بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

شوخی آقای وزیر ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

http://s6.picofile.com/file/8235644100/H8JBAABAAEE_H_R_WAZ3RE_AAMUZESHO_PARVARESHE_AHMADYNEJ8D_1.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235645592/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_1.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8235648126/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_2.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235651000/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_4.jpeg

http://s7.picofile.com/file/8235652250/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_5.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8235654126/MADRESEH_SH3NAAB8DE_P3R8NSHAHR_6.jpeg

 

 

 شوخی آقای وزیر ...  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 


 ((( یادش بخیر ... انگار همین دیروز بود که رادیوی سراسری ایران ، برنامه-ی مختصر وَ مفیدی را پخش میکرد بنام «تقویم تاریخ» ... برنامه راجع به اتفاقاتی بود که سالگردش رسیده بود ، وقایع مهمی که یکسال پیش روی-داده بود تا مثلا صدها سال قبل! ... هدفشان اطلاع-رسانی وَ نکته-سنجی بود. امیدوارم که هنوز هم برنامه-ای از این قماش باشد. به هر حال تعجب نکنید ، من نه مورّخ-ام نه آنقدر مطلع وُ نکته-سنج که بخواهم در این عرصه «عرض-اندام»-ی بکنم! ... فقط به صرف یادآوری ، یادگیری ، وَ غیره ، گاهی به تقویم تاریخ سایتهای خبری ، مثل همین «آفتاب-نیوز» ، بدنبال مطلبی قابل ذکر میگردم. امروز هم از هفتم بهمن 91 به قبل ، عناوین این سایت خبری را مرور میکردم که مطلب ذیل را مناسب ِ درج در این وبلاگ یافتم ؛ باری به هر جهت ، اگر به ذائقه-ی فکری یا جناحی شما خوش نیامد ، با حُسن ِ ظن ِ خود مرا از برچسبهای ناچسب وَ ناشایست یک «بـــنـــده-ی خداوند» ِ صـدّیـق ِ یـکـتـــا ، مبرّا بفرمایید چون «تا جاییکه عقلم قـَــد میداده» ، «شرم از خدا» را سعی کرده-ام در اولویت اول زندگیم قرار دهم. _ عـبـــد عـا صـی )))

