنوعی، مواد نگهدارنده، محصولات تراریخته و اغلب فاقد مواد مغذی هستند. جو دوسر به همراه مقداری میوه تازه یا خشک انتخاب سالم‌تری محسوب می شود.

آبمیوه های تجاری

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

آبمیوه های تجاری اغلب حاوی شکر افزوده، رنگ های غذایی، و مواد نگهدارنده هستند و روند پاستوریزه کردن نیز می تواند بسیاری از مواد مغذی آنها را از بین ببرد. تهیه آبمیوه از میوه های تازه در خانه انتخابی سالم‌تر است.

نمک

غذاهایی که به آرامی شما را می‌کشند!

نمک نقش مهمی در تنظیم فشار خون دارد. اگر بیش از حد نمک مصرف کنید، با پرفشاری خون و افزایش خطر بیماری قلبی عروقی مواجه می شوید، که از دلایل اصلی مرگ و میر انسان ها در جهان است. نیازی نیست نمک را به طور کامل از ژیم غذایی خود حذف کنید، اما باید مقدار مصرف آن محدود باشد. غذاهای فرآوری شده حاوی سدیم فراوان هستند و باید به مصرف آنها نیز توجه داشته باشید.

برچسب ها: مرگ تدریجی، خوراکیهای مهلک، افزودنیهای مهلک،


با ترفند زیرآبی رفتن، نهایتا به کجا میروید؟


 با ترفند زیرآبی رفتن، نهایتا به کجا میروید؟      

 

  هیچکس نیست که تو این دنیا مشکلاتی نداشته باشه، یکی کمتر، یکی بیشتر ... شاید بعضی از شما به این نتیجه رسیده باشد که چه در بهترین وضعیت، وَ چه در بدترین آن ، گریزی از این سختیها وَ چالشها وجود ندارد، در واقع هر کسی نسبت به اوضاع خودش محکوم به تلاش یا رها کردن آنهاست، مثل زندانی-ای که محکوم به تحمل حُکم صادره-ست ... در حقیقت ما همه در این دنیا مسافر زندانی-ای هستیم، وَ روزی آزاد میشویم تا به دیار باقی برویم. کسیکه این باور را دارد ، قاعدتا به کرامت، رحمت، وَ توبه-پذیری خداوند معتقد-ست وَ میداند که او هر کسی را نسبت به توان وُ استطاعتش وَ تلاشهای مثبت وُ منفی-اش در دنیای فانی، مورد قضاوت وَ سنجش قرار میدهد.

 بقول کسیکه یک جُو معرفت وُ صداقت دارد : «شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، ولی درهای رحمت خدا برای کسیکه بخواهد، همیشه باز-ست ؛ چرا انقدر به فکر فرار وُ "زیرآبی" رفتنید»؟! ...  او میگوید: «خدا که فقط خدای آدمهای خوب نیست، خدای گناهکاران هم هست. همه-ی بندگانش را دوست دارد ؛ آغوش او بروی همه توبه-کاران بازست، اگر نبود نمیگفت "صدبار اگر توبه شکستی بازآ". نمیگفت "بدترین گناه به درگاه من یاس وُ ناامیدی-ست"» ... پس ما مختاریم که راه خود را انتخاب کنیم. یادمان باشد که «هیچوقت برای خدا شمشیر را از رو نبندیم»؛ اگر رگ غیرت وُ غضبش به جوش آید ، فقط کافی-ست که پشه-ی ریزی را به مغز شما مامور کند ... وَ نمرود دیگری را به نمایش گذارد.      

   نوشته : عبد عاصی 







 





احتمال عــفــو بابک زنجانی ...


 

                                                                                              

    با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود 

 

به گزارش جماران، وکیل بابک زنجانی درباره اجرایی شدن حکم وی گفت: رأی دیوان عالی می‌گوید اگر آقای زنجانی استرداد وجه و اظهار ندامت کند مورد عفو قرار می‌گیرد

رسول کوهپایه‌زاده،‌ درباره آخرین وضعیت پرونده بابک زنجانی گفت: اتفاق جدید دراین پرونده رخ نداده است و ما در تکاپوی بازگشت وجه هستیم.

وی درباره بازگشت بدهی موکل خود به شرکت نفت عنوان کرد: آقای زنجانی حدود ۲ میلیارد یورو بدهی دارند که بخشی از آن از طریق فروش اموال داخلی پرداخت شده است و بخشی دیگر قرار بود با بازکردن حساب مشترک با شرکت نفت صورت گیرد که تاکنون این اتفاق نیفتاده است.

