بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…
بـیـگـنـــاهـــان ...

بـیـگـنـــاهـــان ...

«حسین پناهی» : و سکوت می‌کنی ، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی. یکروز سکوت خواهم کرد. و تو آن روز برای اولـین بار مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید!…

چه بلایی سر کشور و بیت‌المال آمده ...

    

 

 


 

 چه بلایی سر کشور و بیت‌المال آمده ... 


 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

   عبرت نیوز؛ محمود زمانی قمی: حذف نیروهای متعهد و مجرب در اکثر عرصه‌های کشور، توهین به چهره‌های بزرگ نظام و انقلاب، کوتوله پروری و ترویج تملق و چاپلوسی از ویژگی‌های بارز حاکم بر کشور در دوران دولت سابق بود.

 در تاریخ انقلاب اسلامی ایران و در دولت‌های قبل از محمود احمدی‌نژاد، فساد اداری کشورمان شاید در حد سرماخوردگی بود اما فساد اداری در دوران دولت احمدی‌نژاد به حد سرطان پیشرفته رسید و به نوعی می‌توان گفت که فساد اداری نهادینه شد.

 به حاشیه راندن عالمان و میدان دادن به برخی قشریون نیز از شرایط حاکم بر کشور در دوران احمدی‌نژاد بود؛ برای مثال اگر شما سری به مغازه‌های عرضه محصولات فرهنگی در مرکز شهر قم می‌زدید، غلبه صورت بر سیرت دین و میدان پیدا کردن آدم‌های بعضا کم‌سواد را می‌دیدید؛ البته هنوز هم اثرات این شرایط آشکار است.

وی با اشاره به شرایط حاکم بر دانشگاه‌های کشور در دوران احمدی‌نژاد نیز گفت: با تعطیلی انجمن‌های مستقل دانشجویی در دوران دولت‌های نهم و دهم، بسیاری از دانشجویان و دانشگاه‌ها، لطمه خوردند و از طرفی سعی کردند یک جریان خود ساخته از بیرون هدایت شده‌ای را جایگزین تشکل‌های مستقل دانشجویی کنند درحالیکه این جریان هیچ همسویی با مطالبات مردم نداشت؛ در طول تاریخ دانشجویی کشور، تشکل‌های دانشجویی معمولا با مطالبات مردم همراهی داشتند اما این جریان آنقدر سراسیمه عمل می‌کرد که در مسیری غیر از مطالبات مردم حرکت می‌کرد؛ همچنین اخراج اساتید منتقد و جایگزین کردن افرادی از یک جریان از دیگر اقدامات دولت قبل در دانشگاه‌ها بود.

 برای مثال طبق یکی از آمار، سازمان میراث فرهنگی در ابتدای دولت احمدی‌نژاد، تنها ۱۹۰۰ نفر نیرو داشت اما در دولت سابق ۷۶۰۰ نفر را در این سازمان جا دادند و امروز همین مسئله یکی از دغدغه‌های دولت فعلی است؛ در یک بررسی اولیه، مشخص شده است که حدود ۱۴۰۰ نفر از این تعداد گفته شده، مدرک دیپلم و زیر دیپلم دارند اما در سازمان میراث فرهنگی جا داده شدند؛ متأسفانه بسیاری جاهای دیگر هم همین طور است.

 در دولت احمدی‌نژاد، بیشترین شعار مبارزه با فساد داده شد، اما متأسفانه بیشترین فساد در این دوران اتفاق افتاد، به نحوی که رشد اقتصادی ۶+ را به ۶- تبدیل کرد.

 تا پایان دولت احمدی‌نژاد کل فروش نفت در تاریخ ایران ۱۲۰۰ میلیارد دلار بود که ۷۰۰ میلیارد دلار آن مربوط به دولت احمدی‌نژاد بود؛ با این سطح درآمد شاهد این اوضاع بد اقتصادی بودیم و این شرایط نشان می‌دهد که اتفاقاتی رخ داده است.

حدود ۶۰ درصد واحدهای تولیدی ایران در زمان احمدی‌نژاد تعطیل شد

 شرایط اقتصادی در دوران احمدی‌نژاد بسیار متلاطم بود و شاهد آن این است که حدود ۶۰ درصد از تولید ایران تعطیل شد که متأسفانه هنوز هم برخی از این واحدهای صنعتی و تولیدی تعطیل هستند؛ بانک‌ها در بد‌ترین وضعیت تاریخ خود قرار داشتند و بیشترین فساد در این دوران بود؛ به گونه‌ای که اگر کمی تعصب را کنار بگذاریم، شاید حتی در دوران قبل از انقلاب هم به اندازه دوران احمدی‌نژاد فساد اداری نداشتیم.

 اگر چه برخی از فسادهای دوران احمدی‌نژاد مشخص شده، اما هنوز که هنوز است از برخی مسائل ایجاد شده در دولت احمدی‌نژاد پرده بر نداشته شده است؛ که البته من معتقدم باید گفته شود؛ قطعا اگر تمام مسائل دوران احمدی‌نژاد مشخص شده و مردم نسبت به همه مسائل انجام شده در دولت احمدی‌نژاد آشنا شوند، اصولگرایان تا ۳۰ سال دیگر هم نمی‌توانند به قدرت برگردند.