 آفتاب، 18 آذر 1391، جعفر محمدی :  واقعاً چگونه می توان این موضوع را هضم کرد که دختر بچه های دانش آموز با سر و صورت های سوخته در بیمارستان های پیرانشهر ، ارومیه و تبریز بستری اند وناله شان به آسمان است و آن وقت وزیر آموزش و پرورش ، علیرغم دیدن این صحنه ها ، در پاسخ به خبرنگاران ، شوخ طبعی اش گل می کند و خنده کنان به آنها می گوید که چرا قبلاً نگفتید مواظب مدرسه باشیم که آتش نگیرد!
 وقتی اتوبوس حامل دانش آموزان "راهیان نور" ، واژگون شد و ۲۶ دختر دانش آموز بروجنی، مظلومانه کشته شدند ، اولین واکنش وزیر آموزش و پرورش سلب مسوولیت از خود بود ؛ آنجا که حمید رضا حاجی بابایی در پاسخ به سوال خبرنگاران در باره این فاجعه غم انگیز گفت: بروید از مسؤولش بپرسید!
تو گویی که وزارت آموزش و پرورش و وزیرش ، در قبال دانش آموزان مسؤولیتی ندارند!
هنوز جامعه ایران داغدار دانش آموزان بروجنی بود که خبر رسید
دختر بچه های روستای شین آباد پیرانشهر گرفتار شعله های آتش شده و در کلاس درس ، سوخته اند.
 این بار نیز خبرنگاران به نمایندگی از افکار عمومی ، سراغ وزیر رفتند و از او پرسیدند که آیا هنوز تصمیمی برای استعفا ندارد؟
 پاسخ او ، بیش از هر چیزی ، یادآور پاسخ قبلی اش در قبال مرگ دانش آموزان بروجنی بود و نشان می داد که پاسخ قبلی آقای وزیر ، نه یک سهو کلام ، که بخشی از ادبیات غیر مسؤولانه شخص حمید رضا حاجی بابایی است.
 خبر خبرگزاری مهر در این باره را بخوانید: «وزیر آموزش و پرورش در واکنش به سوالی در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دلیل حادثه آتش سوزی دبستان دخترانه با خنده گفت: خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد!»
شاید بتوان گفت که آنچه بر سر دانش آموزان معصوم بروجنی آمد ، صرفاً یک حادثه بوده است یا آنچه در مدرسه روستایی پیرانشهر به وقع پیوست ، در هر جایی امکان حدوث دارد ولی ادبیات وزیر آموزش و پرورش لااقل درقبال این دو حادثه فجیع که طی آنها ، ده ها دانش آموز دختر کشته ، مجروح و مصدوم شده اند ، روایت دیگری از حکایت امروزین آموزش و پرورش ایران دارد.
 واقعاً چگونه می توان این موضوع را هضم کرد که دختر بچه های دانش آموز با سر و صورت های سوخته در بیمارستان های پیرانشهر ، ارومیه و تبریز بستری اند وناله شان به آسمان است و آن وقت وزیر آموزش و پرورش ، علیرغم دیدن این صحنه ها ، در پاسخ به خبرنگاران ، شوخ طبعی اش گل می کند و خنده کنان به آنها می گوید که چرا قبلاً نگفتید مواظب مدرسه باشیم که آتش نگیرد!
 آیا با این روحیه و نوع نگاه ، نباید منتظر فجایعی به مراتب بدتر از رویدادهای تلخ اخیر و البته گل کردن بیشتر شوخ طبعی های آقای وزیر باشیم؟
حتی اگر بتوان ، در حوادث پیش آمده ، گریبان وزیر را رها و او را تبرئه کرد ، نمی توان از کنار نوع گفتار و کردار او با بی اعتنایی گذشت و به بهبود وضعیت آموزش و پرورش ، با چنین نگرشی در صدر آن امید بست هر چند که این نوع "سرسری انگاری مسائل" ، نه فقط در آموزش و پرورش که در جای جای نظام مدیریت اجرایی کشور ، نهادینه شده است کما این که یکی بعد از مسؤولان محلی پیرانشهر ، بعد از این حادثه رقت بار ، در گفت و گو با تلویزیون ، کوشید اوضاع دانش آموزان را عادی جلوه دهد و مدعی شد که فقط چند نفر دچار سوختگی "سطحی شده اند و صد البته خبرنگار صدا و سیما هم که گویا نقش پایه میکروفن را ایفا می کرد نپرسید که اگر موضوع فقط یک سوختگی سطحی است ، چرا مراکز درمانی پیرانشهر نتوانسته اند از عهده درمان یک سوختگی سطحی برآیند و ناگزیر شده اند بچه ها را به بیمارستان های ارومیه و حتی تبریز در استان مجاور ببرند و بستری کنند؟!
 به گزارش عصرایران،مخلص کلام آن که تا زمانی که مسؤولیت پذیری مسوولان در ایران ، در قالب شوخی و گل و بلبل جلوه دادن اوضاع جلوه گر شود ، پاشنه در بر همین منوالی که هست خواهد چرخید ، چه حاجی بابایی در اتقا وزیر آموزش و پرورش بنشیند و به تداوم وزارتش بیندیشد و چه هرکس دیگری با همین دیدگاه!

 



برچسب ها: حمید رضا حاجی بابایی، مدرسه شین آباد، راهیان نور بروجنی، وزارت آموزش و پرورش، ادبیات غیر مسؤولانه، آتش سوزی دبستان شین آباد، مسؤولیت پذیری،

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.