این وکیل دادگستری درباره پرداخت میزان بدهی موکل خود به شرکت نفت تا به امروز گفت: بر اساس آنچه که معاون دادستانی تهران در دادگاه اعلام کرده تاکنون ۲ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان از وجوه بازگشته است.

وی درخصوص این‌که دادستان اعلام کرده است تنها مانع برای اجرای حکم بابک زنجانی همین بازگشت وجوه است،‌ آیا حکم پرونده همچنان باز است، گفت: دیوان عالی کشور حکم آقای زنجانی را در چند صد صفحه اعلام کرده و اتهام وی را افساد فی‌الارض و مجازات اشد بیان می‌کند اما در انتهای همین حکم می‌گوید «بدیهی است در صورت استرداد اموال و اظهار ندامت، پشیمانی و توبه محکوم علیه مذکور استحقاق برخورداری از مقرارت ذیل ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی را خواهد داشت»

کوهپایه زاده تصریح کرد: ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی مساله عفو را بیان می‌کند؛ به عبارتی دیگر رئیس قوه قضائیه می‌تواند از مقام معظم رهبری درخواست عفو محکوم علیه را داشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: این صراحتی است که در حکم آمده است؛ یعنی همان مرجعی که تشخیص داده است آقای زنجانی مفسد فی الارض است صراحتا اعلام کرده است درصورت استرداد اموال و اظهار ندامت استحقاق برخورداری از ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی را داراست.

این وکیل دادگستری تاکید کرد: رأی صادره از صدر تا ذیل معتبر است و مسئولان قضائی هم اعلام کرده اند اگر آقای زنجانی بتواند پول‌ها را بگرداند قائل به تخفیف خواهند شد. آقای زنجانی هم باتوجه به اینکه موضوع مرگ و زندگی در میان است، آنقدر هوشمند است که بخواهد این کار را انجام دهد.

وکیل بابک زنجانی با بیان اینکه اصل بر همکاری همه طرف‌های پرونده است، اظهار داشت: مطالب را به مراجع ذی صلاح قضایی منتقل کردیم تا راهکار لازم پیدا شود.

وی در پاسخ به این سوال که میزان اموال و دارای موکلش چه میزان است و آیا می‌تواند این بدهی را پرداخت کند، گفت: بحث سر این است که این پول بازگردد، شرکای آقای زنجانی هم تقبل کرده‌اند استرداد وجه صورت گیرد،‌ باید بر أساس مکانیزم و قراردادی که با شرکت نفت در این خصوص منعقد شده همکاری لازم انجام شود تا امکان تسویه بدهی فراهم شود.

کوهپایه‌زاده تاکید کرد: البته با بحث تحریم این وضعیت دچار پیچیدگی خاصی شده است که امیدواریم با درایت و واقع بینی برطرف شود.

  تهیه و تدوین : عبد عاصی    
برچسب ها: عــفــو بابک زنجانی، دو میلیارد یورو بدهی زنجان، حکم بابک زنجانی، اتهام مفسد فی الارض، تــــوبــــه بابک زنجانی،

تــــرس از حـــرف مَـــردُم ...


 

     

  تــــرس از حـــرف مَـــردُم ... 

 


 

















کشاورز فقیری بود که چند سالی مزرعه-ی کوچکش محصولی نمیداد و از مال دنیا فقط یک بزغاله براش مونده بود وُ یک کلبه-ی کاهگلی ... کار وُ بارش انقدر زار شد که به ناچار یکروز راهی شهر شد تا بزغاله-شو تو چارشنبه بازار بفروشه. تو راه دو تا دزد به بزغاله-ش طمع کردن وَ میخواستن به هر کلکی شده، اونو از چنگش بیرون بیارن. دیدن کشاورز آدم قُلچُماق وُ قوی هیکلیه وَ فقط با کلَک وُ حُقه-بازی شاید بتونن به هدف-شون برسن. رفتن جلو وَ کارشونو با












چرب-زبونی شروع کردن:

_ خدا قوت همشهری ... چی شده این سگ بیچاره رو روی شونه-ت سوار کردی؟

_ کودوم سگ! این بزغاله-ست.

_ خدا شفات بده ، حواس پرتی گرفتی؟

_ سر به سرم نذارین، خودم کم مصیبت دارم ...

