بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

این فتح الفتوح در تاریخ ماندنی شد ...




 تصاویر خرمشهر از اشغال تا آزادی

 این فتح الفتوح در تاریخ ماندنی شد ... 


خرمشهر از اشغال تا آزادی

عراقی‌ها در حال عبور از اروند رود ـ آغاز جنگ


خرمشهر از اشغال تا آزادی

درگیری در جلوی مسجد جامع خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

درگیری در خیابان‌های خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

رزمندگان مدافع خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

پیکر پاک یک نوجوان شهید




خرمشهر از اشغال تا آزادی

سربازان عراقی خوشحال از پیروزی



خرمشهر از اشغال تا آزادی

آغاز عملیات بیت المقدس و رهایی خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

پیش به سوی خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

رسیدن به دروازه خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

ورود به خرمشهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

اسرای عراقی


خرمشهر از اشغال تا آزادی

در جریان فتح خرمشهر نوزده هزار سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند

خرمشهر از اشغال تا آزادی


خرمشهر از اشغال تا آزادی

مسجد جامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر


خرمشهر از اشغال تا آزادی

خرمشهر آزاد شد

 



برچسب ها: خرمشهر، اشغال، آزادی،

«باید مراقب فتنه‌ی سران باشیم نه سران فتنه»

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

«باید مراقب فتنه‌ی سران باشیم نه سران فتنه»

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای افشای باندهای مافیایی توسط احمدی نژاد
 

  انصاف نیوز، حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی : در بهمن ماه۹۱ در گفتگویی اظهار کرد: من همان ابتدا در تلویزیون گفتم که موسوی و کروبی سران فتنه نیستند. حوادث سال ۸۸ گذشت و هرچه تحلیل بود ارائه شد اما من در آن روز گفتم ما باید مراقب فتنه سران باشیم نه سران فتنه.
سخنان مرحوم سیدمهدی طباطبایی، نماینده‌ی مجلس هفتم و استاد اخلاق در گفت و گویی با روزنامه قانون که در بهمن۹۱ منتشر شده بود را در ادامه می‌خوانید:
• میان انتقاد و مخالفت، تفاوت است. بنده از زمانی که آقای احمدی ن‍ژاد در دوره اول هنوز تنفیذ نشده بود به ایشان نقد داشتم. انتقادم هم این بود که ایشان خارج از آنچه وظیفه اش بود در مجلس صحبت کرد و من هم به رئیس وقت مجلس که آقای حداد بودند اخطار دادم که جلوی او را بگیرند. در آن زمان انتقادم را به صورت کتبی دادم که مبادا فریادها بلند شود و مخالفت ها بیشتر شود و حقیقت گم شود. اما آنچه امروز می‌بینید مخالفت است. در مخالفت شخص گرایی و مشکلات شخصی ملاک است.
• نخستین نقدم به احمدی نژاد این بود که شما ادبیات یک رئیس جمهور را ندارید و رئیس جمهور نباید هر کلامی را به زبان بیاورد. به او گفتم حق ندارید مسائل خانوادگی ر امطرح کنید. ایشان در همان ابتدا گفت “من بنا دارم اصلاح کنم”، من گفتم این «من» گفتن اشتباه است. یک جای دیگری هم ایشان گفت “من آمده ام که بگویم تاکنون روحانی بر سر کار بوده، اکنون دانشگاهی می خواهد کشور را اداره کند.
• من در دوره اول کاندیداتوری آقای احمدی نژاد به شورای نگهبان گفتم که ایشان جزو رجال سیاسی نیست. از شهرداری به ریاست جمهوری رسیدن ناگوار است.
• درباره اتفاقات روز استیضاح وزیر کار و افشای فایل صوتی منتسب به برادران لاریجانی هم وقتی فردی مورد توجه قرار می گیرد باید افراد عاقل متوجه و مواظبش باشند تا خدای نکرده بر اثر چاخان و مدح بی جا آن فرد تبدیل به خطر نشود. من این نکته را در سال ۸۴ یا ۸۵ متذکر شدم و به برخی افراد محرمانه گفتم که ایشان در حد این ستایش های بی جا نیست و از ایشان اینچنین تمجید نکنید. چرا؟ چون تمجید زیاد برای ظرفیت کم، غرورآور است. اطرافیان از ایشان تمجید کردند و خودش هم که بحث هاله نور و این مسائل را وسط کشید که یعنی خودش هم خودش را مافوق آنچه بود دید.
• از زمانی که مقام معظم رهبری فرمودند من فکرم به ایشان نزدیک تر است، احمدی نژاد دچار اشتباه شد. اما احمدی نژاد متوجه نشد که این تایید بی تغییر نیست. اگر آقا فرمودند که افکارم به ایشان نزدیک تر است مال آن زمان بود نه همیشه. ایشان دوره تمجید گذشته را یدک می کشد.
• {در پاسخ به این سوال که چرا رهبری کاری برای بازداری احمدی نژاد از این حرکات انجام نمی‌دهد؟} رهبر چون پدر همه است باید پدرانه واکنش نشان دهد و حتی تشر ایشان هم ممکن است به نظام کشور لطمه وارد کند. رهبر برای حفظ نظام سکوت کرده است.
• آقای احمدی نژاد هم چون خرابی های زیادی در کشور به وجود آمده درصدد است که تقصیرها را گردن دیگران بیندازد تا خود را مبرا نشان دهد.
• هر کس حمایت اغراق‌آمیزی از احمدی نژاد کرده چه تلویحی و چه تصریحی باید از مردم عذرخواهی کند.
• من پس از حوادث سال ۸۸ گفتم اگراحمدی نژاد ادبیاتش را با شرایط تطبیق می داد این فتنه ها بر پا نمی شد.
• من آقای عسگراولادی را از هر نظر تایید می کنم و حرف ایشان درست است. من همان ابتدا در تلویزیون گفتم که موسوی و کروبی سران فتنه نیستند. حوادث سال ۸۸ گذشت و هرچه تحلیل بود ارائه شد اما من در آن روز گفتم ما باید مراقب فتنه سران باشیم نه سران فتنه.
• {درباره بازداشت های اخیر خبرنگاران} عزیزان خبرنگار ما را که گرفتند بر اساس بیماری اخلاقی مسئولان است. مسئولان اکنون کم حوصله هستند و فکر می‌کنند که اگر خبرها را خبرنگاران پخش کنند بد می‌شود. در صورتی که با گرفتن آنها بیشتر پخش می‌شود. چون مردم جست‌وجو می کنند که چرا گرفتند؟ چون چراها به میان می آید، تفسیرها زیاد می‌شود و در تفاسیر شایعات زیاد می‌شود.
• {در واکنش به اینکه فقط دولت احمدی نژاد نبوده که با رهبری انقلاب مشکل دارد و پیش از این دولت بازرگان هم با امام مشکل داشت} آن روز مخالفت اندک آقای بازرگان نمود زیادی داشت. بازرگان بسیار بااخلاق و دیندار بود ولی در رابطه با یک سری امور مانند نگاه به خارج از کشور، بینش کمتری داشت و به همین دلیل امام او را از کار کنار گذاشت. اما اگر شرایط را بسنجیم در کل می‌توان گفت که بازرگان در بسیاری از موارد از احمدی نژاد با اخلاق تر و دیندار تر بود.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

مشاوره پیش از ازدواج به چه دردی می‌خورد؟


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

مشاوره پیش از ازدواج به چه دردی می‌خورد؟

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای کارتون مشورت ازدواج

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای کارتون مشورت ازدواج

 

 خیلی‌ها هنوز بر این باور هستند که ازدواج هندوانه دربسته‌ای است که تا باز نشود، خوبی و بدی آن مشخص نمی‌شود. اکثر افرادی هم که این حرف را می‌زنند، خودشان تجربه ناخوشایندی از ازدواجشان داشته‌اند و بیشتر قسمت و تقدیر الهی را مقصر می‌دانند و نه انتخابی که خودشان کرده‌اند اما یادمان نرود موقع خرید‌کردن همان هندوانه دربسته‌ای که نگران سالم یا خراب‌بودن آن هستیم، از تجربه آقای میوه‌فروش استفاده می‌کنیم و از او می‌خواهیم که خوبش را برایمان سوا کند (البته اگر میوه‌فروش قابل‌اعتمادی باشد.)
مشاوره پیش از ازدواج هم همین نقش را برای ما بازی می‌کند. شما هرچقدر هم که فکر کنید بهترین مرد یا زن روی کره زمین را پیدا کرده‌اید، بازهم به‌دلیل هیجانات ناشی از علاقه زیاد ممکن است دچار خطا شوید و تصمیم اشتباهی بگیرید.
مشاوره پیش از ازدواج، همین دوراهی‌ها و چاله‌هایی را که ممکن است در آن بیفتید و خود و طرف مقابلتان را بدبخت کنید، برایتان مشخص می‌کند و یک نقشه راه درست برای تشکیل یک زندگی مناسب را در اختیارتان قرار می‌دهد. درباره همه این اتفاقات و ریزه‌کاری‌های مشاوره پیش از ازدواج که ممکن است برای شما هم سؤال باشد، با ناهید دهقان، روان‌شناس و مشاور خانواده در امر پیش از ازدواج گفت‌وگو کرده‌ایم:
 ما برای مشاوره پیش از ازدواج باید به چه نوع متخصص حوزه روان‌شناسی مراجعه کنیم؟
 مشاوره پیش از ازدواج هم توسط کسانی که تحصیلات روان‌شناسی دارند و هم افرادی که مشاوره خوانده‌اند، انجام می‌شود ولی برای انجام مشاوره پیش از ازدواج، روان‌شناس بالینی اولویت دارد؛ به‌دلیل اینکه روان‌شناسان بهتر می‌توانند مشکلات شخصیتی افراد و اختلال‌های روانی‌ای که به آن دچار هستند را بهتر تشخیص بدهند، توصیه می‌شود که برای انجام این نوع مشاوره‌ها، نزد یک روان‌شناس بالینی که تخصص مشاوره پیش از ازدواج را دارد، مراجعه کنیم.
 چه ضرورتی دارد قبل از ازدواج با فردی مشاوره انجام بدهیم؟
 تصمیم به ازدواج یکی از مهم‌ترین اتفاق‌هایی است که در زندگی هر کس اتفاق می‌افتد. از آنجایی که قصد ما از ازدواج‌کردن تشکیل یک خانواده بوده و قرار است در زیر سایه این خانواده فرزندی به وجود بیاید و رشد کند، باید در انتخاب فردی که قرار است با او تشکیل زندگی بدهیم، بسیار دقیق و نکته‌سنجانه عمل کنیم؛ مثلا در یک مورد، خانمی بعد از چندین سال ازدواج به بنده مراجعه کرده بود و خواستار جدایی بود، به این دلیل که صاحب فرزندی شده بود که این فرزند دچار نقص عقلی بود و این مسئله را از پدر خود به ارث برده بود و خود این خانم عنوان می‌کرد که در زمان آشنایی‌اش این نقص را می‌دانسته و صرفا از روی علاقه با این آقا ازدواج کرده است.
 خیلی از افراد به‌دلیل غالب‌شدن هیجان‌هایی در زمان آشنایی، قادر به تصمیم‌گیری درست نیستند و بسیاری از خطا و ایرادهایی که وجود دارد و بعدا ممکن است در زندگی زناشویی مشکل‌ساز شود، نمی‌بینند و تمایل دارند که از فرد مورد علاقه خود ایده‌آل‌سازی کنند. کمک‌گرفتن از یک مشاور پیش از ازدواج، این خاصیت را دارد مواردی را که ممکن است در زندگی آن دو نفر باعث ایجاد بحران شود، شناسایی کند.
 
در چه مرحله‌ای از آشنایی دو طرف، باید مشاوره پیش از ازدواج اتفاق بیفتد؟
 مشاوره پیش از ازدواج هم در زمان آشنایی دو نفر با هم و هم بعد از مرحله خواستگاری اتفاق می‌افتد. به این صورت که ممکن است دو نفر قبل از انجام مراحل رسمی خواستگاری و به‌واسطه آشنایی‌ای که با یکدیگر دارند، احساس کنند به هم علاقه‌مند شده‌اند و مایل هستند، نزد یک مشاور بروند و میزان تناسب همدیگر برای امر ازدواج را بسنجند یا اینکه بعد از مراسم خواستگاری و تصمیم قطعی برای ازدواج، این مشاوره انجام شود. فرایند مشاوره در هر دو شکل، هیچ تفاوتی ندارد و یک فرایند معمول در همه این مراحل اتفاق می‌افتد.
 فرایند معمولی که در جلسات مشاوره پیش از ازدواج اتفاق می‌افتد، شامل چه مراحلی است؟ چه محتوایی دارد و چه چرخه‌ای را پشت سر می‌گذارد؟
 اتفاق معمولی که در این جلسات اتفاق می‌افتد و یک فرایند پنج تا 10 جلسه‌ای را شامل می‌شود، حضور هر دو نفر در یک جلسه مشترک مشاوره پیش از ازدواج است. در این جلسه ابتدایی، میزان و مدت آشنایی دو نفر با یکدیگر و دلایلی که برای ازدواج مطرح می‌کنند، شنیده می‌شود؛ سپس در جلسات جداگانه هر فرد به تنهایی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این ارزیابی، مشاوره و مصاحبه‌های فردی را شامل می‌شود تا میزان نگرش و شخصیت افراد مشخص شود و مشاور ذهنیتی از هر دو نفر پیدا کند و میزان همخوانی آنها را بسنجد.
 در کنار این ارزیابی‌ها، از آزمون‌هایی نیز برای تکمیل شناخت دو طرف استفاده می‌شود. درنهایت در یک جلسه مشترک همه یافته‌های مشاور از دو نفر و نظر او نسبت به ازدواج آنها، به بحث گذاشته می‌شود.
خیلی از مواقع خود همین جلسه پایانی مشترک و واکنش افراد نسبت به مواردی که گفته می‌شود، ملاک بسیار خوبی برای سنجش یک زوج است. به‌عنوان مثال، فردی که یافته مشاور مبنی‌بر اینکه او فرد شکاکی است را می‌پذیرد و سعی در اصلاح خود می‌کند، با فرد دیگری که این مشکل را قبول نمی‌کند و با پرخاشگری واکنش نشان می‌دهد، در تصمیم‌گیری درباره اینکه او می‌تواند فرد قابل اتکایی در زندگی باشد یا نه، بسیار تأثیرگذار است.
 آیا خانواده‌ها هم باید در این جلسات حضور داشته باشند؟
 مبنای مشاوره پیش از ازدواج بر‌اساس حضور و گفت‌وگو با دو نفری است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند ولی گاهی اوقات حضور خانواده‌ها برای بررسی‌های بیشتر یا پیداکردن دلیل مخالفت خانواه‌ها با ازدواج فرزندشان و یافتن تفاوت‌های فرهنگی الزام پیدا می‌کند. در این صورت در یک جلسه جداگانه از آنها خواسته می‌شود که در این جلسات حضور پیدا کنند.
 آیا آزمون‌هایی نیز در این مشاوره پیش از ازدواج استفاده می‌شود؟ این تست‌ها چه کاربردی دارند؟
 معمولا آزمون‌هایی که در این جلسات استفاده می‌شود، آزمون‌های ارزیابی شخصیت و احتمال ابتلا به اختلال‌های روانی است که بیشتر مبنای تکمیلی دارند. بیشترین ارزیابی در جلسات مشاوره پیش از ازدواج براساس مصاحبه و مشاوره‌های چند‌جلسه‌ای است که انجام می‌گیرد.
 فردی که مشاور پیش از ازدواج است، در چه صورتی به دو نفری که برای ازدواج مراجعه کرده‌اند، می‌گوید شما مناسب هم نیستید و نباید با هم ازدواج کنید؟ درواقع، چه نشانه‌های خطری در فرد می‌بیند که او را از ازدواج با فرد مقابل منع می‌کند؟
 تصمیم‌گیری نهایی برای انتخاب یک نفر به‌عنوان همسر خود، برعهده دو نفری است که برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه می‌کنند.
یک مشاور پیش از ازدواج، هرگز «بله» یا «نه» قطعی به دو نفر نمی‌گوید، بلکه سعی می‌کند ارزیابی کند دو نفر تا چه حد می‌توانند با یکدیگر زندگی خوبی داشته باشند ولی در این بین نشانه‌های خطری وجود دارد که باید جدی‌تر گرفته شود و حتما در صورت مشاهده به دو طرف تذکر داده شود که در صورت ادامه پیداکردن این موارد، حتما به مشکل برخواهند خورد. مثل اینکه دو نفر اهل گفت‌وگو با یکدیگر نیستند، در جلسه مشاوره با یکدیگر اختلاف نظر دارند و بحث و جدل می‌کنند، به فرد مقابل خود بی‌اعتماد هستند و خاطره خوشی از رفتار و برخورد او در ذهن خود ندارد.
 وضعیت امروز مشاوره‌های پیش از ازدواج را در کشور ما چطور ارزیابی می‌کنید؟
 در جامعه امروز ما، استقبال گسترده‌ای از مشاوره پیش از ازدواج انجام می‌گیرد و این استقبال هم از سمت خود خانواده‌ها و هم زوج‌هایی است که قصد تشکیل خانواده را دارند. خود من تجربه مشاوره پیش از ازدواج را برای زوج‌هایی داشتم که از روستاها و شهرهایی به غیر‌ از تهران مراجعه می‌کردند و با تا چندین جلسه، این مشاوره‌ها را ادامه می‌دادند.
 آیا در جلسات مشاوره پیش از ازدواج علاوه بر سنجش تناسب دو نفر با یکدیگر مهارت‌آموزی نیز به افراد انجام می‌شود؟
 هدف اصلی مشاوره پیش از ازدواج، سنجش همخوانی دو طرف در امر ازدواج است ولی در مواقعی پیش می‌آید که دو طرف با هم از نظر بسیاری از ملاک‌ها همسانی دارند ولی نیاز است که برای ادامه زندگی خود و داشتن یک خانواده پویا، مهارت‌های زندگی مثل گفت‌وگو‌کردن، حل تعارض و مدیریت خشم را یاد بگیرند. در اینجاست که ادامه پیداکردن جلسات مشاوره بعد از تصمیم‌گیری برای ازدواج و پیش از رفتن زیر یک سقف ضرورت پیدا می‌کند.
 مشاوره پیش از ازدواج بیشتر به‌دنبال تفاوت‌ها و اختلاف‌ها در دو طرف می‌گردد تا آنها را از ازدواج با یکدیگر منع کند یا به دنبال وجه اشتراکی است تا بتواند دو نفری که متقاضی ازدواج هستند را به هم نزدیک کند؟
 مسلما افرادی که شباهت‌های بیشتری یا یکدیگر داشته باشند، بهتر می‌توانند با یکدیگر کنار بیایند اما این به آن معنی نیست افرادی که با یکدیگر در زمینه‌هایی اختلاف دارند، نباید به‌هیچ‌وجه با هم ازدواج کنند. تفاوت‌هایی در ازدواج مسئله‌آفرین است و باعث اختلاف می‌شود که زوج‌ها را در زندگی دچار تنش کند و باعث درگیری آنها با یکدیگر شود. مهم برخورد خود افراد با تفاوت‌ها و اختلاف‌هایی است که دارند.
 خود فردی که مشاوره پیش از ازدواج را به مردم ارائه می‌دهد، چه مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی باید داشته باشد و چه دوره‌های تخصصی‌ای را گذرانده باشد؟
 یک مشاور پیش از ازدواج خوب، علاوه بر تحصیلاتی که مرتبط با حوزه روان‌شناسی و خانواده دارد، باید ویژگی‌های شخصیتی مناسب را نیز داشته باشد. ویژگی‌های مثل صبور‌بودن و عجله‌نکردن در امر تصمیم‌گیری، حافظه خوب، گوش‌دادن مؤثر و فعال، یک مشاور این حوزه را برای تصمیم‌گیری بهتر یاری می‌رساند. بهتر است خود این فرد ازدواج کرده باشد و چالش‌های این انتخاب را گذارنده باشد تا درک بهتری از فضای همسرداری و ازدواج داشته باشد. علاوه بر اینها، گذراندن دوره‌های مرتبط با خانواده و مشاوره پیش از ازدواج بسیار کمک‌کننده است.
 جلسات مشاوره پیش از ازدواج به صورت فردی هم ممکن است اتفاق می‌افتد یا حتما باید با حضور هر دو نفر برگزار شود؟
 برای هر چه بهتر برگزار‌شدن مشاوره پیش از ازدواج بهتر است که هر دو نفری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، مراجعه کنند ولی گاهی ممکن است که تنها یکی از طرفین برای مشاوره مراجعه کند. این مسئله‌ای است که بسیار متداول است و هیچ ایرادی به آن وارد نیست ولی توصیه ما در این موارد آن است که دو نفر حتما یک مشاور پیش از ازدواج را برای تصمیم‌گیری انتخاب کنند و فرضا یکی از طرفین در محل کار خود به مشاوری مراجعه نکند و طرف دیگر به یک مشاور متفاوت. این کار باعث ناهمخوانی می‌شود و ممکن است تناقض‌هایی را در تصمیم‌گیری برای امر ازدواج ایجاد کند.
 معمولا گذراندن چند جلسه مشاوره پیش از ازدواج برای زوج‌ها ضروری است؟
 روند معمول جلسات مشاوره پیش از ازدواج از پنج جلسه تا 10 جلسه متغیر است که بسته به نوع ویژگی‌های شخصیتی طرفینی که مراجعه می‌کنند و مسائل و مشکلاتی که در بین آنها وجود دارد، این تعداد جلسات بیشتر یا کمتر می‌شود.
 شما طی این سال‌ها با چه چالش‌ها و مشکلاتی در زمینه مشاوره پیش از ازدواج در کشورمان روبه‌رو بوده‌اید؟
 مسئله و دغدغه اصلی‌ای که در امر مشاوره پیش از ازدواج به‌ویژه در کشور ما اتفاق می‌افتد، درک‌نکردن مسئله «چرایی ازدواج» از سمت دختر و پسرهایی است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خیلی اوقات طرفینی که برای ازدواج مراجعه می‌کنند، دلیل و فلسفه مناسبی برای ازدواج ندارند و واقعا هیچ هدفی را از تشکیل یک زندگی دنبال نمی‌کنند و براساس تصمیم‌های هیجانی و ناگهانی و بدون فکر‌کردن، تصمیم می‌گیرند که خانواده تشکیل بدهند.
در این بین، خیلی از خانواده‌ها هم فکر می‌کنند ازدواج‌کردن مثل تکالیف دیگر زندگی مانند درس‌خواندن یا کار پیداکردن است که حتما و هر چه زودتر باید انجام شود و همین اصرار و در تنگنا قراردادن دختر یا پسرشان برای ازدواج‌کردن، باعث تصمیم‌گیری‌های نادرست می‌شود که علت بسیاری از طلاق‌های امروزه نیز هست.
 منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


مبارز معلولی که جان بر کف به میدان آمده بود ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 
 مبارز معلولی که جان بر کف به میدان آمده بود ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

http://s9.picofile.com/file/8326715492/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_5.JPG

http://s9.picofile.com/file/8326715776/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_1.jpg

http://s9.picofile.com/file/8326715992/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_6.JPG

http://s8.picofile.com/file/8326716492/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_2.jpg

http://s9.picofile.com/file/8326716700/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_4.JPG

http://s8.picofile.com/file/8326716868/FELESTYNYE_MA_ALULE_MOB8REZ_7.JPG
 

  خبرآنلاین، رسانه‌ای ، عکس : تصاویر زیر در روزهای گذشته به نمادی از تلاش فلسطینی ها برای حفظ خاکشان با چنگ و دندان در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. مرد معلولی که در عکس زیر می بینید، صابر الاشکر نام دارد؛ جوانی 29 ساله که در تظاهرات بازگشت در نوار غزه شرکت کرد و با تمام بضاعتش جنگید و چهره تازه ای از مقاومت فلسطین را به دنیا نشان داد.
او که در 30 مارس (جمعه، ۱۰ فروردین) توسط سربازان اسرائیلی در فلسطین اشغالی مجروح شده بود دیروز درگذشت. در گزارش زیر تصاویری از حضور صابرالشاکر در درگیری های نوار غزه را مشاهده می کنید.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

توافق گرگ وُ میش ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  توافق گرگ وُ میش ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

نتیجه تصویری برای رابطه گرگ و میش


تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ0xKO2OdCkVLd-yM86RbcKFagzxf640XnDvmGCT0NdziA1GFbYdw

 

  خبرآنلاین، وبلاگ فدایی، غلامرضا : در گذشته که کشورها دارای ثبات نبود و ملوک الطوایفی بود همیشه هر حاکمی منتظر بود که نقطه ضعفی در حکومت‌های مجاور ببیند و بر آن حمله کند و قلمرو خود را توسعه دهد.
 فکر نکنید در دنیای مدرن وضع بهتر شده بلکه به مراتب بدتر شده و همانند این شعر است که می‌گوید «چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا». امروزه اشغال سرزمینی دیگر جواب نمی‌دهد و یا به صرف قدرت‌های بزرگ نیست. آمریکا در جنگ ویتنام آن را تجربه کرد و نتیجه آن را دید. بعد جنگ را «ویتنامیزه» کرد. یعنی خودشان را به جان هم انداخت و این تا حدودی جواب داد. هم اینک به گونه‌ای در کشورهای مسلمان و عربی این روال ادامه دارد. عرب‌ها را به جان هم انداخته و با بهانه ایران، منطقه را به آشوب کشانده‌اند.
 در حال حاضر قدرتمندان به دنبال منافع می گردند. هر جا ضعفی مشاهده کردند بر آن می تازند و یا اگر بتوانند آن را ضعیف می کنند تا بتوانند مقاصد خود را برای تأمین منافع اجرا کنند. و یا اگر جنگی برپا شد در حالیکه کشور متجاوز بخشی از خاک کشور دیگر را اشغال کرده است با ابزار سازمان ملل و شورای امنیت پیشنهاد آتش بس می دهند.
 در کشور ما زمان صفویه را در نظر بگیرید که برای شکستن دولت عثمانی غربیها چه ترفندهایی که به کار نبستند و حتی آرزوی جنگ صلیبیِ دوباره را در سر داشتند!  بعد دیدند که ایران را می توانند با خود همراه کنند و کردند و دو دولت اسلامی را به جان هم انداختند و سود آن را خودشان بردند. از آن به بعد همچنان این فتنه‌گری ادامه دارد.
 آنها همواره دنبال نقطه ضعف می گردند و چه مصیبتی از این بالاتر که خود این کشور ها نقطه ضعف به دست آنها می دهند، و یا علامت (گرا) می دهند، مثل اینکه ابراز می کنند ما می خواهیم با مردم شفاف باشیم ولی اسرار ممکت را به آنها می گویند و یا می گویند:
- خزانه مان خالی است
- ما وفاق نداریم و سرمایه اجتماعیمان از دست رفته است
 در قراردادها اگر دقت کنیم آنها را می توان بر چند دسته تقسیم کرد. من به قرارداد های سازندگی و پیمانکاری‌ها کاری ندارم این قرارداد ها که کنتراکت (contract) نامیده می شوند با معاهده¬ها و تریتی¬ها (treaties) فرق دارند. بحث من معاهده‌هاست که البته به لحاظ تیپ شناسی، از نظر حقوقی و سیاسی و حتی اثرات فرهنگی آن باید کارشناسان به دقت بر روی آن کار کنند؛ ولی در یک نگاهی گذرا می توان آنها را بر چند نوع تقسیم کرد:
 • وقتی دو کشور مقتدرند در قرارداد ها نفع هر دو لحاظ می¬شود مانند پیمان عدم تخاصم بین دو کشورِ با قدرت.
وقتی منافع قدرتها ایجاب می کند که پایگاهی را در منطقه ای ایجاد کنند بدون حضور کشور ضعیف قرارداد امضا می کنند مثل قرارداد بالفور و یا کمپ دیوید.
• وقتی کشوری ضعیف است و یا می خواهند آن را از پای در آورند بهانه-ای می تراشند و آن را اشغال می کنند و صورت ظاهری از قبیل قطعنامه شورای امنیت درست می کنند مثل اشغال عراق و لیبی.
و یا به قطعنامه هم توجه نمی کنند و به عنوان کشوری که صاحب اختیار همه است به اسم ایجاد دموکراسی تروریست در کشوری می پرورانند و به بهانه کمک به آنها با استقلال کشور مبارزه می کنند مثل اشغال سوریه ... 
 وقتی یک کشوری ضعیف تر است و یا در جنگ باخته است برای جلوگیری از خطرات بیشتر و با فشار قدرت خارجی به چند طریق عمل می کند:
 یا بخشی از خاک را واگذار می کند مانند
واگذاری بحرین و بخشی از افغانستان و یا بخش شمالی کشورمان به روسها،
 و یا غرامت می پردازد مثل
معاهده ترکمانچای
 و یا هر دو مثل جنگ با روسها،
 یا سران کشور به خاطر منافع شخصی و خوشگذرانی های خویش امتیاز واگذار می کند مثل قرارداد رویترز،
یا کشور و یا کشور های مقتدر خاک کشور بی طرف را اشغال می کنند و بدون حضور او توافقنامه امضا می کنند که در نهایت کشور مغلوب می تواند روزی خود را نجات دهد مثل اشغال ایران در جنگ جهانی و تقسیم آن توسط دو قدرت روس و انگلیس.
یا قراردادهای مستشاری می بندند مثل حضور امریکائیها در ایران تا قبل از انقلاب،
 یا قرار داد ترک مخاصمه زیر نظر یک مرجع بین المللی مثل پذیرش قطعنامه 598 در زیر نظر سازمان ملل
 یا واگذاری امتیاز از جانب دو طرف برای حفظ آرامش بیشتر که در اصل نیروی قوی تر با توطئه طرف را به میز مذاکره کشانده است و با عبارات دو پهلو آن را به تصویب رسانده است و سپس در اجرا
با خدعه و نیرنگ با آنکه طرف اول همه تعهداتش را داوطلبانه انجام داده است طرف دیگر با بهانه های واهی از اجرای تعهداتش طفره می رود تا بتواند امتیازات بیشتر بگیرد مثل برجام
 باید اذعان کرد که قرار داد برجام در نوع خود بی نظیر و یا کم نظیر است. اولا به لحاظ اینکه دنیا یک طرف (به اصطلاح جامعه جهانی!) و ایران یک طرف (که هم اهمیت ایران را می رساند و هم اگر تحقق نیابد میزان کلاهی که به سر ایران می رود یگانه است) همچنانکه در جنگ تحمیلی هم این چنین بود. و در عدم اجرا هم بی نظیر است چون خدعه و نیرنگ دبه درآوردن با ادعای واهی امریکا که حرف خودش را هم قبول ندارد و اروپائیها هم که مزورانه یکی به نعل می زنند و یکی به میخ. و نیز به لحاظ طول زمان برای مذاکره که بیش از 12 سال طول کشیده تا مذاکره و متن توافقنامه که خیلی هم از نظر واقعی به نفع ما نیست به عمل آمده و به تصویب رسیده!
 ما باید بدانیم همه این ها تا عوامل داخلی با خارجی پیوندی نداشته باشد ولو تمایل باطنی و یا رفتاری، دشمن نمی تواند نفوذ خود را گسترش دهد.
مشکل داخلی بزرگترین مشکل است و نداشتن دیدگاه آینده اندیشِ واحدِ ملی می تواند به اختلافات داخلی آنچنان دامن بزند که رقیب داخلی را از دشمن خارجی بزرگتر نشان دهد. در حالی که ما باید متحد باشیم ولی کارهایی که می کنیم خلاف اتحاد است؛ در کارهایی که می کنیم مقابله به مثل با خودی می کنیم.
 قرارداد و مذاکره قوی با ضعیف توافق گرگ و میش است. هر چند گرگ خوی گرگی نداشته باشد که البته نمی شود. گرگ گرگ است و نه تنها به یک گوسفند قانع نیست که مرامش لت و پار کردن گوسفندان است. و ما به عینه نمونه های آن را در حال حاضر و به ویژه در کشورهای خاورمیانه می‌بینیم و متأسفانه درک عمومی درستی هم در بین ملل ساکن این مناطق نیست.
 اکنون که آمریکا با کمال وقاحت و به منظور تحقیر ایران از برجام خارج شده است اکنون نوبت ایران است که قاطعیت لازم از خود نشان دهد.
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

