بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

صاحب این کاندیدا کیست؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

   صاحب این کاندیدا کیست؟

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  


http://s9.picofile.com/file/8294366934/Q8LYB8F_AHMADYNEJ8D_M3SHAVAD_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8294369118/Q8LYB8F_AZ_K8QAZP8REH8YE_TAHR3MHAA_BARQ_M3GEREFTAM_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8294369376/BARQE_ZOB8LEHEE_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8294369668/Q8LYB8F_YEKY_BEXAR_2_TAA_BEBAR_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8294372384/Q8LYB8F_V8GOZ8RYE_B8QO_ZAM3N_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8294372592/Q8LYB8F_V8GOZ8RYE_V3L8H8YE_DOLATY_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8294373150/Q8LYB8F_TAXR3BE_DERAXT8N_1.jpg]

 

 

وبلاگ فاضلی، محمد، خبرآنلاین: محمود احمدی‌نژاد وقتی که یازده‌ روز خانه‌نشینی کرد، بعد هم که مملکت را ویرانه تحویل داد، و دست آخر وقتی علی‌رغم توصیه‌ رهبری در انتخابات ثبت‌نام کرد، مسابقه‌ای بین اصولگراها راه افتاد که هر کسی بیشتر از او اعلام دوری کند و هیچ کس حاضر نشد مسئول و «صاحب سیاسی» او شود. راستش محمود احمدی‌نژاد از روز اول هم «صاحب سیاسی» درست و حسابی نداشت. او خود را مستقل خواند و به اتکای وعده‌های نجومی‌اش پیروز انتخابات شد. احمدی‌نژاد خودش بود و حساب حرف و عملش را هم نمی‌کرد. او میراث‌دار یک حزب و جریان باسابقه نبود که آبروی حزب برایش مهم باشد. او مثل تولیدکننده‌های لواشک تقلبی بود که نام و نشان و کارخانه‌ای ندارند و نگران نیستند که آبروی‌شان به خطر بیفتد و بنابراین هر آشغالی را دست مردم می‌دهند. هر روزی هم به یک اسمی تولید می‌کنند و کل بساط‌شان هم شاید به اندازه یک زیرپله باشد.
 سیاست هم عین تجارت و تولید است. تشکیلات سیاسی سابقه‌دار هر حرف بی‌ربطی را به اسم شعار سیاسی به خورد مردم نمی‌دهد چرا که می‌داند همین یک انتخابات نیست و مملکت هم که قرار نیست زیر وعده‌ها و شعارهای یک انتخابات له شود و از بین برود. مملکت باید باقی بماند و رقابت سیاسی هر چهار سال یکبار تکرار می‌شود.
 مصطفی میرسلیم نماینده حزب مؤتلفه اسلامی است. مؤتلفه اسلامی یک نام سیاسی رگ و ریشه‌دار است و بیشتر از 50 سال در ایران سابقه دارد. مصطفی میرسلیم «صاحب سیاسی» دارد، به آبروی حزبش فکر می‌کند و می‌داند بعد از انتخابات هم باید پاسخ‌گو باشد. مؤتلفه 50 سال بوده و بعد از انتخابات هم خواهد بود و می‌خواهد در سیاست ایران مؤثر باشد. اسحاق جهانگیری و حسن روحانی هم پشتوانه دیرینه اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی منسوب به محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی دارند.
 اما دو کاندیدا هستند که نسبت حزبی و ریشه سیاسی آن‌ها مشخص نیست.
محمدباقر قالیباف ژست اصلاح‌طلبی می‌گیرد، حرف‌های اصولگرایی می‌زند، با ثروتمندان از شهر پول درمی‌آورد و رأیش را در جیب فقرا جست‌وجو می‌کند. هیچ تشکل اصولگرای جدی هم تا به امروز مسئولیت او را نپذیرفته و حتی مشاوران اقتصادی و سیاسی و فرهنگی‌اش هم معلوم نیستند. کدام اقتصاددانی پای ادعای ایجاد 600 هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم از یک میلیون تن محصول پتروشیمی، یا قول رشد 26 درصدی اقتصاد ایران را امضا کرده است؟ کدام اقتصاددان محاسبات ادعای 4 درصد در برابر 96 درصد را تأیید کرده است؟
 ابراهیم رئیسی هم کم‌وبیش همین وضعیت را دارد. او می‌گوید فراجناحی است، با اصلاح‌طلب و اصولگرا کار می‌کند و حتی رفتن زیر چتر جمنا را هم نپذیرفته است. اقتصاددانان و مغزهای متفکر تیم او هم هنوز رونمایی نشده‌اند.
 همان‌طور که وقتی محمود احمدی‌نژاد به وعده‌هایش برای گسترش عدالت، آوردن پول نفت روی سفره مردم، تبعیت از ولایت و ده‌ها وعده دیگر عمل نکرد، هیچ اصولگرایی مسئولیت او را نپذیرفت و مسابقه برای فرار از انگ احمدی‌نژاد شروع شد؛
روزی که وعده‌های محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی نیز عملی نشود، هیچ کس مسئولیت‌شان را به عهده نخواهد گرفت.
 واقعیت این است که این وعده‌ دادن‌ها - سه برابر کردن یارانه، دادن 250 هزار تومان به بیکاران، و سایر وعده‌ها - از سر «بی‌صاحبی سیاسی» است. این کاندیداها اگر برخاسته از یک حزب رگ‌و ریشه‌دار مثل مؤتلفه یا جبهه اصلاحات و اعتدال بودند که سابقه اداره کردن مملکت داشتند، و قصدشان این بود که در سیاست ایران باقی بمانند و کار کنند، چنین وعده‌هایی نمی‌دانند و مثل یک شرکت تجاری با آبرو و اعتبار عمل می‌کردند و وعده‌ای نمی‌دادند که اعتبارشان را به خطر اندازد.
 محمدباقر قالیباف می‌خواهد به هر قیمتی رئیس‌جمهور شود و کسی هم از او نمی‌پرسد اگر وعده‌هایت عملی نشد ما با آبروی رفته خود چه کنیم؟ او درست مثل لواشک‌ساز متقلب زیرپله عمل می‌کند. هم شعار احمدی‌نژادی می‌دهد و هم جمله میرحسین موسوی را در مناظره تکرار می‌کند. این بار هم که نشد، دفعه بعد یک زیرپله دیگر پیدا می‌کند و شاید کلمات حسن روحانی را تکرار کند.
 همان گونه که محمود احمدی‌نژاد یک کاندیدای بی‌صاحب بود؛ زد و برد و ما را با اقتصاد و جامعه و سیاستی ویران تنها گذاشت بدون آن‌که بدانیم مسئولیت کارهای او با کیست؛
محمدباقر قالیباف هم زیرپله بی‌نام و نشانی برای سیاست‌بازی خود انتخاب کرده است.
هر رأی‌دهنده‌ای باید برای رأی دادن به هر کاندیدایی از خودش بپرسد «صاحاب این کاندیدا کیه؟»

 

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.