بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

بی تو ای مستی من ...

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  بی تو ای مستی من ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

 سالها در پی عشقی نگران می گذرم / بی خبر ساعت و اما به زمان می گذرم 
 سالها بوی خوش عشق، نفس می گیرد / از کنار گل وُ ریحان نفسان  میگذرم 
 از هوس بازی وُ عشق دگران می ترسم / از کنار می وُ میخانه چنان  میگــذرم 
 از شب تار وُ دل سوته دلان می نالم / از در بز وُ گل کوزه گران  میگـذرم 
  با نگاهی به گذشته من از آن بگذشتم / با شتاب قدم اسب دوان،  میگــذرم 
 با لب سوخته-ای همچو لب تشنه لبان / از سر چشمه آب دگران  میگـــذرم 
 با تو ای همدم، ای خورشیدم / از کنار مَه وُ مهتاب عیان میگـذرم 
 با تو ای هستی من از همگان دل کندم / بی تو ای مستی من از دو جهان میگذرم 
 

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

نظرات 1 + ارسال نظر
sahar یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 13:25 http://asharsokhan.blogsky.com

سلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.