چـــرا فکر میکنید بچه-ها نمی-فهمند؟! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  چـــرا فکر میکنید بچه-ها نمی-فهمند؟! ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای بچه ها می فهمند

نتیجه تصویری برای بچه ها می فهمند

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای بچه ها می فهمند

  پُرسش وُ پاسخ :

 سوالی داشتم در مورد مسایل جنسی بچه ها دختری دارم 8 ساله که وقتی میریم خونه مامانم با پسر خاله اش میرن بازی ولی یک وقتایی که مثلا سرزده میریم داخل اتاق میبینم که درحاله نشان دادن به هم هستند یا باهم میرن زیر پتو میگن سردمونه پسر خاله اش 6 ساله است درحالی که فکر نمیکنم موردی از ما دیده باشه چند وقتی است که این طور شده واقعا نمیدونم چه کار کنم در ضمن هنوز به طور مستقیم بهش نگفتم لطفا راهنماییم کنین خدا اجرتون بده.
 اگر همه جواب های شما به پرسش های ما، «نه» بوده است دست کم این گزارش را درباره تربیت جنسی کودکان پیش دبستانی بخوانید، چون آمارها نشان می دهد ۵۰ درصد طلاق ها مستقیم یا غیر مستقیم به مشکلات جنسی زوج ها مربوط می شوند و بیشتر این زوج ها کسانی هستند که از تربیت صحیح جنسی در خردسالی بی بهره مانده اند. تربیت جنسی هم مانند تربیت عقلانی، سیاسی، اجتماعی و ... یکی از انواع تربیت است و شامل همه آگاهی ها و آموزش هایی می شود که هر یک از ما باید آنها را از دوران اولیه زندگی، در جهت رشدی متناسب و متعادل غریزه جنسی فرا گیریم و غفلت درباره آن عواقبی ناخوشایند را در بزرگسالی برجای خواهد گذاشت که از آن جمله می توان به اختلالات جنسی، زندگی مشترک ناموفق و حتی گرایش به بزه اشاره کرد.
 اما با وجود اهمیت تربیت جنسی در دوران خردسالی، این مقوله در هر خانواده-ای جزو مرزهای ممنوع گفتگو محسوب می شود و کودکان به محض رسیدن به نوجوانی آن را به شیوه ای نادرست از همسالان خود یا مراجعی مانند سایت های غیراخلاقی و... فرا می گیرند. تربیت جنسی در سنین پیش دبستانی، دبستان، نوجوانی و بلوغ کاملاً با هم متفاوت است و والدین باید دقت کنند که راه کارهای ارائه شده در این گفتگو صرفا برای تربیت جنسی کودکان در سنین پیش دبستانی کاربرد دارد و ممکن است برخی از قید و شرط های آن برای دیگر گروه های سنی متفاوت باشد. چرا اینجوری می کنی بچه؟!
 دکتر محسن فرمهینی فرهانی دکترای علوم تربیتی و استاد دانشگاه، در گفتگو تربیت جنسی را در این سن به ۵ بخش شامل کنترل عادت های جنسی، ارائه پاسخ های متناسب و درخور کودکان در مواجهه با پرسش های جنسی، کمک به تکمیل و شکل گیری هویت جنسی، پیشگیری از بیداری زودرس جنسی و رعایت بهداشت جنسی تقسیم می کند و درباره نخستین بخش که مربوط به کنترل عادت های جنسی کودکان است، توضیح می دهد: والدین باید عادت های صحیح جنسی را به کودکان بیاموزند و از ایجاد عادت های نادرست جلوگیری کنند. او در این باره به ذکر چند مثال می پردازد و می گوید: کودکان در سنین ۳ تا ۴ سالگی تمایل دارند بدنشان را بپوشانند و اگر والدین این احساس را درک کنند می توانند از آن برای آموزش به کودکان در پوشاندن بخش هایی از اندامشان استفاده کنند.
 این عضو گروه خانواده و سلامت جنسی دانشگاه شاهد، از دیگر مثال های کنترل عادات جنسی به برخورد مناسب با کودکانی که خودشان را به اشیاء اطراف می کشند یا اندام‌ تناسلی شان را لمس می کنند می پردازد و می گوید: باید جلوی این حرکت ها را در کودکان بگیرید چون زمینه ساز رفتارهای نامناسب بعدی خواهند شد.
 تو از آسمون افتادی فینگیلی!
 پاسخ‌های درخور و شایسته به سوالات جنسی کودکان در تربیت جنسی آنها نقشی به سزا دارد. وقتی شما در پاسخ به کودکتان که می پرسد: «از کجا آمده ام؟» می گویید: «من تو را از فروشگاه خریدم» یا «تو از آسمان افتادی»، ‌وقتی او به شما می گوید: «این نوزاد چه طور به دنیا آمده؟» و شما می گویید: «توی کوچه پیدایش کرده ایم» وقتی او از شما می پرسد: «فرق دختر و پسر چیست؟» و شما او را تنبیه کنید، انتظار نداشته باشید او در بزرگسالی عاقل و منطقی و واقع بین باشد یا پس از این همه دروغ به شما اعتماد کند.
 به گفته فرمهینی فرهانی، هدف کودکان از پرسش ممکن است کنجکاوی یا وقت گذرانی یا جلب توجه باشد و پدر و مادر باید با شناختی که از روحیه کودک به دست آورده اند این هدف را تشخیص دهند. پاسخ به پرسش های کودکان به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم است که معمولا از شیوه مستقیم پس از بلوغ و از شیوه غیر مستقیم پیش از بلوغ استفاده می شود. او توضیح می دهد: در صورتی که هدف کودک کنجکاوی باشد پدر و مادر باید دلیل این کنجکاوی را پیدا کنند و بعد صادقانه، بدون مواخذه کودک و شرح و بسط اضافه یا پرداختن به جزئیات غیرضروری به پرسش های کودک پاسخ دهند و از دروغگویی یا ربط دادن پاسخ‌ها به خرافات پرهیز کنند. با این حال همیشه پرسش هایی وجود دارند که ممکن است در پاسخ دادن به آنها هر چند محافظه کارانه عمل کنید اما همچنان صلاح نمی دانید پاسخ آنها را مستقیما به کودک بدهید و پی راهی برای بیان غیر مستقیم آنها می گردید که در این گونه، نگهداری حیوانی یا گیاهی در خانه و بردن کودکان به باغ وحش و... می‌تواند در روشن شدن نگرش آنها نسبت به مسائل جنسی موثر باشد.
 من چی هستم؟
 به نظرتان دختری که از کودکی با پسرها بازی کرده است، لباس های پسرانه پوشیده، با اسباب بازی های پسرانه بازی کرده و خلاصه مثل یک پسر با او رفتار شده چه جور تصوری درباره جنسیتش دارد؟ او حق دارد در بزرگسالی آرزوی تغییر جنسیت داشته باشد؟ درباره پسری که آرایشش کرده اند، لباس های دخترانه به او پوشانده اند یا عروسک دستش داده اند، چه نظری دارید؟ این وظیفه ما و شماست که به بچه ها بفهمانیم متناسب با جنسیتشان رفتار کنند و به گونه ای با آنها رفتار کنیم که از هویتشان راضی باشند. بیداری همیشه خوب نیست.
 سال‌ها پیش از پسر بچه‌ای شنیده-ام که پدر و مادرش را فریب می دهد و شب ها که آنها تلویزیون تماشا می کنند خودش را به خواب می زند اما زیر چشمی فیلم تماشا می کند. این پسر بچه ۵ سال بیشتر نداشت اما راه فریب دادن پدر و مادرش را یاد گرفته بود! بدتر از همه این است که والدین او حتی وقتی پای تلویزیون نشسته بود به سانسور اهمیتی نمی دادند و معتقد بودند بچه ها از خردسالی باید با همه چیز آشنا شوند، اما عضو هیات علمی دانشگاه شاهد نظرش کاملا خلاف این است و اعتقاد دارد این دست آشنایی های زود هنگام، ‌به بیداری زودرس جنسی می انجامد که اصلا به نفع کودکان نیست. او هشدار می دهد، در جلوگیری از بیداری جنسی، والدین باید به محافظه کاری در ارتباطشان جلوی چشم فرزندان و مراقبت نامحسوس از فرزندان در ارتباط با خودشان توجه داشته باشند.
 فرمهینی فرهانی می گوید: مناسبات جنسی همسران نباید جلوی فرزندان انجام شود. پدر و مادر باید در انتخاب لباسی که در منزل می پوشند دقت کنند و اتاق خواب و استراحت شان را از اتاق کودکان جدا کنند. آنها باید به بچه ها یاد بدهند بدون در زدن وارد اتاق خواب بزرگترها نشوند و به هم گوشزد کنند از شوخی هایی که بار جنسی دارند در حضور کودکانشان بپرهیزند.
 این چه جور کارتونی بود؟!
والدین وظیفه دارند فیلم یا کارتونی که کودکان تماشا می کنند را بررسی کنند و بدانند که خیلی وقت ها کارتون های خارجی نیز بار جنسی دارند و حتی برخی از کارتون ها برای بزرگسالان ساخته می شوند و پر از صحنه های ناخوشایند هستند و به همین دلیل خرید فیلم و کارتون غیر مجاز برای کودکان از دستفروش های خیابانی، کار درستی نیست.
 با کی حموم برم؟
چرا فکر می کنید بچه ها چیزی نمی فهمند؟
 اتفاقا بر خلاف تصور ما، بچه از سنین خیلی پایین، حرف ها و رفتارهای ما را می سنجند و معنی آنها را به خوبی درک می کنند و به همین دلیل است که فرمهینی فرهانی تاکید می کند:
والدین باید شستشوی بدن را به فرزندان بیاموزند و از حدود ۳‌ سالگی مسئولیت استحمام پسرها به پدر و دخترها به مادر سپرده شود. سن ۷ تا ۱۱ سالگی، سن اختفای جنسی است و اگر کودکان تحریک نشوند از نظر جنسی فعال نیستند اما این دلیل نمی شود که خیال کنید می توانید پرهیزهای جنسی را که مطرح کردیم در این سن نادیده بگیرید، لابد شما هم قبول دارید که همیشه و در هر سنی مرزهایی در زندگی وجود دارد که عبور از آنها، به نفع ما و اطرافیان نخواهد بود.
 بهتر است پیشانی کودک بوسیده شود و در صورت بوسیدن گونه ها سریع و کوتاه باشد.
 از بوسیدن لب های کودک بپرهیزید زیرا باعث تحریک جنسی می گردد. همچنین هنگامی که کودک به سن ۶ سالگی رسید بر طبق روایات، جنس مخالف نباید او را ببوسد. اگر در کودک انحراف جنسی مشاهده کردید از خشونت بپرهیزید زیرا او انحراف خود را مخفی خواهد کرد و اگر انحرافی او را تهدید کند با شما در میان نخواهد گذاشت. مراقب حضور کودک در مکان ها و زمان های خلوت باشید زیرا ممکن است توسط افراد منحرف مورد سوء استفاده جنسی قرار بگیرد. در حد سن کودک برخی خطرات جنسی که او را تهدید می کند برای او توضیح دهید: تو نباید افراد غریبه را ببوسی یا بغل آنها بروی، نباید اجازه دهی کسی به بدنت دست بزند، اگر این کار را کرد به پدر و مادر بگو، اگر کسی که او را نمی شناسی به تو چیزی داد و گفت بیا جایی بریم نباید با او بروی و چیزی را از او بگیری البته نباید این مطالب را بیش از حد باز کرد. بعد از سن تمیز رختخواب کودکان را از یکدیگر جدا کنید.
 بعضی حرکات مانند غلتیدن بر روی تشک و مالیدن آلت به نرده، به روی شکم خوابیدن باعث انحراف جنسی می گردد باید کودک را به آرامی از آن بازداشت. انگل های مقعدی و کرمک سبب پیدایش خارش در اطراف آلت و سپس لذت و انحراف می گردد. باید در این موارد به پزشک مراجعه کرد.
 دوران نوجوانی گریه بر اهلبیت به ویژه در نیمه شب، خواندن قرآن – به ویژه سوره یوسف در پسران و نور در دختران – تأثیر زیادی در عفت و پاکدامنی نوجوانان دارد.
شخصیت نوجوان را تکریم کنید و بزرگ شمارید. زیرا یکی از خطرات تحقیر شخصیت ابتلا به دام انحرافات جنسی است. مهمترین علت گرایش نوجوانان به جنس مخالف، کمبود محبت است.
 انجام فعالیت های ورزشی و نشاط بخش کوهپیمایی و دویدن، حمام کردن با آب ولرم و حجامت موجب تعدیل قوای جنسی است. پرخوری و مصرف خوراکی هایی مانند فلفل، زنجبیل، دارچین، زعفران، کاکائو، قهوه، کنجد، سیر، پیاز، گردو، خرما، موز، پسته، فندق، نوشابه، نخود، شیرینی جات موجب تقویت جنسی است و مصرف آن در نوجوانان باید کم باشد.
 خوراکی هایی مانند سرکه، آبلیمو، نعناع و عرق نعناع، لپه، عدس موجب تعدیب قوای جنسی است.    یک ترکیب مفید برای تعدیل قوای جنسی: عسل + سرکه + عرق نعناع
 نوجوانان از نحوه برخورد والدین با نامحرم الگو می گیرند.
 قبل از گرسنگی نباید غذا میل کرد و هنوز کاملاً سیر نشده باید از غذا دست کشید. نظم و برنامه ریزی در امور روزانه موجب جلوگیری از انحراف است.
 او حق دارد بداند اگر روزی پشت ویترین کتابفروشی، کتابی درباره شیوه‌های تربیت جنسی کودکان ببینید، آن را می‌خرید؟ اگر تلویزیون را روشن کنید و برنامه ای درباره راه های تربیت جنسی کودکان روی آنتن باشد تماشایش می کنید؟ اگر پیچ رادیو را بپیچانید و در گفتگویی به این مقوله اشاره شود، می شنویدش؟
 دوران کودکی
 وقتی ممیز گردد – خوب و بد را تشخیص دهد – باید والدین در حضور او مراقب رفتار خود باشند.
 کسی نباید در حضور او عریان باشد.
 از این دوران – ۳۰ ماهگی به بعد – دختر با پدر و پسر با مادر نباید به حمام بروند زیرا این تصاویر در ذهن او ثبت می شود و دچار بلوغ زودرس می شود. میل جنسی از دوران کودکی در انسان وجود دارد و نباید موجب تحریک آن شد. از سن ۴ سالگی رفتاری مانند میل به بوسیدن، لمس اعضای بدن، توجه به خوشگلی و ترکیب چهره دیگران، انجام شوخی های جنسی، به کار بردن کلمات مربوط به روابط جنسی، خاله بازی، آمپول بازی و بیانگر میل جنسی می باشد.
 حضور کودک در مجالسی که پوشش نامناسب و آرایش تند بکار رفته موجب باقی ماندن این تصاویر در ذهن او می شود و موجب انحراف در آینده خواهد بود. اشکال در وضع ختنه و کمی یا زیادی پوست اطراف آلت موجب انحراف می شود.
 بهتر است از ختنه طبیعی و سنتی استفاده شود زیرا ختنه به روش جدید (حلقه ای) به علت ایجاد عفونت و وجود پوست اضافه خطر ابتلا به تحریک جنسی را دارد. از لمس و نوازش نقاط حساس بدن کودک (آلت، ران، کفل) و شوخی های جنسی و بدنی پرهیز کنید و دیگران را نیز از این کار باز دارید.
کودک نباید روابط عاشقاته و زناشویی، شوخی های جنسی و فیلم های عاشقانه را مشاهده کند زیرا آن را به ذهن می سپارد و ممکن است تقلید کند و باعث تحریک او شود و دچار انحراف و بحران روحی و جسمی و یا عمل استمناء شود.
 کودک باید از محبت سیراب شود.
 کودکی که محبت نبیند ممکن است دچار انحرافاتی مانند انحراف جنسی شود (از جمله استمناء – دوستی با جنس مخالف و...) و یا توسط افراد منحرف جذب شود. تحقیر کودک نیز ممکن است چنین عواقبی داشته باشد.
 دختر بیشتر نیازمند محبت پدر است و پسر محبت مادر را بیشتر نیاز دارد.
 والدین باید از الفاظی مانند دوستت دارم، چقدر زیبا شده ای و... در مورد کودکان بسیار استفاده کنند کودکی که این الفاظ را نشنود (به ویژه دختران) به راحتی جذب جنس مخالف خواهند شد.
 از سن ۲ سالگی بهتر است محل خواب کودک از والدین جدا شود و کودک عادت داده شود که برای ورود به اتاق خواب والدین اجازه بگیرد.
قلقلک دادن کودک به ویژه کف پای او ممنوع است زیرا بر روی عصب اعضای تناسلی رفلکس داشته و جریان خون را در آن قسمت بیشتر نموده باعث تحریک می شود. کودک نباید ادرار خود را نگه دارد زیرا در این حالت عضلات اطراف آلت تناسلی را منقبض نموده موجب لذت او می شود.  در چنین حالتی باید او را به صورت سرپا نگه داشته تا خود را تخلیه کند. توصیه می شود تا والدین نیمه شب کودک را به دستشویی ببرند.
 در صورتی که کودک آلت تناسلی خود را دستکاری کرد از خشونت بپرهیزید و به آرامی او را مشغول کار دیگری کنید. علت این عمل ممکن است کنجکاوی، ناآشنایی با اعضای بدن، مشکل جسمی (خارش، انگل، سوزش خشکی پوست و...) یا عدم رعایت بهداشت باشد. ممکن است علت آن فشارهای روحی باشد تا از این طریق به آرامش برسد. این موارد را باید با پزشک در میان گذاشت.
 برخورد خشن در این موارد کودک را حساستر و عمل را تثبیت می کند و او احساس افسردگی می کند و برای پرسش ها و ابهام های جنسی دیگر به سراغ شما نمی آید. در مقابل سؤال جنسی کودک نه با خشونت رفتار کنید نه با طفره رفتن، زیرا در هر صورت ممکن است او سؤال خود را از فردی منحرف بپرسد و... . پاسخ سؤال او را نباید باز کرد، پاسخ باید در حد سن او باشد. اگر در همان لحظه پاسخ مناسبی نیافتید آن را به لحظات بعد موکول کنید ولی در اسرع وقت به او جواب مناسب بدهید.
 مثال: ما چگونه به دنیا می آییم؟ جواب: همه ما در شکم مادرانمان بوده ایم و خدا ما را بدنیا آورده است... کودک نباید در هنگام خواب برهنه باشد زیرا لمس اعضای او با هم و یا تشک موجب انحراف می شود پوشاندن بدن فقط مخصوص نامحرم نیست بلکه خواهر و برادر و والدین نیز باید قسمت های محرک بدن را از یکدیگر بپوشانند (به جز زن و شوهر) به کار بردن الفاظ رکیک همیشه مذموم است و در نزد کودک مذموم تر، زیرا ممکن است او به جستجوی معانی آنها بر آید. روابط کودک با کودکان دیگر نیز باید به طور غیر مستقیم زیر نظر گرفته شود. زیرا ممکن است به عنوان بازی به کشف اعضای یکدیگر بپردازند. اگر کودکان در اتاق یا در کوچه مشغول بازی هستند گاهی به آنها سر بزنید. همچنین کودک نباید به مدت طولانی در جایی تنها بماند.
 رابطه کودک با جنس مخالف در مهد کودک ها ممکن است در ذهن او بماند و در آینده موجب بلوغ زودرس شود. بهتر است کودک را به مهد کودکی بسپارید که مربی آن متعهد است و شؤونات اسلامی در آن رعایت می شود و حتی الامکان دختر و پسر در آن مختلط نباشند. تماس بدنی والدین با کودک (در آغوش کشیدن) باید از روی پوشش باشد والدین باید به طور نامحسوس بر نحوه استفاده کودک از وسایل ارتباط جمعی مانند – اینترنت و مجله ها، کتاب ها و ... کنترل داشته باشند. از داشتن فیلم های مبتذل، ماهواره و... در خانه بپرهیزید زیرا ممکن است در غیاب شما، کودک از آنها استفاده نموده منحرف شود. از موسیقی مهیج بپرهیزید و کودک را نیز از آن دور بدارید زیرا باعث تضعیف اراده در برابر مسائل جنسی، فحشاء، بی تفاوتی به ناموس و... می گردد. شستشوی ناقص یا بیش از حد مجاری دفع ادرار و مدفوع و عدم رعایت بهداشت، پوشاندن لباس های تنگ و چسبان باعث انحراف جنسی و استمناء در کودک می شود. برخی از عوامل روانی نیز در انحراف جنسی کودک و نوجوان تأثیرگذارند مانند: ترس، هیجان، بیش از حد اضطراب و تشویش، طرد شدن از طرف اطرافیان، تحقیر، افراط و تفریط در محبت، خشونت، اختلافات خانوادگی. در این گونه موارد ممکن است کودک برای آرامش یافتن به اعمالی مانند استمناء (خود ارضائی) رو بیاورد. قبل از اینکه کودک کاملاً خسته شود نباید به رختخواب برود زیرا فکرهای پریشان و منحرف به سراغ او می آید و یا در اثر غلطیدن در رختخواب لذت جنسی در او ایجاد می شود. در طول روز نباید کودک زیاد بخوابد و باید کاملاً خسته شود تا شب به راحتی بخوابد.
 نداشتن برنامه مناسب در اوقات فراغت یکی از دلایل انحراف فرزندان است.
 تفریحات سالم، ورزش و بازی های با نشاط، انس با کتاب و... در پیشگیری و درمان انحرافات مؤثر است. کودک نیاز به محبت دارد. باید او را بوسید و در آغوش کشید. در این موارد باید مراقب بود.
 
نقش والدین
 با توجه به اینکه کنجکاوی کودک در این مرحله شدید و جهت دار است؛ لذا مراقبت هایی که والدین در رابطه با خود و در رابطه با فرزندان دارند، همانند دوره پیش از دبستان باید با شدت بیشتری صورت گیرد؛ ضمن این که میل شدید کودکان دبستانی به تقلید از بزرگترها باعث می شود که با سادگی مخصوص خودشان، رفتار آنها را قبول و کپی کنند، مثلاً، کودکان همراه با والدین شان ورزش می کنند، شطرنج بازی می کنند، کتاب می خوانند، نقاشی می کشند یا به موضوعات ادبی تمایل نشان می دهند و یا ناسزا یاد می گیرند.
 بنابراین لازم است والدین برای رشد و سلامت روانی و جنسی کودک خود، مراقبت هایی در رفتار خود داشته باشند که مهم ترین آن ها بدین قرارند:
 ۱- در آرایش 
۲- در پوشش
۳- در خواب و استراحت
۴- در میان دوستان
 همچنین مراقبت هایی که والدین در ارتباط با فرزندان باید داشته باشند بدین شرح است:
 ۱- مراقبت در پوشش
 ۲- تفکیک بستر
 ۳- در معاشرت ها (دختر و پسر، افراد بالغ با غیر بالغ)
۴- ایجاد عادت های مناسب در خواب و استراحت، ورود به اطاق والدین، مشغول داری فکر و دست، نظافت خود و...
 ۵- در بازی ها
 ۶- در شنیدنی ها و دیدنی ها
 از آنجا که موارد فوق الذکر در بخش پیشین مورد بررسی قرار گرفت، از تکرار آن خودداری می شود. والدین باید بدانند محیط زندگی کودک با محرک های فراوان و گوناگون می تواند رشد جنسی را تسریع کند یا بر عکس به تعویق اندازد. به همین دلیل لازم است والدین رفتار و کردار خود را در حضور کودکان دقیقاً کنترل کنند و به موقع آن ها را راهنمایی کنند.
 نقش مدرسه
 شکی نیست که مدرسه در رابطه با تربیت به ویژه تربیت جنسی نقش مکمل دارد. مسئولیت اصلی تربیت جنسی کودک و نوجوان به عهده پدر و مادر است. در صورت نبود مادر در محیط خانواده (به دلیل طلاق، مرگ و یا بیماری طولانی و بستری شدن در بیمارستان) لازم است آموزش مسائل مربوط به بلوغ دختران، توسط زنان دیگر خانواده نظیر، عمه، مادر بزرگ و خاله صورت گیرد و در صورت نبود پدر در محیط خانواده پدر بزرگ، عمو و دایی می‌توانند این مسئولیت را به عهده گیرند؛ در غیر این صورت ترجیح دارد این گونه مسائل به وسیله یکی از مربیان مدرسه به دانش آموزان آموزش داده شود.
نکته ای که معلمان و والدین باید در این سنین توجه داشته باشند این است که دختران از نظر جنسی نسبت به پسران آسیب پذ‌یرتر هستند. زیرا از لحاظ جسمی ‌از پسران ضعیف ترند و دیگر اینکه سن بلوغ در آن ها کمتر از سن بلوغ در پسران است. دختران معمولاً در سن بلوغ از آگاهی و تعلیمات جنسی لازم برخوردار نیستند، لذا به سهولت در دام انحراف جنسی می افتند. بنابراین ضروری است والدین و مربیان در این زمینه مراقبت های کافی داشته باشند و در زمینه آماده سازی دختران برای ورود به دوران بلوغ مؤثر باشند.
 تربیت جنسی کودکان دبستانی
 انحراف جنسی یکی از بزرگترین معضلاتی است که یک جامعه را تهدید می کند.
 