 ماهیت و هدف اصلی انقلاب اسلامی ایران این بود که مردم در جریان امورات کشور قرار گیرند، بنابر کدام مصلحتی نباید گفته شود که احمدی‌نژاد و دولت او داشتند کشور را نابود می‌کردند؟

 مخصوصا در زمان انتخابات باید به مردم آگاهی داد که در دوران احمدی‌نژاد چه بر سر کشور و بیت المال مردم آمد؛ ما نگفتن این مسائل را به مصلحت نمی‌دانیم و معتقدیم باید گفته شود، چرا که با گفتن این حقایق، نمی‌توانند به قدرت برگردند.

 در عرصه سیاست خارجی با نطق‌های پرهزینه و بدون سود، حاصلی جز رفتن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد، صدور قطعنامه‌ها و بعد از آن سیل تحریم‌ها را نداشتیم؛ در ابتدا که می‌گفت این قطعنامه‌ها و تحریم‌ها، بی‌اثر و فقط کاغذپاره است اما در پایان کارش گفت که کار من خوب بود و فقط تحریم‌ها مشکل ایجاد کرد درحالیکه این تحریم‌ها دستاورد کارهای خود او بود.

 در دوران دولت سیدمحمد خاتمی، اوضاع بین المللی و سیاست خارجی ما به اندازه‌ای خوب شده بود که عربستان سعودی برای اولین بار در تاریخ، سفیر شیعه به ایران فرستادند، اما اکنون کار به جایی رسیده است که وزیر خارجه عربستان به ژنو رفته و در خصوص مسئله نفت هر چیزی را قبول می‌کند تا ایران تحت فشار بیشتری قرار گیرد و امروز می‌بینیم که به بازیگر فعال منطقه تبدیل شدند.

 البته در شرایط فعلی که دولت آقای روحانی روی کار آمده، فکر نمی‌کنیم همه چیز حل شده است، اما به لحاظ سیاسی شرایط و فضا باز شده و یا اینکه در دانشگاه‌ها فضای بهتری را شاهدیم؛ امروز اراده‌ها بر این نیست که آدم‌های توانمند حذف شوند؛ گرچه معتقدم بدنه دولت هنوز از آدم‌های دولت قبل است.

 در شرایط فعلی و در عرصه اقتصادی نیز، جلوی خبرهای بدی که هر چند روز یک بار در دوره احمدی‌نژاد شاهد آن بودیم، گرفته شد، اما باید توجه داشته باشیم که شرایط رکود اقتصادی و تورم همزمان که میراث دولت قبل است، اثرات خود را دارد، اما باید این نکته را هم قبول کنیم که سعی دولت بر این است که بر شرایط بد گذشته غلبه کند.

 در عرصه سیاست خارجی اگرچه دولت آقای روحانی فعالیت‌های خوبی انجام داده اما در داخل کشور، تندروهای مخالف دولت، با تمام توان خود به میدان آمده‌اند.

 مخالفان دولت درصدد آن هستند که مجلس آینده را در دست بگیرند و دولت را یک دوره‌ای کنند؛ اگر هم گاهی علیه هم حرف می‌زنند، فیلم بازی می‌کنند و در ‌نهایت یکی می‌شوند؛ و همچنین جلسات آن‌ها در تهران و قم به شدت فعال شده است.

 چرا باید در هر انتخابات مجلسی، اصلاح طلبان، روی چهره‌هایی مثل من تمرکز کنند؟ چه اشکالی دارد که یک بار ما کنار بنشینیم و چهره‌های جوان و شاداب‌تر بیایند؟ اینکه عده‌ای از بالا به پایین مسائل را نگاه کنند خلاف مشی اصلاح طلبی است و به همین دلیل باید به جوانتر‌ها هم میدان داد.

 برای اتحاد اصلاح‌طلبان در تمام کشور و استان‌ها، باید همه اصلاح‌طلبان از شورای مشورتی گرفته تا شورای هماهنگی، و همه ریش سفیدان اصلاح طلب و جوانان دعوت شوند تا به راهکارهای خوبی برسیم.

 برای جلوگیری از موفقیت افراطیون در انتخابات آینده مجلس، چهارگانه، دولت، هاشمی، خاتمی و عارف باید با هم پیش بروند.

 طبیعی است که در شرایطی که یک افراطی تندرو و یک اصولگرای معتدل و معقول باشد به سمت آن انسان معقول و معتدل گرایش پیدا می‌کنیم؛ اگر یک سنگ دست ما باشد، باید آن را به وسط تابلوی افراطی‌گری بزنیم تا کشور از شر آن‌ها در امان باشد و قطعا هر قدر آسیب به این تابلوی افراطی‌گری بیشتر باشد، کشور رشد می‌کند، چرا که رشد افراطی‌گری، برای همه کشور و مردم، زیان دارد.


 متن کامل 

 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی 

 

     

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.