بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

‌امشب به بالین حسین زینب عزادار است


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  ‌امشب به بالین حسین زینب عزادار است  

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

 

 امشب به صحرا بی‌کفن جسم شهیدان است شام غریبان است
 امشب نوای بی‌کسان بر بام کیوان است شام غریبان است
 امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند تا صبح گریانند
 امشب به روی کشته‌ها در ناله مرغانند چون نی در افغانند
 بر خاک بی‌غسل و کفن رعنا جوانانند خوابیده عریانند
 بر غربت اجسادشان عالم پریشان است شام غریبان است
‌ امشب به بالین حسین زینب عزادار است در غم گرفتار است
 امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است تا صبح بیدار است
 امشب فلک حیران ز حال عترت زار است از دیده خونبار است
 زهرا به دور کشته‌ها با خیل حوران است شام غریبان است
 امشب سلیمان زمان در گوشه هامون غلطیده‌ اندر خون
 اندر هوای خاتم او بجدل ملعون دیوانه و مجنون
 سازد جدا انگشت شه آن بی‌حیای دون‌ ای چرخ شو وارون
 کی خاتم محبوب حق در شأن دیوان است شام غریبان است
 امشب تن چاک حسین در نینوا بی‌سر در بحر خون اندر
 خوابیده بی‌غسل و کفن با اکبر و اصغر با یاوران یک سر
 اما ز ظلم خولی مردود سگ کمتر در کنج خاکستر
 در کوفه رأسش در تنور گرم مهمان است شام غریبان است
 امشب جناب فاطمه تا صبح در زاری اشک غمش جاری
 «کامی» بحال دختران اندر پرستاری اشک غمش جاری
 «کامی» کند در مطبخ خولی عزاداری اشک غمش جاری
 از ناله‌های زار او «خائف» نواخوان است شام غریبان است
 کتاب گیلان، ج۲، ص۶۱۴
 « خائف لاهیجی »

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: شام غریبان، خائف لاهیجی،
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.