امروزه پائین آمدن سن بلوغ و بالا رفتن سن ازدواج باعث پدید آمدن بسیاری از مشکلات روحی و جسمی در جوانان گردیده است. بسیار ساده انگارانه است که تصور کنیم تربیت و به ویژه تربیت جنسی از سنینی خاص شروع می شود، بلکه قبل از دوران تکون نطفه باید به فکر باشیم. در این جزوه سعی شده است به طور مختصر نکات مهم در رابطه با تربیت جنسی کودک در اختیار والدین قرار گیرد.
 تذکر: مواردی که با علامت ستاره مشخص شده است در همه دوران تربیت مشترکاً باید رعایت گردد.
 تربیت کودک (تربیت جنسی)
 انعقاد نطفه
 والدین قبل از انعقاد نطفه به ذکر و استغفار و خواندن قرآن مشغول شوند با وضو باشند و بسم الله بگویند تا در نطفه اثر مثبت داشته باشد. گریه بر اهل بیت علیهم السلام قبل از انعقاد نطفه در روحیات معنوی کودک بسیار مؤثر است.
 نزدیکی با شکم پر موجب شهوتران شدن کودک می شود.
 بهتر است نزدیکی بعد از نیمه شب انجام شود.
 اگر مرد با شهوت و خیال زن دیگر با همسر خود نزدیکی کند احتمال انحراف جنسی در کودک بسیار زیاد خواهد بود. قبل از انعقاد نطفه والدین باید تصورات خود را کنترل کنند و اگر فکر شیطانی در ذهن آنها خطور کرد استغفار نمایند، ذکر بگویند و صدقه بدهند.
 دوران بارداری از گوش دادن به موسیقی مهیج و دیدن صحنه های مبتذل خودداری کنند. از نگاه به نامحرم – جز در حال ضرورت – خودداری شود.
 دوران شیرخوارگی روح و ضمیر ناخودآگاه کودک تازه متولد شده بسیار گیرا و جاذب می باشد. به همین جهت والدین نباید در حضور کودک عمل زناشویی را انجام دهند – حتی اگر کودک در خواب باشد – زیرا تصاویر و صداها در ضمیر ناخودآگاه کودک ثبت می شود و ممکن است در آینده به انحراف بیفتد. آمونیاک موجود در ادرار سوزآور است و اگر پوشاک نوزاد دیر عوض شود موجب تحریک آلت تناسلی می شود و موجب نعوظ (بزرگ شدن آلت تناسلی) می شود.
 من هم موافقم که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است. اما معتقدم اگر در ارائه آموزش های جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کنیم و حرمت ها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیر مستقیم ارائه دهیم، این مشکل پیش نمی آید. در بحث آموزش های جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است. میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاع جنسی به فرزندانمان ندهیم. باید توجه داشت در طرح مسائل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیاده گویی نکنیم و به حواشی نپردازیم. ضمن این که باید توجه داشته باشیم که فرزندان ما بیشتر از اعمال ما می آموزند تا از گفتار.
 منظورتان چیست؟ یعنی بچه ها از رفتارهای والدین خود از مسائل جنسی با خبر می شوند؟
 ببینید، مراقبت والدین در رابطه با تربیت جنسی دو بعد دارد، یکی در رابطه با خودشان و دیگری در رابطه با فرزندان، مراقبت های والدین در مورد اعمال خودشان این است که در مناسبات جنسی شان نهایت دقت را داشته باشند و دور از چشم فرزندان باشد. در متون دینی ما آمده که از شش سالگی اتاق خواب کودک را جدا کنند. همچنین بچه ها را عادت دهند که وقتی وارد اتاق آنها می شوند، در بزنند. مراقب شوخی هایشان باشند. شوخی ها ممکن است خیلی اطلاعات را به شکل غیر مستقیم به فرزندان بدهد. اما مراقبت های والدین در رفتار با فرزندان، شامل موارد زیادی می شود. از جمله شستشو و تطهیر در سنین پیش از دبستان، که باید مراقب باشند تحریک صورت نگیرد. در آموزه های دینی ما آمده که وظیفه استحمام پسر بعد از سه سالگی به عهده پدر است.
پوشش و لباس مناسب هم برای بچه ها مهم است. لباس های تحریک کننده، چسبان و تنگ برای بچه ها مناسب نیست. در بازی ها محدوده سنی رعایت شود و بچه ها با افراد غیر همجنسی که با آنها تفاوت سنی مشهود دارند، بازی نکنند. والدین باید در روابط و معاشرت ها، نوازش ها، در ایجاد عادات صحیح در بچه ها دقت داشته باشند. این ها ریزه کاری هایی است که والدین باید در رفتار خود با بچه ها به آن دقت کنند، چون آموزش در بطن همین رفتارها اتفاق می افتد.
 این طور که می گویید وظیفه پدر و مادرها در این باره خیلی زیاد می شود. واقعاً می توان انتظار داشت که والدین بتوانند این همه وقت بگذارند و بار آموزش همه مسائل را خودشان بکشند؟
 البته یکی از وظایف مهم والدین در برابر فرزندشان، همچنین بحث آموزش و تربیت جنسی است. سخت است ولی به هر حال بار اصلی این وظیفه به عهده آنهاست. بعضی پدر و مادرها در تربیت جسمی، تغذیه و سلامت جسم و تربیت اجتماعی و عقلانی فرزندشان خیلی دقت می کنند، اما تصور می کنند آموزش های جنسی وظیفه آنها نیست. توجیه آنها هم این است که موضوع، موضوع سخت و حساسی است. اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه بعد وظیفه مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.
 مدارس ما چقدر در این باره پشتیبانی شده اند؟ اصلاً برنامه ریزی برای این کار شده است؟ می دانند چه چیز را باید چطور آموزش دهند؟
 البته این برنامه ریزی ها هنوز انجام نشده، چون هنوز به اهمیت و ضرورت آموزش جنسی در مدارس پی نبرده ایم و این موضوعی است که کارشناسان گوناگون تربیتی باید دور هم بنشینند و هر چه سریع تر درباره آن تصمیم بگیرند و برنامه بریزند.
  غیر از مدرسه به جامعه هم اشاره کردید. منظورتان از آموزش از طریق جامعه دقیقاً چیست؟
 برخی موضوعات هست که اگر در جامعه رعایت شود، تربیت جنسی صحیح تر و سالم تر صورت می گیرد. مثلاً جلوگیری از روابط عنان گسیخته بین زن و مرد یا این که خانم ها زیورها و زینت هایشان را به دیگران نشان ندهند. یا مسئله هویت جنسی و این که معلوم شود فردی زن است یا مرد. برخی مسائل هم هست که ظاهراً ربطی به مسائل جنسی ندارد، اما مطالعات نشان داده که به طور غیر مستقیم روی سلامت جنسی نوجوانان و جوانان تاثیر دارد، مثل ترویج ورزش همگانی، پر کردن اوقات فراغت، رفع بیکاری و مسائلی مانند این ها به طور کلی می توان گفت خانواده، مدرسه و جامعه نقش مکمل دارند و اگر یکی کارش را نادرست انجام دهد، دچار مشکل می شویم.
 صحبت ما به درازا کشید و ممکن است خانواده ها هنوز سؤالهای زیادی در این باره داشته باشند.  
  آیا کتاب مناسبی در حوزه تربیت جنسی می توانید معرفی کنید؟ دو نوع کتاب وجود دارد، یکی کتابهای ترجمه و دیگری کتاب های تالیفی، کتاب های ترجمه، دیدگاه های خوبی دارند و نکات علمی خوبی را مطرح کرده اند، اما پیشنهادها و توصیه هایشان متناسب با فرهنگ ما نیست. یک نمونه خوب از این کتاب ها، کتابی است با این مشخصات: سلامت جنسی ترجمه سارا رییسی طوسی – انجمن طب اطفال کودکان. اما کتاب های تالیفی انجمن اولیاء و مربیان، مثل سری کتاب هایی با عنوان خانواده و فرزندان، از هر لحاظ مناسب و قابل استفاده است. سایر کتاب ها از این قرارند: خانواده و مسائل جنسی در کودکان تالیف آقای دکتر علی قائمی، کتاب اخلاق جنسی در اسلام و غرب استاد مطهری، کتاب بلوغ – اردوبادی – انتشارات قلم.
 شما در کنگره بین المللی خانواده و سلامت جنسی هم فعال هستید. در کدام حوزه هستید و چه مقالاتی را بررسی می کنید؟
 من دبیر علمی گستره علوم تربیتی، اجتماعی، فرهنگی و رسانه های همگانی این کنگره هستم که در تاریخ ۶ تا ۸ آذر ۸۶ توسط دانشگاه شاهد برگزار می شود. مقالات گوناگون در پنج گستره پزشکی، روانشناسی، دین، حقوق و علوم تربیتی و اجتماعی ارائه می شود.
 اصول کلی که پدر و مادر و مربیان در تربیت جنسی باید رعایت کنند.
 پرهیز از افراط و تفریط:
این روزها می گویند پدر و مادرها باید با بچه ها دوست شوند، اما به نظر می رسد این دوستی یک طرفه شده و پدر و مادرها استخدام فرزندانشان شده اند. دوستی باید دو طرفه باشد و فرزندان هم باید ارزش ها و هنجارهای پدر و مادر را تا حد ممکن رعایت کنند. پذیرش واقعیت ، بچه ها را برای زندگی واقعی تربیت کنیم و آنها را محصور و محدود نکنیم.
 اصل الگو پذیری و همانند سازی: الگو باید پدر و مادر باشند اما اگر احساس می کنند خیلی نمی توانند الگو باشند. باید الگوهای شایسته را معرفی کنند. وقتی نوجوان بداند آینده اش به سلامت این دوره بستگی دارد، بیشتر مراقب است.
 اصل برقراری ارتباط کلامی و عاطفی:
پدر و مادر به شکل غیر مستقیم از دوستان، علاقه ها و دل نگرانی های فرزندشان بپرسند و او را به حرف زدن تشویق کنند. در طول روز، هنگام خرید، قدم زدن در پارک، هنگام ورزش، از همه این فرصت ها استفاده کنیم و مسائل جنسی را به فرزندانمان بگوییم.
 حفظ عزت نفس در کودکان: این موضوع خیلی مهم است. اگر نوجوان احساس ارزشمندی نکند، تن به هر کاری می دهد، این عزت نفس را خانواده، مدرسه و دوستان به فرد می دهند و همچنین والدینی که فرزندشان را تحسین و تمجید می کنند.
 تربیت جنسی کودکان دبستانی
 این دوره که از حدود ۷ تا ۱۲ سالگی ادامه می یابد، شخصیت کودک سازمان یافته تر می شود و کودک به صورت فردی مستقل در می آید و... .
 ویژگی های کلی دوره ابتدایی
 این دوره که از حدود ۷ تا ۱۲ سالگی ادامه می‌یابد، شخصیت کودک سازمان یافته تر می شود و کودک به صورت فردی مستقل در می آید. تغییرات شگرف و رشد سریعی از نظر جسمانی، ذهنی و اجتماعی در او به وجود می آید. از مهم ترین تحولات زندگی او در این دوره، وسعت محیط اجتماعی اوست. ارتباط کودک با گروه همسالان و بزرگسالانی غیر از والدین و محیط دبستان به عنوان دومین نهاد مهم زندگی کودک پس از خانواده، در مجموع فرصت هایی مناسب برای رشد فردی و اجتماعی کودک در ابعاد مختلف فراهم می سازند.
 بسیاری از روانشناسان سن ۷ تا ۱۲ را سن نهفتگی یا اختفاء جنسی معرفی کرده اند و برنامه تربیت جنسی هم باید با این نهفتگی هماهنگ باشد و نباید اطلاعات به گونه ای باشد که باعث بیداری زودرس جنسی گردد و باعث شعله ور شدن آتش زیر خاکستر شود. با این حال نباید این تصور ایجاد شود که کودکان قدرت فهم و درک مطالب جنسی را ندارند. کودک با توجه به ویژگی های عقلی و اینکه به سطح نسبتاً مطلوبی از ادراک و قدرت تمیز زشت و زیبا رسیده است، قدرت فهم اینکه چرا باید برای ورود به اتاق خصوصی والدین اجازه بگیرد و چرا باید بستر خواب او از دیگران جدا باشد، را درک می‌کند.
 تربیت جنسی کودکان
 عصر اطلاعات است و سرعت، و بچه های ما فرزند همین زمانه اند. طوری که دیگر به این راحتی نمی توان سرنوشت آنها را از همان کودکی تا بزرگسالی و پیری خواند. دنیا پیچیده شده و آلوده. و از خیلی ها می شنویم که پیچیدگی و آلودگی دنیای مدرن را بهانه می کنند، برای توجیه ناآگاهی شان از چیزهایی که باید به فرزندان شان بیاموزند.
 گاهی آن قدر با تاکید و قاطعیت، که آدم مطمئن می شود اگر هم کودک و نوجوان ما در این دنیا آن طور که باید و شاید تربیت نشدند و شخصیت سالم و درستی پیدا نکردند، آن قدرها هم تقصیری متوجه ما نیست. چرا که "دنیا، دنیای پیچیده و آلوده ای است". دکتر محسن فرمهینی فراهانی، که دکترای علوم تربیتی دارد و هم اکنون استادیار دانشگاه شاهد است، از دغدغه هایی حرف می زند که شاید زبان حال همه پدر و مادرها باشد، اما هیچ وقت فرصتی برای بیان آنها پیدا نکرده اند.
 آقای دکتر، به نظر شما اصلاً چرا باید درباره موضوعاتی این قدر سخت و حساس با بچه ها حرف زد؟ چرا اجازه ندهیم وقتی بزرگ شدند و ازدواج کردند، با این مسائل مواجه شوند؟ شاید اگر بلافاصله بعد از وارد شدن بچه ها، از دنیای کودکی به دنیایی که مسائل جنسی در آن معنی دارد، یعنی دوران بلوغ و بعد از آن، فرد ازدواج می کرد و امکان این را پیدا می کرد که غرایزش را به نحو صحیح و مشروع برآورده کند، می توانستیم صبر کنیم و آموزش را از همان زمان شروع کنیم. اما در شرایط فعلی، بین بلوغ و ازدواج فرد فاصله طولانی، گاه حتی تا ۲۰ سال، وجود دارد. در این فاصله هم این فرد در برابر انواع و اقسام تحریک کننده ها قرار دارد. تلویزیون، ماهواره و اینترنت، از ویژگی های عصری است که در آن زندگی می کنیم و به نظر می رسد باید آگاهی و تربیت جنسی را از طریق صحیح به فرزندان منتقل کنیم. تهاجم فرهنگی را هم باید در نظر گرفت. بعضی رسانه ها با نشانه گرفتن یکی از دل مشغولی های نوجوانان وارد می شوند و اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار می دهند که ممکن است باعث انحراف جنسی آنها شود. به همین علت هدایت جنسی، طبق آموزه های اسلام، موضوع مهمی است. اگر راهنمایی های لازم از سوی پدر و مادر انجام نشود، ممکن است فرزند ما در دام کسانی بیفتد که اطلاعات غلط و بی حد و حصر در اختیارش قرار می دهند و دچار انحراف جنسی شود. نکته دیگر این که ما برای کسانی که ازدواج می کنند هم آموزش کامل و درستی نداریم. آمارها نشان می دهد حداقل ۵۰ درصد طلاق ها ریشه در مشکلات جنسی دارد.
 شما معتقدید که باید آموزش مسائل جنسی را از کودکی شروع کرد. چه سنی برای شروع مناسب تر است؟
 آموزش در تمام مراحل سنی باید صورت بگیرد. به سن خاصی نمی شود اشاره کرد. از دوران پیش از دبستان، دبستان، دوران بلوغ، جوانی، میانسالی و حتی سالمندی این آموزش ها لازم است. البته شکل آن در هر دوره متفاوت است.
 یعنی با کودک پیش دبستانی هم می شود درباره مسائل جنسی صحبت کرد؟
 بله، البته با در نظر گرفتن درک و فهم کودک در این سن و همین طور ویژگی های روحی اش. باید توجه داشته باشیم که در این سن آنها نیاز دارند چه مسائلی بیاموزند. به طور کلی شکل گیری هویت جنسی و اینکه فرد دختر و پسر بودن خودش را قبول کند، در این سن اتفاق می افتد. دوم اینکه در این سن باید حواسمان باشد که از بیداری زودرس جنسی کودک پیشگیری کنیم.
 سنین سه تا چهار سالگی به بعد سن سؤال کردن است و یک طیف سؤالات بچه ها همین سؤالات جنسی است. البته این سؤالات جنسی ناشی از کنجکاوی، جلب توجه و وقت گذراندن است. در این سن بچه ها اصرار دارند بدنشان را محرمانه نگهدارند و از لخت بودن احساس شرم می کنند. لازم است پدر و مادر این حالت را تقویت کنند که فرزندشان در سنین بالاتر به "بی پروایی جنسی" کشیده نشود. سن ۵ تا ۶ سالگی سنی است که هورمون های جنسی خیلی کم ترشح می شوند. در این سن به سؤالات بچه ها باید کوتاه اما صحیح، پاسخ داده شود. در سن ۷ سالگی پسرها نسبت به دخترها ابراز علاقه می کنند، اما این علاقه صرفاً جنبه دوستی دارد نه جنسی و نباید نگران باشند. گرچه باز هم ارتباطشان باید کنترل شده باشد. والدین از بچه ها کم اطلاع ترند!
 در زمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بی پرده تر صحبت کرد. درست است؟ در این سن آموزش باید چطور باشد؟ چون این سؤال خیلی از خانواده هاست. آنها احساس می کنند وقتی فرزندشان بالغ می شود، خودشان بیشتر دستپاچه می شوند. نمی دانند چطور درباره این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.
 آموزش زودرس و شتاب زده مسائل جنسی به کودکان می تواند به اندازه آموزش های با تاخیر و پنهان سازی، آسیب زا باشد. آموزش های جنسی باید به تدریج، زمان بندی شده، متعادل و متناسب با ویژگی های سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود. ارائه تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچه ها قرار می دهیم. به ویژه مسائلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقت ها این آموزش ها شکل غیر مستقیم دارد که ممکن است مناسب تر هم باشد.
 گاهی اوقات بچه ها شروع می کنند در این باره سؤال هایی می پرسند و ما غافلگیر می شویم. نمی دانیم که چطور باید جواب بدهیم. حتی گاهی این سؤالات را نشنیده می گیریم. شما این را قبول دارید؟ اگر نه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سؤالات چطور باید پاسخ دهیم؟
 در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسائل مورد توجه قرار بگیرد: اول اینکه وقتی با این سؤال مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم. دوم اینکه باید شنونده خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سؤالش را کامل بپرسد. موقع جواب دادن هم نباید جواب های ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد نباید دروغ گفته شود. مثلاً بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می گویند ما تو را خریدیم. این اطلاعات غلط باعث می شود بچه ها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بی اعتماد شوند. پس پاسخ ها باید درست باشد و بر مبنای خرافه ها نباشد آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بی مورد پرهیز کنند. همان طور که اشاره شد، باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل فهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخ ها اگر غیر مستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سئوالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباهمان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.
 
خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوه ها خبر دارند. از کجا باید چیزهایی شبیه به این ها را یاد بگیرند؟
 
مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها در این باره نیست. در یک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزش های جنسی به فرزندتان نمی دهید، پاسخ ها متفاوت بود، عده ای می گفتند حیا مانع می شود، گروه دیگری می گفتند ما می خواهیم این اطلاعات را بدهیم، اما خودمان هم نمی دانیم چطور این کار را انجام بدهیم، گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند. پس موانع این عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانه های جمعی، انجمن اولیاء و مربیان، کارگاه های آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزش های شهروندی سازمان های غیر دولتی این کار را انجام می دهند. اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.
 والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و می گویند ما که از این شیوه ها بلد نیستیم، خوب، بچه خودش بزرگ می شود و یواش یواش چشم و گوشش باز می شود. این بچه اشکالی دارد؟ سؤال من این است که آموزش ندادن مسائل جنسی به بچه ها چه عوارضی دارد؟
 اگر آموزش های لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بی حد و حصر به دست بیاورند.
در یک تحقیق که انجام داده ایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست می آورید. در پاسخ ۴۴% دوستان، ۲۰% کتاب، ۱۳% والدین، ۱۱% معلم ها و ۹% رسانه های مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.
 خب، این چه اشکالی دارد؟   این آمارها نشان می دهد والدین، مدارس و معلم ها نتوانسته-اند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است. ممکن است با تجربه کردن علائم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی موارد کمی این حالت منجر به خودکشی شده است.
نتیجه یک تحقیق هم نشان داده ۳۶% دختران و ۱۱% پسران از وقوع بلوغشان شوکه می شوند و به شدت دچار سردرگمی می شوند.
 بعضی خانواده ها تصور می کنند آموزش مسائل جنسی به فرزندان باعث می شود آنها، به اصطلاح، چشم و گوششان باز شود. یا اینکه اگر پدر و مادر درباره این مسائل با فرزندانشان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود. نظر شما چیست؟
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

تریبون خیلی آزاد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

نتیجه تصویری برای کارتون سیمای جمهوری ایران تریبون آزاد
نتیجه تصویری برای کارتون تریبون آزاد در دست کیست

نتیجه تصویری برای کارتون تریبون آزاد در دست کیست

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTRfAt-mowkhdJ4HVSOyG7EffwpmMxdeEecYMql-xXe8I26Iaur

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

 «رحیم‌پور ازغدی این روزها بیش از هر کس حسن روحانی را خطاب قرار می‌دهد؛ گویی که زمان انتخابات باشد و روحانی رقیب این روحانی بدون لباس. هر تریبونی که به دست بگیرد در نقد او سخن می‌گوید، راه‌حل می‌دهد و درست و غلط امور اجرایی را مشخص می‌کند. او بیش از هر اصولگرایی تریبون رسمی صداوسیما را در اختیار دارد؛ موضوعی که می‌تواند به پوشیدن قبای ریاست‌جمهوری به او کمک کند.»

 به گزارش اعتدال، روزنامه اعتماد نوشته : «امروز دیدم ایشان اعلام کرده است که ما کلا مخالف بودیم و هستیم و خواهیم بود و مقامات عالی... یعنی داری به رهبری طعنه می‌زنی؟... ... ... تو خودت رییس شورای انقلاب فرهنگی هستی چرا هر جا یک جوری حرف می‌زنی؟ ایشان در مورد علوم انسانی چند تا جوک گفت و مسخره کرد. من از ایشان پرسیدم شما اصلا نظریات جدید علوم انسانی را خواندی، بلدی؟... ... . علوم انسانی اصلا شرقی و غربی نیست و کاملا امری است فرهنگی و بستگی به فرهنگ جامعه دارد و هر پسوندی می‌پذیرد... ... ... من حدس می‌زنم چهار پنج تا بچه دور و برش هستند اینها را می‌نویسند و دستش می‌دهند ایشان هم باید سخنرانی کند وقت کم دارد و می‌گوید همین طور از این طرف و آن طرف مطلب برسانید... از کتاب‌ها از مقالات چیز جمع کنید و بگویید من بگویم. متوجه تناقضش هم نیست من در شورا از ایشان پرسیدم شما راجع به علوم انسانی این حرف‌ها را زدید با این نظریات جدید آشنا هستید اصلا؟ ایشان صادقانه گفت نه... ... . یک‌کمی شجاع باش! قوی باش! ایدئولوژی داشته باش! مکتبی باش! می‌خواهی لیبرال باشی، لیبرال باش! می‌خواهی انقلابی باشی، انقلابی باش! نیمچه‌انقلابی، نیمچه‌لیبرال که نمی‌شود. گاهی انقلابی دو‌آتشه و گاهی لیبرال سه‌آتشه... ... ... به طرف فحش می‌دهید و می‌گویید منظورم این نبود... ... ... . الان حرف‌هایی که گفتم منظورم روحانی نبود. آقای روحانی! رییس‌جمهوری دوگانه و متناقض با مردم حرف نمی‌زند. رییس‌جمهوری اسلامی دروغ نمی‌گوید رییس‌جمهوری اسلامی وعده دروغ نمی‌دهد. رییس‌جمهوری اسلامی در جلسه خصوصی یک چیز و در جلسه عمومی ضدش نمی‌گوید... رییس‌جمهوری اسلامی مخصوصا اگر آخوند، معمم باشد در جلسه داخلی و خارجی ١٨٠ درجه متفاوت حرف نمی‌زند، مسئولیت‌ حرف‌هایی که زده را بر عهده می‌گیرد... ... ... شما در جلسه خصوصی راجع به فضای مجازی یک چیز می‌گویی و در فضای عمومی می‌‌گویی اصلا دولت کلا مخالف است و مقامات عالی باید مسئولیت بپذیرند و به مردم جواب دهند.» این جدیدترین حملات حسن رحیم‌پور‌ ازغدی به حسن روحانی است؛ گر چه اتفاق و کنشی بدیع به حساب نمی‌آید. اولین‌ بار نیست که این چهره فرهنگی اصولگرایان از روحانی می‌گوید، رییس‌جمهوری را به استهزا می‌گیرد، بی‌پروا او را خطاب قرار می‌دهد و همین قدر با دست باز از عالی‌ترین مقام اجرایی کشور انتقاد می‌کند. 

 او همان‌قدر که در نقد دولت احمدی‌نژاد پیش رفت و اختلافات‌شان به استعفا از شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر شد، در تشر زدن به دولت روحانی هم کم نگذاشته است. انتقاداتی که گستره‌اش از حوزه فرهنگی تا اقتصادی و دیپلماسی را دربرمی‌گیرد. همه تقسیم‌بندی‌های روحانی در سخنرانی‌هایش یک حرف و حدیث از سوی رحیم‌پور را به دنبال دارد. یک بار علوم اسلامی و غیر اسلامی و یک بار هنرمند ارزشی و غیر ارزشی. چه آن که پیش از داغ شدن بحث علوم اسلامی و غیر اسلامی گفته بود «هنر به ارزشی و ضد ارزشی تقسیم نمی‌شود و هنرمند ارزشی و غیر ارزشی هم نداریم» بی‌معناست و یکی کردن اینها کاسبی است.»

 او این روزها بیش از هر کس حسن روحانی را خطاب قرار می‌دهد؛ گویی که زمان انتخابات باشد و روحانی رقیب این روحانی بدون لباس. هر تریبونی که به دست بگیرد در نقد او سخن می‌گوید، راه‌حل می‌دهد و درست و غلط امور اجرایی را مشخص می‌کند. او بیش از هر اصولگرایی تریبون رسمی صداوسیما را در اختیار دارد؛ موضوعی که می‌تواند به پوشیدن قبای ریاست‌جمهوری به او کمک کند.

 پدر و پسر، روحانیون بدون لباس

 همچون پدرش درس حوزه خوانده اما معمم نیست. خانواده رحیم‌پور‌ ازغدی در مشهد اسم و رسمی دارند اما نه به واسطه سخنرانی‌های تند و پرحاشیه پسر بلکه به خاطر سابقه پدر، ازغدی بزرگ که در نهضت ملی شدن نفت تا قیام سال ٤٢ و پس از آن در انقلاب ٥٧ حضور داشته است. ازغدی پیش از انقلاب با نهضت ملی‌ها نشست و برخاست داشت اما پس از انقلاب هم این گعده‌ها در خراسان ترک نشد.

 سید جلال فیاضی که مدتی در شورای شهر مشهد حضور داشته و زمانی هم مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران بوده از سیاست‌ورزان مشهد است. از همین روی به سراغ او رفتیم تا در مورد همشهری‌اش گپ بزنیم. فیاضی اصرار دارد که بیشتر از پدر می‌داند تا پسر. می‌پرسیم چقدر با خانواده پورازغدی‌ها ارتباط خانوادگی دارد که تاکید می‌کند روابط نزدیکی ندارد اما آنها را می‌شناسد. روایت می‌کند که حیدر رحیم‌پور‌ ازغدی روحانی بدون لباس است و چندین بار تاکید می‌کند از مبارزان قدیمی و پدر شهید به حساب می‌آید.

 وقتی با این سوال مواجه می‌شود که چقدر پسر به پدر شباهت دارد، می‌گوید: «آقای پورازغدی هم از همان زمان‌ها مقالات انتقادی می‌نوشتند، در عرصه مطبوعات حضور داشتند، ‌نقدهای سیاسی، ‌اقتصادی و اجتماعی داشتند که هم در روزنامه‌های سراسری و هم در روزنامه‌های استانی به چاپ می‌رسید. از آن زمان هم که مرزبندی‌های سیاسی چپ و راست مطرح و بعد به اصلاح‌طلب و اصولگرا تبدیل شد هر دو جریان را نقد می‌کرد. ایشان البته فعالیت اقتصادی هم داشت. دامداری و کشاورزی می‌کرد.» «با همه گروه‌های انقلابی در ارتباط است» پاسخ او به سوالی در مورد نشست و برخاست‌های این روزهای حیدر رحیم‌پور‌ ازغدی است. گر چه تاکید دارد هیچ ارتباط تشکیلاتی و حزبی ندارد اما مدتی با تشکیلات یا جنبشی با عنوان مطالبه دانشجویان و طلاب در ارتباط بوده است؛ گروهی که تعدادی جوان انقلابی تشکیل داده ‌بودند. تنها شباهتی که از لا‌به‌لای سخنان فیاضی در مورد این پدر و پسر به چشم می‌خورد روحانی غیر‌ ملبس بودن و تمایل به قلم‌زنی در مطبوعات است. فیاضی می‌گوید حسن رحیم‌پور‌ ازغدی طلبه جوانی هم که بود مقالاتی برای کیهان می‌نوشت و بعدها سخنرانی‌های زیادی در حوزه و دانشگاه‌های مشهد داشت اما او هم گویا مثل پدر چندان ارتباط تشکیلاتی با نیروهای سیاسی ندارد.

 رابطه حسنه با صداوسیما

 «در این میهمانی فرهنگی حتی در صورت تفاوت منظر و اختلاف دیدگاه برای چند دقیقه در کنار یکدیگر به پرسش‌های مشترک می‌اندیشیم و احرام تفکر می‌بندیم، پس آنگاه از یکدیگر خواهیم پرسید: آنچه تو گفتی من شنیدم، آیا تو نیز آن چه من گفتم شنیدی.» این ورودی پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز نشر آرا و آثار حسن رحیم‌پور‌ ازغدی است. محلی برای گردآوری مجازی برای نشر و بازنشر اخبار و گزارش‌هایی از سخنرانی‌ها، گفت‌وگوها و میزگردها و البته پرسش و پاسخ‌هایی که در «حلقه نقد دانشجویی» مطرح می‌شود. رحیم‌پور ٥٤ ساله صاحب موسسه‌ و انتشاراتی به نام «طرحی برای فردا» است. نام سلسله برنامه‌هایی که آنتن شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران در اختیار او قرار داد تا عصر‌های شنبه به وقت ١٩:٣٠ گاهی در جمع دانشجویان، کارکنان ادارات مختلف، استادان و... صحبت ‌کند.

 او از ٢٥ اسفند ٨١ به عضویت شورای انقلاب فرهنگی درآمد و با حکم رهبری از اعضای حقیقی این نهاد شد. رحیم‌پور البته یک بار در سال ٨٩ از شورای انقلاب فرهنگی استعفا داد؛ ‌استعفایی که پذیرفته نشد.

 محمدرضا مخبر‌دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغله کاری فراوان را از جمله علل احتمالی استعفای حسن رحیم‌پور‌ ازغدی از این شورا اعلام کرد. او البته اعلام کرد که پذیرش یا رد استعفای او از شورا در اختیار مقام معظم رهبری است. حواشی در مورد این استعفا به دلیل اختلاف با احمدی‌نژاد زیاد بود اما بی‌سر و صدا مورد پذیرش قرار نگرفت و او همچنان بر کرسی شورای انقلاب فرهنگی تکیه زده است.

 سخنرانی کسب و کار اوست

 مخاطب اغلب سخنرانی‌های او دانشجویان هستند. گویی حسن رحیم‌پور‌ ازغدی تلاش دارد با همان لحن آشنا و کیهانی، تئوریسین جریان راست باشد. او نه‌ تنها پای ثابت صداوسیماست و شهرتش را از رسانه ملی دارد، برخی نهادها در دانشگاه‌ها نیز از طرفداران سخنرانی‌های او در دانشگاه‌ها هستند. او تلاش می‌کند که جای خالی تئوریسین را برای جریان راست پر کند بلکه روزی سروش اصولگرایان شود. اما سوال این جا است که آیا رحیم‌پور‌ ازغدی تنها در تکاپو است تا سروش اصولگرایان باشد یا سروش و صفیر جریان راست نیز هست؟

 حوزه اندیشه دینی علاقه‌مندی او است. کتاب‌شناسی و مقالاتی که از او به چاپ رسیده نیز گواهی بر این مدعی است. با این حال از حضور در تشکیلات و حزب ابا دارد. نه به عضویت هیچ حزبی در‌می‌آید، نه فعالیت تشکیلاتی و هماهنگی با اصولگرایان دارد، نه در جلسات حزبی جریان راست حضور پیدا می‌کند. سخنرانی کسب و کار اوست. کسب و کاری که مدیون لطف و روابط حسنه با صداوسیماست. با این حال آن قدر این سخنرانی‌ها پرحاشیه است که حتی اردیبهشت ٩٣ آیت‌الله محقق‌ داماد سخنرانی‌های او را خشن توصیف کرد که در خلال آن به ملت توهین می‌شود. محقق داماد حتی اعتراض به سخنرانی‌های او به مقامات مسئول و ارشد نظام نامه‌ای نوشت.

 شاید سخنرانی‌های او به واسطه شیوه بیان و لحن پر‌سر‌و‌صدا و البته کلامی که منعقد می‌کند برای مستمعانش قابل توجه باشد اما او هر‌گز در روند و جریان راست سیاسی تاثیر عمیق و دقیقی نداشته است. رحیم‌پور‌ ازغدی بیش از هر چیز یک ویترین جذاب برای اصولگرایان به ویژه تندروهای این جریان است که پا را از سخنرانی فراتر نگذاشته و وارد عمل نمی‌شود. اتفاقی که یا خود به او بی‌علاقه است یا سران این جریان سیاسی به او اجازه بروز و ظهور نمی‌دهند. در هر حال این پرسش باقی است که ازغدی از تریبون‌داری این‌روزها و حمله مدام به روحانی چه هدفی را دنبال می کند؟

 سخنرانی‌های غیر سیاسی پرحاشیه

 «برخی خانم‌ها می‌گویند بچه‌دار نمی‌شویم برای این که «هیکلمون به هم می‌خوره!» ‌ای مرده‌شور ببره هیکلت رو! مگه هیکلت رو می‌خوای ببری آخرت؟ تو این هیکل رو می‌خوای چه کار؟ غیر از اینه که می‌خوای ببری تو قبر یا این که می‌خوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی؟ استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن!» یکی از عجیب‌ترین سخنرانی‌های غیر سیاسی رحیم‌پور ازغدی بود؛ سخنرانی‌ای که در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد در جهت ترغیب به فرزندآوری انجام داد و همین سخنرانی باعث شد آیت‌الله محقق‌ داماد در اعتراض به این ادبیات که از رسانه ملی پخش ‌شد، نامه‌ای اعتراضی بنویسد.

 رحیم‌پور‌ازغدی البته از تریبون نماز جمعه هم برای بیان ایده‌هایش استفاده می‌کند. سال ٩٣ در نماز جمعه پیشنهاد داد «یک سپاه صدهزار نفری چریک تشکیل دهیم و علنا وارد کشورهای اسلامی شوند.» پیشنهادی برای مقابله با داعش که آن را دست‌پروده آمریکا، ‌عربستان و کشورهای اروپایی خواند و گفت باید تعارف را کنار گذاشت و با سپاه چند صد هزار نفری وارد کشورهای اسلامی شد. این سخنرانی بار دیگر پای بحث حضور نظامی یا مستشاری ایران در کشورهای همسایه را به رسانه‌ها باز کرد.

 «فایده دانشگاه‌ها چیست؟ دانشگاه‌ها به‌ جز هزار دکتر و فوق‌ لیسانس چه محصول دیگری داشته است؟ بعضی از مسوولان حوزه علمیه قم اعلام کردند دانشگاهیان محصولات تحقیقات خود را عرضه کنند، چرا آن قدر حرف می‌زنید؟ مدیران حوزه قم، مشهد، اصفهان و مراجع باید یقه اینها را بگیرند. کارآمدی آقای مهندس و دکتر فقط برای جلسات خواستگاری یا جلساتی است که با آن بتوانند پز بدهند و به درد دیگری نمی‌خورد. در هیچ کجای دنیا مانند ایران عقده دکتر شدن نداریم.» بخشی از سخنرانی رحیم‌پور‌ ازغدی بود که صدای دانشگاهیان را بلند کرد. با این حال هیچ اعتراض و نامه و تذکری باعث نشده است که او پا پس بکشد و در ادبیاتش تغییری ایجاد کند.