_ آخه تقصیر خودته. سگ اهلی رو که کسی کول نمیکنه، ما برآ خودت میگیم. نیگاش کنین بیچاره چقدر هم خسته شده. خدا شفات بده، ما رفتیم. 

 این دو نفر که دیدن حریف کشاورز روستایی نمیشن، شریکی پیدا کردن وَ اونو به صحنه-ی حقه-بازی-شون فرستادن. این مرد هم رفت پیش کشاورز وُ همون حرفآ وُ همون بازی رو تکرار کرد، البته پیاز-داغشو زیادتر کرد وُ جدی-تر نقش بازی کرد. این بار هم حقه-ی دزدها کارگر نشد، فقط شک وُ شُبه-ش بیشتر شد که نکنه حواس-پرتی گرفته باشه وُ سگ همسایه رو بجای بزغاله-ش به کول کشیده. فورا بزغاله رو گذاشت زمین وُ دستی به سر وُ کول اون کشید تا بیشتر مطمئن بشه. همین کارو کرد، ولی انگار یک چیزی مثل هول وُ هراس تو دلش چنگ میزد، تو گویی تو دلش رخت می-شُستن ... با خودش میگفت نکنه خُل وُ چل شده باشم ؛ جواب اهل وُ عیالمو چی بدم؟ به هَمولایتی-هام چی بگم؟ فکر نکنم که حتی برآ چوپونی گوسفنداشون هم قبولم کنن. تو همین حال وُ هوا بود که شریکی چرب-زبون وُ ناقلا از طرف دزدآ اومد سراغش :

_ خدا قوت همشهری ... کار وُ بار وُ زندگیت چطوره؟

_ چه کاری! چه بآری! ... خدا مرگم بده تا ازین نکبت راحت شَم.

_ خدا نکنه ... هنوز ماشاالله جَوون وُ قُلچُمآآآقی ... سآلم وُ سَر حالی ... کاشکی کشت وُ کار وُ زراعت نداشتی، برآ چوپونی صد وُ دَه بیست تا گوسفند میومدی ده مآ ... حیف ...

_ گورم کجا بود که کفَنَم بآشه ... یه تیکه زمین داشتم که آفت وُ بلا گندمآ-شو بر باد فنآ داد. حالام دارم این بزغاله رو می-برم چآرشنبه بازار بفروشم.

_ خدآ بزرگه، توکل-ت به اون بآلایی بآشه ... راستی بزغاله-ت کو؟

_ یعنی نمی-بینی! رو دوشَمه ...

_ شوخیت گرفته!؟ این که سگه.

_ تو هم بزغاله رو سگ می-بینی!؟

_ عجب! ... با خودم میگفتم حالا که بیکاری ببَرمت برا چوپونی اون گوسفندآ ... ولی نه، خدا شفآت بده ... آدمی که هواس پرتی گرفته، به درد این کآر نمیخوره ؛ یه روزه گوسفندآ رو میندازه تو چنگ گرگآ ... امان از قسمت ... نکنه جن-زده شده بآشی. خدا شفآت بده ... منم برم ببینم چآرشنبه بآزار می-تونم یه چوپون قُلچُماق وُ سالم پیدا کنم. تو هم یه نفسی چآق کن، رنگ وُ روت شده مثل میـــت ...

با حرفآی این مَرد، کشاورز بیچآره، پآآآک خودشو باخت وُ باوَرش شد که بلایی سرش اومده که سگ همسایه رو از بزغاله تشخیص نمیده. با خودش فکر کرد که خدا رو شُکر ، کسی از همولایتی-های روستاشون اونو با این وضع ندیده وَ هیچکدوم نمیدونن که اون هواس پرتی گرفته، وَ به این بلا دچآر شده. تو دلش گفت تا آشنایی از راه نرسیده، سگه رو ول کنم بره به امان خدا ...

   نوشته : عبد عاصی   

 

«من از مسلمونها بدم می آد»


 

«من از مسلمونها بدم می آد»

 

 

