بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

کجایید ای ز جان و جا رهیده

 

 کجایید ای ز جان و جا رهیده                

 

 کجایید ای شهیدان خدایی / بلا جویان دشت کربلایی   


کجایید ای سبک روحان عاشق / پرنده‌تر ز مرغان هوایی


کجایید ای شهان آسمانی / بدانسته فلک را در گشایی


کجایید ای ز جان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجایی


کجایید ای در زندان شکسته / بداده وامداران را رهایی


کجایید ای در مخزن گشاده / کجایید ای نوای بی نوایی


در آن بحرید کین عالم کف اوست / زمانی بیش دارید آشنایی


کف دریاست صورت‌های عالم / ز کف بگذر اگر اهل صفایی


دلم کف کرد کین نقش سخن شد / بهل نقش و به دل رو گر ز مایی


برآ ای شمس تبریزی ز مشرق / که اصل اصل هر ضیایی


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.