 ماجرای ترور ناموفق

 «آنها در کردستان عراق اتاق فرمان تشکیل داده‌اند و در یک سال و نیم اخیر نیز این‌ بار سوم است که خبر ترورم را به من داده‌اند.» خبری است که سال ٩١ رحیم‌پور‌ ازغدی با فارس در میان گذاشت. البته او مدعی شده که در یک سال سه بار برای ترور او اقدام شده است. البته این سوال مطرح است که اگر او تنها یک سخنران است چرا باید چندین بار مورد سوء‌قصد قرار گیرد؟

 منتقد دو‌آتشه

 روز گذشته ویدیویی از سخنرانی او در خبرگزاری دانشجو منتشر شد که روحانی را خطاب قرار می‌داد، ‌به راحتی نقد می‌کرد و او را دروغگو خطاب کرد. البته او تنها اصولگرایی نیست که این روزها به راحتی فرصت نقد تند روحانی را پیدا می‌کند. از همان سال‌های آغازین ورود روحانی به پاستور گویی مرزهای نقد تغییر کرده باشد او را آخوند انگلیسی خطاب می‌کردند که بعدها به نفوذی تغییر پیدا کرد. حتی چندی پیش حمید رسایی در توییتر خود روحانی را با استناد به سخنی از امام خمینی مفسد‌فی‌الارض توصیف کرد. حال سوال اینجا است فارغ از انگیزه‌های رحیم‌پور‌ازغدی و امثال او برای چنین بیاناتی آیا چنین آزادی بیانی برای اصلاح‌طلبان در زمان بر مسند‌نشینی اصولگرایان نیز ممکن بود یا خیر؟ آیا آنان تنها صاحبان «تریبون‌های خیلی آزاد» هستند؟»

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

دیگران کاشتند وُ ما خوردیم، ما بـــخـــوریـــم وُ دیـــگـــران بـــکارنــــد!!! ...

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  دیگران کاشتند وُ ما خوردیم، ما بـــخـــوریـــم وُ دیـــگـــران بـــکارنــــد!!! ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

 

 

  به گزارش خبرگزاری ها، حسن روحانی رئیس‌جمهور در مراسم بهره‌برداری همزمان از چند طرح اقتصادی و زیربنایی در خراسان رضوی، با تشکر از تلاش های وزیر جهاد کشاورزی و کشاورزان اظهارداشت: در این ایامی که به نام روزهای کارگر و معلم مزین است انصافاً باید دست همه کشاورزان را بوسید که برای خودکفایی کشور در مواد غذایی تلاش می‌کنند (((  دیگران کاشتند وُ ما خوردیم، ما بـــخـــوریـــم وُ دیـــگـــران بـــکارنــــد!!! ... _ تابحال که مسئولین مَردود شده، مصداق این شعر بوده وَ هستند ... _ عـبـــد عـا صـی ))).
 اهم اظهارات رئیس جمهور به شرح زیر است:
* اولین نکته مهمی که وجود دارد این است که امروز 123 طرح و پروژه در کشاورزی افتتاح می‌شود که ارزش آن را هم 313 میلیارد تومان با بیش از 9 میلیون یورو اعلام کردند
(((  مسئولین! بدترین آفت نظام ، این وعده-هایی-ست که اکثرش عملی نشده ... _ عـبـــد عـا صـی ))). نکته مهمّ دیگر این بود که تلاشی که وزارت کشاورزی و کشاوران برای سامانه‌های نوین آبیاری انجام می‌دهند که بسیار مهم است.
* یکی از راه حل‌های مشکل کم آبی صرفه‌جویی در آب در بخش کشاورزی است که مهم‌ترین قدم است. آقای حجتی اشاره کرد که در دولت یازدهم تا کنون 56 هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان خراسان رضوی به سامانه نوین آبیاری مجهز شده است. کل زمین‌هایی که در همه دولت‌ها از اول انقلاب تا کنون به این سامانه مجهز شده است 110 هزار هکتار بوده است؛ یعنی در این چهارسال بیش از نصف آن انجام شده است
((( سیما را وادار کنید که فیلم همین موضوع را سَر ِ شب که همه خواب نیستند، بدون سانسور، چند روز پخش کند تا کمی دلمان خنک شود؛ البته فیلم قبلا از دولت امید وَ فیلم حال حاضر ... _ عـبـــد عـا صـی ))).
* مهم است که خدمات کشاورزان را نادیده نگیریم، اشکال ندارد خدمات دولت نادیده گرفته شود
((( آقای روحانی! این حرف در شأن شما نیست ... عدم اطلاع مردم از «خدمات این دولت» باعث ناامیدی مردم ، ریزش آراء ریاست جمهوری، وَ تسلط بدترین دولت ِ ممکن میشود ... _ عـبـــد عـا صـی )))؛ زیرا خدا در قیامت اجر آن را می‌دهد ولی این کار کشاورزان و بخش فعال مهندسی ما است که نباید نادیده گرفته شود. چنانکه آقای حجتی گفت اگر 28 هزار هکتار دیگر به آن اضافه کنیم قدم بسیار مهمی در مسئله صرفه جویی آب برداشته می‌شود.
 * برخی می‌گویند تعامل سازنده با دنیا خوب نیست. گفت سلیقه با «سین» است یا «صاد»؟ گفت سلیقه‌ها متفاوت است. بذری که ما در بعضی زمینه‌ها وارد می‌کنیم محصول ما را سه چهار برابر می‌کند؛ یعنی از همان زمین سه برابر برداشت می‌کنیم. اینکه مهندس فتاح می‌گوید در امداد کار می‌کنیم که مستمری بگیران ما سه چهار برابر بگیرند که کار ارزشمند و درست و واجبی است، یکی از راه‌ها این است که کشاورز عزیز ما بتواند از محصول خود دو سه برابر برداشت کنند.
* از کارآفرینان کشور و از همه آنهایی که به جایی اینکه پول خود را به سمت دلالی و کارهایی که برای رشد کشور مضر است، ببرند پول خود را صرف کارآفرینی ‌می‌کنند، تشکر می‌کنم. از همه سرمایه‌گذران، کارآفرینان و کسانی که در این کشور تلاش می کنند رشد و توسعه به کشور بیاید و برای جوانانمان اشتغال و برایمان افتخار بیاید و صادراتمان افزایش یابد، تشکر می‌کنم.
*
وقتی گفته می‌شود 50 میلیارد دلار واردات در کشور داشته‌ایم، خیلی ها گرفته می‌شوند و می‌گویند چرا اینقدر واردات زیاد است، اساس این حرف درست است که باید واردات را کنترل کنیم، اما اینکه 82 درصد از این واردات مربوط به کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای می‌شود، این یعنی تولید و یعنی همان کالای ایرانی.* وقتی از کالای ایرانی صحبت می‌کنیم، یعنی نه اینکه همه اجزای آن ایرانی است بلکه به هر حال کار نهایی در کشور انجام می‌شود، 82 درصد از 50 میلیارد دلار واردات؛ یعنی حدود 41 میلیارد دلارش مربوط به کالاهایی می‌شود که مربوط به تولید در کشور است، حتی پول‌هایی که برای خدمات نیز داده می‌شود، بخشی از آن در بخش علمی و تکنولوژی است که برای تولید مفید است.
*این نکته برای مردم ما دلگرم‌کننده است که فکر نکنند همه واردات کالاهای ساخته شده مصرفی است، اینکه وزیر صنعت گفت در ماه فروردین 15 درصد صادرات غیرنفتی ما افزایش یافته است یک خبر بسیار خوبی برای همه ما است؛ یعنی امسال سال تحرک، توسعه و حرکت است.
* بعضی‌ها همه‌اش به نکات منفی اشاره می‌کنند، صبح دلم می‌خواست برای افتتاح کارخانه شیشه فلوت بروم، اما هماهنگی‌ها انجام نشد و از مردم فریمان عذرخواهی می‌کنم که نتوانستیم خدمت آنها برسیم.
* از همین جا از همه بانک‌هایی که در این زمینه کمک می‌کنند تشکر می‌‌کنم. در مورد بانک‌ها موقعی که خودم هم صحبت می‌کنم بیشتر نیمه خالی لیوان را می‌بینم و انتقاد مطرح می‌کنم، اما خدمات اینها را نباید فراموش کنیم، بانک‌ها در کشور ما ستون فقرات توسعه اقتصادی هستند، توسعه اقتصادی بدون بانک نمی‌توانیم داشته باشیم. جذب سرمایه خارجی و داخلی بدون بانک امکان‌پذیر نیست و امیدوارم با تلاش بانک‌ها و صندوق توسعه ملی این کارهای عظیمی را که بر دوش ما است انجام دهیم.
* برقی کردن راه ‌آهن مشهد-تهران یکی از پروژه‌های بسیار مهمّ است که مشکل مالی داشت. وزیر راه و شهرسازی در جلسه‌ای که پیش از سفر به خراسان رضوی داشتیم اعلام کرد که همه مراحل مالی این پروژه انجام شده و اقدامات اجرایی به زودی شروع می‌شود.
* راه آهن خاف به هرات هم بسیار مهم است که کشور را به کشور همسایه متصل می‌کند، امیدواریم این وعده‌هایی که نسبت به آزادراه و بزرگ‌راه و راه روستایی داده شده است تا پایان دولت اجرایی شود.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

جمهوری اسلامی: با مردم صادق باشید تا ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 

  جمهوری اسلامی: با مردم صادق باشید تا ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 

تصویر مرتبط

 

 

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای کارتون صداقت با مردم

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای کارتون صداقت مردم با مسئولین

 

  روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به قلم مسیح مهاجری نوشت: تلگرام با همه زشتی‌ها و زیبائی‌هایش نباید مساله اصلی این روزهای کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران باشد. ما مسائل مهم‌تری داریم که تلگرام در مقایسه با آنها از مسائل فرعی محسوب می‌شود ولی متاسفانه نوع برخورد با آن موجب شده اکنون جایگاه خود را با مسائل اصلی عوض کرده است.
 تردیدی وجود ندارد که تلگرام، نه مطلقاً بد است و نه مطلقاً خوب. یک ابزار است که چگونگی استفاده از آن می‌تواند آن را بد یا خوب و زیبا یا زشت جلوه دهد. درست مثل یک کارد تیز که هم می‌تواند ریسمان را از دست و پای کسی که دربند است ببرد و او را آزاد کند و یا به قلب کسی فرو برود و او را از پا در آورد.
 در چند سال اخیر که تلگرام به ایران راه پیدا کرد، خدمات زیادی به همه ارائه داد کما اینکه ضربه‌های زیادی هم وارد کرد. سنجش میزان سود و زیانی که تلگرام در این سال‌ها به کشور و جامعه ما وارد کرده شاید میسر باشد ولی فعلاً محاسبه دقیقی دردست نداریم که با تکیه بر آن بتوانیم قضاوتی دقیق ارائه دهیم.
 با اینحال می‌توانیم به صورت کلی بر این واقعیت تکیه کنیم که این پیام رسان پرنفوذ و پرجاذبه برای امنیت ملی، برای اخلاق و برای اعتقادات خطرهائی آفرید کما اینکه به ارتباطات، به تبلیغات و به اشتغال زائی خدمات شایانی کرد.
 ما که اهل رسانه هستیم در عین حال که از فضای گسترش فضای مجازی به ویژه در سال‌های اخیر دچار تنگنا شده ایم، از تلگرام استفاده‌های زیادی برای تسهیل در امر روزنامه‌نگاری در زمینه انتقال سریع مطالب، فیلم‌ها، عکس‌ها، اسناد و مدارک و حتی عرضه روزنامه در قالب الکترونیک آن به دورترین نقاط جهان و در کمترین زمان ممکن برده ایم. این بهره‌ها به شکل‌های مختلف نصیب عموم مردم چه در روابط شخصی و خانوادگی و چه در ارتباط اداری و اجتماعی نیز شده است. گستره استفاده از تلگرام از نظر کاربری بقدری زیاد است که تمام اقشار جامعه از عادی‌ترین سطح اجتماعی تا علمی‌ترین و مقدس‌ترین سطح حتی دفاتر مراجع تقلید را در بر گرفته و تقریباًّ شمول عام و کلی پیدا کرده است.
 نکته بسیار جالب و قابل توجه اینکه اقشار مذهبی، انقلابی و سینه چاک نظام با به راه انداختن صدها هزار کانال تلگرامی امکانات گسترده‌ای را برای تبلیغ دین، افکار سیاسی و انقلابی خود در جهت حمایت از ا نقلاب و نظام جمهوری اسلامی پدید آورده و ارتباطات قدرتمندی را برای پیشبرد سریع اهداف خود شکل داده‌اند.
 این امکانات که از متن تا تصویر و فیلم و صدا را شامل می‌شود بی‌نظیر و بسیار تاثیرگذار است بطوری که بسیاری از این کانال‌ها تا امروز با اینکه مدتی از اعلام رسمی فیلتر شدن تلگرام گذشته، همچنان به کار خود حتی با فیلترشکن ادامه می‌دهند و حاضر نشده‌اند آن را ترک کنند.
 درست است که عده‌ای با استفاده از تلگرام ضربه‌های زیادی به اخلاق، پایه‌ها و بنیان خانواده و حتی امنیت ملی کشور وارد ساخته‌اند ولی نکته مهم این است که اولاً نباید فقط جنبه منفی را دید و با تکیه بر آن قضاوت کرد و تصمیم گرفت و ثانیاً به این واقعیت باید توجه کرد که فیلتر کردن در شرایط امروز جهان، نمی‌تواند موجب خارج شدن تلگرام از دسترس کاربران شود. به همین دلیل باید با پدیده بسیار پیچیده تلگرام و اصولاً امکانات ارتباطی جهان معاصر دقیق‌تر برخورد کرد.
 این برخورد می‌تواند با تکیه بر چند مولفه باشد.
اول آنکه مسئولان ارشد نظام در یک توافق روشن به تصمیم برسند بطوری که در ابعاد و جزئیات آن اختلافی وجود نداشته باشد.
 دوم آنکه محور برخورد با تلگرام، شکستن انحصار باشد که طبعاً مستلزم فراهم ساختن زمینه جذب داوطلبانه مردم به پیام‌رسان‌های داخلی خواهد بود.
 سوم و مهم‌تر از همه آنکه مسئولان در گفتار و عمل چنان صداقتی داشته باشند که مردم را جذب کند. مردم اگر جذب صداقت مسئولین شوند، جذب ماهواره و سایر ابزارها نخواهند شد. حاکمان اگر بر قلب‌ها حکومت کنند، هیچ قدرتی نمی‌تواند مردم را از آنها دور کند و اخلاق و امنیت را به خطربیاندازد.
 به این واقعیت تاریخی توجه کنیم که تحریم و توقیف و فیلتر کردن همانطور که نتوانست ویدئو و ماهواره را کنار بزند تلگرام را هم نمی‌تواند کنار بزند. آنچه می‌تواند بر مفاسد تلگرام فائق آید، عملکرد صادقانه مسئولین است. اعتماد مردم را جلب کنید تا اعتقادات و اخلاق و همراهی مردم با نظام حفظ شود.
 در این صورت است که تلگرام نفوذ و جاذبه خود را از دست می‌دهد و در برابر آنچه مسئولان بگویند و بخواهند مقاومتی نمی‌تواند داشته باشد. تردیدی نداشته باشید که فیلتر کردن و حکم قضائی و بخشنامه و فشار نمی‌تواند بر تلگرام فائق آید، آنچه می‌تواند بر تلگرام فائق آید، صداقت شماست که اعتماد مردم به شما را جلب می‌کند و هر چیزی که در برابر اراده شما قرار گیرد را از کار خواهد انداخت.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

عین باباپنجعلی از «پایتخت» هم فقط روحش می‌ماند!

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 عین باباپنجعلی از «پایتخت» هم فقط روحش می‌ماند!

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

 

photo_2017-08-11_17-19-45

 

 

  طنز_ خبرآنلاین، وبلاگ پورمحبی، فرزین : ما دیگربه افشای فساد مسئولین بعد از اتمام دوره خدمت‌شان و حتی زندانی‌ وگم و گورشدن شان، عادت کرده‌ایم! اگر نظر بنده برای‌تان مهم باشد، باید بگویم: با این اوضاع شهرداری وبیماری‌های عجیب و غریبی که در آن شیوع پیدا کرده، بعید می دانم که در آینده چیزی حتی از روح پایتخت مان هم بماند. صد رحمت به روح بابا پنجعلی در پایتخت 6 !
 با خدمت هشت ساله هشتمین شهردار خوشگل و موبر و تندرست جهان وضع مان شده ... این؛
حالا خدا به داد برسد تکلیف ما با شهرداران مریض وچشم و ابرو مشکی آنهم بدون عنوان جهانی!
 حالا هر چه می خواهید به ناف بنده ببندید؛ من یکی که معتقدم:
داشتن یک شهردار با پرونده-های نجومی خیلی بهتر است از نداشتنش و یا حتی داشتن شهردارانی بلاتکلیف بدون پرونده ای در زیر بغل.
 دوستان عزیز، توجه داشته باشید که ما دیگربه افشای فساد مسئولین بعد از اتمام دوره خدمت شان و حتی زندانی و گم و گورشدن شان بعد از تفهیم جرم، عادت کرده ایم و برای‍‌مان عادی شده است(اگر موافق نیستید فقط یک مورد نقض برای مان بیاورید تا بگوییم: غلط کرده ایم)بنابراین، نباید برای چنین مسئله ای فراگیر و کاملا بدیهی، معامله را بهم زد و مردم را از داشتن یک مسئول نسبتا خدمتگزار محروم کرد. لحظه ای فکر کنید که اگر سایه یک خلبان بالای سر این شهر نباشد چه اتفاقاتی می تواند بیفتد. مثلا زبان مان لال، اگر ساختمان دیگری مثل پلاسکو فرو ریخت، چه کسی باید به ما بگوید چگونه باید با حفر تونل و به شکل گازانبری وارد موتورخانه اش شد و افراد محبوس شده در آنجا را نجات داد؟ چه رسد به اینکه فردا روزی، زلزله ای در پایتخت بیاید و قرار باشد بدون داشتن یک راهنما اینهمه آدم را از داخل موتورخانه های شان درآوریم! و یا چه کسی می خواهد بغل خیابان ها کیسه نمک و شن بگذارد و دره ها و بیابان های متروک را برای 96 درصدی ها پارک کند
و برای 4 درصدی ها در زمین های مرغوب، برج و بارو بسازد؟ مشکل ترافیک و آلودگی هوای تهران با کدامین تدبیر به سر منزل مقصود خواهد رسید؟ و ده ها سوال دیگری از این دست... توجه داشته باشید؛ اگر مسئولی، حتی پدر فساد و اختلاس هم باشد به هر حال پدر است و احترامش، واجب!
 حال خودتان بگویید لوله کردن پرونده مسئولین دلسوز و فرو کردن آن به حلقوم‌شان بهتر است یا حفظ جان مردم (مخصوصا در موتورخانه‌ها)؟
به قول قوه محترم قضایی و دادگستری خواهشا سیاسی بازی را ول کنید و بچسبید به بازی های بهتر...  البته اینکه چه بازی هایی بهتر است احتمالا در موعد مقررش توسط پیام رسان سروش به اطلاع رسانده خواهد شد.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

بی تو حتی مهربانی ،حالتی از کینه دارد!

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 بی تو حتی مهربانی ،حالتی از کینه دارد!  
 

http://s8.picofile.com/file/8294713550/EM8ME_ZAM8N_NAYAA_NAYAA_GOLE_NARGES_6.jpg

http://s8.picofile.com/file/8269991292/EM8ME_ZAM8N_FRAJ_4.jpg

http://s9.picofile.com/file/8294712600/EM8ME_ZAM8N_NAYAA_NAYAA_GOLE_NARGES_2.jpg

http://s9.picofile.com/file/8294712334/EM8ME_ZAM8N_NAYAA_NAYAA_GOLE_NARGES_3.jpg

http://s8.picofile.com/file/8294713734/EM8ME_ZAM8N_NAYAA_NAYAA_GOLE_NARGES_5.jpg

http://s9.picofile.com/file/8308188334/EM8ME_ZAM8NY_TANHAA_1.jpg

http://s4.picofile.com/file/7816313759/MYL8DE_MAHDY_S8HEBAZ_ZAM8N.jpg

 

 صبح بی تو  ، رنگ بعداز ظهر ِ یک آدینه دارد  / بی تو حتی مهربانی ،حالتی از کینه دارد!  

 

 بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی  / عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد؟!  

 

 جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو، اما  / خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد  

 

 خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد  / عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد!  

 

 در هوای عاشقان پر میکشد با بی قراری  / آن کبوتر چاهی زخمی که او درسینه دارد  

 

 ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید  / آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد  

 

 سروده: دکتر قیصر امین پور

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

 

 

با کدام عینک تحلیل وُ قضاوت میکنیم؟ ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 با کدام عینک تحلیل وُ قضاوت میکنیم؟ ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

  به گزارش ایسنا : علم‌الهدی عنوان کرده : ما در این نظام، قدرت و در جامعه، نفوذ داریم. نفوذ معنوی ما در دل‌ها و مغزهای نسل جوان و متدین فوق‌العاده است، به فرض اینکه چند جوان کوچه لادن و نسترن هم از ما خوششان نیاید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد ما وظیفه و برنامه خود را پیگیری می‌کنیم.
 آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی در همایش فصلی ائمه جماعات مساجد مشهد در مجتمع فرهنگی آیه‎‌ها، اظهار کرد:
ما امروز در جامعه خود در مسئله ساختار فکری، اعتقادی و اندیشه‌ای مشکلی نداریم. مقام ولایت اهل بیت(ع) و معارف گسترده ائمه معصومین(ع) در بستر فعالیت‌های عظیم تبلیغی و روحانی در حد بسیار بالایی قرار دارد.
 وی افزود: از نسل سوم و چهارم انقلاب، جوان 19، 20 و 22 ساله عنوان می‌گوید که دعا کنید من به شهادت برسم و با فعالیت زیاد و مراجعه به سپاه انصار و قدس در صدد این است که برای دفاع به جبهه‌های مقابله با تکفیری‌ها در سوریه و عراق برود و به شهادت برسد.
فرهنگ ایثار حتی در نسل‌های سوم و چهارم انقلاب نیز فرهنگی نهادینه و تثبیت شده است اما آن چه ما در آن مشکل داریم این است که دل تسلیم مقام ولایت اهل بیت باشد. باید گرایش‎های باطنی با آنچه که امروز عزت و عظمت و توسعه ولایت و معارف اهل بیت(ع) اقتضا می‌کند، تنظیم شود ما در این زمینه مشکل داریم.
 علم‌الهدی ادامه داد: ما امروز به عنوان دلدادگان و سرسپردگان ولایت اهل بیت(ع) جز آنچه که آنها خواستند، عنایت فرمودند و ارائه دادند ، به چیز دیگری فکر نمی‌کنیم.
پیچ و مهره مغز ما امروز با معارف اهل بیت(ع) تنظیم شده است اما آنچه که در آن مشکل داریم، عشق، وابستگی و دل دادن به وجود امام زمان(عج) است. اگر این قضیه به عنوان یک مشکل، هم در زندگی خود و هم در عرصه‌های مختلف افراد در صحنه‌های اجتماعی حل و فصل شود، دیگر مشکلی نخواهیم داشت.
 نماینده ولی ‎فقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه امروز جبهه‌ای برای اسلام در مقابل کفر تشکیل شده است، عنوان کرد: تمام مقابله کفر جهانی با جبهه ما است. انسجام در کفر جهانی از نظر تقابل با دین و اسلام روز به روز افزایش پیدا می‌کند و مسئله حرکت و مقابله در این جبهه، جریانی گره خورده با پندارها و اندیشه‌هایی است که در درون نظام و جامعه ما در عرصه‌های سیاسی وجود دارد.
 علم‌الهدی گفت: آنچه که باید به عنوان یک واقعیت در عرصه زندگی شخصی و فردی ما مورد توجه قرار بگیرد و در رسالت تبلیغی نیز به عنوان یک نقطه هدف مطرح باشد، عشق به اهل بیت و وجود مقدس امام زمان(عج) است که باید آن را تنظیم و تبلیغ کنیم و پای آن بایستیم.
این مسئله اصلی ما است و ما باید در پایگاه‌هایی که به عنوان پایگاه تبلیغی در دست داریم این خصوصیت را رعایت کنیم و در این عالم وارد عرصه عملیات شویم.
 وی اضافه کرد: شما علما به عنوان سنگرداران مساجد و اربابان این پایگاه باید این حرکت را در پایگاه آدم‌سازی، تربیت و تبلیغ مساجد تثبیت کنید. اگر مسجد به روزمرگی بیفتد و روزمره مدیریت شود، نمی‌توان این را به عنوان یک نسخه عملی به ساحت مقدس بقیه الله ارائه کرد.
 امام جمعه مشهد با اشاره به اینکه مسئله جبهه دشمن در برابر وجود مقدس امام زمان(عج) یک مسئله قطعی است، تصریح کرد: شاید بیش از آنچه ما امام زمان(عج) و اصلاح جهانی حضرت را باور کردیم، دشمنان ما آن را باور کرده باشند.
امروز دشمن در تحلیل‌های جهانی خود به این نقطه نزدیک می‌شود که سفره استکبار در حال جمع شدن است و دشمن روز به روز از ناحیه ایمان، عقیده و وابستگی مردم به خدا، پیغمبر، اهل بیت و تشیع و توسعه آن در دنیا احساس خطر می‌کند. به مقداری که احساس خطر او افزایش یابد، به همان مقدار توطئه، جنایت و برخورد توسعه پیدا می‌کند.
 وی بیان کرد: ما باید توجه داشته باشیم که در برابر این توطئه‌ها، نقشه‌ها و برنامه‌هایی که تمام آثار آن را در حرکت‌های نرم امروز جامعه خودمان حس می‌کنیم، باید به یک حرکت عظیم جدی مبدل شود. دشمن در همین کشور، مشهد را پایلوت کرده تا تمام حرکت‌های دین‌ستیزی و پیغمبرستیزی خود را در این شهر پیاده و نمونه‌برداری کند که در چه مواردی موثر است تا از این شهر به تمام کشور توسعه بدهد.
 علم‌الهدی با بیان اینکه از زمان شهادت حضرت رضا(ع) تا به امروز حرکتی در اهانت به حضرت آن هم در توسعه عظیم ولایی امروز سابقه نداریم، عنوان کرد: در این زمینه عکس‌العملی نشان داده نشد. نیروی انتظامی فردی را گرفت و دستگاه قضایی او را بازداشت کرد
اما در حرکتی که به مردم، اجتماع و روحانیت مربوط است، چه عکس العملی نشان داده شد؟ در موقعیتی که دشمن این شهر را پایلوت دین‌زدایی و اسلام‌ستیزی قرار داده و قصد دارد که از اینجا شروع کند هر روز حرکتی صورت می‌گیرد. یک روز ماجرای برج سلمان است. اکنون نیز اعلامیه دادند که از نهم تا دوازدهم اردیبهشت به مناسبت نیمه شعبان جشنواره موسیقی اجرا کنند.
 وی ادامه داد: برخورد با قضیه و جلوگیری از آن با دعوا و جنجال یا قدرت‌های اجرایی مسئله را حل نمی‌کند بلکه عوارض و تبعاتی دارد که ضرر و زیان آن بیشتر است.
این احتیاج دارد به اینکه ما بیداری و هشیاری را در مردم ایجاد کنیم که پایگاه آن نیز مساجد است. حرکت باید جمعی باشد تا هر عنصری که وارد یک عرصه می‌شود، احساس کند که منفور این جامعه است نه اینکه تصور کند نوآور است و یک جریان لائیک نیز پشت سر او راه بیفتد.
 نماینده ولی‌فقیه در خراسان رضوی با اشاره به حرکت‌های ضد ارزشی امروز در شهر، تصریح کرد: صرف نظر از اینکه خود حرکت در حال انجام است، جریان‌ها نیز از این حرکت‌های غیرارزشی در این شهر پشتیبانی می‌کنند. برخی جریان‌های سیاسی برای اینکه یک عناصر لائیک را در الگوی سیاسی خود وارد و در الگوکشی‌های انتخاباتی از این عناصر استفاده کنند، این جریان را حمایت می‌کنند. افرادی از وابستگان قدرت نیز در این شهر و کشور تصور می‌کنند که اگر سروصدا و حاشیه‌ای به عنوان توهین دین راه افتاد، نقص‌های مدیریت آنها را می‌پوشاند. از طرف دیگر نیز خیل عظیمی از روحانیت، حوزه و بخش عمده علمای اعلام هیچگونه عکس العملی بر این قضایا نشان ندادند.
 وی خاطرنشان کرد:
ما در این نظام، قدرت و در جامعه، نفوذ داریم. نفوذ معنوی ما در دل‌ها و مغزهای نسل جوان و متدین فوق‌العاده است، بر فرض که چند جوان کوچه لادن و نسترن هم از ما خوششان نیاید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ما وظیفه و برنامه خود را پیگیری می‌کنیم. این رسالت و مسئولیت ما است که باید مورد توجه باشد و به ویژه در پایگاه‌های مساجد اجرا شود.
 علم‌الهدی با بیان اینکه در مشهد مسئله امام رضا زدایی مطرح است، عنوان کرد:
جریان‌ها تلاش می‌کنند تا رنگ امام رضا(ع) را از این شهر بگیرند و شهر جهانگردی و گردشگری که انواع و اقسام ویژگی‌های گردشگری را دارد و یک گنبد طلا هم وسط آن است ایجاد کنند، نباید تن به امام رضا زدایی در مشهد داد.
 وی افزود: پیشنهاد من این است که در روز چهارشنبه یعنی روز زیارتی متعلق به امام رضا(ع) و چهار امام دیگر، در مساجد بین نماز ظهر و عصر زیارت امین الله خوانده شود. این توجه و توسل به امام رضا(ع) است. این حرکت جمعی در مجموعه مساجد شهر باید با این شکل انجام گیرد و ادامه پیدا کند تا نگذاریم اهداف سوء دشمنان که از این شهر شروع شده و قصد دارند که این شهر را پایلوت کنند در آستان مقدس امام هشتم(ع) اجرا شود.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

ملتی که جیبش خالی باشد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  ملتی که جیبش خالی باشد ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

http://s8.picofile.com/file/8324757534/JAW8DYE_AAMOLY_MORTAZAWT_1.jpg

http://s8.picofile.com/file/8324757684/JAW8DYE_AAMOLY_MORTAZAWT_2.jpg

http://s4.picofile.com/file/8163097392/FAQ3R_QANY_1.jpeg

http://s5.picofile.com/file/8129754292/FAQR_AALUNAK_NESH3NY_1.jpg

http://s6.picofile.com/file/8255804400/FAQR_HAJ_1.jpg

http://s4.picofile.com/file/7765654187/FAQR_DORUQ_TERYBUN_1.jpg


http://s8.picofile.com/file/8305821484/FAQR_FEKR_NAKARDAN_AST_SHAR3ATY_1.jpg

 