    با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود 

 

http://www.khaterenegari.com/main/wp-content/uploads/2018/05/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-800x445.jpg  نیلوفر شادمهری دانشجوی دکترای طراحی صنعتی در فرانسه، خاطرات دوران تحصیل اش را در کتابی به نام “خاطرات سفیر” نوشته و منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
با امبر (مخفف امبروژا) توی آشپزخونه نشسته بودیم و داشتیم شکلات می خوردیم و درباره این حرف می زدیم که خدا چه لطفی کرده که من و اون توی یه خوابگاه هستیم که ریاض، یکی از آقایون الجزایری، اومد اون طرف ما پشت میز نشست و از من پرسید: «شما اون روز با ویدد درباره اسلام حرف می زدید؟»
-بله.
– چی می گید هی از اسلام؟! من هیچ کدوم از این حرفا رو قبول ندارم. از مسلمونا هم بدم می آد. برای همین خودم مسیحی شدم.
خیلی ناراحت شدم؛ بیشتر هم از اینکه یه فرد مسلمون مسیحی شده بود و جلوی امبر داشت اون حرفارو می زد. این خیلی بد بود. همیشه ترجیح می دادم بجث بین مسلمونا در حضور پیروان ادیان دیگه نباشه. اصلا خوشایند نیست. خیلی هم جا خوردم. چون فکرش رو هم نمی کردم اون آقا مسیحی باشه. رفتار خیلی موجهی داشت. اما به هر حال این موضوع مطرح شده بود. گفتم: «خب، حالا مشکل اسلام چیه؟» گفت: «مگه نه اینکه ادعا می کنید اسلام تکامل آورده و به پیشرفت بشر کمک می کنه؟ کدوم پیشرفتی رو شما مسلمونا باعثش شدید؟ شما فقط مصرف کننده های علمید ما تولید کننده ایم. (تولید کننده علم؟ الجزایر؟) درمان بیماری ایدز رو کی کشف کرد؟ مسلمونا یا ما؟» پیش خودم بهش گفتم: شما چی رو به زندگی اضافه کردید که زندگی بهتر بشه؟ کشف درمان بیماری شرم آوری که کشورای غیراسلامی تولید کرده اند افتخار ندارد؛ شرمندگی داره. مگر این مشکلات از کشورای مسلمون ظهور کرده؟ ما باید جوابگوی گندی باشیم که کشورای غیر اسلامی زده ان و الان به کشورای مسلمون هم رسیده؟ تازه نکنه شما خیال می کنید اونایی که دنبال راه حل این مسئله ان به عشق مسلمونا دارن در به در دنبال راه حل می گردن! نخیر، اونا دنبال راه حل ان چون مشکل اصلی کشورای خودشونه و به راه حلش احتیاج دارن. اگر خودشون میلیون میلیون مریض روحی و جسمی نداشتن، هیچ وقت ککشون هم نمی گزید؛ والا مگه کم مشکل توی کشورای آفریقایی هست که راه حلش برای اونا فقط یه اشاره انگشته و دریغ می کنن؟ چقدر از این بدبختیا رو خودشون باعث و بانی شده ان؟ همین کشور خود شما –سال ها مستعمره چه کشوری بودید؟ یه کشور مسلمون؟- ببینید فرانسه چه بلایی سر الجزایر آورده که هنوز نمی تونه سر پا وایسه -که هنوز دوستای الجزایری من حتی به آسفالت فرانسه غبطه می خورن- اگه فرانسه باعث این همه پیشرفت و ترقی و آرامش برای بشریته، چطور قطره ای از این آرامش و پیشرفت به الجزایر که بیخ گوششه نرسیده؟ بعد هم اینکه من خیلی دوست دارم بدونم کدوم بخش از آرامش بشر رو شما تامین می کنید؟ یه نگاهی به این مملکت بندازید. تلویزیون، سینما، پارک، در، دیوار،- چه چیزی داره الگوی انسان معرفی می شه؟ اگه کمال انسان توی این رفتاراست که ما توی کشورمون باغ وحشای بزرگی داریم و من نهایت این ترقی رو قبلا دیده م. چی از آرامش توی خانواده باقی مونده؟ میزان ثبات خانواده چقدره؟»
تازه فکم گرم شده بود و داشتم صفا می کردم که حواسم رفت به امبر. دست راستش رو زده بود زیر چونه شو با حرفای من سر تکون می داد. بدجوری رفته بود توی بحر بحث.
ریاض گفت: «خب، خیلی از مسلمونا هم کارای اشتباه می کنن.»
-که چی؟
-خب فلان جا مسلمونا بد رفتار می کنن- این طوری می گن- اون طوری می پوشن- این اسلامه که شما دارید؟
-نه، وقتی این قدر اشتباه رفتار می کنن واضحه اونی که اونا دارن اسلام نیست. اما اینا خطای مسلموناست؛ به اسلام چه؟
-خب ، ما هم ممکنه اشتباه کنیم، پس یکسانیم.
(دقت فرمودید؟ تا چند دقیقه قبل از اون اینا بالاتر از ما بودن! بعد رسیدیم به اینکه ثابت کنه اونا هم سطح ما هستن.)
-نخیر، این دو مورد که شما گفتید یکسان نیست. ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست، اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش می رسه. اما در مورد شما اشکال اتفاقا از ایدئولوژیه. حالا اگه کسی هم بخواد همه تلاشش رو بکنه تا به این ایدئولوژی متعهدتر باشه، بیشتر تو قعر فرو می ره. اما اگه منظور شما اینه که بالاخره یه جوری یه مقایسه بین مسلمونا و سایرین راه بندازید، اشکالی نداره. منتها چون به قول شما هم مسلمونا خطا دارن هم غیر مسلمونا، بهتره به جای مقایسه مسلمونا و غیر مسلمونا، اسلام رو با بقیه ایدئولوژیا مقایسه کنیم.