  به گزارش عصرایران به نقل از ایلنا، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی عصر امروز در دیدار علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به شهر قم سفر کرده ضمن تبریک هفته کارگر اظهار داشت: بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواس‌تان باشد. البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم. این بی‌عدالتی‌ها و بی‌عرضگی‌های برخی مسوولان قابل تحمل نیست. کشوری که این همه منابع و آب و خاک دارد چرا باید این همه گرسنه داشته باشد.
 این مرجع تقلید با بیان اینکه
فقر بدنی یک مشکل خوش‌خیم اما فقر فرهنگی یک مشکل بدخیم است، گفت: جامعه اگر از نظر حیثیت اجتماعی باشد، درست باشد فقر مادی هم تحمل می‌کند کما اینکه اوایل انقلاب فشارهای مختلف از جمله جنگ تحمیلی، بمباران‌ها، ترور شخصیت‌ها و ... تحمل کرده‌اند اما بدون شک همین مردم اختلاس‌ها و بی‌عرضگی‌های مسئولان را تحمل نمی‌کند.
 وی با بیان اینکه باید غده‌های بدخیم جامعه که مردم را ناراحت می‌کند شناسایی و برطرف کنیم، گفت:
باید بفهمیم و درست عمل کنیم و بدانیم که مسایلی مانند دو تابعیت بودن مسوولان و پر کردن جیب برخی افراد تحمل نمی‌شود. باید بدانیم اگر ملت به‌خاطر همین مسایل نامطلوب شورید دیگر همه را می‌شورد و کنار می‌گذارد. به همین جهت حواس‌تان باشد.
 آیت‌الله جوادی آملی تصریح کرد: چگونه است که کشور 800 میلیونی که نظامی کمونیستی و بی‌دین دارد می‌تواند کشور خود را اداره کند اما ما یک کشور 80 میلیونی هستیم و این همه امکانات و آب و خاک مناسب داریم در مشکلات خود می‌مانیم؟
آن کشور با کفر 800 میلیون را اداره می‌کند اما ما با داشتن امام حسین (ع) و امام علی (ع) نتوانسته‌ایم؛ یعنی از این ظرفیت‌ها استفاده نکرده‌ایم.
 این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه راه‌حل بسیاری از مشکلات کشور ارج نهادن به کارگر است، گفت:
دانشگاه‌های ما میزنشین تربیت نکنند چراکه میزنشینی یعنی مفت‌خوری بلکه دانشکده‌های ما باید کارگر تربیت کنند. کشور آلمان در جنگ‌جهانی دوم با خاکستر یکسان شد اما با پشتوانه کار ملت خود مشکلات را برطرف کرد.
 وی با بیان اینکه براساس آموزه‌های دین ملتی که آب و خاک مناسب دارد اما دستش را به سوی دیگران دراز کند از رحمت خداوند دور خواهد شد، گفت: حقیقت این است که اگر معنی فقر را می‌فهمیدیم بیشتر تلاش می‌کردیم .
 آیت‌الله جوادی آملی با بیان اینکه
فقیر طبق آموزه‌های قرآن کریم یعنی ملتی که ستون فقراتش شکسته، گفت: آیا از ملتی که ستون فقراتش شکسته انتظار مقاومت دارید؟ ملتی که ویلچری شد توان مقاومت ندارد.
 این مرجع تقلید با بیان اینکه ملتی که جیبش خالی است بدون‌شک زیر بار دیگری می‌رود، گفت: این سخنان را قرآن کریم بیان کرده و ما از قرآن راستگوتر نداریم.
 وی با اشاره به بیان نظرات مردم در فضای مجازی گفت:
فضای مجازی به نظر من مجازی نیست بلکه یک فضای حقیقی است و هرجایی که اندیشه و فکر قابل بیان شد آن فضا فضای حقیقی است.
 این مرجع تقلید با اشاره به برخی ناکارآمدی‌ها در کشور گفت: کشور هلند با اینکه کوچک‌تر از مناطق شمالی ایران است اما بخش عمده‌ای از لبنیات کشور دنیا را تامین می‌کند
اما ما که نمی‌توانیم در این زمینه ظهور و بروز کنیم به خاطر بی‌عرضگی است .
 جوادی آملی گفت:
اگر ما توانستیم مشکل پشت میز نشستن افراد پر ادا، فاصله طبقاتی و بانک‌های ربوی و ... را حل کنیم ملت در برابر دیگر مشکلات تحمل خواهد کرد اما این مشکلاتی که گفته شد واقعا قابل تحمل نیست.
 وی افزود: بانک‌های ربوی و رباخواری که اکنون در کشور ما وجود دارند خانمان‌سوز است و شعار امسال را با مشکل مواجه می‌کند چراکه تولید سرمایه می‌خواهد و وقتی برای تولید به بانک مراجعه کنید سودهایی حدود 20 درصد را مطالبه می‌کند.
 آیت الله جوادی آملی گفت: ما این مشکلات را با دوستان می‌گوییم تا ان‌شاءالله برطرف شود و همین مسوولان ما هستند که می‌توانند عیب‌ها و گره‌ها را برطرف کنند.
 این مرجع تقلید در پایان سخنان خود ابراز امیدواری کرد که ملت ایران از کالای ایرانی و تولید داخلی حمایت کند.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نقی معمولی نماد چیست؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 نقی معمولی نماد چیست؟

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

 


به
گزارش عصر فرهنگ، نقی به شدت حسود است، تلخ و گزنده و نیش‌دار حرف می‌زند، پر مدعاست، پر‌حاشیه‌ است و ...  خلق‌ و‌ خوی نقی اگر‌چه توانسته در خدمت خلق جذابیت‌های داستانی قرار بگیرد، اما در واقعیت زندگی هیچکدام از این رفتار‌ها قابل تحمل نیستند. این یک قاعده‌ی کلی درباره نسبت هنر و واقعیت است که امر واقع، گاهی وقتی که در آینه‌ی بیان هنری منعکس می‌شود، شکل عوض نمی‌کند اما خاصیت عوض می‌کند.
 گاهی یک چیز تلخ واقعی، وقتی در قاب هنر رفت ما را می‌خنداند و بر‌عکس چیزی شیرین و دوست‌ داشتنی، وقتی که به زبان هنر کلامیده شد، تکرار و کلیشه‌ و مرارت‌بار به‌ نظر خواهد رسید.
 نقی معمولی فقط توی سریال خوب است و در عالم واقع، اصلاً نمی‌شود او را تحمل کرد.
 اما
نقی نماینده کدام گروه اجتماعی است؟
 نقدی که به او می‌شود، به کدام طیف و لایه و طبقه اجتماعی کنایه دارد؟
 از کجا آمده و چرا حسود و مدعی و خراب‌کار و تلخ زبان است؟
 بعضی‌ها به غلط فکر می‌کنند که کاراکتر نقی، کنایه‌ای به روستاییان است اما حقیقت این نیست.
 بستر داستان پایتخت در یک روستای مازندرانی قرار داده شده و این رود در انتها به دریای کل جامعه می‌ریزد.
 سال‌ها آنتن‌های ما پر شده بودند از سریال‌های آپارتمانی طنز و جدی. سریال‌هایی که در یک لوکیشن محدود تهیه می‌شدند و خرجشان کم و تولیدشان آسان بود.
در آن سریال‌ها ما فضاهای داخلی مبله و به شدت شیک و مدرنی را می‌دیدیم که یک کاراکتر مثلاً فقیر و مستأجر، ساکن آن بود. جالب است هیچ ‌کس به این موارد اعتراضی نکرد و مثلاً نگفت چطور کسی که در چنین خانه‌ی پر زرق‌ وبرقی زندگی می‌کند، در پول خرید یک نوشابه یا پرداخت کرایه تاکسی در می‌ماند و به چند میوه و شیرینی در خانه همسایشان اینقدر حریص است؟
 آن افراد،‌ هر کدامشان به اصطلاح نماینده‌ی یک قشر اجتماع بودند. یکی نماینده‌‌ی مستأجر‌ها،‌ یکی نماینده‌ی کارمندان متوسط‌ الاوضاع، یکی نماینده‌ی تازه مزدوجان پا نگرفته و درگیر در اقتصاد و ... 
اما کسی نمی پرسید که چرا محیط پیرامونی این افراد با آنچه که نمایند‌ه‌اش هستند سنخیت ندارد.  مثلاً چرا طرف مستأجر و فقیر است اما آپارتمان دویست متری‌اش کاناپه‌های چند میلیونی دارد؟  حالا اما یک سریال، بستر داستان‌گویی‌اش را در جایی انتخاب کرده که قابلیت عمومیت یافتن بیشتری دارد.
علی آباد، روستا یا شهرستانی نیست که حتی یک تهرانی هم با آن احساس بیگانگی کند.
 این محیط، اصیل و خودمانی است و همه در آن همدیگر را می‌شناسند برای همین روابط انسانی در آنجا ماتریسی می‌شوند و قابلیت طرح خیلی از موضوعات، در چنین بستری به وجود می‌آید.
 اما اگر نقی نماد و نماینده‌ی قشر روستایی نیست، پس چه چیزی است؟
 سریال خانه سبز را به یاد دارید؟
 در آن سریال یک موتیف وجود داشت که زن‌ها را دور هم جمع می‌کرد و همگی سبزی پاک می‌کردند  اما زن‌های فامیل و آشنا که به بهانه‌ی سبزی پاک کردن دور هم جمع می‌شدند، در حقیقت هدفشان غیبت کردن و ایراد صحبت‌هایی بود که اصطلاحاً به آن‌ها می‌گوییم حرف‌های خاله‌ زنکی.
 نقد‌های این چنینی، به آن دسته از خصوصیات بد اجتماعی که بیشتر متعلق به زنان هستند، تا به حال بارها در سریال‌های تلویزیونی ما صورت گرفته و حالا شاید نوبت آن بود که بعضی خصوصیات بد اجتماعی که مردانه هستند هم محل یک نقد طنازانه قرار بگیرند.
 نقی معمولی نمادی از تمام خصوصیات بدی است که یک مرد، در سنین مختلف جوانی، میانسالی و حتی پیری می‌تواند داشته باشد؛ ادعا، حسادت و چشم و هم چشمی‌های مدعیانه، تلخند‌ها و کنایه‌های تیزو گزنده به این و آن که باز هم از سر خود بزرگ‌بینی و مدعی بودن چنین شکلی پیدا کرده‌اند و ...
 نقی نماد تمام مردهایی است که وقتی در یک تاکسی میتینگ می‌گیرند،‌ به عنوان کارشناس در مورد اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگ، جامعه شناسی، ادیان و مذاهب و هزار چیز دیگر اظهار‌نظر می‌کنند و جالب اینجاست که این کارشناسان خودخوانده، بر خلاف کارشناسان واقعی،‌ اصلاً نظر مخالف را بر نمی‌تابند و توقع دارند همه، هر چیزی را که آنها گفتند قبول کنند؛ مرد‌هایی که مدعی‌اند بیشتر از همه می‌فهمند، زرنگ‌تر از همه، با معرفت‌تر و لوطی‌تر از همه و با تجربه‌تر از همه‌اند و مردهایی که اگر احساس کنند کسی اندازه‌ای بالاتر از آن‌ها به نظر می‌آیند، شدیداً‌حسودیشان می‌شود.
 اینها همه خصوصیات مذموم مردانه‌ای هستند که نمود اجتماعی هم دارند و اگر نه همه، لا‌اقل خیلی از ذکور جامعه به نسبت‌های مختلف دچار آنهایند.
 نقی یک آدم معمولی است، یک مرد معمولی و ایرادهایی دارد که زبان رسمی و رسانه‌ای ما مدت‌ها جرأت نقد کردنش را نداشت ولی راحت وجودش را نفی می‌کرد.
 انگار نه انگار که ما چنین خصوصیات بدی را هم بین مردها داریم و انگار ‌نه ‌انگار که این اخلاقیات آن‌ها به قول معروف گاهی شر می‌شود.
 حالا نمایش دادن کاراکتر نقی پاسخی است به این پرسش که؛ مگه داریم؟ مگه میشه؟
 منبع: باشگاه خبرنگاران
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نان و آزادی

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   نان و آزادی  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی
 

  خبرآنلاین، وبلاگ فدایی، غلامرضا : معمولا حکومت ها به دنبال آرامش هستند تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. حکومت های موفق که در ایجاد عدالت هم موفق اند سعی می کنند تا فاصله طبقاتی و ضریب جینی کمتر باشد. اما آنهائی که ناموفق اند فاصله طبقاتی را بیشتر و بیشتر می کنند و طبعا دو قشر کاملا متمایز در جامعه ظهور پیدا می کند و اکثریتی فقیر و بی نوا و اقلیتی مرفه و پولدار به وجود می آید. در میان جامعه هم عده ای با نگاه به روش مسئولان و پولداران سعی می کنند خود را بالا بکشند و راه پول درآوردن را یاد بگیرند و چه بسا پس از مدتی این گروه متوسط خود به نان و نوائی برسند و یا جای پولداران را بگیرند و یا با آنها هم کاسه شوند؛ همانند بورژوایانی که در اروپا به وجود آمد و یا نوکیسه هایی که ما در کشور داشتیم.
 خوب، طبیعی است
در این شرائط مردمی که گرسنه اند به فکر سیر کردن شکم خود و خانواده اند و در این فقر ناخواسته و تحمیل شده که ناشی از نوع حکومت حکومتگران است آنها کمتر به فکر آزادی اند. البته سطح معاش و آموزش و بهداشت آنها اجازه نمی دهد که به چنین مقوله ای فکر کنند؛ آنها به نان شب محتاج اند و هر گونه سختی و تحقیری را حتی تحمل می کنند تا زندگی کنند اگر به دام اعتیاد و سرقت و مانند آن که باز از جانب قشر سرمایه دار بر آنها تحمیل شده است، نیفتند. اما در مقابل آنهائی که سیر اند و یا سیر شده اند تازه به فکر آزادی می افتند و آنهم آزادی از نوع تفکر خود.
البته می توان تصویر کرد که خواستاران آزادی بر دو دسته اند. دسته-ای تحصیلکرده و مؤمن از جنس فقرا و طرفدار عدالت و عده ای دیگر رانت خوار و چپاولگر که برای اینکه بیشتر بتوانند سوء استفاده کند باز هم ندای آزادی سر می دهند.
 در حکومت های خودکامه، معمولا گروه اول که آزادی-خواهند در انزوا، تبعید و یا زندان اند و در کشور های به ظاهر پیشرفته اگر چه آزادی دارند ولی امکاناتی در اختیار آنان نیست و نظام سلطه چنان قوی است که اجازه کار به آنها نمی دهد. نمونه های آن امه سه زر، فرانتس فانون و مالکولم ایکس و مانند آنهاست.
 اما آزادیخواهان مترف و مسرف که جزو خواص جامعه محسوب می شوند و بیش از هر گروه دیگر از امکانات استفاده می کنند، بیش از هر گروه دیگر داد وا آزادی سر می دهند و همیشه چوب لای چرخ دولت ها می گذارند؛ البته اگر خود از دولتیان نباشند، تا آزادی های بیشتری به دست بیاورند و در این زمینه با امکانات فراوانی که دارند گروه تهیدست را با تبلیغات می فریبند و از آنها به عنوان سیاهی لشکر استفاده می کنند و وقتی شورشی هم به پا شود آنها را به دم تیغ میدهند و اگر موفق شدند هم به آنها چیزی نخواهند داد.
بعضی ها در این شرائط شعار آزادی سر می دهند و اگر زورشان نرسید شعار فروپاشی و امثال آن را تبلیغ می¬کنند تا حاکمیت¬ها محبور به تمکین شوند. بدیهی است در کشورهای ضعیف خارجیان زورگو و منتظر فرصت هم با همه قوای تبلیغاتی و حتی تسلیحاتی به میدان می آیند تا وضع را آشفته تر کنند. در این شرائط هم معلوم است که از حقوق شهروندی هم چه قشرهایی بیشتر استفاده می کنند!
من از عده ای که به نام دانشمند و جامعه شناس چنین وانمود می کنند که همه چیز از دست رفته است و اینک تنها راه، گفتگوی بین ملت و دولت است می پرسم که اولا آیا جامعه شناس همانند پزشک نیست؟ پزشک، پزشک افراد است و جامعه شناس طبیب جامعه. اگر بر فرض بیماری در حال موت باشد پزشک باید توی دل او را خالی کنند و با گفتن اینکه تو خواهی مرد و دیگر راه نجاتی برای تو نیست اورا زودتر به دیار نیستی بفرستند و یا بر عکس اگر درد را شناخته اند با صبر و متانت به فکر چاره باشند و بحث های جدی خود را در بین متخصصان مطرح کنند و به قول معروف کونسالتاسیون علمی تشکیل دهند.
و ثانیا اگر بحث گفتگوی بین ملت و دولت است چگونه دولت و ملت می توانند با هم گفتگو کنند. آیا ملت باید نماینده و یا نمایندگانی که طبعا از همین گروه روشنفکر است تعیین کنند و دولت هم نماینده و نمایندگانی تا در محافل خصوصی و یا عمومی با هم مناظره کنند
و اگر چنین شد چه ضمانت اجرایی برای انتخاب بهترین نمایندگان وجود دارد و نیز چه ضمانتی برای به نتیجه رسیدن موضوعات و نیز چه ضمانتی برای اجرا هست؟
 پیشنهاد من این است که اگر دولتی به فکر ملت است و به ویژه اگر با متخصصان دلسوز همدل و همراه است باید شفافیت را پیشه خود کند و به جای گفتگوها و لفاظی ها که آنهم در جای خود و با شیوه های منطقی و عقلانی مطلوب است به گفتگوی عملی با جامعه بپردازد.
گفتگوی عملی این است که دولت و دولتیان به آنچه می گوید پای بند باشد، اصلاحات را، امیرکبیروار، از خود شروع کند به طور مثال اگر به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد عملا آن را نشان دهد و اگر تولید داخلی را می خواهد باز نشان دهد که پیشقدم است و اگر بازار تولید داخلی را می طلبد زمینه ها را فراهم کند و اخلالگران این روند را تنبیه، و با رانت خواران در هر مقام و لباسی برخورد سریع کند و جلوی قاچاق را بگیرد و مانند وزیر ارتباطات که علی الظاهر در رجیستر کردن تلفن های همراه موفق بوده است به طور جدی وارد گود شود و از هیچ چیز نهراسد و کارکنان و به ویژه مسئولان سه قوه، فرقی در این زمینه نداشته باشند.
 من مخالف آزادی نیستم ولی برای اداره باید مهم و اهم را از هم تشخیص داد. بنابراین من پیشنهادم شفافیت و صداقت و ایجاد اعتماد بین دولت و ملت است و راهکار آن از گذشت وایثار شروع می شود؛ از باور به آنچه می گویند، از واگذاری آنچه بیش از حد معمول دارند، از استفاده از اجناس داخلی به عنوان پیشگام.
  سرمایه و اعتماد عمومی همان گفتگوی عمومی است: صداقت و شفافیت و اقدام داوطلبانه و ایثارگرانه از جانب خود و زیردستان. مصادیق آن فراوان است و مجال بازکردن آن نیست و هر کس صدها نمونه را در اطراف خود می بیند.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

امشب اى یاران نوید آورده ‏ام

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

تصویر مرتبط

 

امشب اى یاران نوید آورده ‏ام / مژده از عیدى سعید آورده ام 

ماه شعبان است و ماه رحمت است / غرق شادى قلب آل عصمت است 

 خاصه امشب سوم این ماه نور / ماه فیض و عزت و ماه سرور 

 ماه لطف و رحمت پروردگار / جلوه‏ دار طلعت هشت و چهار 

 بس از این مه پیک سرمد مى ‏رسد / از فضا بوى محمد مى ‏رسد 

 امشب عید افتخار آدم است / عید مولود عزیز خاتم است 

 مژده باید گفت عبداللَّه را /  مولد مسعود ثاراللَّه را 

 امشب آرى مقتدا از ره رسید / سومین نور هدى از ره رسید 

 عاشقان فیض جلى را بنگرید / نور چشمان على را بنگرید 

 جبرئیل است و ملک در زمزمه / روى آورده به بیت فاطمه 

 جمله سرمستند از بوى حسین / شیفته بر روى دلجوى حسین 

 دم به دم گویند با شور و شعف / تهنیت بر احمد و میر نجف 

 هم به زهرا مادر آن نازنین / بر زبان دارند صدها آفرین 

 وقت آن شد فطرس آید پیشتر / آنکه باشد از همه دلریش‏تر 

 آنکه از قهر الهى سوخته / دیده بر فیض حسینى دوخته 

 بال و پر بر مهد مولا مى‏ کشد / پر به سوى آسمانها مى ‏کشد 

 بر زبان دارد به وجد و شور و شین / این منم آزاده ى دست حسین 

 هر که از جا به عزّ و احترام / سوى مولایم کند عرض سلام 

 این ارادت را به تکریم و شتاب / مى‏رسانم محضر آن مستطاب 

 اى خوشا تائب که با شوقى تمام / بر عزیز فاطمه گوئى سلام 

 

« شاعر:رهائى فطرس »
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

دخترها با این ویژگی ها مجرد می مانند ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  دخترها با این ویژگی ها مجرد می مانند ...  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

 

 

 

 

نتیجه تصویری برای دخترهای خرافاتی

 

تصویر مرتبط

 

دخترهایی که این خصوصیات را دارند همیشه مجرد می‌مانند

 

نتیجه تصویری برای دخترهای خودباخته

 

 

 میگنا : تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.
 چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ موفقیت به شما می گوید! اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
1. دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند!
 شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود.
 لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. اگر شما هم ظرافت های زنانه را باعث سرافکندگی خود می دانید، به مقاله «پسرهایی که مجرد» می مانند نگاهی بیندازید.
 زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد. البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد!
2. دخترهای خرافاتی
 اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و ... است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم:
متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!
 می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما ... خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!
3. دخترهای خانم معلم
 من یکی از آنها را می شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند:
مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به من گوشزد می کند. او مرتب یادآوری می کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی مان خیلی خوب است، چت کردن کار بدی است، موقع کار با کامپیوتر باید صاف نشست، و هیچ وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورات را نادیده بگیرم، مثلا خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس با سس تند بخورم!
 البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم.
معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.
4. دخترهای پول پرست
 نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد:
آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند!
 قضیه خیلی ساده است،
دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.
5. دخترهای انحصارطلب
 دخترهای انحصارطلب خیلی خوبند، فقط یک ایراد بزرگ دارند:
آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! آنها می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند. آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.
 البته در ابتدای آشنایی خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگی مان می شود اما اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند ما را از کار و زندگی می اندازد.
هر فردی در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسیار مهمی از زندگی اش است، لازم است به خانواده اش، کارش، تفریحات و دوستانش و علایق دیگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنین به فردیت خودش به عنوان یک انسان مستقل. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد.
6. دخترهای خودباخته
 دخترهای خودباخته را حتما می شناسید:
آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود.
 این جور دخترها همه این کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجام می دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر می کنند به جای راضی کردن طرف مقابل او را از خود می رانند. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود.
 گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند.
در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند.
7. دخترهای غرغرو
 این آخرین مورد است اما بیشتر از تمام مواردی که تا اینجا خواندید آدم ها را از شما فراری می دهد.
واقعا چه کسی دلش می خواهد یک نفر مثل رادیوهای قدیمی مدام زیر گوش وزوز کند، آن هم از نوع غرغر؟!
 از نزدیکترین مردی که دم دستتان است سوال کنید چه چیز بیشتر از همه روی مخش می رود و او به شما خواهد گفت که یک آدم غرغرو. غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است.

 وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری.

 البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

این متهم چطور گم وُ گور شده؟! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  این متهم چطور گم وُ گور شده؟! ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 «حکم جلبش صادر شده ولی هنوز متاسفانه گیرش نیاورده‌اند، حالا نمی‌دانم چطور هست!» همین جمله از غلام‌حسین محسنی‌اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه کافی بود تا سیلی از انتقادات متوجه دستگاه قضایی و این سوال مطرح شود که سعید مرتضوی کجاست؟
 به گزارش اعتدال به نقل از ایسنا، سعید مرتضوی فردی شناخته‌شده است؛ هم برای اهالی مطبوعات بخصوص در دهه ۷۰ و هم برای بسیاری از مردم پس از ماجرای کهریزک و ریاست بر سازمان تامین اجتماعی در دولت محمود احمدی‌نژاد.
حالا حکم جلب دادستان اسبق تهران و معاون پیشین دادستان کل کشور صادر شده ولی به گفته محسنی‌اژه‌ای "گیرش نیاورده‌اند! "
 پس از حوادث سال ۸۸، با شکایت خانواده سه جوان فوت‌شده در ماجرای "کهریزک" که پدر یکی از آنها عبدالحسین روح‌الامینی از نزدیکان محسن رضایی بود، برای سعید مرتضوی دادستان وقت تهران، علی‌اکبر حیدری‌فر، دادیار و حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد، معاون امنیت وقت دادستان تهران که هر سه از قضاوت معلق‌ شده‌ بودند،
دادگاه کیفری با پرونده‌ای سه‌هزار و ٥٠٠ صفحه‌ای در ١٧ جلد تشکیل شد.
 نخستین جلسه دادگاه هشتم ‌اسفند ٩١ آغاز شد و اول‌ خرداد ٩٢ بعد از ١١ جلسه پایان یافت. سعید مرتضوی مدتی قبل نامه عذرخواهی برای خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک نوشت و از ‌آنها با عنوان شهید یاد کرد. در نهایت پرونده کهریزک بعد از کلی فرازونشیب و تجدیدنظرخواهی و رفتن به دیوان عالی به حکم رسید. اتهامات مرتضوی در این پرونده، معاونت در قتل، مشارکت در بازداشت غیر قانونی و معاونت در تنظیم گزارش خلاف‌واقع بود. او به دلیل بازداشت غیرقانونی افراد و انتقال آنها به کهریزک به انفصال دائم از خدمات قضائی و پنج سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. مرتضوی همچنین به علت تنظیم گزارش خلاف‌ واقع به پرداخت مبلغ ۲۰۰‌ هزار تومان جریمه محکوم شده بود اما شعبه ۳۸ دیوان عالی کشور این اتهام را وارد ندانست و در نهایت سعید مرتضوی از این اتهام تبرئه شد. او از اتهام معاونت در قتل محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر هم تبرئه شد اما بابت همین مورد اتهامی در شکایت خانواده روح‌الامینی محکوم شد چرا که شکایت خانواده روح‌الامینی در این مورد اتهامی، ضمیمه پرونده نشده بود و جداگانه رسیدگی شد.
 دوم اسفند ۹۶ اخباری مبنی بر اجرای حکم سعید مرتضوی در فضای مجازی منتشر شد و عبدالحسین روح‌الامینی اعلام کرد که حکم دو سال حبس به دادستان سابق تهران ابلاغ شده اما هنوز این حکم به اجرا درنیامده است. همان زمان برخی رسانه‌ها به نقل از یک منبع آگاه مدعی شدند که مرتضوی تحت نظر است. اما بلافاصله بعد از آن مرتضوی عنوان کرد که "در منزل در حال استراحت است، چرا که این حکم هنوز قطعی نیست و او درخواست اعاده دادرسی کرده، ضمن این که از سوی دادگاه اجرای احکام هنوز ابلاغیه‌ای دریافت نکرده است".
 شنبه ۱۲ اسفند ۹۶ میرمجید طاهری، وکیل‌ مدافع خانواده روح‌الامینی با اعلام صدور حکم جلب مرتضوی گفت:
«امروز به شعبه مراجعه کردم و طبق اعلام شفاهی دادگاه برای او حکم جلب صادر شده است.»  او درباره ضمانت اجرائی این حکم عنوان کرد: «طبق آن چه به من اعلام شده، اجرای حکم در دست اقدام است اما زمان اجرای آن به دادستانی تهران و مأموران و ضابطان بستگی دارد.» طاهری همچنین از لازم‌الاجرا بودن حکم خبر داد و گفت: «به زودی حکم جلب اجرا می‌شود.»
 وکیل خانواده روح‌الامینی دو روز قبل از آن هم از ارسال این حکم به اجرای احکام خبر داده و گفته بود: «حکم صادره زمان زیادی است که ابلاغ شده و پرونده مرتضوی در بخش کهریزک به شعبه ٢ اجرای احکام ناحیه ٢٨ دادسرای کارکنان دولت رفته است تا اجرا شود.»
 او پیش‌تر گفته بود: «رأی پرونده به صورت الکترونیکی به من ابلاغ شد و شعبه ۲۲ دادگاه تجدید نظر، سعید مرتضوی را در پرونده کهریزک، به اتهام معاونت در قتل به دو سال حبس تعزیری محکوم کرده است. دادگاه تجدید نظر به دلیل اظهار ندامت مرتضوی، با یک درجه تخفیف، وی را به دو سال حبس محکوم کرده و رأی صادره قطعی است.»
 البته چهار روز بعد یعنی روز چهارشنبه ۱۶ اسفند۹۶ سعید مرتضوی در واکنش به خبر صدور حکم جلبش، در جوابیه‌ای اعلام کرد: «تا به حال از طرف اجرای احکام هیچ‌گونه احضار یا دعوتی از اینجانب یا ضامن به عمل نیامده است.»
 مرتضوی در بخشی از توضیحات خود به استناد ماده ۲۳ قانون مطبوعات آورده بود: «تا به حال از طرف اجرای احکام هیچگونه احضار یا دعوتی از اینجانب یا ضامن به عمل نیامده؛ بنابراین چنانچه بدون طی مراحل آیین دادرسی اقدامی هم صورت گرفته باشد اینجانب از آن بی‌اطلاع بوده و خلاف قانون و رویه معمول در اجرای احکام و آیین دادرسی عمل شده است.»
 هم‌چنین در بخش دیگری از این جوابیه آمده بود: «در رابطه با حکم صادره از سوی شعبه ۲۲ دادگاه تجدیدنظر استان تهران که علیرغم احکام برائت قبلی و همچنین برخلاف رای قطعی شعبه ۳۸ دیوان عالی کشور و بدون در نظر گرفتن موازین آیین دادرسی کیفری و مسلمات فقهی و شرعی و دلایل موجود در پرونده، اینجانب را در خصوص اتهامی ناروا در جریان برخورد با فتنه سال ۱۳۸۸ و د راستای ایفای وظایف قضایی پیرامون اخلال‌گران در نظم و امنیت کشور و سلب آسایش شهروندان، بدون کوچک‌ترین خطا یا گناه و یا صدق عنوان مجرمانه‌ای به دو سال حبس محکوم نموده که واجد موازین حق اعاده دادرسی و اعمال ماده ۴۷۷ آیین دادرسی کشوری می‌باشد؛ لذا با عنایت به اینکه قانونگذار در ماده ۴۷۷ قانون آمره مذکور در صورتی که پیرامون حکم قطعی و لازم‌الاجرا شرایط فوق‌البیان حادث باشد و دلایلی مبنی بر خلاف بین شرع بودن اقامه گردد، اظهارنظر و قضاوت در خصوص آن را به شخص ریاست محترم قوه قضاییه که فقیه و مجتهد عادل و منصوب مقام عظمای ولایت می‌باشند واگذاری نموده و چون این حق به موجب قانون فقط یک بار قابل اعمال است، اینجانب به فوریت در حال تنظیم لایحه درخواست اعمال ماده ۴۷۷ می‌باشم و امیدوارم در جریان این رسیدگی، مقام عالی ریاست قوه قضاییه که منصوب مقام عظمای ولایت است و لاجرم به ابعاد فقهی و شرعی احکام آگاهی کامل دارند آن را اجابت نموده و نظر فقهی و شرعی خود را فارغ از برخی جنجال‌های رسانه‌ای اعلام نمایند.»
 با وجود این اتفاقات مشخص است که هم مسئولین قضایی وکلای خانواده روح‌الامینی و هم سعید مرتضوی می‌دانسته‌اند که او سرانجام باید به زندان منتقل شود. حال این سوال پیش می‌آید که چطور با وجود این روند این متهم معروف انقدر راحت، نیست شده و به قول سخنگوی دستگاه قضا "حکم جلبش صادر شده ولی هنوز متاسفانه گیرش نیاورده‌اند. "
 رضا جعفری وکیل مدافع سعید مرتضوی امروز (یک‌شنبه) در گفت‌وگو با ایسنا از وضعیت موکلش اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: «من در پرونده تامین اجتماعی وکیل مدافع وی بودم و در پرونده کهریزک وکالت ایشان را برعهده نداشتم.»
 در این زمینه حسالم‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور در توئیتی به این اتفاق واکنش نشان داد و نوشت:
«مراقب باشیم مرتضوی خاوری نشود؛ نه فرار کند و نه فراری داده شود. او حامل رازهای سر به مهر فراوانی است. بدون او تاریخ قضایی ایران در طول بیش از یک دهه پنهان خواهد ماند.»
 نکته‌ای که آشنا به آن اشاره می‌کند یادآور یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های اختلاس در ایران است. اختلاس سه هزار میلیاردی که محمودرضا خاوری یکی از اصلی‌ترین متهمان آن پیش از محاکمه سر از کانادا درإآورد و حالا با خیال راحت با اموال غارت‌ شده از بیت‌المال ایرانیان در مراکز تفریحی کانادا رویت می‌شود.
 درست مثل فرار آقای "م" از متهمان پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان که در ساعات پایانی ۸ آبان ۹۶ اعلام شد که آقای "م" یکی از متهمان اصلی پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان با مبلغ ۵۰۰ میلیارد تومان بدهی از کشور خارج شده و ظاهرا از طریق وکیلش با وی ارتباط گرفته شده و تلاش‌ها برای بازگرداندن وی ادامه دارد. تلاش‌هایی که هنوز به نتیجه منجر نشده است.
 شاید گفته شود که خاوری پیش از آنکه آن فساد بزرگ کشف و به پرونده‌اش رسیدگی شود از کشور گریخت اما درباره سعید مرتضوی چه؟ پرونده او که در جریان بود و درباره تامین اجتماعی همچنان در جریان است و به گفته خودش تا نیمه‌های اسفند هم که در خانه و در حال استراحت بوده، پس چطور تحت نظر نبوده است تا حالا که حکم قطعی منتشر شده از گیر نیاوردن او سخن گفته شود؟ جالب اینجاست که پرونده مرتضوی از سال ۹۱ در جریان بوده اما در سال ٩٤ خبری مبنی بر خروج مرتضوی از ایران منتشر شد.
در آذر ۹۴ در حالی که هنوز پرونده مرتضوی مشخص نشده‌ و ممنوع‌الخروج بود، او به راحتی از طریق فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) از ایران خارج و بعد از آن مشخص شد که تهران را به مقصد نجف ترک کرده تا در مراسم راهپیمایی اربعین شرکت کند!
 جالب اینجاست که ۲۱ فروردین یک منبع مطلع از تحت مراقبت بودن مرتضوی خبر داده و به خبرنگار روزنامه خراسان گفته بود: «قوه قضاییه در زمان خودش این کار را انجام می‌دهد. وی اکنون تحت نظر است.»
 البته باید پرسید که این تحت نظر بودن چگونه بوده است که حالا از گیر نیاوردن مرتضوی سخن گفته می‌شود.
 در همین زمینه بهمن کشاورز رئیس پیشین اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا) و وکیل دادگستری در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: «به منظور دسترس بودن متهم در مرحله بازپرسی و زمانی که برای او قرار صادر می‌شود، باید دقت شود قرار صادره با نوع و شدت اتهام، امکانات و ارتباطات متهم برای فرار و مخفی شدن و خلاصه کلیه عواملی که ممکن است در دسترس به او موثر باشد، تناسب داشته باشد. از این رو می‌بینید که در مواردی حتی برای جرم‌های نه چندان مهم قرارهای بسیار شدید و سنگین صادر می‌شود و حتی گاهی برای برخی از اتهامات به نسبه سبک قرار بازداشت صادر می‌کنند؛ البته صدور قرار نامتناسب مجازات انتظامی سنگین دارد، اما آماری در دست نیست که بدانیم چه مواردی را مشمول این ضابطه دانسته و مجازات انتظامی قائل شده‌اند.»
 وی به موضوع خاوری هم اشاره کرد و افزود: «در سنوات اخیر مورد برجسته عدم دسترسی به متهم موضوع آقای خاوری است که البته با اتهام مالی مواجه بوده است ولی به هر حال این سوال مطرح شده که اولا چرا دستگاه های نظارتی در مدتی که فرایند اقدامات وی ادامه داشته متوجه چیزی نشده‌اند و اگر شده‌اند چرا عکس‌العمل متناسب نشان ندادند و ثانیا این فرد که تحت قرار بوده چگونه بی‌دردسر از کشور خارج شده و اینک دسترسی به او ممکن نیست.»
 کشاورز همچنین تصریح کرد: «اینک موضوع در مورد فرد دیگری است که اتهام جرایم علیه اشخاص را دارد و به عنوان معاونت در قتل محکوم شده مطرح است و گویا گفته شده هر چند حکم صادره علیه وی قطعی و قابل اجراست اما در دسترس نیست و معلوم نیست که کجاست لذا باید گفت که در حال حاضر هیچ منعی برای اعلام اینکه قرار صادره علیه وی چه بوده وجود ندارد و بهتر است گفته شود برای فردی که از امکانات وسیع و ارتباطات بسیاری برخوردار بوده و هست چه قراری صادر شده است. آیا قرار صادره علیه او با شدت اتهام و امکانات فرار متهم تناسب داشته یا خیر؟»
 وی ادامه داد:
«چگونه ممکن است شخصی مانند محکوم‌علیه مورد بحث، مخفی شود و در دسترس نباشد؟ توجه داریم که در برخی -و بلکه بسیاری- از موارد متهمان یا محکومان به نحو اعجازآمیزی ردیابی و شناسایی و دستگیر می‌شوند. چگونه ممکن است فردی با چهره شناخته شده و با روشن بودن محل های تردد و سکونت و سایر مشخصات غیرقابل دسترس باشد؟»
 کشاورز در پایان تاکید کرد: «به هر حال اگر در این مورد امکان دستگیری و اجرای حکم منتفی شود از مواردی خواهد بود که در تاریخ قضایی باقی خواهد ماند و سوالات بی‌جواب بسیاری را مطرح خواهد کرد. این داستان را پیش از این نیز گفته بودم که گفته‌اند فردی در دادگاه نظامی سابق (دادرسی ارتش) به اعدام محکوم شد اما چون حضور نداشت حکم را غیابی صادر کردند و طبق معمول رای در روزنامه منتشر و به محکوم‌علیه اعلام شد که اگر به حکم اعدام غیابی اعتراضی دارد می‌تواند اعلام کند و محکوم‌علیه که از قضیه مطلع شده بود نامه‌ای به دادرسی ارتش فرستاد با این مضمون که اینجانب به حکم اعدام غیابی اعتراضی ندارم و استدعا دارم همچنان که غیابا حکم صادر فرمودید آن‌را غیابا اجرا کنید!»
 محمدرضا زائری از دیگر چهره‌هایی بود که در فضای مجازی نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و در بخشی از پست اینستاگرامی خود نوشت:
«وقتی پدر فقیری که به خاطر شیرخشک بچه‌اش سرقت کرده بلافاصله می‌گیرند و محاکمه می‌کنند ولی حکم سعید مرتضوی صادر شده اما او را گیر نمی‌آورند!»
 نعمت احمدی، ‌حقوقدان هم با واکنش به این موضوع این سوال را مطرح کرد که "اگر مرتضوی نسبت به حکم صادره تمکین نمی‌کند، پس جایگاه اقتدار دستگاه قضایی در کجاست؟ " او همچنین این موضوع را مطرح کرد که "وقتی قوه قضاییه ما با اقتدار جنایتکاری مانند عبدالمالک ریگی را در آسمان دستگیر می‌کند و در عین حال برای بازداشت فردی چون مرتضوی که پرونده او امروز حساسیت ملی را برانگیخته دلایلی این‌چنینی را می‌شنویم، چنین مساله‌ای بدون شک برای اقتدار قضایی نظام، وجهه بیرونی خوبی نخواهد داشت و ضعف این نهاد را به اذهان مردم متبادر می‌کند. " بنا به ادعای احمدی، "اخیرا تصویری از مرتضوی در بازار آهن تهران منتشر شده و ظاهرا ایشان در حال فعالیت‌های اقتصادی به سر می‌برد. " موضوعی که بیش از پیش ممکن است باعث انتقاد شود.
 در همین رابطه عباس عبدی در واکنش خود عنوان کرده است: «نمی‌دانم که آیا آقای مرتضوی پنهان شده یا خیر، اگر نشده وای به حال دستگاه قضایی با این ادعای سخنگوی آن اگر شده وای به حال هردوی آنها. در هر حال پاسخ آقای سخنگوی به منزله خفت و خواری مرتضوی است. ظاهرا سقوط حد و مرزی ندارد.»
 محمدعلی ابطحی هم در توئیتی نوشته است: «می‌گویند قاضی مرتضوی گم شده و نمی‌توانند حکم زندانش را اجرا کنند. فقط خدا کند چند وقت دیگر در داخل یا خارج کشور متولی حقوق مردم و دفاع از مردم ایران و سخنگوی مظلومان کشور نشود و توقع نداشته باشد قربانیانش به حمایت از او بست‌نشینی کنند. دیدیم که میگیم.»
 به نظر می رسد اگر هرچه زودتر مرتضوی که گویا فعلا "یافت می‌نشود"، پیدا نشده و به زندان منتقل نشود آتش این انتقادات بیشتر شده و مرتضوی هم مثل خاوری و آقای "م" به نمادی از مقابله با اجرای عدالت تبدیل خواهد شد. بهتر است ضابطین دستگاه قضایی با "گیر آوردن" فرد مورد نظر، زودتر جلوی شایعات و انتقادات را بگیرند چرا که ممکن است آبروی دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی با فرار مرتضوی بازیچه تمسخر دشمنان قرار گیرد و اجرای عدالت در جمهوری اسلامی زیر سوال رود.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

به برکت رحمت الهی، در برابر آنان نرم وُ مهربان شدی

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

نتیجه تصویری برای إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

نتیجه تصویری برای تبریک بعثت

متن و پیام های تبریک مبعث پیامبر اسلام (ص)

 

 در نظام اسلامی، حاکمان و مدیران، باید مردم را ولی نعمت خود بدانند. مردم در حقیقت، عیال خداوند هستند و برای محبوبیت نزد خداوند، باید عیال او را دوست داشت. همچنین محبت به مردم، سبب پایداری مقام و موقعیت مدیران و دولتمردان می شود. در آموزه های دینی، مهر و محبت به مردم یک وظیفه دینی است تا آنجا که خداوند به پیامبرش دستور می دهد: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُوءْمِنینَ؛ و بال عطوفت خود را برای مؤمنان بگستران.» (حجر: 88)
 در آیه دیگر نیز رمز موفقیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را، در مدارا و ملاطفت با مردم برمی شمارد و می فرماید:  فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ. (آل عمران : 159)
 به برکت رحمت الهی، در برابر آنان نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.
 امام علی علیه السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر، با سخنانی دل نشین می فرماید:
 و مهربانی بر رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن با همگان و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری! زیرا
رعیت دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تواند و دسته دیگر، در آفرینش با تو همانند. [اگر[ گناهی از ایشان سر می زند یا علت هایی بر آنان عارض می شود یا خواسته و ناخواسته، خطایی بر دست شان می رود؛ به خطاشان منکر و از گناهشان درگذر.
 ایشان در نامه ای به محمد بن ابی بکر، والی مصر، نیز چنین سفارش می کند:
و در برابر رعیت فروتن باش و آنان را با گشاده رویی و نرم خویی بپذیر و با همگان یکسان رفتار کن. گاهی که گوشه چشم به آنان افکنی یا خیره نگاهشان کنی یا یکی را به اشارت خوانی یابه یکی تحیتی رسانی، [به گونه ای رفتار کن]. تا بزرگان در تو طمع ستم ـ بر ناتوانان ـ نبندند و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند.
 باید توجه داشت که همه مردم از نظر سطح بینش و درک اجتماعی یکسان نیستند. ممکن است برخی، ضوابط اخلاقی را در مراجعه به مدیران رعایت نکنند و رفتاری ناشایست داشته باشند. در این صورت، مدیر با استفاده از مقام و موقعیت خود می تواند برای آنان مشکل ایجاد کند، ولی بنابر دستورهای اخلاق اسلامی مدیر باید با بردباری، از این بی ادبی آنان کریمانه چشم بپوشد. به همین دلیل عالمان اخلاق به دولتمردان سفارش می کنند که هر کدام از آنان
«باید تمرین بردباری کند تا در برابر صحنه های تحقیرآمیز و اهانت آلود، شنیده ها را نشنیده بگیرد و دیده ها را ندیده تا بتواند به وظایفش عمل کند و از اجتماع بهره برد و آن رفتار ناشایست مانع تکامل او نشود و به تعبیر روایت: حلمی داشته باشد که جهل نادانان را از خود دور سازد».
 امام علی علیه السلام نیز می فرماید:
«رَأْسُ السِّیاسَةِ اِسْتعمالُ الرِّفْقِ؛ رأس سیاست به کارگیری مداراست».
 عدی بن حاتم می گوید:
آن گاه که پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم، دو چیز سبب شد که اسلام را پذیرا شوم. اول ساده زیستی پیامبر و دیگر اینکه همراه پیامبر در حال حرکت بودم که پیرزنی رسید و بیش از یک ساعت پیغمبر را معطل کرد و او با تبسم و آرامش جواب پیرزن را داد تا جایی که من از آن همه صبر خسته شدم.
پیام متن:
1. رمز موفقیت حاکمان، مدارا و مماشات با مردم است.
2. مردم از نظر درک و بینش یکسان نیستند؛ حاکم باید با کمال متانت و گذشت با آنان رفتار کند.
3. مدارا با مردم، پایه های حکومت را تقویت می کند.
برخورد صادقانه کارگزاران
 حاکمان باید با مردم صداقت داشته باشند. موانع و سختی های کار خویش را با آنان در میان بگذارند و اگر برای به نتیجه نرسیدن وعده های خود دلیل موجهی دارند، آن را برای مردم بیان کنند. امام علی علیه السلام به مالک اشتر سفارش می کند: و اگر رعیت بر تو گمان ستم برد، عذر خود را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی شان در آر؛ که بدین رفتار نفس خود را به فرمان آورده و با رعیت مدارا کرده و حاجت خویش را برآورده و رعیت را به راه راست واداشته باشی.
 در حقیقت، کارگزار باید مردم را محرم اسرار خود بداند و جز در مواردی که به لحاظ امنیتی طرح برخی مسائل ممکن نیست، در بقیه موارد مشکلات را با مردم در میان بگذارد و از رهنمودها و نظرهای آنان بهره مند شود. امام علی علیه السلام در نامه ای به فرماندهان سپاهیانش، وظایف خویش را چنین بیان می کند: بدانید حق است بر من که چیزی را از شما نپوشانم، جز راز جنگ که از پوشاندن آن ناگزیرم و کاری را جز در ـ حکم ـ شرع، بی رای زدن با شما انجام ندهم و حق شما را از موقع آن به تأخیر نیفکنم و تا آن را نرسانم، وقفه ای در آن روا ندانم و همه شما را در حق، برابر دانم.
 برخورد صادقانه با مردم، به این معناست که اگر مدیری خود را در اجرای مسئولیتش ضعیف می بیند و یا از وسوسه افراد خائن و نادان در امان نیست، بی درنگ استعفا کند و از اعتماد مردم سوءاستفاده نکند. وقتی می بیند که نمی تواند امانت داری کند، صادقانه و شجاعانه امانت را به صاحبان اصلی آن بازگرداند.
 امام خمینی رحمه الله در پیامی به مناسبت 22 بهمن سال 1363 خطاب به مسئولان ومدیران کشور می فرماید:
هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهای نفسانی، بدون جوسازی، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است.
 پیام متن:
1. توصیه به رو راستی و صداقت حاکمان با مردم.
2. طرح مسائل حکومتی غیرامنیتی با مردم، برای بهره مندی از مشورت ها و رهنمودهای آنان.
 دیدار حضوری مسئولان و مردم
 بهترین راه ارتباط حاکمان و مدیران با مردم، دیدار حضوری و چهره به چهره است. دیداری دوستانه که هر کس بتواند بدون ترس، مشکلات و خواسته های خویش را بر زبان آورد. در دیدار حضوری بسیاری از حقایق و ناگفته ها آشکار می شود و حاکمان بهتر از هر روش دیگری به عمق مسائل و مشکلات پی می برند.
تجربه نشان داده است که نزدیکان حاکمان معمولاً می کوشند تا اوضاع جامعه را برای حاکم خوشایند و آرام ترسیم کنند. از این رو، در بسیاری از موارد، گرچه اطرافیان از حقیقت امر آگاهند، آن را به گونه ای تعدیل شده و بزک کرده برای حاکم وانمود می کنند. در نتیجه، حاکم آن طور که باید و شاید از وضعیت واقعی جامعه و مردم آگاه نمی شود و درکی واقع بینانه از اوضاع جامعه نمی یابد و روز به روز فاصله بین حاکم و مردم افزایش می یابد و خطری اساسی برای متلاشی شدن نظام فراهم می آورد.
 مشکلات مردم را نمی توان از لابه لای نامه ها یا از زبان اطرافیان دریافت. خود مردم بهتر می توانند مشکل و نیاز واقعی شان را منتقل کنند و اگر این امکان برای آنان فراهم نشود، نتیجه ای جز روگردانی مردم از حاکمان نخواهد داشت. نظام جمهوری اسلامی این امر را در فراز و فرودهای خود به خوبی تجربه کرده است.
 شهید رجایی همواره در میان مردم مانند آنان زندگی کرد. به همین علت، دولت او به عنوان الگوی یک دولت موفق و خدمتگزار شناخته شده است. وی هرگز فریفته پست و مقام نشد و هیچ گاه خود و یارانش از مردم فاصله نگرفتند. به همین دلیل، وی گرفتاری ها و نیازهای مردم را به خوبی دریافت و در راه حل مشکلات یا تأمین خواسته ها گام های اساسی برداشت.
 امام علی علیه السلام در نامه به قثم بن عباس، والی مکه، چنین سفارش می کند:
 بامداد و شامگاه برای آنان مجلس ساز. آن را که فتوا خواهد، فتوا ده و نادان را بیاموز و با دانا به گفت وگو پرداز و جز زبانت، [چیزی] پیام رسان مردمان نباشد و جز رویت، دربان.
هیچ حاجتمند را از دیدار خود محروم مگردان، چه اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و در پایان حاجت او برآورده شود، تو را نستایند.
 آن بزرگوار در توصیه ای دیگر به یار صمیمی خویش، مالک اشتر چنین می فرماید:
 فراوان خود را از رعیت خویش پنهان مکن؛ که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونه ای است از تنگ خویی و کم اطلاعی در کارها و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز دارد. پس کار بزرگ نزد آنان خرد به شمار آید و کار خرد بزرگ نماید. زیبا زشت شود و زشت زیبا و باطل به لباس حق در آید و همانا والی، انسانی است که آنچه را مردم از او پوشیده دارند، نداند و حق را نشانه ای نبود تا بدان، راست از دروغ شناخته شود.
 پیام متن:
1. حضور رو در رو، بهترین وسیله ارتباطی حاکمان با مردم است.
2. الگوی دولت مردمی در شرایط کنونی، شهید رجایی و یاران وی است.
3. سفارش امام علی علیه السلام به کارگزاران خویش، بهترین منشور یک دولت مردمی است.
 عدالت ورزی
 از مهم ترین وظایف حاکمان، رعایت عدالت میان مردم است . عدالت ورزی در همه شئون حکومت، از جمله در توزیع امکانات و فرصت ها باید رعایت شود. حاکم عادل پیشه، محبوب مردم است و ارج و منزلت بهتری نزد آن دارد.
امام علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ عَدَلَ نَفَذَ حُکمُه؛ کسی که عدالت بورزد، حکمش نافذ می شود.»
 ایشان در سخنی دیگر، عدالت ورزی را منشاء لطف و یاری خداوند می داند و می فرماید:
 اذا بُنِیَ المُلکُ علی قواعدِ العدلِ و دَعائِمِ العقلِ نَصَّر اللّهُ مُوالیه و خَذَل مُعادیه. زمانی که حکومت بر پایه عدل و عقل استوار شده باشد، خداوند دوستداران آن را یاری و دشمنانش را خواری رساند.
 آن حضرت که نمونه کامل عدل و انصاف را در حکومت علوی اجرا کرد، در نامه ای به یکی از والیانش چنین دستور می دهد:
 و برابر رعیت فروتن باش و آنان را با گشاده رویی و نرم خویی بپذیر و با همگانی یکسان رفتار کن. گاهی که گوشه چشم به آنان افکنی یا خیره شان نگاه کنی یا یکی را به اشارت خوانی یا به یکی تحیتی رسانی، [آگاه باش] تا بزرگان در تو طمع ستم ـ بر ناتوانان ـ نبندند و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند.
 پیام متن:
 عدالت ورزی، نفوذ کلام حاکم و عنایت و یاری خداوند را در پی دارد.
 ساده زیستی حاکمان
 عثمان بن حنیف انصاری، والی بصره در مهمانی-ای شرکت کرده بود که نیازمندان در آن مهمانی جایی نداشتند. امام علی علیه السلام پس از آگاهی از این عمل کارگزار خود، در نامه ای به وی می فرماید: بدان که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده بسنده کرد و دو قرص نان را خوراک خویش ساخت. بدانید که شما چنین نتوانید کرد. لیکن مرا یاری کنید به پارسایی و تلاش در این مسیر و پاکدامنی و درستی ورزیدن. به خدا از دنیای شما زری نیندوختم و از غنیمت های آن ذخیره نساختم و بر جامه کهنه ام نیفزودم و اگر می خواستم، می دانستم که چگونه عسل پالوده و مغز گندم و بافته ابریشم را به کار برم، ولی هرگز هوای من بر من چیره نخواهد گردید و حرص، مرا به گُزیدن خوراکی ها نخواهد کشید.
چگونه باشد در حجاز یا یمامه کسی حسرت گرده نانی را برد یا هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته. آیا بدین بسنده کنم که مرا امیرمؤمنان گویند و [حال آنکه] در ناخوشایندی های روزگار شریک آنان یا در سختی زندگی نمونه ای برایشان نباشم.
 امام خمینی رحمه الله نیز همچون جد بزرگوار خود، در کمال سادگی زندگی کرد و الگویی موفق برای حاکمان اسلامی گردید. ایشان نه تنها خود و نزدیکانش را به ساده زیستی فرا خواند، بلکه ارکان حکومتی را در همین مسیر هدایت کرد. این بزرگوار، در پیامی به مناسب گشایش دومین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگان منتخب مردم سفارش کرد:
 اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند، اکثراً ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند، برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور قدرت های شیطانی خاضع و نسبت به توده های ضعیف، ستمکار و زورگو هستند، ولی وارستگان به خلاف آنانند؛ چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی ـ اسلامی را حفظ کرد.
 
پیام متن:
1. ساده زیستی حاکمان، سبب مقاومت و پایداری مردم در برابر ناملایمات می شود.
2. کسانی که ساده زندگی می کنند، هیچ گونه ترس و واهمه از دشمنان ندارند و تن به خواری و ذلت نمی دهند.
3. با زندگی اشرافی نمی توان از ارزش های انسانی دفاع کرد.
 آموزش دینی
 برخی پنداشته اند که «حکومت ها کار و وظیفه ای بیش از رسیدگی به نیازهای اولیه مردم ندارند و نباید داشته باشند. خواه حکومت دینی، خواه حکومت غیر دینی، آنچه در درجه اول باید مورد توجه قرار بدهند، این است که حاجات اولیه، یعنی مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت و امثال اینها را فراهم کنند».
 فیشکین، یکی از فیلسوفان تعلیم و تربیت لیبرال، نیز به صراحت می گوید:
 دولت نباید از طریق تعهدات عمومی، از عقاید دینی گروه ها دفاع کند و باید از موضع این اتهام که با ادعاهای ماوراء طبیعی و دینی، یک رشته عقاید آرمانی دارد و با عنوان اقتدار و مشروعیت دولت، به افکار عمومی جهت می دهد، اجتناب ورزد.
 در مقابل، فلسفه حکومت در اسلام، چیزی جز اجرای اسلام و تحقق آرمان های آن نیست. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
 خدایا تو می دانی آنچه را از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز، خواستن زیادت، بلکه می خواستیم نشانه های دینی را به جایی که بود، بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستمدیده ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده ات اجرا شود.
 آن امام بزرگوار، یکی از حقوق مردم بر امام و حاکم اسلامی را حق تعلیم و تربیت دینی آنان دانسته و در بیانی صریح فرموده است:
 اَیُّهَا النّاسُ اِنّ لی عَلَیْکُمْ حقاً وَ لکم عَلیَّ حَقٌّ فاَمّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فالنصیحةُ لکم و تَوْفیرُ فَیْئِکم علیکم و تعلیمُکُمْ کیْلا تَجْهَلوا و تَأْدیبُکُمْ کَیما تَعْلَمُوا.
[ای] مردم! مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی. بر من است که خیرخواهی را از شما دریغ ندارم و حقی را که از بیت المال دارید، بگزارم. شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید.
 ایشان در کلامی دیگر می فرماید:
 عَلَی الامامِ اَنْ یُعَلِّمَ اَهْلَ ولایتِهِ حدودَ الاسلامِ و الایمان. امام و حاکم اسلامی موظف است معارف اسلامی و ایمانی را به افراد تحت حکومتش آموزش دهد.
 درباره سیره عملی حضرت آورده-اند که در اوج جنگ جمل، شخصی از امام علی علیه السلام پرسید: ای امیرمؤمنان! آیا به توحید و یگانگی خداوند اعتقاد داری؟ عده ای از سپاهیان امام علی7 که در آن اطراف بودند، با شنیدن این سؤال نابه هنگام ناراحت شدند و خشمگینانه به سوی آن شخص رو آوردند و گفتند: مگر نمی بینی امام در چه شرایطی قرار دارد؟ ولی امام علی علیه السلام با آرامش فرمود:
«رهایش کنید؛ زیرا چیزی که این اعرابی به دنبالش است، همان چیزی است که ما از این قوم (یعنی از اصحاب جمل) می خواهیم، یعنی جنگ ما در حقیقت بر سر مسئله توحید است». سپس با تفصیلی اعجاب برانگیز پاسخ وی را بیان کرد.
 
پیام متن:
1. وظیفه حکومت دینی، تعلیم معارف اسلامی و ایمانی به افراد جامعه است.
2. در اولویت قرار دادن تأمین نیازهای اولیه، چندان ضروری نیست، بلکه وظیفه حکومت دینی تأمین و رسیدگی به تمام ابعاد وجودی انسان اعم از جسم و روح اوست.
 پرهیز از ریاست طلبی
 یکی از جدی ترین آسیب های حکومت، ریاست طلبی است. گاهی ریاست و فرمانروایی، زمینه ساز فساد افراد و به انحراف کشاندن آنان می شود. مدیران و حاکمان اسلامی باید همواره مواظب باشند که این آفت در دل و جان آنان نفوذ نکند؛ زیرا دین و دنیای آنان را نابود خواهد ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
 مَنْ اَحَبَّ ان یَتَمَثَّلَ لَهُ الرجالُ قیاماً فَلیُتَبَوَّأَ مَقْعَدَه مِن النّارِ. کسی که دوست دارد مردم را در مقابل خود ایستاده ببیند، جایگاه او آتش جهنم است.
 ریاست طلبی حاکم، او را در جایگاهی به ظاهر رفیع قرار می دهد. در این مقام، او دیگران را بسیار کوچک و کم ارزش می پندارد و برای خود امتیازهای ویژه ای قائل می شود. این رویه، به تسلیم مردم در برابر او می انجامد و توقع دارد که مردم در همه حال او را همراهی کنند و همواره او و کارهایش را تأیید کنند.
 امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
 ما اری شَیئاً اَضَرُّ بِقُلوبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِ النِعالِ وَراءَ ظُهوُرِهم. من چیزی زیان بارتر برای حال قلب، از صدای کفش در پشت سر انسان ندیدم.
 بنابر ارزش های اسلامی و الهی همه انسان ها در یک شأن و ردیف جای دارند و برعهده گرفتن مسئولیت ها، در حقیقت نوعی تکلیف پذیری برای خدمت رسانی بیشتر به مردم است، نه بهره گیری از بشر با هدف ارضای روحیه ریاست جویی حاکم. بنابراین، کارگزار اسلامی پیش از هر اقدامی باید این صفت ناپسند را از دل و جان خویش بزداید تا راه سعادت و سلامت را بر خود و مردم هموار سازد.
 پیام متن:
 از مهم ترین رذایل اخلاقی، ریاست طلبی حاکم اسلامی است؛ زیرا روحیه خدمت رسانی را از او خواهدگرفت.
دوری از فخرفروشی و تکبر
 یکی دیگر از صفت های ناپسند اخلاقی، تکبر و غرور است. امام علی علیه السلام در حدیثی با اشاره به این امر می فرماید: «آفةُ الرِّئاسَةِ الفخرُ؛ آفت ریاست، فخر است.» ایشان در کلامی دیگر فخر و تکبر را از بدترین صفت های کارگزاران معرفی می کند:
 در دیده مردم پارسا، زشت ترین خوی والیان این است که می خواهند مردم آنان را دوستدار بزرگ منشی شمارند و کارهایشان را به حساب کبر و خودخواهی نگذارند و [حال آنکه من] خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش شنیدن.
 انسان های بزرگوار و والااندیش، اهل تکبر نیستند و همواره شکوه و بزرگی خداوند را در نظر دارند و خود را در محضر خدا می بینند و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام را سرلوحه کار خویش قرار می دهند و نیز نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر را از یاد نمی برند که فرمود:
 و اگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشمری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست، بنگر که چیست و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست؛ که چنین نگریستن، سرکشی تو را می خواباند و تیزی تو را فرومی نشاند و خرد رفته ات را به جای باز می گرداند.
 باید به فرجام کار و زوال دولت اندیشید که «الدولة کما تُقْبِلُ، تُدبِر؛ حکومت همان طور که می آید، یک روز نیز می رود.» همچنین باید سرانجام متبکران را به یاد آورد که چگونه خوار و ذلیل شده اند. امام علی علیه السلام در این باره هشدار می دهد:
 بپرهیز که در بزرگی فروختن، خدا را هم نبرد خوانی و در کبریا و عظمت، خود را همانند او دانی، که خدا هر سرکشی را خوار می سازد و هر خودبینی را بی مقدار.
 پیام متن:
1. فخرفروشی و تکبر بر اثر کم ظرفیتی و غفلت از عظمت و کبریایی خداوند است و آفت بزرگی برای حاکمان و کارگزاران به شمار می آید.
 خود محوری
 استبداد در تصمیم گیری، از دیگر لغزش های مدیران و حاکمان است. خود محوری، عامل تباهی آدمی معرفی شده است.
 امام علی علیه السلام برای در امان ماندن از این لغزش، «مشورت با دیگران را به منزله مشارکت در عقول و اندیشه های آنان بر می شمارد.» آن حضرت در نامه ای به مالک اشتر، سفارش می کند که در امور کشور خود «با دانشمندان، فراوان گفت و گو کن و با حکیمان، فراوان سخن در میان نه.» اهمیت مشورت و رای زنی تا آنجاست که خداوند با وجود عصمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، ایشان را به مشورت و نظرخواهی از مردم امر می کند:
 به برکت رحمت الهی در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شوند. پس آنان را ببخش و برای آنان آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن، ولی هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. (آل عمران: 159)
 نکات مهمی در این آیه وجود دارد: نخست اینکه، افرادی که با دیگران مشورت می کنند، نزد مردم افرادی انعطاف پذیر به شمار می آیند و افراد خود رأی، اشخاصی تندخو و سنگ دل هستند. دیگر اینکه، حتماً نباید با افرادی برتر از خود مشورت کرد، بلکه گاهی لازم است انسان با افراد پایین تر از خود به مشورت و رای زنی بپردازد. وقتی اشرف مخلوقات و عقل کل، مأمور به مشورت گردیده است، پس افراد معمولی به این رای زنی ها نیاز بیشتری دارند.
 البته حاکمان جامعه در پرتو مشورت با مردم، شخصیت آنان را ارج می نهند و روحیه همکاری و همیاری اجتماعی آنان را تقویت می کنند. بنابراین، شایسته است کارگزاران برای ایجاد انگیزه در مشارکت عمومی و تقسیم مناسب کار، به مشورت با مردم اهمیت دهند.
 پیام متن:
1. مشورت و رای زنی با مردم، مهر و محبت و همکاری مردم را با کارگزاران افزایش می دهد.
2. مشورت کردن، حتی با زیردستان فوایدی دارد و خداوند اشرف مخلوقات را نیز به مشورت امر می کند.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