  تهیه و تدوین : عبد عاصی     

 

برچسب ها: مسلمان، مسیحی، اسلام، مسیحیت، مخالف اسلام،

آدم باید شُتُر-گلو باشه ...

 آدم باید شُتُر-گلو باشه ...

 

  خدا رحمت کنه قدیمیآ  رو ... یکی از ضرب المثلهاشون این بود : «آدم، باید شُتُر-گلو باشه ...». آخه شُتُر، نُشخوار کننده-ست ؛ ولی وقتیکه میخواد بخوردش، از کیسه-ی زیر گلوش میاره تو دهنش وُ حسابی اونو می-جَوه، بعد میده پایین. اینکه میگن آدم باید شتر-گلو باشه ، یعنی قبل از گفتن چیزی، خوب به حرفش فکر کنه، اونو مزه مزه کنه ، اگه مصلحت وُ بجا بود ،  اونوقت بزبون بیاره.

  میگن یکروز خطیبی بالای منبر گفت : «امروز میخوام آدمی رو معرفی کنم که در تمام عمرش، همه جور خلافی کرده ؛ از دزدی وُ هیزی بگیر تا اعتیاد به همه جور کوفت وُ زهر مار ... الحمد لله حا همه رو کنار گذاشته وُ چندین ساله که توبه کرده. شهرام جان، خودت بیا از پشت این بلندگو همه چیز رو بگو تا درس عبرتی برای اهلش باشه».   

   شهرام دَمَغ وُ ناراحت به زور خودشو رسوند پشت میکروفون وَ گفت : 

 _ میگن خدا ستار العیوبه. هیچکس از شما نه منو می-شناسه وَ نه خبری از گذشته وُ گناهایی که کردم خبری داشته ، تا همین یک دیقه پیش که منو سکه-ی یک پول سیاه کردن وُ حُرمت وُ آبرویی برام باقی نذاشتن ... اگه مثلا همین فردا پیش یکی از شماها بیام وُ تقاضای کاری، کمکی بکنم ، دیگه اعتباری ندارم ، حتما جواب سلامم هم نمیدین! ... 

  یک دفعه تو مجلس ولوله-ای به پا شد ، سیل نظرات مختلف از هر طرف سرازیر بود ... 

  نوشته : عبد عاصی     

 

وکلای دروغگو

   وکلای دروغگو 

    با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود 

یکی از وکلای جوانی که دوران انترنی اش را در دفتر وکالت آبراهام لینکلن گذرانده، داستان زیر را در مورد وجدان بالای لینکلن نقل می کند. روزی آقایی با پرونده اش به دفتر آمد و شروع به تشریح آن برای لینکلن کرد. در تمام مدتی که وی از پرونده اش حرف میزد، لینکلن به سقف خیره شده بود. وقتی حرفهای آن مرد تمام شد، لینکلن در صندلی اش چرخی زد و رو به آن مرد کرد و گفت:
- آقا، پرونده ی شما از لحاظ قوانین فنی بسیار خوب است و اشکال خاصی ندارد، اما از لحاظ مساوات و عدالت اصلا پرونده ی خوبی نیست. به شما توصیه می کنم به دنبال وکیل دیگری برای آن بگردید، چون من نمی توانم وکالت شما را قبول کنم. چون اگر من وکیل شما باشم، در تمام طول مدتی که با هیات منصفه حرف میزنم، با خودم میگویم "لینکلن، تو داری دروغ پردازی می کنی" و می ترسم حواسم پرت شود و آن را باصدای بلند بگویم!

  تهیه و تدوین : عبد عاصی

 برچسب ها: وکلای دروغگو،