آیا مشکل فقط عرقچین است؟


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 
  آیا مشکل فقط عرقچین است؟ 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 

نتیجه تصویری برای عرقچین

 

نتیجه تصویری برای عرقچین

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRubWao2xlEPoL0hW7CGIgJNwWMZIfFeVnuzEkp9WVa6VHhA07t

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSuv7koLZ055W18pzRPEsqWTa_sCeZVKw8E9r0QA9RwEgrOFjLZ

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSPt1KJxF8Yb5IpuPwD4ryMR0SKw2CP4quUKh0b36latPASR0Vz4g

 

  خبرآنلاین، وبلاگ محمد رضا زائری : یکی از بزرگ‌ترین اختلالات معرفتی و مشکلات فکری، محدود شدن ذهن انسان به نمادهای ظاهری و غفلت از مسایل اساسی و امور باطنی است! 
 بدین ترتیب هر کسی بر اساس تلقی های عرفی و دریافت-های ذهنی از محیط پیرامون خود بر روی برخی نشانه-ها تمرکز پیدا می کند
و از اصل و اساس رویکردها و محتواها غافل می شود و کار به جایی می رسد که حقیقت قرآن را در امام زنده و حاضر نمی بیند ولی با قرآن کاغذی سر نیزه فریب می خورد!
 در روزگار ما هم گاه بعضی، نمادها و نشانه هایی مانند عرقچین روی سر یک نفر در گوشه یک عکس یا سفید پوشیدن همسر متوفى در هنگام تشییع جنازه را به عنوان نشانه های یهودی بودن تلقی می کنند اما رفتار آشکار و صریح صهیونیستی را از دیگران نمی بینند.
 به راستی آیا اگر امروز صهیونیست-ها دیگر عرقچین بر سر نگذارند ما آنها را مسلمان خواهیم پنداشت؟ قطعا می گویید : خیر، مشکل ما با صهیونیستها کلاه و لباس نیست!
 آری، حق با شماست!
مشکل ما رفتار و خوی صهیونیستی است که یهود را "شعب الله المختار " یعنی قوم برگزیده می داند و دیگران را مردمانی که خداوند برای خدمت به یهود خلق کرده است.
 وقتی این تفکر و باور تئوریزه می شود به طور طبیعی نه تنها هر تجاوز و اشغالگری و ظلم و ستمی را توجیه می کند، بلکه به تضییع حقوق دیگران رنگ و لعاب دینی و الهی می دهد و آن را وظیفه شرعی به شمار می آورد.
 اکنون پرسش این است:
اگر کسی عرقچین بر سر نگذاشت اما خلق و خوی صهیونیستی داشت و همه دیگران را باطل و فقط خود را حق پنداشت و به خود اجازه داد هر گونه می خواهد در باره مال و جان و آبروی دیگران تصمیم بگیرد و رفتار کند، چه قدر می توان چنین کسی را مسلمان دانست؟
 واقعیت تلخی که نمی توان انکار کرد این است که ما همه دیکتاتور هستیم، همه! فقط میزان بروز و ظهور بیرونی این خودمحوری و دیکتاتورمآبی به تناسب شرایط و موقعیت و امکانات مان فرق می کند!
 درست همان زمان که به داعش ناسزا می گوییم و از فاشیست ها و نازی ها ابراز انزجار می کنیم، همان موقع همه در درونمان داعش و هیتلر داریم.
 حتى بسیاری از کسانی که مدعی لیبرالیسم و آزادی های اجتماعی هستند ممکن است به راحتی مثلا به پسر جوانی که در یک هیأت مذهبی عزاداری می کند یا دختری که حجاب شرعی کامل دارد، اهانت کنند!
 فرق نمی کند که اسم و رسم مان چیست یا چه شکل و ظاهری داریم، مهم این است که بپذیریم سهم ما با سهم دیگران برابر است و همه ما بندگان خداوند هستیم. اما وقتی به هر دلیل و با هر توجیه، برای خود سهم و حقی بیش از دیگران قائل شدیم آن موقع مصیبت ها و گرفتاری ها شروع می شود و دیکتاتوری های شرک آمیز در برابر نظام الهی شکل می گیرد.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: عرقچین، حقیقت قرآن، قران بر سر نیزه، رفتار صهیونیستی، حق و باطل، مسلمانی، دیکتاتورمآبی،


شما هم در این آشغال‌پراکنی بی‌تقصیر نیستید


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 شما هم در این آشغال‌پراکنی بی‌تقصیر نیستید

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

عزت الله ضرغامی: حصر آشغالی +اینستاپست

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQV6JdIo5Cp3U2T40qKtLjSTM9ukqKAOshe11GYeYo9dKFN9bTl

تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcR7xGGnK25R71J15KDHRMVoXRerXPW6MYkpRWJ5mBsgGghvFora-w

 


 خبرآنلاین، وبلاگ حسین آخانی : این یادداشت پاسخی است به آقای ضرغامی رئیس سابق رسانه ملی که به درستی به وضع اسفناک زباله در ایران اعتراض کرده‌اند. ولی ظاهرا فراموش کرده اند که ایشان 10 سال مسئولیت بزرگترین دستگاه فرهنگی و اطلاع رسانی کشور را به عهده داشتند و در کاشت محصول فعلی این کشور بی نقش نبودند.
 آقای
ضرغامی رییس اسبق رسانه ملی می‌گوید: «خیر سرمون امروز خواستیم کنار این رودخانه زیبا عکس بیندازیم! دیر بجنبیم این حصر آشغالی و آلودگی محیط زیست ما را خواهد کشت! کسانی که در این تعطیلات به دبی و استانبول و باکو و دیگر کشورهای همسایه می روند و ساحل سازی‌های زیبای آنجا را می بینند می‌پرسند، چرا؟! حالا ساحل سازی‌های به عمق 100 متر و طول چند کیلومتر پیشکش، لااقل فکری برای آشغال‌های مخرب طبیعت بکنیم. مشکل نه بی آبی است و نه کمبود بودجه، نه به تحریم بر می‌گردد و نه به توطئه‌های شیطان بزرگ! شاخ غول را نمی‌خواهیم بشکنیم، می‌خواهیم در 40 سالگی انقلاب، آشغال‌ها را جمع کنیم! »
 خدا را شکر می‌کنم که رئیس سابق صدا و سیما که 10 سال آن هم در دوران طلایی احمدی نژادی رئیس بزرگترین سازمان فرهنگی ایران با 75 میلیون مخاطب بودند کمی از مسئولیت‌هایشان کم شده و فرصت پیدا کرده‌اند ایران گردی کنند و عکس یادگاری هم بیاندازد.
بازهم خدا را شکر هنوز گردنشان راست نمانده است و توان چرخش به این طرف و آن طرف را دارند و با کمی کج کردن متوجه شده‌اند که وای مصیبتا، بعد از چهل سال چه آشغال دونی درست کرده‌ایم.
 بازهم خدا را شکر رئیسی که شب و روز کارش این بود که اگر گربه‌ای در آمریکا سینه پهلو می‌کرد، در تلویزیون بارها و بارها و در پر بیننده‌ترین ساعات نشانش می‌دادند حالا فهمیده که مملکت خودمان چه خبر است. اما از خود نمی‌پرسند یکبار همکارانش جرات نداشتند زشتی‌های سرزمین خودی خود را نشان دهند و به مردم بگویند: بابا زباله و پلاستیک در بکرترین نقاط کشور غوغا می‌کند.
 
جناب ضرغامی عزیز: باور کنید من سیاسی نیستم. از زمانی که در کنار کار حرفه‌ای دانشگاهیم به سفرهای علمی به اقصی نقاط ایران و ده‌ها کشور جهان رفته‌ام، مرتب در مورد این پلاستیک پراکنی نوشته‌ام و گفته‌ام. حتی یک بار در زمانی که شما رئیس بودید در یک برنامه دست چندم پیشنهاداتم را دادم. ولی آن برنامه در ساعات نیمه شب پخش شد و خودم هم خواب بودم! دستگاه تحت امر شما به امثال ما اجازه نمی‌دادند در ساعات پر مخاطب و یا برنامه‌های زنده خبری راه پیدا کنیم، بخصوص اگر می‌خواستیم نقدی بکنیم. اگر مطلبی گفته می‌شد سیاه نمایی تلقی می‌شد و همکاران شما می‌گفتند که اجازه پخش ندارد و سانسور می‌شد.
 الان اگر گاهی به ما فرصت می‌دهند حرف بزنیم بیشتر به این خاطر است که بدشان نمی‌آید دولت را خراب کنند و به همین دلیل گاهی به ما فرصت می دهند «فقط از دولت» انتقاد کنیم. به خاطر می‌آورم در همان برنامه‌ای که در نیمه های شب پخش شد گفتم «بهترین راه زباله زدایی از این سرزمین مجبور کردن تولید کنندگان آب معدنی و نوشابه به اخذ گرویی از بطری‌ها است. آنها آب مفتی می‌فروشند و طبیعت کشور را آلوده می‌کنند. لااقل وظیفه جمع آوریش هم به عهده خودشان باشد».
 همین چند ماه پیش که بودجه در مجلس بود پیشنهاد دادم که بیایید بجای گرفتن پول زیاد برای خروجی از مردم و تحمیل انواع گرانی‌ها، عوارض پلاستیک وضع کنید تا مردم کمتر از این پلاستیک‌ها استفاده کنند و کم کم طبیعت ایران از این بلا نجات پیدا کند و مردم ما به جای رفتن به خارج در همین کشور بمانند. راهی که بسیاری از کشورهایی که شما در نوشته‌تان ازشان تعریف کرده‌اید رفته‌اند.
 حالا نشد، دست رو دست نمی‌گذارم. همین که این مطلب شما را در خبر آنلاین خواندم، دست به قلم بردم و می‌خواهم با شما همراهی کنم. بیایید ما هم همصدا با کاوه مدنی با چالش «بی زباله» همراه شویم. شما دوست و رفیق در مقامات مملکتی، نمایندگان مجلس و تولید کنندگان کلان این زباله‌ها کم ندارید (سالها سیمای شما برای تولیدات آنها تبلیغ کرده است). هم می‌توانید بهشان بگویید که یک هفته همه مردم از بسیج، سپاه، ارتش، دانشجو، سرباز، دانش آموز گرفته تا امام جمعه، نماینده، فرمانده، مدیر کل، وزیر، استاد و معلم همه با هم دست به دست دهیم اول این زباله‌هایی که خودمان ریخته‌ایم را جمع کنیم. دوم از مسئولین مربوطه دولتی و قانونگذاری بخواهیم با قانون زباله را ریشه کن کنند. من تصویب سه قانون زیر را برای پاکسازی ایران لازم می‌دانم.
1. کلیه تولید کنندگان بطری‌های آب معدنی و نوشابه و بسته بندی‌های مشابه وظیفه دارند یا به طور مستقل و یا با همکاری هم بطری‌های تولید شده را با اخذ گرویی مجددا تحویل بگیرند.
2. به ازای هر کیسه پلاستیکی، ظرف یک بار مصرف و یا بسته بندی نامتعارف پلاستیکی مبلغ 100 تومان عوارض محیط زیستی دریافت شود. نیمی از درآمد آن را برای ایجاد صنایع بازیافت و پاکسازی طبیعت و نیمی هم برای توسعه حمل و نقل عمومی ریلی مورد استفاده قرار گیرد. مردم اگر با وسائل حمل و نقل عمومی سفر کنند اینقدر آشغال اینور و اونور نمی‌ریزند.
3. زباله ریزی در طبیعت تابع جریمه نقدی باشد و همه ضابطان قضایی از پلیس تا محیط‌بان و جنگل‌بان اجازه اعمال قانون با کمک شماره ملی داشته باشند.
امیدوارم شما هم ضمن پیوستن به چالش «بی زباله» از روابط گسترده خود در نتیجه بخشی این پیشنهادات استفاده و انشالله همه ما سال آینده کشوری کم زباله را به چهل و یکمین سال انقلاب تحویل دهیم. قول بدهید با هم در کنار یک رودخانه تمیز یک عکس یادگاری بگیریم. بسم‌الله.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: ضرغامی، رسانه ملی، زباله، سیاه نمایی، سانسور، زباله زدایی، زباله ریزی،



هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

آیا هر بانوی تحصیلکرده‌ای باید سرکار برود؟
 

  ((( یادش بخیر ... پدر بزرگها وُ مادر بزرگهای ما، پدر مادرهای ما با وجود اینکه خیلی از تسهیلات زندگی امروزی را نداشتند، با آن زندگی سَر وُ ساده، چقدر دلخوشتر بودند وُ آرامش بیشتری داشتند ... همه اینها هم بخاطر این بود که قدر داشته-هایشان را میدانستند وَ قانع بودند ؛ این با بی-تفاوتی وَ تلاش نکردن برای رفاه بیشتر، خیلی تفاوت دارد. اصل مسأله این بود که اهل زیاده-طلبی وَ در واقع، اهل ناشُکری نبودند. مخارج زندگی بدوش مَردها بود وَ خانمهای خانه هم علاوه بر خانه-داری، اگر می-توانستند یا لازم بود که کمک-خرج زندگی باشند، در همان خانه دست بکار میشدند، از خیاطی وُ گلدوزی وُ قالیبافی گرفته تا پاکت-سازی که کمترین درآمد را داشت. مثلا، خانواده-ی پُرجمعیت وَ فقیری بود که در بهار وُ تابستان همگی دست بکار «بادبادکهای کاغدی» میشدند وَ در فصلهای دیگر به نوعی کمک-خرج خانواده بودند، مرد یا مردان خانه هم در بیرون بکاری مشغول بودند. جان کلام اینکه با کمترین اختلاف، چرخ زندگی را با همدلی میچرخاندند ... اگر پس-اندازی هم برای تفریح وُ سفر داشتند که نور ِ علآ نور بود وُ به تناسب وُسع-شان گاهگاهی به زیارتگاهای نزدیک وُ دور میرفتند. تفریحاتی مثل سینما وُ تئاتر، بیشتر بخاطر مسائل فرهنگی وَ اقتصادی، کمتر خواهان داشت. راستی داشت یادم میرفت، بعضیها به باغ ملی (همان پارک امروزی) هم سَری میزدند، البته اگر شرایط  این تفریح مُیَسًـر بود. مهمانی دادن شام یا ناهار برای خانواده-های فقیری که قوُت روزانه-شان هم نسیه یا «قسطی» بود، به ندرت پیش میآمد ؛ در خانواده-های متوسط هم سالی چند بار مهمانی دادن بیشتر اتفاق نمی-افتاد، آن هم با سادگی وَ به دور از تجملات؛ مثلا دَمپُختَک عدس-پلو یا پلو با قُرمه-سبزی وَ یک نوع میوه-ی آن فصل، چیزی مثل هنداوانه یا انار ... خرید گوشت یا مُرغ هم بآ آن درآمدهای پایین، در کمال قناعت مدیریت میشد. خرید جهیزیه-ی عروس هم از چند دست لحاف وُ تشک، تعدادی ظرف وُ ظروف اولیه، چراغ خوراکپزی ِ، وَ یک تخته قالی تشکیل میشد ... خانوادهای فقیر که توان خرید قالی را نداشتند ، بزحمت دو تخته گلیم ارزان-قیمت میخریدند. جشن عروسی هم که بعهده-ی داماد بود، عمدتاٌ در خانه-ی عروس یا همسایه وُ آشنا، با ساده-ترین وسایل پذیرایی که شامل شربت وُ شیرینی میشد برگزار میگردید. خانواده-ای که بضاعت ضعیفی داشت، جشنی نمیگرفت وَ بعد از فرستادن جهیزیه، عروس وُ داماد را عده-ای با صدای ذَف وُ دایره وُ سلام وُ صلوات به خانه-ی بخت می-فرستادند. _ عـبـــد عـا صـی )))
 

 میگنا، سیمین جم :  این سؤال را از خانم‌های تحصیلکرده و متأهلی پرسیده‌ایم که همسر و فرزند را به کار و شغل بیرون از منزل ترجیح داده‌اند.
 هم لیسانس دارم هم خانه‌دارم و اوضاع هم خوب است
 هانیه فریس آبادی
 29 ساله ، لیسانس ، خانه‌دار
 لیسانسم را که گرفتم با مرد مورد علاقه‌ام ازدواج کردم. مردی که تحصیلات دانشگاهی نداشت، اما اهل کار بود و تا دلت بخواهد شعور و مهربانی داشت. یک سال بعد از ازدواج بچه‌دار شدم و حالا یک همسر مهربان، یک کوچولوی زیبا و یک زندگی جمع و جور دارم که با هیچ چیزی در دنیا عوض نمی‌کنم. وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم پدر و مادرم اصرار داشتند که همسرم شرط کارکردن مرا حتماً در شروط ضمن عقد بپذیرد و بعد از ازدواج هم مصر بودند که من کار کنم. آنها می‌گفتند اگر قرار بود خانه‌دار شوی پس چرا وقت و هزینه گذاشتی و درس خواندی و مدرک گرفتی؟ من برای آنها و تمام کسانی که این سؤال را از من می‌کردند یک جواب بیشتر نداشتم و ندارم:«لیسانس خانه‌دار خانه را بهتر اداره می‌کند.» من واقعاً به حرف خود اعتقاد عمیق دارم. دختری که دانشگاه می‌رود به هر حال دانش و توانمندی بیشتری پیدا می‌کند و این داشته‌ها را می‌تواند در زندگی شخصی و در خانواده‌ای که تشکیل می‌دهد به کار بگیرد و به نحو مفیدی استفاده کند. اصلاً چرا این ذهنیت کلیشه‌ای وجود دارد که دختران تحصیلکرده حتماً باید کار کنند؟ به نظرم دختر تحصیلکرده قدرت تعامل و درک بیشتری دارد و همین می‌تواند در زندگی مشترک تأثیر مثبت داشته باشد.
 فعلاً نیازی به کار کردن من نیست
 مرضیه سلیمی
 27 ساله ، لیسانس ، خانه‌دار
 دارم خودم را برای مسافر کوچولویی آماده می‌کنم که چند ماه دیگر از راه می‌رسد و خانواده خوشبخت دونفره ما را یک خانواده خوشبخت سه نفره می‌کند. وقتی ازدواج کردم همسرم گفت با کارکردنت مشکلی ندارم، ولی اگر خسته و کوفته از سرکار بیایی و هر روز بگویی حوصله ندارم اوقات هر دوی ما تلخ می‌شود. حرفش منطقی بود، به ویژه آنکه از نظر مالی هم مشکل نداشتیم و نیازی به کارکردن من نبود. گفتم اگر من کار کنم گوشه‌ای از زندگی را می‌چرخانم. گفت فعلاً که نیاز مالی نداریم ولی اگر روزی دچار مشکل شدیم خودم برایت کار خوب پیدا می‌کنم تا کمک خرج خانه شوی. حالا که با خودم فکر می‌کنم می‌بینم با یک گفت‌وگوی ساده از مشکلی که ممکن بود پیش آید جلوگیری کردیم و در عین حال هر دوی‌مان راضی و قانع شدیم. در واقع معتقدم کار کردن زنان حتی اگر تحصیلکرده باشند باید توجیه منطقی داشته باشد. اگر زن خانه در رسیدگی به همسر و فرزندش کوتاهی نکند و در عین حال از نظر اقتصادی واقعاً نیاز به کارکردن او باشد مشکلی نیست، ولی اگر کارکردن زن به خودش و خانواده کوچک‌ترین لطمه‌ای بزند خب بهتر است قید کارکردن را بزند. کارکردنی که بخواهد آرامش خانواده را بر هم بزند بهتر است که نباشد.
 همسر و مادر خوب مفید‌ترین فرد جامعه است
 شیوا رحیمی
 فوق لیسانس ، 34 ساله ،خانه‌دار
 همسرم هیچ مشکلی با کار کردن من ندارد. از همان بدو ازدواجمان این موضوع را به اختیار خودم گذاشت و من هم با وجود دارا بودن مدرک فوق لیسانس و پیشنهادهای متعدد شغلی، قید کار دائم را زدم، ولی گاهی دورکاری یا کار پروژه‌ای می‌کنم که البته با همکاری و راهنمایی همسرم انجام می‌دهم. جالب اینجاست حالا هم که دو فرزند سه و شش ساله دارم همسرم گاهی می‌گوید:«اگر احساس کردی نیاز به کارکردن داری تعارف نکن، من در کنارت هستم.» این برخورد او همیشه موجب دلگرمی من شده و احساس نمی‌کنم که دست و پای مرا بسته است. به نظرم اکثر دختران پس از ازدواج ترجیح می‌دهند یک زندگی آرام و بدون استرس داشته باشند و کارکردن دقیقاً نقطه مقابل آرامش و عامل استرس است، اما اینکه روی کارکردن پافشاری می‌کنند در موارد بسیاری به دلیل نگاه سلبی و تغییر ناپذیر شوهران به کارنکردن زنان است، در حالی که اگر مردان کمی در این زمینه حوصله و انعطاف به خرج دهند خیلی از خانم‌ها در همان چند سال اول اشتغال خسته شده و قید کار را خواهند زد. بسیاری از بانوان خودشکوفایی و مثبت بودن برای جامعه را در کارکردن می‌بینند، در حالی که به نظر من می‌توان با فعالیت‌های اجتماعی متعدد برای جامعه مفید بود. از این که بگذریم مفید‌ترین و مؤثرترین نقش زن این است که فرزندان خوب تربیت کند. زنی که به مرد خود آرامش دهد و با حضور فعال و پر رنگ در خانه خیال مرد را از بابت تربیت و آرامش بچه‌ها راحت کند با انگیزه و فراغ بال بیشتری فعالیت خواهد کرد و ضریب مفید بودن او برای جامعه بالا خواهد رفت. در واقع زنان با ایفای درست نقش مادری و همسری، بدون آنکه در اداره‌ای صبح تا شب کار کنند و انرژی شان تحلیل رود با انگیزه‌سازی برای همسر و با تربیت فرزندان بانشاط بیشترین سهم را در خدمت به جامعه ایفا خواهند کرد.
 *در این رابطه نظر شما چیست؟ کامنت بگذارید
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

آماری از خودکشی بیماران افسرده وَ معتادین ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 آماری از خودکشی بیماران افسرده وَ معتادین ...

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

http://s8.picofile.com/file/8313673700/XODKOSHYE_MO_T8D_2.jpeg

http://s9.picofile.com/file/8313674050/XODKOSHYE_MO_T8D_3.jpeg

http://s8.picofile.com/file/8313673534/XODKOSHYE_MO_T8D_4.jpeg

http://s8.picofile.com/file/8313673018/XODKOSHYE_MO_T8D_5.jpeg

http://s8.picofile.com/file/8313672768/XODKOSHYE_MO_T8D_6.jpeg

 

 میگنا: دکتر شهرام بختیاری با تاکید بر رابطه مستقیم اعتیاد با افسردگی و اختلالات رفتاری گفت: اعتیاد، یک اختلال روانپزشکی پیچیده است و همانند سایر اختلالات روانپزشکی، هم عوامل زیستی و هم عوامل محیطی در پیدایش آن دخیل هستند. وی ادامه داد: اعتیاد بیماری مغز است، یعنی فرآیند حیاتی که رفتار اختیاری مصرف مواد را به مصرف جبری مواد تبدیل می‌کند و این، ریشه در تغییرات به وجود آمده در ساختار اعصاب مغز مصرف‌کننده دارد.
 این متخصص روانپزشکی بیان کرد: قسمت‌های مختلفی از مغز از جمله مراکز پاداش و سیستم‌های افیونی و کاتکول آمینی و بویژه دوپامین در بروز اعتیاد به مصرف مواد مخدر دخیل شناخته شده‌اند که به نوبه‌ی خود تحت تاثیر عوامل ژنتیک هستند. بختیاری افزود:
به علت پیچیدگی مغز، مواد در افراد مختلف تاثیرات متفاوتی را ایجاد می‌کنند و بسته به نوع صفات شخصیتی و وضعیت روانی، هر فرد پس از مصرف، احساس متفاوتی را تجربه می‌کند.
 وی بیان کرد:
افسردگی در بین مبتلایان به سوء مصرف و وابستگی به مواد بسیار شایع است. در بسیاری موارد، فرد جهت کاهش هر چند موقت علائم آزاردهنده افسردگی و ایجاد احساس لذت و سرخوشی به شکل خود درمانی به مصرف مواد اعتیادآور روی می‌آورد و با مصرف مکرر جهت رهایی از غم و ناراحتی مصرف اختیاری مواد به مصرف جبری تبدیل شده و بیماری اعتیاد آغاز می‌شود که خود در طولانی مدت افسردگی‌زا بوده مشکلات قبلی را تشدید می‌کند.
 دکتر بختیاری؛ درباره گرایش مصرف مواد در افراد افسرده‌ گفت: به علت سبب شناسی مغزی و روانی مشترک افسردگی و اعتیاد، افسردگی با مصرف اغلب مواد رابطه داشته و
در بین معتادان به همه انواع مواد اعتیادآور افسردگی شایع است و تا حدود نیمی از کسانی که سوء مصرف مواد افیونی (مخدر) و یا الکل دارند زمانی در طول عمر خود اختلال جدی افسردگی را تجربه کرده اند.
 وی بیان کرد: داروهای آمفتامینی که امروزه در درمان اختلال بیش فعالی کاربرد دارند، ابتدا در درمان افسرگی بکار رفته‌اند ولی امروزه به علت احتمال اعتیادآوری و نیز عوارض روانی و تشدید افسردگی کاربرد بسیار محدودی در این مورد دارند.
 بختیاری از پیامدهای افسردگی و مصرف همزمان نام برد و ادامه داد: اغلب مواد اعتیادآور در مصرف طولانی مدت موجب تاثیر منفی بر عملکرد مغزی و ایجاد اختلالات روانی ثانویه مختلف از جمله اختلالات خلقی و افسردگی می‌شوند و به علت اینکه مصرف مواد اعتیادآور از طریق مراکز مغزی و عملکردهای شیمیایی که خود در بروز افسردگی دخیل هستند اثر می‌گذارند، مسلما مصرف همزمان آنها در بیماران مبتلا به افسردگی پس از مدتی موجب آسیب مناطق و سیستم‌های پاداش و لذت مغز و نهایتا منجر به تشدید افسردگی می‌شود.
 وی گفت:
مصرف مواد اعتیادآور فرد را به خودکشی مستعد می‌کند و احتمال انجام خودکشی موفق در بین آنان ۲۰ برابر افراد عادی است و حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد مبتلایان به سوء مصرف مواد اقدام به خودکشی می‌کنند و این میزان در افراد با سابقه افسردگی بیشتر است.
 همانند افراد عادی ممکن است سایر اختلالات روانی نیز در بیماران افسرده مصرف‌کننده (البته باشدت بیشتر) از جمله اختلالات اضطرابی، اختلالات خواب، مشکلات جنسی، اختلالات توهمی و جنون‌آمیز بوجود آید.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: خودکشی، اعتیاد، افسردگی، داروهای آمفتامینی، پیامدهای افسردگی و اعتیاد، اختلالات روانی افسردگی،

این اتفاق تلخ و شکننده یکی از اشتباهات بزرگ و جبران‌ناپذیر نظام اسلامی بود که ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   این اتفاق تلخ و شکننده یکی از اشتباهات 

 

 بزرگ و جبران‌ناپذیر نظام اسلامی بود که ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 به گزارش اعتدال، «جمهوری اسلامی» نوشت: این اتفاق تلخ و شکننده یکی از اشتباهات بزرگ و جبران‌ناپذیر نظام اسلامی بود که دیگر نباید تکرار بشود.
 همان طوری که می‌دانید اساس این جریان بر پایه هتک حرمت و تحقیر بزرگان انقلاب و لجن‌پراکنی علیه نظام شکل گرفت؛ اگر چه در ظاهر با شعار‌های ارزشی و انقلابی سر بیرون آورد. ماهیت و هویت سرکرده این جریان انحرافی از همان اول برای صاحبان بصیرت واقعی محرز بود. وی شرایط لازم برای ریاست جمهوری را نداشت. او نه رجل سیاسی بود و نه رجل دینی اما با کمال تاسف، صاحبان قدرت و برخی محافل خاص که حداقل نیم قرن از زمان خود عقب‌تر هستند، این آدم را به میدان سیاست آوردند و این لباس گشاد را بر هیکل وی پوشانیدند، با نقل معجزات و کرامات ساختگی اذهان ملت را به اشتباه انداختند و او را بر گرده مردم و نظام سوار نمودند.
 هر چه دلسوزان نظام فریاد برآوردند و ندا سر دادند که این جریان مشکل اعتقادی، اخلاقی و رفتاری دارد، مظلومانه متهم به بی‌بصیرتی شدند. نگارنده بارها تذکر داد و نوشت که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان سمبل روحانیت انقلابی و از بنیانگذاران نظام در نگاه این جریان، خاکریز اول فرض شده و اگر این خاکریز فرو بریزد و صدمه ببیند، آن‌وقت هدف بعدی خود رهبری و اصل نظام خواهد بود اما افسوس از گوش شنوا!
 البته پیش‌بینی این مسائل به قدری روشن بود که هیچ نیازی به علم غیب، علم جفر و اسطرلاب نداشت.
امروز بعد از ۱۲ سال به همان نکته رسیده‌ایم و شاهدیم که سردمداران این جریان انحرافی، اصل نظام، رهبری و ولایت فقیه و حوزه و روحانیت را نشانه گرفته‌اند. الحمدلله نفاق پشت پرده اینان با عملکردهای جاهلانه و ناشیانه از قبیل نامه‌های کنایه‌ای و طعنه‌آمیز به رهبری برای همه برملا و آشکار شد.
 به نظر می‌رسد در تنبیه اینان چوب خدای متعال اگر چه بی‌صدا می‌باشد ولی در افشای چهره واقعی و رسوایی آنان بسیار نافع، کار ساز و کافی خواهد بود. در اینجا لازم است از درایت و بصیرت ستودنی و تیزبینی و صلابت و شجاعت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در برابر این جریان یادی کنیم و بر ساحتش سر تعظیم فرود آوریم که این فقیه مجاهد و مفسر با بصیرت یک‌تنه و مدرس‌وار در مقابل آنان ایستاد و در جهت دفاع از حریم حوزه و روحانیت و نظام از آبرو و حیثیت خود و خانواده هزینه کرد و در پاسخ به درخواست یکی از مسئولین برای حمایت از دولت احمدی‌نژاد گفت:
«بگذارید من یک روحانی مخالف این دولت بمانم تا فردا نگویند که تمام روحانیت خود را هزینه این آدم کرد!» او این پیکار را به صورت مظلومانه و صبورانه ادامه داد و به آخر رسانید. البته اینان وقتی چنگ کینه و کدورت به صورت هاشمی زدند از همان ساعات کوس رسوایی‌شان نیز آغاز شد چرا که به قول مولوی در مثنوی:
 چون خدا خواهد که پرده کس دَرَد - میلش اندر طعنه پاکان بَرَد 
این تقدیر الهی است و بهتراز این نمی‌شود، اما چند نکته را باید توجه کرد: 
 ۱. سردمداران این جریان اگرچه ماهیتشان بر همه روشن شد و اکنون هیچ جایگاهی در میان مردم ندارند اما
باید توجه داشت در آن هشت سال سیاه، فرهنگ مسمومی که اینان در جامعه ترویج کردند هنوز هم وجود دارد. نشردروغ، آبرو بردن از انسان‌های شریف و خدوم، دشنام و هتاکی به محترمین، ترور شخصیتی، اختلاف و بدبینی، خودبزرگ‌بینی، انحصارطلبی و تنگ‌نظری از جمله این رذائل اخلاقی است که این جریان با خود آورد و سال‌ها طول می‌کشد تا از سطح جامعه زدوده و برچیده شود. متاسفانه بعضی طرفداران این جریان اغلب ویژگی‌های اخلاقی آنان را به ارث بردند و کاملا کپی آنان شدند. آنهایی که گرفتار این رذائل هستند باید تلاش کنند از آن رهایی یابند و الا چوب بی‌صدای سبحانی در نهایت به سراغشان خواهد آمد و شاید هم آمده است و کسی خبر ندارد.
 ۲. آنهایی که در پشت صحنه آقای احمدی‌نژاد را آوردند اگر چه ممکن است انگیزه بدی نداشتند ولی تجربه چهل ساله انقلاب نشان داده است که این آقایان محترم برای میدان سیاست و عمل و اجرا ساخته نشده‌اند و همیشه هم در تشخیص وظیفه دچار اشتباه می‌شوند. اینان همان کسانی هستند که در دهه شصت مورد خطاب حضرت امام قرار گرفتند که شما حتی نانوایی یک شهر کوچک را هم نمی‌توانید اداره بکنید. این آقایان محترم از نسل همان افراد نوعی هستند که در دهه چهل حمام خزینه‌ای حامل انواعِ ویروسِ بیماری را بر حمام دوشی کاملا بهداشتی ترجیح داده و فریاد وااسلاما سرمی‌دادند که سال‌ها طول کشید تا از این فضا بیرون بیایند. اینها امام موسی صدر را به خاطر همکاری با مصطفی عقاد در ساخت فیلم «محمد رسول‌الله» به انواع توپ تخریب و تهمت بستند اما بعد از چند سال که این فیلم در ایران اکران شد بدون اینکه از وی خجالت بکشند و حتی عذرخواهی کنند و حلالیت بطلبند به همراه نوه‌ها و نتیجه‌ها پای تلویزیون نشستند و از تماشای آن فیلم لذت بردند. به گزافه نگفته‌ایم اگر بگوییم اینها قدرت پیدا کنند، تلگرام که هیچ حتی تلفن ثابت را هم ازمردم مضایقه می‌کنند. فضای مجازی در نگاه اینان «بلای جان مردم است!» در حالی که خود این نگاه و تفکر، بزرگ‌ترین بلای جان مردم شده و مانع از پیشرفت و توسعه این کشور، مردم و انقلاب می‌باشد. اینها چون توانایی مدیریت و اجرا ندارند و زمان‌شناس نیستند به ناچار دربرابر پدیده‌های نو همواره موضع منفی می‌گیرند. فلذا در مواقع سرنوشت‌ساز به خصوص ایام انتخابات باید هشیار و بیدار شد مبادا این آقایان محترم دوباره احساس وظیفه! کنند و یک احمدی‌نژاد دیگر را بر گُرده مردم و نظام تحمیل نمایند.
 هشت سال حاکمیت جریان افراطی، مردم، انقلاب و نظام را از مبانی امام دور ساخت. علی‌رغم شعارهای ارزشی و انقلابی که معلوم شد تنها ترفندی برای فریب مردم بود، اخلاق، فضیلت و کرامت انسانی زیر پا نهاده شد، دزدی، اختلاس، غارت بیت‌المال، ترویز، ریا و دروغ به اوج رسید، ناکارآمدی سر به فلک کشید و نظام متهم به عدم شفافیت با مردم شد و ده‌ها مشکل و معضل دیگر که باید در جای خود به آن پرداخت.
 باید به مکتب و مبانی حضرت امام بازمی‌گشتیم که الحمدلله این اقدام با دو انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ بخوبی انجام گرفت. این بازگشت در صورتی کامل خواهد شد که به افکار و اندیشه‌ها و سیره و سلوک حواریون امام توجه کنیم. ما معتقدیم رئیس‌جمهور روحانی اگر برخی خناسان و دلواپسان بگذارند می‌تواند تحت حمایت و اشراف رهبری بر بسیاری از مشکلات کشور که از جریان انحرافی به ارث رسیده فائق آید.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


باران که شدى مپرس ...

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  باران که شدى مپرس ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای باران که شدى مپرس

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط
 

 باران که شدى مپرس ، این خانه ى کیست ... /  سقف حرم وُ مسجد وُ میخانه یکیست ...
 باران که شدى، پیاله ها را نشمار ... /  جام وُ قدح وُ کاسه وُ پیمانه یکیست ...
 باران! تو که از پیش خدا مى آیی  /  توضیح بده عاقل وُ فرزانه یکیست ... 
 بر درگه او چونکه بیفتند به خاک /  شیر وُ شتر وُ پلنگ وُ پروانه یکیست
 با سوره-ى دل ، اگر خدا را خواندى /  حمد وُ فلق وُ نعره-ى مستانه یکیست
 این بى خردان، خویش ، خدا مى دانند  /  اینجا سند وُ قصه وُ افسانه یکیست 
 از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار /  در خلقت حق، رستم وُ موریانه یکیست 
 گر درک کنى خودت، خدا را بینى  /  درکش نکنى ، کعبه وُ بتخانه یکیست ... 
 

 «مولانا»
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

امید یا ناامیدی؛ مسئله این است ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 امید یا ناامیدی؛ مسئله این است ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای امید یا ناامیدی

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای امید یا ناامیدی

 

 خبرآنلاین، وبلاگ ملک محمد، مهدی : پایان سال، فرصت مناسبی برای مرور است؛ مرور شکست‌ها، موفقیت‌ها، اشک‌ها و لبخندهای فردی و اجتماعی. که اگر این مرور نباشد، سال به سال بدتر از پارسال خواهد شد و به همین سبب، فرد و ملتی که تاریخ زندگی و جامعه و کشور خود را خوب نخوانده باشد محکوم به تکرار است.
 امسال، اما، از منظر روان‌شناختی، حداقل، وزن شکست‌ها و اشک‌ها بیش از موفقیت‌ و لبخندها بود. شکست‌های فردی و اجتماعی که به‌گونه‌ای عجیب به‌هم تنیده شده‌اند؛ حال بد افراد ، حال جامعه را می‌گیرد و حال بد جامعه، حال افراد را.
مگر می‌توان به سلامت از کنار انبوه خبرهای منفی و بدی مثل غرق‌شدن کشتی سانچی و سوختن پیکر ملوانان ایرانی، سانحه هواپیمای آسمان و تکه‌تکه‌شدن بیش از شصت ایرانی، تصادف‌های مرگبار زنجیره‌ای و غیرزنجیره‌ای ماشین‌ها و کشته‌شدن بیش از هفده هزار نفر در سال و معلولیت صد و شصت هزار نفر در این تصادف‌ها، آلودگی‌های شدید و تعطیلی های مکرر مدارس به دلیل ناسالم‌بودن هوا و از همه مهم‌تر فقری که به‌طرز مرموزی با انتظارات ما ارتقاء می‌یابد و شکاف طبقاتی‌ای که روزبه‌روز بیشتر می‌شود.
 در عرصه فردی نیز، حال آدم‌های ایرانی خوب نیست؛ این ادعا را آمارهای سازمان‌ها و نهادهای مرجع در حوزه سلامت روان تأیید می‌کنند. بر اساس نتایج یک پیمایش ملی که در شماره آبان ماه امسال مجله فرهنگستان علوم پزشکی منتشر شد،
استان‌های لرستان، ایلام، همدان، اصفهان و تهران بیشترین میزان مبتلایان به اختلالات روانی را دارند. پنج استانی که ساکنانش بیشتر از دیگر استان‌ها با بحران‌‌های مختلفی مواجه هستند. برجسته‌ترین نشانه این حال بد، خشونتی است که به امری رایج تبدیل شده و گویی جزء عادت‌هایمان شده است.  و این‌چنین ناامیدی گریبان جامعه ایرانی را گرفته است؛ ناامیدی جمعی ...  با چنین اوضاعی آیا می‌توان به سال ۹۷ امیدوار بود؟ پاسخ از منظر روان‌شناسی هم منفی است و هم مثبت.
 منفی از این جهت که به احتمال بسیار زیاد اوضاع اجتماعی ایران در سال ۹۷ بهبود چشمگیری نخواهد یافت و سوانح و تصادفات و کشته‌شدن‌ها و معلولیت‌ها و خشونت‌ها، حداقل، به اندازه سال ۹۶ خواهد بود. اگر قرار است که انسان ایرانی امیدش را از اخبار رسانه‌ها بگیرد، باید از او پوزش خواست و گفت که در اخبار سال ۹۷ نیز، امید نمی‌تابد.
 اما جواب سوال می‌تواند مثبت باشد، هرچند در اوضاع کنونی، صحبت از امید سخت‌تر از گفت‌وگو درباره ناامیدی است. یکی از روان‌شناسان مشهور جهان، اریک فروم است که درباره امید بسیار اندیشیده و تحقیق کرده است. او درباره این مولفه حیاتی انسان چنین می‌گوید: امید درست، شبیه ببری در کمین است و تنها موقعی می‌جهد که زمانش رسیده باشد. نه اصلاح‌طلبی بدبینانه و نه تندروی ماجراجویانه، هیچ‌کدام جلوۀ امید نیستند.
امید یعنی در هر لحظه آمادۀ آن اتفاق خوبی باشی که هنوز رخ نداده، و حتی اگر در طول زندگی‌ات هم رخ نداد، ناامید نشوی. بر اساس این تعریف از امید، انسان ایرانی اگر روزهایی را در سال ۹۷ مقرر کند که فارغ از اخبار رسانه‌ها به خود و سهم خود در جهان بیندیشد تا دریابد چه میزان و چه نوع تلاش رضایت‌بخشی جهت بهبود حال خود انجام داده است، به یقین نسبت به امروز امیدوارتر خواهد شد. امید با فقر، تبعیض، فساد ارتباط مستقیمی ندارد. چه بسیار فقرایی که امیدوارتر از ثروتمندان هستند، چه بسیار امیدوارانی که تجربه مورد تبعیض واقع‌شدن را داشته‌اند و چه بسیار دلالان فسادی که به‌رغم موفقیت کارشان ناامیدتر از هر بنی بشری هستند.
 مشکل انسان ایرانی این است که به‌سبب بزرگی و تعرض حاکمیت در تمامی شئون زندگی در طول تاریخ تاکنون، تصور کرده که منشأ هیجان‌ها و باورهای مثبت نیز حکومت‌ها هستند و اغلب اوقات چنبره زده کناری منتظر که دولت‌ها حالش را خوب کنند. حال آن‌که چنین انتظاری فقط به درماندگی می‌انجامد و ناامیدی را مانند ویروسی خطرناک به جان جامعه می‌افکند و اختلالات روانی صعودی خیره‌کننده می‌یابند.
 البته مغلطه نباید کرد و امید را مساوی بهبود فوری و عینی اوضاع نباید دانست. همان که اریک فروم گفته است.
امید ابزار است، نه هدف. با امید می‌توان تلاش هدفمندتری داشت. با امید می‌توان سختی‌ها را راحت‌تر هضم کرد. امید همان ابزاری است که یک زن معلول را به قهرمانی جهان در یک رشته ورزشی و کسب عنوان بهترین زن ورزشکار معلول جهان در سال می‌رساند و فقدان آن در همین سرزمین، زن معلول دیگری را به انزوا می‌کشاند.
 مغلطه دیگر نیز این است که آیا باید از حکومت‌ و دولت‌ها هیچ انتظاری نداشت. انتخاب نسبی حاکمان و مسئولان برعهده مردم امیدوار و ناامید است.
هرگاه اکثریت مردم را امیدواران شکل دهند، انتخاب‌هایشان سنجیده‌تر و گزینه‌هایشان خردمندتر خواهند بود، ولی هرگاه اکثریت با ناامیدی در انتخاباتی شرکت کرده‌اند گزینه‌‌هایشان، ناامیدی را به درماندگی و افسردگی ملی تبدیل خواهد کرد.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: امید، ناامیدی،


بهترین مُسَکن-های گیاهی ِ مَفاصل وَ استخوانها


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  بهترین مُسَکن-های گیاهی ِ مَفاصل وَ استخوانها

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای بیماریهای آرتروز

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای بیماریهای استخوانها

 

 چند وقتی‌ بود که از درد زانوهام کلافه شده بودم هر مسکنی که دکتر‌های متخصص تجویز کرده بودند و در داروخانه‌ها بود امتحان کرده بودم ولی‌ دیگر اثری نداشت تا اینکه با یک داروساز گیاهی آشنا شدم و این معجون را به من معرفی‌ کرد و پیشنهاد کرد که دیگه از مسکن‌های شیمیایی استفاده نکنم تا یک هفته هر روز صبح از آن را بنوشم، این محلول را تهیه کردم و یک هفته صبح ها نیم ساعت قبل از صحبحانه خوردم و پس از یک هفته التهاب و ورم زانوهام که آرتروز شده بودند بطور چشمگیری مداوا شد و دوباره به زندگی‌ عادیم برگشتم و حالا هر وقت از این معجون خوشمزه میخورم، اول خدا را شکر می‌کنم به خاطر نعمت هایی که بهمون داده، دوم برای سلامتی آن داروساز گیاهی که بدون هیچ چشم‌ داشتی مرا با این مسکن و آرام بخش گیاهی آشنا کرد دعا می‌‌کنم،اگه شما هم مشکل من را دارید، حتما از این معجون مصرف کنید، تا تاثیر جادوییش را ببینید، تازه بعد از معرفی این معجون به دوستانم متوجه شدم این نوشیدنی هر نوع درد ارتروزی و رماتیسم را هم شفا میدهد : یک قاشق چایخوری دارچین/ یک قاشق چایخوری زنجبیل/ یک قاشق مرباخوری عسل/ یک لیوان شیر کم چرب.
 طرزتهیه :شیر و زنجبیل و دارچین را با هم می‌‌جوشانیم -2 دقیقه،سپس کمی که سرد شد با عسل مخلوط کرده نیم ساعت قبل از ناشتا به مدت یک ماه روزانه یک بار در روز میل کنید،از ماه بعد هفته ای سه بار استفاده کنند..کسانی که نمیتوانند شیر بخورند،میتوانند با اب جوش و یا چای سبز میل کنند.
 اگر افرادی که از درد زانو و ورم مفاصل رنج می‌برند از این مخلوط به مدت یکماه استفاده کنند، می‌توانند اثرات تسکین درد مداوم خود به طور معجزه آسا مشاهده کنند. بررسی‌ها نشان داده است افرادی که به علت این بیماری قادر به راه رفتن نبودند، پس از مصرف یک ماه از این مخلوط، توانستند، هر روز بهتر از روز قبل و بعد از یکماه بدون هیچ دردی شروع به راه رفتن کنند. بنابر این ،
برای درمان درد زانو و مفاصل خود ،مصرف این معجون شفا دهنده را تا زمان بهبودی طبق نسخه استفاده کنید،که تنها علاج درمان این بیماری ازار دهنده همین معجون است ،فقط افراط نکنید،
***************************************
*دیگر نسخه های معجزه آسای درمان ...
1-درمان پوکی استخوان و درد مفاصل
با معجون زردچوبه، گزنه، رازیانه و پوست بیرونی تخم مرغ.
 بیماری پوکی استخوان به یکی از بزرگ ترین مشکلات جامعه امروزی تبدیل شده است، طوری که سالانه میلیون ها نفر را تحت تاثیر قرار می دهد.برای درمان پوکی استخوان،گیاهانی چون زردچوبه، گزنه ، رازیانه و پوسته تخم مرغ ،خواص ضد درد مفاصل و پوکی استخوان دارد به طوری که جوشانده‌ این گیاهان برای پیشگیری از پوکی استخوان و درد مفاصل بسیار شفا دهنده است چرا که این دو بیماری در نتیجه‌ از بین رفتن املاح معدنی از بدن ایجاد می شود؛ البته اغلب در افراد بالای 50 سال این بیماری بروز می یابد.
 طرز تهیه :یک قاشق مرباخوری زردچوبه را به همراه دو قاشق گیاه گزنه و رازیانه (جمعا 4 قاشق غداخوری )،به همراه یک قاشق مرباخوری پوست تخم مرغ در سه فنجان اب جوش ریخته و به مدت 10 دقیقه دم کنید،سپس در زمان مصرف یک قاشق مربا خوری عسل اضافه کنید، نکته : مقدار معجون ذکر شده برای سه بار در روز صبح ،عصر و شب میباشد..یک هفته از این معجون استفاده کنید تا معجزه ان را ببینید..
****************************************
2-سنجد درمانگر قوی برای آرتروز و پوکی استخوان
 میوه سنجد ، حاوی منابع قابل توجهی از املاح و عناصر هستند که مانع پوکی استخوان می‌شوند که از آن جمله می‌توان به عناصر روی، ‌مس، کروم و منیزیم اشاره کرد.میوه سنجد همچنین حاوی اسید فولیک فراوان و ویتامین c زیاد است. علاوه بر این، ‌این میوه حاوی ترکیبات گیاهی است که گیرنده‌های هورمونی را فعال می‌کند و بنابراین مانع از دست رفتن کلسیم مخصوصا در دوران میانسالی و یائسگی در خانم‌ها می شود. مصرف پودر سنجد به همراه شیرکم چرب که غنی از کلسیم است،‌ در جلوگیری از بروز و یا پیشرفت پوکی استخوان و آرتروز بسیار کمک کننده است. .
مقدار مصرف:هر روز صبح نیم ساعت قبل از ناشتا 2 قاشق مرباخوری پودر سنجد (شامل پوست، گوشت و هسته) و پودر سویای بوداده 1 قاشق مرباخوری با یک قاشق مرباخوری عسل، در یک لیوان شیر کم چرب مخلوط کرده میل کنید.این روش درمانی قوی برای پوکی استخوان و درد آرتروز میباشد،فقط پودر سنجد را از عطاری های مطمئن خریده و در یخچال نگهداری کنید.
 توصیه مهم دیگر برای دوستانی که درد مفاصل دارند: حدود 50 گرم سنجد درسته آسیاب شده و 50گرم هسته تمبر هندی آسیاب شده رو پس از الک زدن با 100 گرم عسل مخلوط کرده و بمدت دو هفته روزی یک قاشق مربا خوری میل کنند .انشاله معجزه این دوا رو میبینید
 روشهای دیگر ...
 یکی از آسان ترین درمان و سریع ترین راه تسکین زانودرد،
مصرف تخم شنبلیله است. کمی تخم شنبلیله را که از شب قبل خیس کرده اید، به صورت ناشتا میل کنید. این گیاه درد مفصل را به سرعت بهبود می بخشد.
 در
طب چینی از هویج برای درمان درد مفصل استفاده می شود. به ۲ عدد هویج رنده شده، کمی آب و لیموی تازه اضافه و میل کنید. هویج برای سلامت رباط ها مفید و تسکین دهنده درد است.
****************************************
 نسخه های معجزه گر با روشهای مالیدنی برای کاهش دردهای مفصلی
 ماساژ دادن آرام زانو با این روغن ها التهاب را کاهش می دهد و گردش خون را تقویت می کند.
 1-استفاده از ر
وغن بادام تلخ و اسانس نعنا برای ماساژ دادن اندام‌هایی که دردناک است،معجزه میکند ،
2- ۲ قاشق مرباخوری
روغن خردل را با ۵ جبه سیر رنده شده کمی گرم کنید و به زانوها بمالید.
3- ماساژ با روغن ولرم
نارگیل، تسکین دهنده درد است و گردش خون را بهبود می بخشد.
 4-ماساژ با ر
وغن زیتون، مفصل ها را نرم و منعطف می کند و درد زانو را تسکین می دهد. این روغن حاوی ماده ای به نام «الیوکانتل» است که درد در قسمت موثر را کاهش می دهد.
5-
دمنوش زنجبیل و زردچوبه با کمی عسل نیز به تسکین درد زانو کمک می کند.این دو گیاه خاصیت ضد التهابی دارد و درد مربوط به آرتریت روماتوئید را کاهش می دهد. مصرف این دمنوش، روزی 1 بار یک روز درمیان می تواند موثر واقع شود.طرز تهیه : ازگیاهان ذکر شده از هرکدام یک قاشق چایخوری درون اب جوش ریخته 5 دقیقه دم کنید کمی که خنک شد با عسل نوش جان کنید .. تا درد زانوی شما کاهش یابد.
****************************************
 نسخه طلایی :با این فرمول جادویی با درد ورم مفاصل خدافظی کنید
1-یک قاشق غذاخوری پر پودر دارچین رو با دو قاشق غذاخوری روغن زیتون (ترجیحا بودار)و یک قاشق عسل با یک قاشق مرباخوری زردچوبه مخلوط کنید ،جوری که یک حالت ضماد مانند به وجود بیاید (از حالت خمیر رقیق تر)این ضماد را روی محل دردبمالید و روی ان را با باند ببندید، معمولا در این روش درد بعد از 30 دقیقه از بین خواهد رفت و اثر فوق العاده ای درکاهش درد خواهد داشت،معمولا با سه بار تکرار دردهای جدید کاملا از بین می روند.در مورد دردهای قدیمی تر،بسته به عمق و قدمت درد ، باید بیشتر استفاده شود . بهتر است ضماد به مدت دست کم 6 ساعت در هفته دوبار درناحیه درد با روکش گرم بماند تا این دردها هم در مدت زمان یکماه کاملا درمان شود،حتما از این روش شگفت انگیز درمانی استفاده کنید تا معجزه ان را در سلامتی و کاهش و دردهای خود ببینید.
 نکته :
تا به حال از گیاهان دارویی ذکر شده هیچگونه عوارضی دیده نشده ،مگر ،مبتلا به بیماری خاصی و یا در حال مصرف داروهای شیمیایی باشید و قصد استفاده از گیاهان دارویی را داشته باشید،که در این صورت باید حتما پزشکتان را در جریان بگذارید. و در موارد حاد و شدید بیماران باید به ارتوپد و روماتولوژ نیز مراجعه کنند.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


برچسب ها: درد زانو، ورم مفاصل، پوکی استخوان، آرتروز، درد مفصل، آرتریت روماتوئید، مُسَکن-های گیاهی،

مادر من بدترین مادر دنیاست


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

نتیجه تصویری برای کارتون بدترین مادر دنیا

نتیجه تصویری برای کارتون بدترین مادر دنیا

نتیجه تصویری برای کارتون بدترین مادر دنیا

نتیجه تصویری برای کارتون بدترین مادر دنیا
 

 می دانید آخر او هیچ وقت کارهایی را که مادران فداکار و مهربان انجام میدهند,انجام نداده است. مثلا هیچ وقت نشده که باقیمانده ی غذای مرا بخورد یا لقمه ی دهنی مرا به دهانش بگذارد. اوهیچ وقت به خاطر خراب کردن امتحانم برای من زار زار گریه نکرده یا مثلا برای اینکه غذایم را تمام کنم بشقاب به دست دنبال من دور خانه راه نیفتاده است. به نظرم او اصلا من را دوست نداشته باشد چون او هیچ گاه فقط برای من بستنی نمی خرد او همیشه همراه من بستنی می خورد و بستنی خوردن من را هم تماشا می کند. یا مثلا وقتی من بازی کرده ام به کناری نایستاده و برایم کف نزده او همیشه خودش همراه من در بازیها شرکت میکند. به نظرم مادرم اصلا شبیه مادران مهربان و ایثارگر داستانها نیست, مادران فداکار قصه ها کمی چاق هستند اما او همیشه مواظب سلامتی و هیکل خودش هم هست یا مثلا هیچ وقت با موهای ژولیده و لباسهای کثیف و نامرتب به تمیز کردن خانه و غذا پختن برای من نپرداخته.
گاه گاهی او بسیاراز من زیباتر بوده! او به جای بوی پیاز داغ همیشه بوی خوب میدهد! هیچ وقت نشده که مادر من به خاطر نبودن من به مهمانی یا گردش نرود یا بدون من اصلا به او خوش نگذرد. هیچ وقت کارهایی را که دوست دارد کنار نگذاشته تا فقط به کارهای من و زندگی من برسد اصلا او کارهایی را که مادربزرگها میگویند انجام نمیدهد.  و هیچ وقت نشده که به من نصیحت کند و ساعتها به من بگوید چه کار کنم و چه کار نکنم.
او به تنهایی همه ی کارهای خانه را انجام نمی دهد تا من خسته نشوم بلکه همیشه از من کمک می گیرد و مرا به کار می کشد. او صبح به صبح مهربانانه اتاق را مرتب نمی کند و انجام کارهای مرا به عهده نمی گیرد. او همیشه دلش را به بافتن موهای من یا درست کردن غذای مورد علاقه ام خوش نمیکند، گاهی به علاقه ی خودش و دیگران هم توجه میکند و برای خودش کتاب می خواند. اصلا او هر کاری را که دلش می خواهد انجام می دهد. شاید یادش رفته که مادر است و مادران نباید کارهای مورد علاقه شان را انجام دهند! ولی در هر حال مادر من اینطوری است . ولی یک چیز را می دانید؟ مادر من مادریست که مرا از مادر شدن نمی ترساند.
حالا خوب می دانم که می شود هم مادر باشم و هم زندگی خودم را از دست ندهم, مادر بشوم و هویت انسانی خودم را به کناری نگذارم. می دانم که لزومی ندارد برای مادر بودن دچار خود فراموشی شوم و ادامه زندگی خودم را در زندگی فرزندانم جستجو کنم. حالا می دانم که هم می شود خودم باشم و هم یک مادر حتی یک مادر خوب! و شاید بشود گفت: بهترین مادر دنیا ...
 

  «تهمینه میلانی»
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

«باربکیو کبوتر صلح»! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

 

  «باربکیو کبوتر صلح»! ... 

 

 

  مزدورانی که توهم نقش «سونامی نظام سلطه» را در سر دارند ... 

 

  «مزدوران آل یهود» عروسک خیمه شب-بازی سران نظام سلطه ...

 

 

  حُرمت شکنی مبانی اسلامیت وَ انسانیت به قصد تجزیه خاور میانه ...

  خون-آشامی که به خونخواری معتادتش کرده-اند! ... 

  اینم از «باربکیو کبوتر صلح»! ...

  در پَس قبای  مدعیان خادم الحرمین ... 

 

 

 

  خدمات «متحدین آمریکا وُ انگلیس» در بیش از شصت سال گذشته ... 

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

شیعه انگلیسی! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  شیعه انگلیسی! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

http://rahimpour.ir/uploads/93.12.9.mp3

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

http://www.adyannet.com/fa/news/19547

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ0Cqw7RB1dhsicd-j071PKq7eSCVPOlLt37gwhEZekIJtZjo14Jg

http://www.ziaossalehin.ir/sites/default/files/field/video/avc_001_0.mp4

نتیجه تصویری برای شیعه انگلیسی

 

  خبرآنلاین، وبلاگ پاک آئین، محسن: تا قبل از حمله به سفارت در لندن، نماد سنی آمریکائی یا همان گروه های تکفیری از جمله داعش، شناخته شده بود اما بسیاری از مردم از مشخصات شیعه انگلیسی بی اطلاع بودند. حمله گروه انحرافی شیرازی به سفارت ایران و شعارهای تفرقه افکنانه بعدی، موجب شناسائی افکار این گروه گردید و نشان داد که بودجه‌ی خزانه‌داری انگلیس در خدمت تقویت شیعه‌ی انگلیسی برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان است.
شهرک فدک الصغری، در شهر لندن که توسط شیخ یاسر الحبیب داماد سید مجتبی شیرازی، برادر سید صادق شیرازی خریداری شده، قرار است پس از خرید زمین های اطراف، به یک دهکده اسلامی شیعی تبدیل شود و ساکنان انگلیسی را نیز به مذهب تشیع هدایت کند.
پرچم گروه یاسر الحبیب یعنی " هیئت خدام المهدی " در یکی از تپه های این شهرک برافراشته شده و یاسر الحبیب در مراسم افتتاح این شهرک، هدف از فعالیت آن را مقدمه چینی برای فتح سرزمین اسلامی به خصوص مکه و مدینه و سرزمین فدک خوانده است. بیان علنی این هدف یعنی فتح عربستان که متحد انگلیس است، در شهر لندن، قابل توجه می باشد.
آخرین اقدام عوامل این گروه نیز حمله به سفارت ایران در لندن ، یک روز پس از سخنرانی تحریک آمیز 55 دقیقه ای یاسر الحبیب بود. فرقه شیرازی به عنوان نماد شیعه انگلیسی که مقابله با وحدت جهان اسلام را در دستور کار دارد، پس از تعرض به سفارت ایران و جلب توجه افکار عمومی، با صدای بلند و خشمگنانه در جلوی دوربین شبکه های تلویزیونی، شعارهای توهین آمیز و تفرقه افکنانه علیه عایشه همسر پیامبر اسلام (ص) و خلفای سه گانه اهل سنت یعنی ابوبکر، عمر و عثمان سر دادند. با این وصف اگر تصور شود که هدف اصلی این عوامل از حمله به سفارت ایران، دامن زدن به تفرقه در میان امت اسلامی بوده، موضوع ابعاد تازه ای پیدا می کند.
در واقع این فرقه منحرف نخست با حمله به سفارت ایران، افکار عمومی را متوجه خود کرد و سپس با استفاده این فرصت، تفکر انحرافی و تفرقه افکنانه خود که سال ها از طریق شبکه های ماهواره ای خصوصی دنبال می کند را تبدیل به یک نمایش عمومی کرد.
این فرقه از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل اندیشه های وحدت گرایانه حضرت امام خمینی(ره) ایستاد و با استمرار اهانت به همسر پیامبر اسلام و خلفای سه گانه، مختصات شیعه انگلیسی را معرفی نمود. اما تعرض این فرقه انحرافی به سفارت ایران در لندن به یکباره پرده از انحرافات عقیدتی شیعه انگلیسی برداشت و بی اعتنائی پلیس محلی به این تعرض نیز همراهی لندن با این فرقه انگلیسی را آشکار ساخت.
مقام معظم رهبری در تاریخ سی شهریور ۱۳۹۵ در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر اظهار داشتند:
" شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه‌ی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمان ها را به جان هم بیندازند؛ این پیام اراده‌ی تفرقه است که اراده‌ی شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که این ها (مسلمانان) از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، با هم کار کنند."
تا قبل از حمله به سفارت در لندن، نماد سنی آمریکائی یا همان گروه های تکفیری از جمله داعش، شناخته شده بود اما بسیاری از مردم از مشخصات شیعه انگلیسی بی اطلاع بودند. حمله گروه انحرافی شیرازی به سفارت ایران و شعارهای تفرقه افکنانه بعدی، موجب شناسائی افکار این گروه گردید و نشان داد که بودجه‌ی خزانه‌داری انگلیس در خدمت تقویت شیعه‌ی انگلیسی برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان است. پر بیراه نیز اگر بگوئیم که اقدام فرقه شیرازی با هدایت و طراحی سرویس های مخفی انگلیس و برای تشدید اقدامات اختلاف افکنانه علیه مسلمانان جهان بوده است.
در این مقطع اگرچه تداوم اعتراض رسمی به دولت انگلیس برای آزاد گذاشتن عوامل این فرقه برای تعرض به سفارت ایران و تلاش برای دریافت غرامت، ضرورت دارد اما در عین حال باید با بهره گیری از فنون دیپلماسی عمومی ضمن معرفی جریان انحرافی شیرازی و نقش انگلیس در حمایت از آن و همچنین دیگر گروه‌های وابسته و مزدور آمریکا و سیا نظیر داعش و جبهةالنّصره، کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان را نسبت به خطرات این فرقه های انحرافی آشنا نمود.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی